پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

الگویی برای شناخت مدیریت اسلامی


الگویی برای شناخت مدیریت اسلامی

ظهور سازمان های اجتماعی و گسترش روز افزون آنها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است به این ترتیب و باتوجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگی ها و نیازهای خاص هر جامعه, هر روز برتکامل و توسعه این سازمان ها افزوده می شود

ظهور سازمان های اجتماعی و گسترش روز افزون آنها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است. به این ترتیب و باتوجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگی ها و نیازهای خاص هر جامعه، هر روز برتکامل و توسعه این سازمان ها افزوده می شود

باید توجه داشت شیوه رهبری ومدیریت در هر تمدنی بستگی به ساخت فرهنگی آن تمدن دارد. از جمله خاطره تلخ دانشمندان اروپا از دادگاه های تفتیش عقاید و بیم از تکرارمطالعات مدرسه ای باعث شد تا تحلیل مبتنی بر تجربه صرف بشری پس از رنسانس برروح تحقیق در غرب حاکم گردد و سرانجام انسان نیز به عنوان یکی از عامل تولید درردیف ماشین و دیگر منابع به شمار آید؛ یعنی انسانی که خود خالق ماشین است، در نظام ارزشی غرب، هم سطح مخلوق و گاه در آثار بعضی از متفکران، حتی در سطحی پست تر ازماشین جای گرفت، و این بسیار شگفت آور است.

امروزهاگر چه مطالعات انسان شناسی، بعضی از صاحبنظران غربی را متوجه این امرکه انسان را تنها به عنوان یک عوامل صر ف ، محسوب نکنند،

اما متاسفانه همچنان صدای خرد شدن ارزشهای فطری انسان در لابلای چرخ های ماشینیسم غربی و شرقی طنین انداز است. یکی از پیامدهای مهم درهم ریخته شدن نظام ارزشی غرب، حاکم شدن مکتب اصالت نفع بر روند فعالیت های اقتصادی و تولید یاست؛ معتقدین به این مکتب یک عمل را تا آنجا درست قلمداد می کنند که برای فرد یاافرادی، بیشترین خوشی و آسایش را به وجود آورد. به بیان دیگر، ملاک درستی یک عمل نتایج آن است نه شیوه انجام آن عمل؛ در واقع طرفداران این اندیشه، چهره اصلی هر عمل را که همانا انگیزه آن می باشد، بی بها جلوه داده اند. بدیهی است در این مکتب میزان درستی نتیجه بستگی به میزان سوددهی آن دارد. بدین سان این تمدن بعد از انقلاب صنعتی به یک تمدن سود انگار تبدیل شد و در نتیجه زندگی بشر در غرب، صحنه رقابت تمام عیار سودمحوری شده است.

روشن است که اصول مدیریت حاکم بر چنین جوامعی را نمی توان مطلق پنداشت و یا کاربرد تمامی آن اصول را در جوامع مختلف مجازدانست. اگر چه به کارگیری تئوریهای غربی مدیریت که با آموزه های الهی تعارضی ندارند،و به جهت رفع حاجات علمی می باشد، خالی از اشکال است ، منتها اصل بر تدوین اصول مدیریت بر مبنای ارزش های الهی است که ما آن را علم مدیریت اسلامی می نامیم.

آنچه در بحث مدیریت اسلامی مطرح است حاکم بودن ارزش های اسلامی و معیارهای الهی بر مدیریت در کنار بهره مندی از چارچوب ها و ساختارهای علمی و مدیریتی می باشد،یعنی اگر علم مدیریت برای داده های خود از احکام، راهکارها و ارزش های اسلامی بهره مند گردد، به موفقیت حقیقی خود دست خواهد یافت. در واقع به نظر می رسد مدیریت اسلامی بر مبنای ارزش های الهی اسلام، زمینه های تعالی انسان را فراهم می آورد. این امر چه درسطح جامعه و چه در سطح سازمان مدیریت ورهبری سازمانی مصداق دارد، در عین حال ذکر این نکته نیز ضروری است که این امر بابه کارگیری اصولی که در علم مدیریت از نظر صاحب نظران غربی ارائه شده است، منافاتی ندارد. منتها اگر سازمان ها بخواهند اهداف و ماموریت خود را تنها در دستیابی به منافع کمی مادی تعریف کنند، به مرور زمان پس از دستیابی نسبی به آنها، دیگر برای ادامه فعالیت سازمان خود و فلسفه وجودی خود دچار تردید خواهند شد.

شاهد بر این مدعا هم تغییر رویکرد بسیار مهم در ادبیات امروزه مدیریت استراتژیک سازمان ها در دنیا می باشد. امروزه سازمان های بزرگ دنیا به جای آنکه اهدافی را برای خودتعیین کنند و به دنبال تدوین راهبردهایی برای رسیدن به آن باشند، ارزش هایی را برای سازمان خود تعریف می کنند و ماموریت سازمان پیاده کردن آن ارزش ها در سازمان تعریف می کنند. برای مثال اگر سازمانی صرفاً به دنبال افزایش درآمد سهامداران و صاحبان خود باشد، ارزش خود را "بالا بردن نسبی قیمت هر سهم سازمان" تعریف می کند و تمام ارکان سازمان به دنبال پیاده سازی این ارزش در سازمان می باشند.

ما در مدیریت اسلامی مدعی هستیم که با نگاهی جامع به تمام ابعاد وجودی انسان و با مد نظر قرار دادن تمام نیازهای او با درنظر گرفتن اولویت بندی نیازها می خواهیم ارزش هایی را برای سازمان تعریف کنیم که با توجه به فلسفه وجودی و رسالت هر سازمان،آن را به موفقیت های منحصر بفرد و متعالی برساند.

شناخت مدیریتی اسلامی و کاربردی کردن مفاهیم و اصول آن برای سازمانهای اسلامی،بحثی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است . تاکنون تلاشهای زیادی جهت شناخت و معرفی مدیریت اسلامی صورت پذیرفته است منتهی هنوز به الگویی جامع، اثبات شده و کاربردی که مورد قبول دانشمندان علم مدیریت و اساتید حوزه علمیه باشد دست پیدا نشده است.

● اهمیت و ضرورت مدیریت اسلامی

ضرورت جایگزین کردن مبانی و اصول مدیریت اسلامی به جای مدیریت فعلی، از دوجنبه قابل بحث و بررسی می باشد.

اول آنکه غرب با توجه به سابقه طولانی انجام مطالعات دقیق و حساب شده و

سعی و خطاهای فراوان توانسته است دانسته ها و علوم خود را در حوزه علم مدیریت مانندسایر حوزه به صورت نظام مند و در چارچوب مشخصی عرضه کند تا به طور گسترده بتوانند آن را برای دستیابی به اهدف خود به کار گیرند. اما منابع اطلاعاتی و داده ها، و باید ونبایدهایی که در این چارچوب ریخته می شود دو اِشکال عمده دارند. یکی اینکه به انسان ونیازهای او تک بعدی نگریسته شده و به تمام جوانب انسانی توجه نشده است. دوم اینکه درمواردی حقایق و واقعیات بنا به دلایل خاص مورد تحریف قرار گرفته است.

با وجود اینکه علم مدیریت غربی توانسته است برای تئوری ها و نظریات خود چارچوب کاربردی بسیارخوبی را تعبیه کند، اما با وجود دو اشکال عمده ذکر شده در آن، تمام خروجی های این علم قابل تکیه و اعتماد نمی باشد و ضرورت اصلاح آن احساس می گردد . برای این کار بایدبتوانیم تمام منابع و اطلاعات خامی که در برگیرنده جامع نیازهای انسانی و منطبق با حقایق عالم هستی است را با کمک چارچوب های علمی امروز نظام مند کنیم تا بتواند در سیستم مدیریتی ما کاربردی گردد.

جنبه دومی که علم مدیریت اسلامی را بخصوص برای حکومت های اسلامی ضروری می سازد، ناکارآمدی مدیریت غربی در به کمال رساندن حکومت اسلامی است. پیشرفت های تکنولوژیکی بسیار سریع و محیط های پیچیده، امروزه سبب شده است تا سازمان های ما برای حفظ حیات خود به استفاده صرف محصولات علوم غربی روی بیاورند و گاهی هم با توجیه بومی کردن آن، بدون هیچگونه توجیه علمی و یا جایگزینی مناسب، قسمتهایی از آن علم راحذف نمایند. به عنوان مثال در علم اقتصاد به این دلیل که در دین اسلام ربا حرام می باشد،

کاری که صورت گرفته این است که سیستم های اقتصادی غرب عیناً در بدنه اقتصادی کشور پیاده شده است و تنها هر جا نیاز به ربا بوده، آن بخش بدون جایگزین حذف شده است. طبیعتاً این رویکرد حتی کشور را به همان نتایج پیش بینی شده علوم غرب نیز نخواهدرساند، چه رسد به تعالی و تکاملی که در اسلام برای انسان و جوامع انسانی مدنظر قرارگرفته است

تعاریف مدیریت اسلامی

نویسندگان و صاحب نظرانی که در قلمرو مدیریت اسلامی و دیدگاه های اسلام در موردمدیریت قلم زده اند هر یک به فراخور برداشت های خود از اسلام، مبانی اخلاقی ، و سیره پیامبر( ص) و معصومین( ع) به طور مستقیم و یا غیرمستقیم تعاریف و یا توضیحاتی را ارایه داده اند که نوعی مفهوم مدیریت اسلامی از آن مستفاد می شود. البته دامنه این برداشت ها وتعریف ها که بیشتر بر محور ارزش ها و مبانی اخلاقی مکتب اسلام و سیره پیشوایان دین قرار داشته اند گسترده و از نظر نوع نگاه نیزدر عین نزدیک به هم بودن متنوع است ، درادامه به تعدادی از تعریف های ارایه شده در مورد مدیریت اسلامی اشاره می شود:

▪ افجه ای :

مدیریت اسلامی را مقوله ای مکتبی می داند و وظیفه مکتب نیز از نظر او ارایه راه حل هایی است که با مفهوم عدالت خواهی سازگار است

▪ حمیدی زاده:

نیز معتقد است که نظام مدیریت در تفکر اسلامی از اصول اعتقاد ی آن سرچشمه می گیرد و بنابراین، مدیریت بر یک مجموعه انسانی و در یک سازمان در راستای مدیریت جهان خلقت است، با این ویژگی ، وی مدیریت را به عنوان یک بینش مطرح می کندکه در آن مدیر نیز عضوی از اعضای آفرینش است که باید همراه و هماهنگ با ضوابط وقوانین کلی آن باشد زیرا تشکیلاتی که به وی سپرده شده، هدفش در جهت نظم کلی جهان و برای پیشبرد فعالیتهای بشری به منظور دستیابی به سطوح آرمانی است

▪ عسگریان:

مدیریت از دیدگاه اسلام را در مسیر نزدیکی به خداوند می داند .بدین معنی که در کلیه سطوح آن زهد و تقوی پیشه می شود، سعی در بخشش و ارشادفزونی می یابد و جلب رضایت اکثریت بیشتر می شود

▪ مشرف جوادی:

معتقد است در مدیریت اسلامی ابتدا محور رابطه با خدا و حرکت به سوی او همراه با قادر مطلق دانستن وی و شهادت به یگانگی، یعنی فقط یاری و کمک طلبیدن از او

مدیریت در اسلام بدون در نظر گرفتن اعتقاد به معاد و یا دنیای دیگر ناقص است. در واقع مطلب و مسایل مدیریت در اسلام، جدااز دنیای دیگر همان مدیریت غربی است

هنگامی که صحبت از مدیریت در اسلام می شود، ابتدا منظور ادار ه امور و بهره برداری صحیح ازنعمت های الهی بر اساس اعتقاد به جهان بینی توحیدی است، یعنی کلیه اعمال و رفتارانسان ها و یا مدیران باید بر مبنای جهان بینی توحیدی باشد و فلسفه توحیدی ایجاب می کندکه اعمال یک مدیر، علاوه بر انطباق با جهان بینی توحیدی، با اصول و اهداف جامعه اسلامی نیز تطبیق داشته باشد

▪ هاشمی کاوند ی

نیز مدیریت دراسلام را در اصل بر مبنای کلامی و عقیدتی ملهم از قرآن و سنت نبوی (ص) استوار می داند

▪ تقوی دامغانی

بدون این که از مدیریت اسلامی تعریفی ارایه دهد در مورد چیستی مدیریت توضیحی داده و به امانت بودن، تکلیف بودن ، خدمت بودن و مواردی از این قبیل اشاره کرده است و سپس به توضیح نقش مدیر در جوامع اسلامی پرداخته است

نبوی مدیریت اسلامی را این چنین تعریف کرده است، مدیریت هنر وعلم به کارگیری صحیح افراد و امکانات درجهت وصول اهداف سازمانی است، به نحوی که با موازین شرع مغایرت نداشته باشد

▪ قبادی:

نیز مدیریت اسلامی را آن بخش از فرآیندی می داند که مستند به وحی الهی و منابع اسلامی باشد و وجه تمایز آن با دیگر مدیریتها را در مبتنی بودن بر وحی،

نبود نظام بهره کشی انسان از انسان، مبتنی بودن بر ارزشهای متعالی، مطلق و ثابت و استواربودن برپایه تعالی، کرامت و شرافت انسانها میداند

الگوی مدیریت اسلامی

مروری جامع در مطالعاتی که در حوزه مدیریت اسلامی انجام شده است نشان می دهدکه هر کدام از آنها تنها از یک یا دو جنبه خاص به مدیریت اسلامی پرداخته اند، به همین دلیل هم غالباً به اصول و مبانی کاربردی دست پیدا نکرده اند و به جز مواردی که توصیه های اخلاقی در مورد شخص مدیر بیان شده است، برنامه ها و راهکارهای روشنی ارائه نشده است.

برای به نتیجه رسیدن این مطالعات و پژوهش ها نیاز به تدوین یک الگوی جامع باخروجی های مشخص می باشد.

مطالعات علم مدیریت اسلامی به صورت کلی به دو حوزه مطالعات نرم افزاری و حوزه مطالعات سخت افزاری تقسیم می شود .

الف) حوزه نرم افزاری مدیریت اسلامی

در حوزه نرم افزاری به دنبال بررسی جامع تمام منابع مدیریت اسلامی می باشد.

دراین حوزه با یک رویکرد جامع و سیستمی، می توان منابع اطلاعاتی مورد استفاده درعلم مدیریت اسلامی را به ۴ گروه زیر تقسیم بندی نمود:

۱) منابع قرآنی

۲) منابع روایی و حدیثی

۳) منابع فلسفی

۴) منابع تاریخی و سیره

۱) منابع قرآنی

هر موجودی در عالم طبیعت، موجودی زمانی- مکانی است، پس برای مطالعه وجه مادی هر پدیده باید به زمان و مکان آن پدیده عنایت نمود. لذا برای درک شان قرآن و سنت معصومین (ع) از حیث چگونگی صدور، ویژگی ها و چگونگی فهم و عمل به آنها باید به نقش زمان و مکان در آنها توجه نمود.

با این مقدمه، قرآن به طور عام، و قصص قرآن و موارد بحث از اعمال مدیریت الهی وکارگزاران عالم در قرآن به طور خاص، یکی از حوزه های مهم و ضروری تحقیق در مدیریت اسلامی می باشند. علاوه بر آن، توجه به مشتقات آن در قرآن همچون تدبیر، تدبر، ملک، امر، ولایت، رشد، هدایت، رسالت، تربیت، و توجه به صفات خداوند و مدیریت های الهی در قرآن، راهنمای شناخت حوز ه های خاص مدیریتی قرآن خواهند بود احادیث وارد شده در تفسیر آیات فوق و همچنین رجوع به تفاسیر تحلیلی معتبر قرآن،منابع غنی دیگری برای مدیریت اسلامی هستند که در این گروه قرار می گیرند.

دراین خصوص موارد زیر می تواند در فهم قرآن کریم و برداشت های عملی مورد نیاز از آن کمک کند:

مطالعه تاریخ صدور قرآن و کتابت و آموزش و کیفیت جمع آوری و تدوین آن، یکی از مقدمات ارزشمند در فهم پیام قرآن می باشد.

توجه به ویژگی نظارت قرآن بر نهضت اسلامی پیامبر(ص) در عین ابدی بودن آن خود یکی از مظاهر اعجاز قرآن را برای ما آشکار می سازد و به فهم صحیح ما کمک می کند.

توجه به امرمکی و مدنی بودن آیات ما را به دو دوره بسیار مهم نهضت اسلامی پیامبر( ص) واقف می گرداند:

الف) دوره قبل از حکومت اسلامی

ب) دوره بعد از حکومت اسلامی

دوره اول، دوره کادرسازی و تربیت نیروهای مکتبی کارآمد، و دوره دوم دوره

تشکیل حکومت و بکارگیری نیروها و چگونگی اداره نظام اسلامی می باشد.

توجه به ترتیب نزول آیات و سوره ها، شأن نزول و شأن جری و تطبیق در آیات،فضای اجتماعی زمان نزول آیات و جو بین المللی زمان نزول آیات، ما را با حقایق مکنون بسیاری در امر مدیریت و رهبری، و فهم و اجرای وحی الهی آشنا خواهدنمود.

توجه به ویژگی تربیتی، اعتقادی و معنوی نیروها و مراحل آن در دوره اول، و نزول تدریجی حجم کثیری از آیات و احکام عبادی در دوره دوم، سیاستگذاری های خرد وکلان الهی و نحوه مرحله بندی اجتماعی در مسیر حرکت بر اساس ارزش های الهی رابرای ما آشکار می نماید.

توجه به زمان و مکان صدور آیات محکم و متشابه، عام و خاص، مطلق و مقید، جمل و مبین، ناسخ و منسوخ و غیره، ما را در نحوه تقنین قوانین و اجرای آن، درتشکیل حکومت اسلامی، ما را به ویژگی بعضی از معضلات اجتماعی، و نحوه حل و فصل آن، آگاه می گرداند.

معاشرت با اقشار مختلف، و تجربه مستقیم موضوعات قرآنی در حوزه های مختلف فردی و اجتماعی، ما را با خصوصیات موضوعات واقف نموده، فهم صحیح احکام آنهارا از قرآن، برای ما میسّر می نماید.

فقدان این معاشرت و تجربه، ما را به افراط و تفریط در فهم احکام کشانده، موجب عسر و حرج، و یا راحت طلبی خواهد شد.

۲) منابع روایی و حدیثی

منظور از منابع روایی و حدیثی مجموعه سخنان، عملکردها و سکوت های معنی داری می باشد که به قول و فعل و تقریرنیز موسوم است

همه ویژگی های مورد عنایت به قرآن، در سنت معصوم (ع) نیز باید مورد ملاحظه قرارگیرد؛ علاوه بر آن در فهم منابع روایی و حدیثی توجه به نکات زیر بسیار کمک می نماید:

میزان فهم مخاطب حدیث، در کیفیت و سطح صدور سنت، بسیار قابل توجه است:

نحن معاشر الانبیا نکلم الناس علی قدر عقولهم

ما جماعت انبیاء، با مردم به میزان عقلشان سخن می گوییم

قصد و غرض مخاطب معصوم( ع) بخصوص مخاطبین اهل بیت( ع) در اعتبار وعدم اعتبار حدیث بسیار دخالت دارد که در اصطلاح به ان گفته می شود، صدور احادیث تقیه ای از این قبیل می باشد که عمدتاً به دوره اهل بیت( ع) بعد از پیامبر) ص) تعلق دارند.

ضرورت اداره حکومت، و رهبری و هدایت مردم، گاه اقتضای فرامینی مقطعی شبیه به آیات نسخ را دارد که باید آنها را از سنت ابدی معصوم، تفکیک نمود. خلط این دو دسته سنت، نتایج بسیار غلطی را پدید خواهد آورد که گاه موجب برداشت تعارض در احادیث و در نتیجه به بن بست رسیدن در فهم آن خواهد شد.

به علت طبیعت خطا و نسیان انسانی در سنت قولی ، با وجود جائز الخطا بودن، و احتمال بروز خطا در سلسله نقل ها، واحتمال رعایت زمان و مکان خاص مخاطبین از جانب معصوم (ع) و احتمالات دیگر، همه و همه، محوریت قرآن و تبعیت حدیث از قرآن را تاکید می کند که باید در تفکر دینی و پژوهش ها از قرآن شروع کرد و حدیث رااز دریچه تفکر قرآنی نگریست و از این راه به پذیرش یا رد حدیث اقدام نمود.

پراکندگی صدور احادیث به علت دخالت زمان و مکان محدودیت مخاطبین، شرایط خاص اجتماعی و ... و انسجام و جامعیت دینی قرآن به علت حکومت وجه ابدی آن در بیان مسائل، و ارتباط مفهومی و نظام مند بیانات قرآنی همچون اجزاء یک پیکرواحد، و تنظیم الهی آیات و سور قرآنی در این راستا، همه و همه، ضرورت تمرکز ومحوریت قرآن را بخصوص در سیاستگذاری های کلان و برنامه ریزی های بلندمدت ومیان مدت، و طراحی ساختار اداری، اجتماعی، سیاسی نظامی حکومت، مطرح می نماید.

در این جهت، توجه به نظام ترتیب آیات و سور، در کنار پژوهش موضوعی قرآن، مارا با حقایق مکنون بسیاری، آگاه خواهد ساخت.

توجه به اندیشه های اعتقادی، اخلاقی و فقهی اهل سنت، و گروه های مخالف اهل بیت( ع) در عصر ائمه اطهار( ع) ما را در فهم خصوصیات موضوعات و خصوصیات احکام آنها در سنت معصوم (ع) واقف می گرداند.

هیچ منبعی از احادیث منتسب به اهل بیت (ع) بی نیاز از ارزیابی سندی نیست، مگراحادیثی که در حد تواتر لفظی، معنوی و اجمالی باشند که تواتر یقین آور آنها ما را ازتحقیق اسنادشان بی نیاز می گرداند. با این توصیف بطریق اولی احادیث وارده ازطریق اهل سنت علاوه بر متن اسنادشان نیز نیازمند ارزیابی می باشد. البته قوت محتوی و بلاغت کلام در بعضی از متون، همچون نهج البلاغه و صحیفه سجادیه ما رااز تحقق سندی اکثر محتویات قریب به اتفاق آنها بی نیاز می گرداند.

استفاده از معجم های قرآنی و حدیثی در یافتن حوزه های بحث بسیار مفید می باشد .

این معجم ها معمولاً بر اساس الفاظ قرآن و حدیث و یا بر اساس موضوعات تنظیم گشته اند.

۳) منابع فلسفی اسلامی

برخی منابع که مربوط به چیستی و چرایی و فلسفه علم مدیریت اسلامی می باشد توسط اندیشمندان اسلامی در قرون متمادی تدوین گشته است. این منابع فلسفی می تواند ما را دررسیدن به الگوی اولیه و چارچوبی برای دسته بندی و طبقه بندی منابع حوزه های دیگرراهنمایی نماید. به همین جهت ضرورت آن در تدوین مدیریت اسلامی احساس میگردد.

۴) منابع تاریخی و سیره

بخشی از منابع مدیریت اسلامی مربوط به منابع تاریخی و اندیشه های اندیشمندان

بزرگ اسلامی می باشد. منابع موجود از سیره نظری و عملی معصومین)ع) انبیاء و اوصیاءالهی نیز در این حوزه قرار می گیرند.

قسمتی از منابع این حوزه در کتب تاریخی شیعه و اهل سنت آمده است، قسمتی دیگر ازآن در تفاسیر روایی و قسمتی از سیره های عملی به طور خاص، در کتبی حدیثی همچون وسائل علامه مجلسی، و به طور عام مجموعه های حدیثی شیعه همچون بحارالانوارعلاءالدین فاضل هندی کنزالعمال و از مجموعه های حدیثی اهل سنت همچون الشیعه سیره می باشد. کتب موجود خاص سیره پیامبر اکرم و سیره اهل بیت ع همچون مصطفی دلشاد تهرانی سیره نبویمنطق عملی ابو محمد عبدالملک بن هشام و رسول الله منابع غنی دیگری در این زمینه می باشد.

در حوزه مطالعات سخت افزاری هم جهت تدوین اصول و مبانی مدیریت اسلامی می باید مطالعات و پژوهش های مورد نیاز در ۳ گروه زیر انجام پذیرد.

۱) غرب شناسی

۲) فلسفه مدیریت غربی

۳) تئوریها و نظری ههای مدیریت

ب) حوزه سخت افزاری مدیریت اسلامی

۱) غرب شناسی

تمدن کنونی غرب و پیشرفت های شگرف آن در حوزه های علمی و تکنولوژیکی من جمله در علم مدیریت حاصل یک حرکت پانصد ساله از قرون وسطی تا کنون می باشد. از طرفی فهم جریان شناسی یک علم به دلایل متعددی بر فهم خود آن علم تقدم و ضرورت دارد ؛زیرا

اولا جایگاه تاریخی و سیر آن علم تکاملی یا غیرتکاملی بهتر فهم می شود؛

ثانیا با توجه به ریشه داربودن تمام علوم، فهم جریان شناسی یک علم باعث می گردد گام و مرحله بعد ی آن به گونه ای بهتر پیش بینی، برنامه ریزی و محاسبه شود؛

ثالثا فهم نسبت تاریخی یک علم باعلم محوری، درجه اصالت و اعتبار آن علم را معین می کند . این نگاهها ی کلان به اندیشه های تاریخی، باعث می شوند حتی فهم تئوری های جزیی آن علم شفاف تر و بهترصورت گیرد. لذا آشنایی با سیر زمانی این تمدن و تکامل علوم مقدمه فهم فلسفه علوم غربی و مقدمه ای برای بهره مندی از راه های رفته شده در حوز ههای مختلف علم می باشد.

۲) فلسفه مدیریت غربی

مدیریت اسلامی از دو جنبه نیاز به بهره مندی از علم مدیریت غربی دارد .

اولا برایسرجمع کردن، مدوّن کردن، منظم کردن و نظام مند کردن منابع خام موجود در مدیریت اسلامی، به یک تفکر و تجربه ی علمی احتیاج است،

ثانیا برای استفاده از مواد و پایه هایی که دانشمندان غربی در این علم جمع آورده اند، به یک نگاه علمی نیاز می باشد . البته گرفتن پایه های یک علم ، لزوما به معنای قبول تمام نتایج آن نیست . لذا برای دریافتن سیرپیشرفت علم مدیریت و چارچوبی که در غالب آن تئوریهای جدید در حوز ههای مختلف علم مدیریت مطرح می شود لازم است تا با فلسفه به وجود آمدن علم مدیریت در غرب آشنایی پیدا شود. فلسفه مدیریت غربی در نهایت چارچوبی می دهد تا به وسیله آن بتوان منابع مدیریت اسلامی مدون و نظام مند شده و جنبه کاربردی پیدا کند.

۳) تئوریهای مدیریت

برای درک بهتر و عملی چارچوب اصول ومبانی علم مدیریت غربی لازم است تا در ابتدابا تمام نظریه ها و تئوری هایی که در این چارچوب مطرح شده است آشنایی پیدا شود .

همچنین مقدمه تولید علم و گسترش مرزهای دانش، فراگیری علوم تا سر حد مرزهای موجود می باشد. لذا برای تدوین علم مدیریت اسلامی آشنایی با تئوری های مدیریت امری ضروری به نظر می رسد.

● تحقق دین در جامعه

در نهایت چشم انداز تدوین مدیریت اسلامی می تواند اجرای تحقق دین در جامعه باشد.از همین رو به عواملی که بر ای تحقق دین درجامعه اسلامی مفید است، اشاره می گردد:

ضرورت تاکید و پا فشاری بر تحقق عدالت اقتصادی و اصلاح امر معیشتی اقشارآسیب پذیر، که زمینه بسیار مساعدی جهت تحقق ارزشهای دینی خواهد بود.

علم به زمان، بخصوص، از شروط اساسی تحقق دین در جامعه می باشد؛ این علم، به مجموعه معرفتهای ضروری به اوضاع اجتماعی و بین المللی، و جریانات فکری جاری در عصر و زمانه، نظر دارد که عالم به زمانه را از فرو غلطیدن در شبهات و اثرات آن، در امان نگه می دارد:

این علم به زمان، از مطالعه و عبرت از احوال گذشتگان، ایمان وتقوای شدید، معاشرت بااقشار واقوام مختلف، و همراهی و غمخواری با اکثریت جامعه، و تلاش جدی برای اصلاح امورشان بخصوص فقر اقتصادی و فرهنگی شان، و آگاهی بر معرفتهای حوزوی و دانشگاهی، وحوادث گوناگون، حاصل می شود.

این علم، سطح دیانت وتوان فکری -روانی مردم را در تحقق ارزشهای دینی به ما نشان می دهد؛ تا با توجه به الگوها ورهنمودهای معصومین( ع) نوع آموزش های دینی و میزان وچگونگی ارائه آنها را برای اقشار مختلف با توجه به واقعیت جاری در جامعه را مشخص نماید و با درایت و هوشمندی بکار بسته شود.

این علم به زمان، در درجه اول، می تواند ویژگی مدیران اجرایی جامعه اسلامی باشد و در رتبه بعد مربوط به اقشار مختلف است که می تواند به تدریج به صفات بصیرت به دین، صبر در برابر مشکلات و علم به جایگاه های حق، متصف گردند.

دادن توان فکری و روانی به جامعه، جهت تحمل مشکلات وسختی های عمل به دین خدا، که از دو عامل اساسی زیر، حاصل می شود:

الف) آموزش صحیح ارزش های قرآن به جامعه، از طریق تبیین نظری، ومعرفی

ب) عمل به ارزشها توسط منادیان فرهنگ الهی در جامعه

ضرورت ارزیابی دقیق جوامع اسلامی، نسبت به میزان قرب و دوری آنها به ارزشهای اسلامی، و تفکیک آنها از یکدیگر و تدوین خوراک فکری دینی مناسب ومتناسب با میزان آمادگی به تلبس دینی آنان که حتی نسبت به اقشار مختلف دینی یک جامعه نیز از جهت محتوی و روش ضرورت این ارزیابی و تفکیک و تدوین مطرح است.

در صورت عسر و حرج حاصل از اجرای تدریج احکام قرآن ضرورت لزوم قاطعیت در اجرا دفعی آن در جامعه همچون معضل ربا در سیستم بانکی وحتی با وجود مخالفت گروه های ازجامعه در شرایط عدم عسرو حرج عمومی همچون حسابرسی به ثروت های باد آورده، شکستن حصارها وموانع ازدواج ، و اصلاح امر خانواده های شهداء وجامعه در این راستا، و موارد بسیار دیگر.

گزینش و نصب کارگزارانی امین و کارآمد و آخرت گرا در مصادر امور که این نیز عاملی بسیار مهم در تالیف قلوب عموم و موجب نفوذ ارزشهای دینی درزندگی فردی و اجتماعی اقشار مختلف خواهد بود.

قاطعیت در برابر تخلفات مسوولین رده بالا ومیانه و سیاست عفو و گذشت و مدارا با عموم جامعه موجب اعتماد جامعه به نظام و الگوپذیری از رهبران اسلامی خواهد بود:

عفو و گذشت را همچون سلاحی به دست گیرو به عرف ونیکی فرمان بده و از جاهلان اعراض نما

ضرورت کنترل جدی مسئولان رده بالا ومیانه و رهبران دینی نسبت به دنیا طلبی وابستگان و اقربای خویش که فقدان آن موجب سستی اعتقاد مردم و مورد تمسخرواقع شدن مسئولان نظام و ارزشهای دینی خواهد بود. تذکرات اکید به همسران پیامبر(ص) در سوره احزاب و نهی از دنیا طلبی آنان و تهدید به شدت عمل درمجازات گناهکاری آنان این ضرورت را اعلام می دارد.

ضرورت تربیت نیروهای فرهنگی عالم متدین جهت هدایت سطوح مختلف و اقشارمختلف جامعه با توجه نیازها و ویژگی های آنان که این رسالت بر عهده حوزه ودانشگاه می باشد.

ضرورت ایجاد پایگاه های مردمی از طریق تربیت و اعزام نیروهای آگاه و عامل به فرهنگ قرآنی به عنوان سفیران رسمی و غیر رسمی نظام وفعال کردن و ضرورتهای دیگری که در راستای عوامل فوق در تحقق ارزشهای دینی در جامعه و جهان بشری بسیار مؤثر است.

● نتیجه گیری

همانطور که در مقدمه اشاره شد شیوه رهبری و مدیریت تابعی از ارزش های حاکم بربافت سازنده یک جامعه است و بدیهی است چگونگی ماهیت عناصر تشکیل دهنده یک جامعه، خود نوع خاصی از نظام ارزشی و شیوه خاص مدیریت را اقتضا می کند.

در جوامع غربی به علت بافت مادی صرف غالباً ارزش گذاری ها بر پدیده های حیات انسانی مبتنی بر یک سلسله مفاهیم ومعانی اومانیستی است و انسان شناسان اومانیست درنظریه های خود به دلیل بی بهرگی از مکتب وحی تصویر گر انسانی هستند که هاله ای ازتوهمات بشری پیرامون او را گرفته است؛ گاه او را موجودی بدذات و گاه او را موجودی خوش ذات و ... معرفی می نماید و چون در این تئوری های انسان شناسی ، انسان همچنان موجودی است مجهول، بالطبع می بینیم که جوامع مغرب زمین گرفتار نسبیت د ر مفاهیم تابعی از پدیده ها گشته اند

ازطرف دیگر، جوامع کمونیستی اصالت را به جامعه داده و فرد را فدای طبقه خاصی می کنند بدیهی است که اگر چه در شعارها این منافع را منافع طبقات زحمتکش قلمداد می نمایند ولی عملاً این شعارها در جهت خواسته های هیات حاکمه شده است.

درمکتب اسلام بر خلاف دیگر مکاتب، ارزش ها نسبی نیست و زمان و مکان در تبدیل مفاهیم ارزشی دخیل نیستند، این امر از اینجا ناشی می شود که واضع ارزش ها در مکتب اسلام، تعقل ناقص بشری نیست، بلکه واضع خداوندی است حکیم و علیم، پروردگاری که علم اوسرمدی است؛ بنابراین نظام ارزشی اسلام که تعیین کننده مقبولیت یا عدم مقبولیت یک فعل از دیدگاه خداوند است، در نزد مسلمانان شیعه برمبنای منابع مشخص تدوین گشته است. در این نظام ارزشی، هم فرد، حقوقی دارد وهم جامعه اصالت توامان فردوجامعه بنابراین نمی توان هیچ یک را فدای دیگری کرد.

با عنایت به تفاوت ماهوی نظام ارزشی در اسلام، لازم است تا شیوه رهبری و مدیریت خاص در دولت های اسلامی تدوین گردد. برای دستیابی به این مهم به نظر می رسد لازم است تا یک تغییر رویکردی در مطالعات و نظریه پردازی های این شاخه از علم صورت گیردو اندیشمندان و صاحبنظران با نگاه جامع و سیستمی تمام جنبه های مدیریت اسلامی را که در این مقاله از آنها به ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری مدیریت اسلامی یاد شده است درتعامل با یکدیگر مدنظر قرار دهند تا خروجی ها و تئوری های حاصل از آن به صورت کاربردی در دولت های اسلامی قابل اجرا باشد.

تهیه کننده : رضا وزیری برازجانی

http://www.bushehrnews.com/



همچنین مشاهده کنید