پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

حماسه طغیان


حماسه طغیان

بررسی جنبش نایبیان بر اساس اسناد

از ۱۲۸۸ تا ۱۳۳۷ هجری قمری جنبشی مردمی در کاشان پدید آمد که با نام نایبیان آرمان زندگی بی ستم را در دل مردمان بیدار کرد. نایبیان که همگی از توده های تهیدست برخاسته و از روزگار مردم باخبر بودند، در شرایطی که فئودالیسم منحط قاجار عملاً کشور را به ویرانه تبدیل کرده بود، به پا خاستند.

بررسی دقیق اسناد برجا مانده تاریخی نشان می دهد این فرزندان بحق مشروطیت با اعتماد به نفسی تاریخی نه تنها مردانه در برابر دربار فاسد و غارتگر قاجار که در برابر متجاوزان روس و انگلیس و باج خواهی آنها ایستادند و حماسه یی به یادماندنی آفریدند؛چهره هایی مصمم که با امکاناتی فقیرانه راه را بر درباریان دزد و باجگیران روس و انگلیس بستند و البته تهمت یاغی گری و راهزنی را از سوی قاجاریان نابکار دریافت کردند.

دارودسته منحوس سلطنتی هر چه توانستند، علیه این فرودستان بلندهمت بافتند تا آنجا که آنها را صاحب گنج های عجیب و غریب قلمداد کردند و به همین جرم مورد بازپرسی قرار دادند،

اما امروز اسناد به زبان آمده اند تا پاکی نایبیان پاکدل و جوانمرد را بیان کنند و غبار فراموشی از نام این بهترین ها بزدایند. گرچه با نگاهی به لبخندهای دلنشین و شعرهای زیبا و نگاه دلیرانه این مبارزان بی همتا حقیقت دستگیر آن که جویای امر واقع است، خواهد شد.

«حماسه طغیان، بررسی جنبش نایبیان بر اساس اسناد» کتابی است از «امیرهوشنگ آریان پور» و دریچه یی به نور دل های پاک آنها در روزگار سیاه سلطنت.

آریان پور با دقتی ستودنی سوابق نایبیان و شخصیت فکری و روحیه آزادمنش آنها را در مسیر حرکت تاریخی شان نشان می دهد که یکسر با تصویر مجعول مورد نظر دستگاه تبلیغاتی دروغ محور وثوق الدوله و بعدها پهلوی متفاوت و بلکه متضاد است.

آریان پور در بیان چگونگی شکل گیری جنبش نایبیان می نویسد طایفه بیرانوندی که در عصر نادرشاه افشار از لرستان به کاشان تبعید شده بودند، از فشارهای سیاسی و اقتصادی حکومت و گروه های متنفذ محلی رنج می بردند. بی گمان این فشارها زمینه طغیان آن طایفه را فراهم آوردند. جنبش نایبیان با طغیان طایفه بیرانوندی کاشان در سال ۱۲۸۸ هجری قمری آغاز شد. محرک نهایی این طغیان اجحاف مسعود ظل السلطان پسر ارشد ناصرالدین شاه نسبت به مردم کاشان بود. ولی سلسله یی از علل نزدیک و دور در این طغیان دخالت داشت و اجحاف ظل السلطان صرفاً جرقه انفجار آن شمرده می شد. عواملی دیگر مانند استیلای جو نافرمانی و وفور یاغیان در ناحیه کاشان و تهور ایلی طایفه بیرانوندی که به عنوان پهلوان و عیار، خود را در برابر مردم مسوول می دانستند، در آن طغیان موثر افتادند.

سران نایبی در پرتو پهلوانی و عیاری و نفوذ در سازمان های صنفی و نیز سادگی و گرایش های مردمی و ایستادگی در برابر منابع بیداد و پشتیبانی از جنبش های مردمی، توانستند همدردی مردم ساده را نسبت به خود جلب کنند و مایه امید و تکیه گاه آنان شوند.

با این پشتوانه بود که نایبیان از آغاز سازمان نظامی و اداری کارآمدی برپا کردند. جاذبه معنوی سران نایبی و «هم کاسگی» یا برابری همه اعضای سازمان و تصمیم گیری سران بر اساس انجمن کردن یا مشاوره، سازمان را از وحدت و قدرت فراوان بهره ور گرداند.

به گفته آریان پور نایب حسین در ابتدا از طرف حکومت برای جلوگیری از هرج و مرج به اداره امور کاشان فراخوانده شد.

نایب حسین با صراحتی قاطع و پسرش یار ماشاء الله با ظرافتی مدبرانه حکومت می کردند و رهنمود اجتماعی آنان تقریباً همواره همان طرحی بود که نایب حسین در دوره محمدعلی شاه تنظیم کرده بود. نایبیان بر اساس آن طرح، در هر زمانی که بر ناحیه کاشان نفوذ بلامعارض داشتند، در جهت مصالح تنگدستان جامعه، در برقراری نظم و برگزاری عدالت و وصول مالیات و مجازات متخلفان اهتمام می ورزیدند. نایب حسین و اطرافیانش خود را نماینده و مدافع مردم می دانستند. یکی از دولتیان از زبان نایب حسین چنین نوشته است؛ «چندین سال حکام دزد و دغل به اینجا فرستاده شده، ۱۰ خانه را محتاج به یک دیگ مسی کرده اند تا عاقبت من مجبور شدم که بیایم مردم را از دست آنها خلاص کنم.»

با دیدن منش انسانی نایب حسین اشراف فاسد به کارشکنی و دسیسه سازی علیه او پرداختند و او خودمختاری نایبیان را اعلام داشت.

دولت قانونی تهران گاهی برای پایان دادن به حکومت خودمختار نایبیان، علیه آن به لشگرکشی می پرداخت. ولی معمولاً چون خود را قادر به جنگ با نایبیان نمی دید، از روی مصلحت بینی، بر سلطه آنان صحه می نهاد. در نتیجه نایبیان سال های سال در خطه گسترده خود که از حاشیه غربی و بخشی از حاشیه شمالی و حاشیه جنوبی دشت کویر که در مواردی از حوالی دامغان و سمنان و برخوار تا قم و کاشان و اردستان و طبس و اصفهان و نایین و اردکان و یزد و حتی مرز فارس و کرمان امتداد می یافت، حکومتی خودمختار برقرار کرده بودند. چندان که دولتیان در آنجا جرات جولان نداشتند، حتی احمدشاه برای مسافرت به قم از مزاحمت نایبیان بیمناک بود.

پس از انقلاب اکتبر در روسیه، انگلیس یکه تازی در ایران را آغاز کرد و برای نابودی جنبش مردمی نایبیان وارد عمل شد.

آریان پور با بررسی مدارک دولتی ایران و اسناد دولت انگلیس و آوردن آنها در کتاب، وثوق الدوله را مجری این سیاست می داند و می نویسد رئیس الوزرا وثوق الدوله پس از نابودی کمیته مجازات و اتخاذ سیاست «کج دار و مریز» در برابر جنبش گیلان، برای اغفال نایبیان، به اظهار دوستی و ارسال هدایا متوسل شد. سپس جاسوسان و خرابکاران خود را برای نفاق افکنی و ترور سران نایبیان به میان آنان فرستاد ولی چون موفق به گرفتن نتیجه کافی نشد، نقشه یی وسیع تر برای انهدام نایبیان کشید. مطابق این نقشه، وثوق الدوله با فریب و پرداخت پول به دسته های راهزن، آنها را بر آن داشت که در حوالی کویر با نا امن کردن راه ها و روستا ها، واحدهای قره سوران نایبی را که در کویر پراکنده بودند، به خود مشغول دارند.

آنگاه یار ماشاء الله را فریفت و به تهران کشاند و با نگه داشتن واحدهای همراه او در قم و شهرری، بر پراکندگی نایبیان افزود و در همان حین با حیله های گوناگون، واحد های ژاندارمری را که از پشتیبانی نیروهای پلیس جنوب انگلیسی ها که از طرف حکومت انگلیسی هند ماموریت درهم شکستن نیروهای نایبیان را دریافت کرده بودند و مزدوران بختیاری تحت فرماندهی صمصام السلطنه برخوردار می شدند، در کاشان و قم و سایر نواحی کویری، پیرامون واحدهای نایبی مستقر کرد. سرانجام پس از ورود یار ماشاء الله به تهران، وثوق الدوله ضمن مذاکره با او و دادن همه گونه اطمینان به یارماشاء الله که جان و مال او و همه اتباعش در امان خواهد بود، غافلگیرانه یار ماشاء الله را دستگیر کرد و بدون محاکمه بلافاصله به دار کشید و پس از شبیخون زدن به نیروهای نایبی، دست به کشتار و تاراج و ویرانی کاشان زد.

این کشتار ناجوانمردانه سبب محبوبیتی مردمی برای نایبیان شد و در همین هنگام بود که ماشین دروغ پرداز وثوق الدوله به کار افتاد.

آریان پور معتقد است مردم تحت ستم و از آن جمله برخی از نایبیان، از فساد عمومی جامعه مبرا نبودند. مسلماً در میان نایبیان افرادی وجود داشتند که در فرصت های مناسب، مزاحم مردم و اموال آنان می شدند. ضمن اینکه افراد نایبی به اقتضای سادگی مردمی خود، تقریباً در همه کارها و حتی دستگیری و مکافات دشمنان، از پرده پوشی یا حفظ ظواهر برکنار بودند. از این رو به آسانی بهانه به دست مخالفان می دادند. همین سادگی عمومی نایبیان سبب می شد آنان علناً خود را یاغی و هماورد شاه بشمارند، به عنوان حکومت خودمختار نایبی، با دشمنان خود برخورد کنند و بی پرده به سرکوب آنان و ضبط اسلحه و اسب های آنان بپردازند، و مانند یک حکومت، عمل خود را مجازات و مصادره قانونی بدانند و حتی به آن تفاخر کنند. در این باره نایب حسین خود ابیات متعدد سروده است. از جمله است؛

اگرچه من به چاهم، شاه در ماه

من یاغی شرف دارم به صد شاه

بگیرد بهر خود اموال مردم

بگیرم بهر مردم باج از شاه

دشمنان نایبیان که بهانه های فریبنده یی برای تخطئه نایبیان به دست می آوردند، شادمانه معایب دستگاه نایبی را - البته به صورت های مبالغه آمیز و همراه با انبوهی از معایب جعلی و دروغ های سلطنتی - در میان مردم جار می زدند.

اما دلیل واقعی ترس حکومت سلطنتی از دیدگاه آریان پور قدرت روزافزون نایبیان، نزدیکی نایبیان به پایتخت، دوام نایبیان طی ده ها سال، سرمشق شدن نایبیان برای دسته های نافرمان و یاغی، کوشش نایبیان برای برقراری ارتباط و حتی اتحاد میان دسته های نافرمان، محبوبیت نایبیان در میان مردم ساده، بدرفتاری نایبیان با اشراف و دولتمردان، تلقین نایبیان به مردم برای ضبط اموال اشراف و حامیان خارجی آنها، رشد سیاسی نایبیان و انتقال آنان از یاغی گری به شورش و قیام رهایی ملی و گرایش به انقلاب بوده است.

کتاب اسناد ارزشمندی را برای تحقیق و پژوهش های بعدی به همراه دارد اما بهترین این اسناد عکس های زیبایی از مردان شجاع نایبی است که با لبخند و امید به دوربین نگاه می کنند و از ما می خواهند با نظر به نیم قرن مبارزه ضداستعماری و ضدسلطنتی آنها فردایی بهتر داشته باشیم.

«حماسه طغیان، بررسی جنبش نایبیان بر اساس اسناد» کتابی از امیرهوشنگ آریان پور را نشر کتاب آمه در ۶۶۴ صفحه و با قیمت ۱۶۰۰۰تومان منتشر کرده است؛ کتابی که از گنجی بی نظیر می گوید که تا سال های بسیار در دل مردمان این دیار خواهد ماند، گنج راستگویی و دلیری در کارنامه مردانی نیک به نام نایبیان.

جواد لگزیان



همچنین مشاهده کنید