پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

چین و منابع انرژی خاورمیانه ۱


نیاز فزاینده چین به تامین امنیت انرژی, مهم ترین عامل ایجاد پیوندهای راهبردی با كشورهای تامین كننده انرژی جهان, به ویژه تولید كنندگان نفت خاورمیانه, به شمار می آید اهمیت فراوان این مسئله, کشورهای پیشرفته همانند آمریکا و اروپا را به مطالعه و بررسی علل این افزایش نیاز و پیامدهای ناشی از ایجاد ارتباط چین با تولید كنندگان نفت, واداشته است

نیاز فزاینده چین به تامین امنیت انرژی، مهم ترین عامل ایجاد پیوندهای راهبردی با كشورهای تامین كننده انرژی جهان، به ویژه تولید كنندگان نفت خاورمیانه، به شمار می آید. اهمیت فراوان این مسئله، کشورهای پیشرفته همانند آمریکا و اروپا را به مطالعه و بررسی علل این افزایش نیاز و پیامدهای ناشی از ایجاد ارتباط چین با تولید كنندگان نفت، واداشته است. تا كنون مراكز مطالعاتی مختلف نظیر آژانس بین المللی انرژی، موسسه سیاست ملی آمریكا وابسته به دانشگاه رایس، اداره كل اطلاعات انرژی ایالات متحده و سایر سازمان های دولتی و غیر دولتی، گزارش های متعددی در باره توسعه چین، پیش بینی نیاز این كشور به انرژی و تاثیر آن در معادلات بین المللی انرژی منتشر كرده اند.

مقاله ذیل كه موسسه سیاست ملی دانشگاه رایس آن را تهیه كرده است، به بررسی نیاز چین به انرژی و برنامه های این كشور برای تامین انرژی مورد نیاز و در نتیجه وابستگی به خاورمیانه می پردازد. خاورمیانه منطقه ای شامل كشورهای آسیایی جنوب غربی و آفریقای شمال شرقی است. این منطقه به دلیل در برداشتن ۶۵ درصد از ذخایر تثبیت شده نفت و گاز دنیا، غنی ترین منطقه جهان از نظر ذخایر هیدروکربن و مهم ترین تامین كننده انرژی جهان به شمار می آید. در سال ۲۰۰۰، حدود ۶۰ درصد (۵۴۹ میلیون تن) از نفت این ناحیه، به خاوردور صادر شده است. چین و ژاپن؛ بزرگ ترین واردكنندگان منطقه آسیای شرقی، مشتریان اصلی این میزان نفت تولیدی بوده¬اند. براساس مطالعات، این رقم به دلیل توسعه صنایع انرژی‌بر در كشورچین افزایش عمده ای خواهد داشت. چین، سومین مصرف كننده بزرگ نفت دنیا و دومین مصرف كننده بزرگ شرق آسیا، از سال ۱۹۸۵ اقدام به وارد كردن نفت از خاورمیانه كرده است. تا سال ۱۹۹۸ عمان و یمن به دلیل پایین بودن سولفور نفت تولیدی، صادركنندگان اصلی نفت به چین به شمار می¬رفتند، اما در سال های اخیر، واردات نفت چین از ایران و عربستان نیز افزایش یافته است؛ به گونه ای كه در سال ۲۰۰۱، عمان، ایران و عربستان، تامین كنندگان اصلی نفت چین، بازار انرژی این كشور را در انحصار خود قرار دادند كه علت آن ایجاد و ارتقای واحدهای پالایشی برای تصفیه نفت خام و زدودن سولفور بالای نفت خام ایران و عربستان (بیش از ۲۰ درصد) عنوان شده است. این مسئله سبب افزایش واردات نفت چین از ایران، از نزدیك به ۴۷/۲ میلیون تن در سال ۱۹۹۵ به ۸۴/۱۰ میلیون تن در سال ۲۰۰۱ شده است. براساس آمار اعلام شده از سوی مقامات چینی، در سال ۲۰۰۱ ایران با این میزان صادرات، بیشترین نفت را به چین سرازیر كرده است. با پیشرفت فناوری و افزایش ظرفیت تصفیه نفت پالایشگاه های چین، در سال ۲۰۰۵ واردات نفت چین از خاورمیانه تا ۶۰ درصد درقیاس با سال ۲۰۰۱ افزایش می یابد. این مسئله در كنار سرازیر شدن میلیون ها دلار نفتی چین به خاورمیانه، وابستگی این كشور قدرتمند آسیای شرقی را به كشورهای خاورمیانه افزایش خواهد داد. علاوه بر نفت خام، واردات حامل¬های انرژی به شكل های گوناگون نظیر گاز طبیعی مایع شده (ال.پی. جی) از خاورمیانه نیز در چند سال اخیر رشد داشته است. طبق برنامه، نخستین پایانه ال.ان.جی چین در استان كوانگدانگ در جنوب چین تا سال ۲۰۰۵ ساخته خواهد شد. ایران و قطر فعالانه در زمینه صادرات ال.ان.جی به چین و رخنه كردن در بازار گاز جنوب چین با یكدیگر رقابت و با مقامات چین، چانه‌زنی می كنند. پایانه ال.ان.جی كوانگدانگ با هزینه¬ای معادل ۶۰۰ میلیون دلار آمریكا، ظرفیت دریافت سه میلیون تن ال.ان.جی و یك خط لوله فشار بالای ۲۰۴ كیلو متری برای انتقال این حامل انرژی به فوشن و شهرهای اطراف آن را دارد. دومین و سومین پایانه واردات ال.ان.جی برای فوجی‌آن و شانگ های طراحی شده است.

راهبرد نفتی چین

چین به این نكته آگاه است كه وابستگی به نفت خاورمیانه، امنیت انرژی این كشور را تا حدودی نا امن می سازد؛ از این رو واردات انرژی خود را تنوع بخشیده و واردات مواد پتروشیمیایی وپلیمرهای حاصل از نفت و گاز را جانشین واردات مواد خام هیدروکربنی كرده است. اگر چه كشورهای خاورمیانه در زمینه صادرات مواد پتروشیمیایی به چین نسبت به سایر تولید كنندگان از مزیت های قیمت پایین¬تر و تناژ بالاتر بهره می برند، چین برای افزایش امنیت انرژی خود، شركت های چینی را به سرمایه گذاری در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی در كشورهای خاورمیانه تشویق كرده است. این برنامه در سال ۱۹۹۵ با برنده شدن شركت CNPC در پروژه بازسازی یك مخزن نفت به ارزش ۴۰۰ میلیون دلار در كویت و پنج پروژه قرارداد ساخت و نصب در پروژه های پاكستان به طور جدی عملی شد. موفقیت های چین برای حضور در پروژه های نفتی به سودان و مصر گسترش یافت و با ورود چین به پروژه های حفاری پیشرفته در سودان، مصر، ایران، قطر، تانزانیا، عمان و سایر بخش های خاورمیانه روزافزون شد، تا حدی که قراردادهای نفتی CNPC در سال ۲۰۰۱ به ۸۴/۱ میلیارد دلارآمریكا رسید. لیبی، ایران، عراق و كویت، بازارهای اصلی برنامه های آتی شركت های خدمات نفتی چینی هستند. تسهیلات نفتی در این كشورها قدیمی است و به سرمایه‌گذاری های ویژه نیاز دارد. افزایش ۵۰ درصدی تولید نفت و فرآورده های آن در لیبی و نیاز این كشور به خطوط لوله و تجهیزات جدید پالایشگاهی، تلاش ایران برای افزایش ظرفیت تولید روزانه خود، نیاز تجهیزات نفتی عراق به باز سازی، اكتشاف و حفاری حوزه¬های نفتی جدید و افزایش بازیافت از مخازن قدیمی، شركت های نفتی چین را به حضور در مناقصه ها و شركت در پروژه های نفتی خاورمیانه واداشته است. شركت نفت فلات قاره چین و شركت ملی پتروشیمی چین(سینوپك)، تلاش وسیعی را برای حضور در پروژه¬های بالا دستی و پتروشیمی كشورهای خاورمیانه آغاز كرده¬اند. هدف اصلی چین، كشورهایی نظیر ایران، لیبی و در گذشته عراق است كه آمریكا آنها را تحریم اقتصادی كرده است، زیرا علاوه بر سود دلچسب كه از این پروژه¬ها نصیب شركت های چینی می شود، احتمال پیروزی شركت های تازه كار چینی نیز در مناقصه های این كشورها بالا است. ایران، مهم ترین كشور نفتی تحریم شده، فرصت های جذاب اقتصادی فراوانی را برای چین فراهم كردده است. در ژانویه ۲۰۰۰، سینوپك توافقنامه‌ای به ارزش بیش از ۱۳ میلیون دلار برای اكتشاف نفت در زواره و كاشان با شركت ملی نفت ایران امضا كرد. این توافقنامه می¬باید در چهار سال تكمیل شود. همچنین این شركت با شركت ملی نفت ایران قرارداد دیگری را برای ارتقای پالایشگاه های تهران و تبریز و ساخت پایانه نفتی در دریای خزر امضا كرده‌اند. عراق امیدبخش ترین بازار بالقوه نفتی برای چین است. به گفته كارشناسان، پس از آرام شدن اوضاع داخلی و ثبات در اداره این كشور، ظرفیت تولید نفت این كشور در یك بازه ۳ تا ۵ سال می¬تواند به بیش از ۶ میلیون شبكه در روز برسد. برنامه های نفتی این كشور شامل توسعه میدان های نفتی در سه مرحله در ۳۳ منطقه حاوی ۵۰ میلیارد شبكه ذخایر نفتی است كه بیشترین آن نزدیك به ۵۰ درصد در جنوب عراق متمركز است و بقیه ذخایر در مناطق شمال و مركز در حوزه های كوچكی پراكنده هستند. به نظر كارشناسان، عراق نیازمند ۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی است تا تولیدات نفتی خود را به میزان پیش از جنگ خلیج فارس باز گرداند.

موانع قانونی

چین برای ورود به بخش بالا دستی كشورهای خاورمیانه با موانع قانونی و مشكلات قراردادی، به ویژه كشورهای عربستان سعودی و كویت روبه رو است؛ جایی كه سرمایه‌گذاری خارجی در بخش بالادستی نفت ممنوع است. ایران این مسئله را از طریق قراردادهای بیع متقابل برطرف و از طریق این قراردادها، شركت های بزرگ خارجی را به سوی پروژه های بالا دستی خود جلب كرده است. براساس قرارداد بیع متقابل، طرف خارجی ملزم به انجام تعهدهای كامل سرمایه‌ای است و منافع سرمایه و پاداش خدمات را پس از بازیافت هزینه ها از تولید دریافت می كند. براساس این قراردادها، شركت ها مجبور به قربانی كردن هر برگشت سرمایه دراز مدتی هستند كه ممكن است از این پروژه ها به دست آید. در این قراردادها هر گونه هزینه اضافی بر عهده شركت خارجی است. در حالی كه برخی از شركت های بزرگ نفتی، توان انجام تعهدهای قراردادهای بیع متقابل را دارند، برای بسیاری از شركت های متوسط و كوچك توانایی انجام تعهدهای سرمایه ای و هزینه خطرپذیری روش های بیع متقابل وجود ندارد؛ از این رو تنها یك یا دو شركت اصلی نفتی چین، توان حضور در این بخش نفتی ایران را دارند و سایر شركت های چینی از دستیابی به بخش بالا دستی نفت این كشور بی بهره هستند.



همچنین مشاهده کنید