پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

جزایر سه گانه و مالکیت یگانه


جزایر سه گانه و مالکیت یگانه

پس از جدایی بحرین از ایران و اعمال حاکمیت دوباره ایران بر جزایر سه گانه,چند کشور عربی از جمله لیبی,عراق و یمن,در دسامبر سال ۱۹۷۱ از ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کردند که شورای امنیت با بررسی پرونده,به نفع ایران آن را برای همیشه مختومه اعلام کرد

پس از جدایی بحرین از ایران و اعمال حاکمیت دوباره ایران بر جزایر سه‏ گانه،چند کشور عربی از جمله لیبی،عراق و یمن،در دسامبر سال ۱۹۷۱ از ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کردند که شورای امنیت با بررسی پرونده،به نفع ایران آن را برای همیشه مختومه اعلام کرد.

● چکیده:

در خلیج فارس حدود۱۳۰ جزیره کوچک و بزرگ وجود دارد که درباره حاکمیت بر بعضی از آنها بین کشورهای کرانه آن اتفاق نظر وجود دارد. در این میان یکی از پرهیاهوترین مسائل، به ادعاهای امارات عربی متحده نسبت به جزایر ایرانی تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی مربوط است. بدیهی است که ماهیت چنین ادعایی نمی‏تواند غیرسیاسی باشد. هر چند که ادله سست و بی‏بنیانی هم بر آن اضافه می‏شود، برای روشن ساختن حق ایران در ادعاهای یاد شده، بررسی جوانب تاریخی و حقوقی مسئله در چهارچوب قواعد و اصول حقوق بین‏الملل ضروری است و می‏تواند ابزاری برای دفاع از امنیت، حاکمیت و منافع ملی ایران باشد.(۱)

● موقعیت جغرافیایی و استراتژیک جزایر سه‏گانه

اهمیت خلیج فارس از نگاه جغرافیایی، به علت ارتباط آن با اقیانوس هند، از طریق تنگه هرمز است. جزایر سه‏گانه مزبور در جنوبی‏ترین نقطه خلیج فارس در تنگه هرمز واقع شده‏اند. تنب بزرگ با نزدیک‏ترین ساحل ایران (جزیره قشم) حدود ۲۵ کیلومتر فاصله دارد، در حالی که فاصله راس‏الخیمه تا آن حدود ۷۰ کیلومتر است. تنب کوچک در ۱۳ کیلومتری غرب جزیره تنب بزرگ قرار داشته و فاصله آن با نزدیک‏ترین ساحل ایران (بندر لنگه) ۳۷ کیلومتر است.

تنب کوچک تقریبا فاقد سکنه است؛ اما سکنه تنب بزرگ در زمان بازپس‏گیری، حدود ۳۰۰ نفر بوده و جمعیت ابوموسی نیز به ۷۰۰ نفر نمی‏رسید. ابوموسی در ۹۶ کیلومتری ایران قرار دارد و علاوه بر داشتن ذخائر نفتی، دارای خاکی سرخ رنگ است. اکنون که دو سوم نفت مورد نیاز صنایع اروپای غربی، باید از تنگه هرمز بگذرد، اهمیت این جزایر بیش از پیش روشن می‏شود و کافی‏است که یک دولت بر این جزائر دست یابد و راه صدور نفت را از خلیج فارس ببندد. بنابراین این سه جزیره بیش از هر چیز، دارای اهمیت استراتژیک و نظامی هستند(۲).

● جغرافیای تاریخی جزایر ایرانی

پیش از ورود به بحث، باید گفت که واژه تمب یا تنب، پارسی دری یا تنگستانی (پارسی جنوبی) است که معانی تپه، پشته و تل بر آن متصور است. این واژگان در لغت عرب وجود نداشته، صددرصد فارسی دری و ایرانی است و پیش از دوران هخامنشی تا کنون موجودیت داشته و دارد. بررسی‏ها نشان می‏دهد که از حدود ۲ هزار سال پیش از میلاد مسیح(ع) این ۳ جزیره، همانند سایر جزایر خلیج‏فارس، توسط ایرانیان اداره می‏شده و در قلمرو ایران بوده است. در سال ۱۶۰۲م صفویان توانستند، پرتغالی‏ها راشکست داده و حاکمیت ایران را بر خلیج فارس و جزایرش برقرار سازند و این حاکمیت تا سال ۱۷۲۰م ادامه داشت.

پس از صفویان در مرزهای ایران به ویژه در خلیج فارس تا ظهور کریم‏خان زند (۱۷۵۷م) آشفتگی به وجود آمد و پس از آن تثبیت شد. ظهور دو ابرقدرت روسیه و انگلیس و بعضا فرانسه در قرون ۱۸ و ۱۹م، همراه با ضعف و ناتوانی حکومت ایران موجب گردید که ایران نتواند از نظر حقوقی، حق خود را بر مرزهایش ثابت کند. در سال ۱۹۳۴ با قرار و مدارهای محرمانه، شیخ راس الخیمه پرچم خود را در حضور ایرانیان پایین می‏کشد و در سال ۱۹۳۵م، جزایر قشم و هنگام از انگلستان پس گرفته می شود.(۳)

جزایر قشم و هرمز در سال ۱۸۱۱ م با فرمان فتحعلی‏شاه قاجار به سید سلطان ابن احمد واگذار شده بود. در سال ۱۸۲۰م کاپیتان "بروکس" انگلیسی جزایر سه گانه ایرانی را درنقشه خود متعلق به ایران دانسته است. در سال ۱۸۶۱م نیز براساس معاهده‏ای میان انگلستان و شیخ نشین بحرین، این جزیره از ایران مستقل شد و ایران نتوانست مداخله کند. در سال ۱۸۸۷م برای نخستین‏بار انگلستان بر این جزایر ادعای حاکمیت کرد. در سال ۱۹۰۲م میان ایران و روسیه قراردادی سیاسی به امضا رسید و بریتانیا نسبت به نفوذ روسیه در خلیج فارس نگران شد.

در سال ۱۹۰۳م بریتانیا در پی نگرانی خود، این سه جزیره را بدون آگاهی دولت ایران به شیوخ قاسمی شارجه بخشید و در ژوئن همین سال فرماندار انگلیسی هند، به شیوخ قاسمی دستور داد که پرچم خود را در این سه جزیره بر پا کنند. در سال ۱۹۰۴ پس از اشغال انگلیسی - شارجه‏ای این جزایر، مالکیت و حاکمیت انگلیس بر این جزایر مجددا مطرح شد و این ادعا در سال‏های ۱۹۲۷، ۱۹۲۶، ۱۹۲۳م تکرار شد. در سال ۱۹۲۷م نیروهای ایرانی از این سه جزیره دیدن کرده و یک قایق عربی را در آب‏های ابوموسی توقیف کردند.

در سال ۱۹۲۸ م آشکار شد که تا آنجا که به ایران مربوط می‏شود، از اعتراض ۱۹۰۴ میلادی به بعد، هیچ پرچمی که معرف هویت باشد، در این سه جزیره برافراشته نبوده ودر همین سال(۱۹۲۸ م) دولت ایران، به جامعه ملل شکایت می‏برد و خواستار بازگرداندن این سه جزیره می‏شود و در پایان همین سال، ایران سه جزیره را اشغال کرد، که با اعتراض بریتانیا روبرو گردید، مجددا در سال ۱۹۲۹ م ایران تهدید می‏کند که موضوع مالکیت این جزایر را به جامعه ملل می‏برد؛ ولی بریتانیا این موضوع را نپذیرفت.در سال ۱۹۳۰ م وزارت جنگ ایران اطلاع می‏دهد که پرچم بریتانیا در سه جزیره برافراشته شده است.

در سال ۱۹۴۹ شایع شد که ایران موضوع را به ملل متحد خواهد گفت.(۴) در ۱۹ مه سال ۱۹۴۹ دولت ایران حقوق خود را در بخش فلات قاره اعلام کرد، در سال ۱۹۵۳ در دوره نخست وزیری دکتر محمد مصدق، یک رزم ناو ایرانی گروهی را در ابوموسی پیاده کرد و گزارش رسید که ایران سرگرم تدارک نیرو جهت اشغال کامل سه جزیره است و نیروی هوایی بریتانیا، تا چند هفته پرواز شناسایی انجام داد.

در سال ۱۹۶۱ م در دوره نخست وزیری دکتر علی امینی یک فروند هلی کوپتر در تنب بزرگ فرود آمد که دو نفر آمریکایی‏از مسافرینش بودند. در سال ۱۹۶۲ م دولت علم موفق شد، جزیره سیری را پس بگیرد. در همین سال ( ۴ ماه بعد ) سفارت انگلستان از سوی شیخ راسال خیمه اعتراض کرد. در ۵ سپتامبر ۱۹۶۲م ایران به این اعتراض به شدت پاسخ داد و حاکمیت خود را مجددا یادآور شد.ایران تا ۱۹۷۱ م سیاست دوستانه خود را با امیرنشین‏ها ادامه داد. سرانجام در ۱۳۵۰/۹/۹ (۱۹۷۱م) پس از هشتاد سال جدایی، جزایر تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی مجددا تحت سلطه ایران قرار گرفتند و پرچم ایران برفراز بلندترین قله ابوموسی به اهتزاز در آمد.(۵)

● خروج بریتانیا

حکومت بریتانیا در سال ۱۹۶۸ م اعلام کرد که نیروهای خود را از شرق سوئز خارج خواهد ساخت و پس از این، امنیت خلیج فارس به عهده دولت‏های منطقه قرار گرفت. در هشتم ماه مه ۱۹۸۱ م سخنگوی دولت ایران اعلام کرد: به کشتی‏های جنگی دستور داده شده که هر هواپیمای خارجی را برفراز جزایر بزنند.بریتانیا اعتراض کرد که هیچ پرواز تهدیدآمیزی صورت نگرفته است.

در همین سال اشغال این سه جزیره، نظر جهانیان و اعتراض اعراب را به خود جلب کرد و حاکم شارجه به اشغال مشترک ابوموسی رضایت داد. در نوامبر سال ۱۹۷۱م (هفت ماه بعد) یک روز قبل از این‏که قرار بود، بریتانیا این جزایر را به راسالخیمه بدهد، ایرانی‏ها جزایر را تصرف کردند.(۶)در ۲۹ نوامبر ۱۹۷۱م تفاهم میان انگلیس - شارجه از یکسو و ایران از سویی دیگر، بدینگونه بود که نه ایران و نه شارجه، از ادعای خود بر ابوموسی صرف‏نظر نخواهند کرد و هیچ‏یک ادعای دیگری را نمی‏پذیرد، بدین‏صورت تفاهم به صورت زیر صورت می‏گیرد.

۱- نیروهای ایرانی وارد ابوموسی خواهند شد و نواحی مورد توافق بر روی نقشه را اشغال خواهند کرد.

۲- ایران بر نواحی تحت کنترل خود پرچمش را برخواهد افراشت .

۳- شارجه بر باقی جزیره صلاحیت کامل خواهد داشت و پرچمش را خواهد افراشت.

۴- ایران و شارجه حدود آب‏های سرزمینی جزیره را در ۱۲ مایلی، مطابق قانون آب‏های سرزمینی ایران می پذیرند.

۵- موافقت‏نامه‏ای در مورد کمک مالی ایران به شارجه به امضا خواهد رسید و بدین‏گونه در ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ م نیروهای ایرانی در سه جزیره پیاده شده و مورد استقبال نماینده شیخ شارجه قرار گرفتند و در حقیقت این بیانیه تفاهمی بود میان ایران و انگلیس؛ ولی تعیین حاکمیت نشد. به طور کلی سرفصل تحولات در خصوص جزایر سه گانه را می‏توان در موارد زیر خلاصه کرد: عقد موافقتنامه میان ایران و شارجه در تاریخ ۱۹۷۱/۱۱/۲۹ (۱۳۵۰ هجری شمسی)، باز پس‏گیری جزایر توسط ایران در تاریخ ۱۹۷۱/۱۱/۳۰، شکایت و اقامه دعوی علیه ایران توسط کشورهای عربی در ۱۹۷۱/۱۲/۳ و پذیرش امارات متحده عربی به عنوان عضو سازمان ملل متحد در ۱۹۷۱/۱۲/۸.(۷)

● ادعای امارات

عملکرد شیخ‏نشین کوچک امارات در عمر کوتاه چند دهه‏های خود، در برابر ایران، همواره نشان‏دهنده اولویت سیاست پان‏عربیسم، در تهدید میهن دوستی ایرانی و پان‏ایرانیسم بوده است. این امیرنشین که در جنگ عراق علیه ایران، با پشتیبانی مالی عراق به صورت غیرمستقیم در به شهادت رساندن صدها هزارتن از عزیزترین جوانان این مرزو بوم و جانباز و شیمیایی کردن ده‏ها هزار ایرانی ایثارگر دیگر، و عزادار کردن مادران و خواهران ما نقش داشته است، در دوم دسامبر ۱۹۷۱با اتحاد امارت‏های "شارجه"، "ام‏القوین"، "ابوظبی" ،"دوبی"، " فجیره" و "عجمان" شکل گرفت و پس از مدتی، امارت "رأس‏الخیمه" نیز به آن پیوست، ولی تلاش‏های حکام امارات برای پیوستن امیرنشین بحرین که به تازگی با دسیسه‏های انگلیس و به طور غیر قانونی از ایران جدا شده بود به این اتحاد، پس از مخالفت و تهدید شدید دولت وقت ایران، به نتیجه نرسید(۸).

دولت امارات از آغاز پیدایش، نسبت به جزایر سه‏گانه ایرانی که در ۶۸ سال اشغالگری انگلیس مورد ادعای شیخ شارجه و رأس‏الخیمه بود، ادعای مالکیت دارد؛ اما آنچه توجه بیش از پیش کارشناسان، دست‏اندرکاران و مسئولان میهن دوست ایرانی را می‏طلبد، تأکید بر پیشینه حاکمیت ملی ایران بر خلیج فارس، جزایر و سواحل آن است که می‏تواند، به‏عنوان دست‏مایه‏ای مهم، برای اثبات حقانیت حاکمیت ایران بر این جزایر باشد که متاسفانه همه دولت‏های دوست و دشمن عربی، آن را برپایه ادعاهای بی‏اساس "جزایر اماراتی" می‏نامند.

در مسئله ادعاهای امارات نسبت به تمامیت ارضی ایران در خلیج فارس، چند نکته قابل تأمل است:

۱. در زمان انعقاد تفاهم‏نامه میان ایران و شیخ شارجه و بازگشت جزایر به ایران، هنوز دولتی با نام امارات متحده عربی وجود خارجی نداشت، تا بتواند ادعایی نسبت به جزایر تاریخی ایران داشته باشد. درواقع امارات متحده عربی پس از بازگشت جزایر به ایران به عنوان یک کشور موجودیت یافت.

۲. شورای همکاری خلیج فارس نیز در زمان انعقاد این تفاهم‏نامه، هنوز تشکیل نشده بود، بنابراین، از لحاظ حقوق بین‏الملل نمی‏تواند، نسبت به تمامیت ارضی ایران ادعایی مطرح کند.

۳. بنابر یک اصل حقوقی در روابط بین‏الملل، وجود قرارداد دوجانبه، حق و مسئولیتی برای کشور سوم ایجاد نمی‏کند، بنابراین دخالت هر کشور و نهاد و سازمان ثالث در مسئله جزیره ابوموسی غیرقانونی است.

۴. پس از جدایی بحرین از ایران و اعمال حاکمیت دوباره ایران بر جزایر سه‏گانه، چند کشور عربی از جمله لیبی، عراق و یمن، در دسامبر سال ۱۹۷۱ از ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کردند که شورای امنیت با بررسی پرونده، به نفع ایران آن را برای همیشه مختومه اعلام کرد. به دلیل اینکه در قوانین بین‏الملل، یک موضوع دو بار در شورای امنیت سازمان ملل قابل بررسی نیست، اعراب به‏دنبال راهکاری برای حل مشکل خود بر آمدند و بهترین حربه را توسل به دادگاه لاهه یافتند. کشورهای عربی مترصد کوچکترین سستی از سوی ایرانیان هستند، تا نیت شوم خود را یعنی بین‏المللی کردن مسئله جزایر که امری داخلی و مربوط به ایران است، عملی کنند تا این جزایر را نیز مانند بحرین، با حربه بین‏المللی کردن تمامیت سرزمینی ایران، به نفع خود، به انجام برسانند.

● اثبات مالکیت ایران بر اساس حق تاریخی و بین‏المللی:

الف - حق تاریخی:

جزایر ابوموسی و تنب از زمان‏های بسیار قدیم در قلمرو ایران بوده‏اند و در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی، به صورت مستقیم تحت صلاحیت و اداره ولایت لنگه بوده‏اند که خود یک بخش اداری از استان فارس بوده است. شواهد حاکمیت ایران بر این جزایر، در اسناد رسمی، اسناد تاریخی، کتابچه‏های راهنمای دریانوردان، سالنامه‏ها، شرح وقایع روزانه (گازیته‏ها)، نقشه‏های سیاسی و کارتوگرافیک، گزارش‏های اداری و یادداشت‏های رسمی وزارت خارجه انگلیس و اداره امور هندوستان در بریتانیا، در خلال قرون ۱۷ و ۱۸ و قسمت اعظم قرن ۱۹ مشاهده می‏شود.

به خصوص جالب توجه است که در نقشه تهیه شده توسط دفتر امور جنگ در سال ۱۸۸۷، این جزایر به رنگ قلمرو اصلی ایران مشخص گردیده و نیز در نقشه لرد کروزن از ایران، مورخ ۱۸۹۲ و نقشه اداره مساحی هندوستان، مورخ ۱۸۹۷ و کتابچه‏های راهنمای دریانوردی در خلیج فارس چاپ ۱۸۶۴ و گزارش‏های اداری دولت انگلستان، در سال‏های ۷۶-۱۸۷۵ م، به عنوان قلمرو ایران درج شده‏اند. بنابراین جزایر تنب و ابوموسی در حاکمیت ایران است.(۹)

ب) حق بین المللی:

دریای سرزمینی، مطابق ماده سوم کنوانسیون حقوق دریاها در سال ۱۹۸۲، حداکثر عرض دریای سرزمینی را ۱۲ مایل دریایی (۵/۲۲ کیلومتر ) حساب کرده و سه کنوانسیون، توسط سازمان ملل در سال‏های ۱۹۵۸ و ۱۹۶۰ در ژنو و ۱۹۸۲ در جامائیکا منعقد شدند که عرض دریای سرزمینی را حداقل ۳ و حداکثر ۱۲ مایل دریایی محاسبه کرده‏اند. برای اندازه‏گیری این فاصله، از پایین ترین حد جزر، به نام خط مبدا، شروع کرده ودر طول ساحل ۱۲ مایل به طرف دریا پیش می‏روند که البته در فرورفتگی‏ها کمی متفاوت عمل می‏شود.

با توجه به این قانون، تمامی آب‏های بین جزایر قشم، لارک، هرمز، هنگام و لاوان، با بدنه کشور یکی شده و از آب‏های داخلی محسوب می شوند و این موضوع در اسناد سازمان ملل ضبط گردیده است. بنابراین اگر از آخرین حد جزر از جزیره قشم، عرض دریای سرزمینی را تا ۱۲ مایل (۵/۲۲ کیلومتر) ادامه دهیم و از طرف تنب بزرگ هم به طرف قشم ۱۲ مایل ادامه دهیم، متوجه خواهیم شد که در واقع فاصله این دو جزیره کمتر از ۲۴ مایل (یعنی۲*۱۲ مایل) است، همین امر هم در مورد تنب کوچک و ابوموسی صادق است.(۱۰) با توجه به این موضوع، دریای‏سرزمینی ایران به صورت یکپارچه تا ۱۲ مایلی جنوب جزیره ابوموسی ادامه دارد.

از سوی دیگر، فاصله شارجه تا ابوموسی ۶۴ کیلومتر، یعنی بیش از دو برابر عرض دریای سرزمینی بوده که بیش از ۲۴ مایل است در صورتی که در کنوانسیون حقوق دریاها، منطقه دریای سرزمینی و منطقه نظارت، روی هم رفته می‏توانند، ۲۴ مایل دریایی ( ۵/۴۴ کیلومتر) پهنا داشته باشد. بنابراین اگر از ابوموسی ۱۲ مایل به طرف شارجه ادامه دهیم و همچنین از طرف شارجه به‏طرف ابوموسی هم ۱۲ مایل ادامه دهیم این دو خط بر هم منطبق نمی‏شوند و قانون حاکم است.

بنابراین بین این دو جزیره، آب‏های آزاد وجود دارد و کشتی‏ها حق عبور بی‏ضرر دارند. در صورتی که اگر فاصله میان جزیره ساحلی و خط مبدا دو برابر عرض دریای سرزمینی ادعایی، یا کمتر از آن باشد، آب آزاد وجود نخواهد داشت. پس بین جزیره ابوموسی و شارجه، چون بیش از ۲۴ مایل است، آب آزاد وجود ندارد، چون کمتر از ۲*۱۲ مایل است.(۱۱) بنابراین ادعای امارات از نظر حقوقی و تاریخی بی مورد است.

● تاثیر و تاثر مالکیت ایران بر این جزایر:

عوامل مکملی که مالکیت بر این جزایر، قدرت ملی ایران را افزایش داده یا بر عکس در صورت عدم مالکیت ایران، نقش پراهمیت این جزایر از دست می رود بدین قرارند.

۱. وسعت و جمعیت زیاد در منطقه.

۲. طول سواحل بیشتر در بخش شمالی خلیج فارس.

۳. نیروی نظامی و قدرت اقتصادی بیشتر، هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی.

۴. توپوگرافی مناسب در سواحل شمالی خلیج فارس و تنگه برای گسترش و آرایش نظامی مدافع تنگه.

۵. داشتن نیروی دریایی پیوسته و منظم.

۶. داشتن جزایر قوسی منظم، پیوسته و استراتژیک.

۷. مالکیت ۵۰ درصدی تنگه هرمز.

۸. برخورداری از عوامل و عناصر کافی برای حفظ و امنیت تنگه و خلیج فارس.

● اهمیت ۳ جزیره در سیستم دفاعی ایران

سه جزیره مورد بحث، برای دفاع از امنیت ملی ایران و حفاظت از تنگه هرمز اهمیت انکارناپذیر دارند. اشراف این ۳ جزیره به منطقه خلیج‏فارس، از دیگر دلایل اهمیت آنهاست و ایران که به لحاظ تاریخی همواره بر این جزایر حاکمیت داشته و دارد، از این منظر به جزیره‏های سه‏گانه می‏نگرد.(۱۲)بی‏تردید ایران در طول تاریخ، از لحاظ نظامی قوی‏ترین کشور منطقه بوده است. همچنین ایران با داشتن ۱۳۷۵ کیلومتر خط ساحلی، از بندرعباس تا شبه جزیره فاو، به تنهایی ۵/۵۶ درصد کل سواحل خلیج‏فارس را در اختیار دارد. علاوه بر موارد فوق، بزرگ‏ترین حوزه‏های نفت و گاز منطقه، یعنی حدود ۵/۱۶ درصد ذخایر نفت و ۵/۴۵ درصد ذخایر گاز طبیعی‏منطقه متعلق به ایران است.(۱۳)

جالب آن‏که قسمت اعظم ذخایر نفتی و گازی ایران در خلیج‏فارس واقع شده و از آن مهم‏تر اینکه تقریبا تمام نفت ایران، از طریق خلیج فارس و تنگه هرمز به خارج صادر می‏شود. ایران برخلاف بسیاری کشورهای منطقه، از خط لوله انتقال نفت به خارج برخوردار نیست و از این لحاظ به شدت به تنگه هرمز وابستگی دارد، همچنین حدود هشتاد درصد تجارت خارجی ایران از طریق خلیج‏فارس انجام می‏پذیرد که شامل هر دو بخش واردات و صادرات است. با این توضیحات درخصوص جایگاه و اهمیت خلیج‏فارس، به‏راحتی می‏توان وارد بحث اهمیت جزایر سه‏گانه ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک برای کشورمان شد.

● جمع‏ بندی

در ساحل شمالی خلیج فارس، ایران مالک بیشترین و طولانی ترین مرز است. در مالکیت ایران بر سه جزیره تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی در سالیان اخیر تشکیک شده است. امارات متحده عربی، ادعای مالکیت صد در صدی بر این جزایر را بارها اعلام کرده و اعراب هم از این ادعا حمایت کرده‏اند. همزمان با خروج بریتانیا در قرن نوزدهم از خلیج فارس، امنیت آن به دست کشورهای منطقه افتاد. با دست کشیدن ایران از بحرین، مالکیت جزایر سه‏گانه به ایران داده شد؛ ولی امارات توافق ۱۹۷۱ را نپذیرفته و ادعای خود را تکرار می کند، و با توجه به بازی‏های سیاسی موجود در منطقه، مالکیت این جزایر بارها و بارها مورد تشکیک و دستاویز قرار گرفته است؛ ولی این جزایر از دو نظر متعلق به ایران هستند:

از نظر مالکیت تاریخی، همچنین از نظر حقوق دریاها که آب‏های سرزمینی یک کشور را ۵/۲۲ کیلومتر قرارداده اند. بین هیچ‏کدام از جزایر جنوبی ایران، دو برابر عرض دریای سرزمینی فاصله وجود ندارد که آب‏های آزاد وجود داشته باشد. در صورتی که نزدیک‏ترین فاصله جزیره ابوموسی تا شارجه ۶۰ کیلومتر و حداقل فاصله راس الخیمه تا تنب بزرگ ۷۰ کیلومتر است. در مقابل، فاصله بدنه اصلی ایران تا قشم، قشم تا تنب، تنب تا ابوموسی بیش از ۳۱ کیلومتر نیست.

پس ایران ناگزیر است جهت اعمال دقیق حاکمیت و کنترل خود بر تنگه فوق‏العاده استراتژیک هرمز، جزایر اطراف آن، از جمله جزایر سه‏گانه را تحت کنترل و حاکمیت خود داشته باشد؛ هرچند این ادعا با حقوق تاریخی ایران بر این جزایر هیچ منافاتی نداشته و حتی مؤید آن نیز هست. دلایل دولت ایران برای اعاده حاکمیت خود در جزایر، هم سیاسی استراتژیک است و هم ارضی تاریخی.

ایران همواره نسبت به اشغال این جزایر از طریق مجاری دیپلماتیک اعتراض کرده است، مهم‏ترین دلیل ایران، موقعیت استراتژیک این جزایر بوده است. ایران بر جزایر تنگه هرمز مانند لارک، هرمز، قشم و هنگام حاکمیت داشته است. جمهوری اسلامی ایران معتقد است که کنترل جزایر سه‏گانه توسط ایران، برای امنیت ایران، کشورهای عربی خلیج فارس و همه جهان ضروری است.

پی ‏نوشت‏:

۱. افشار، ایرج؛ جزیره ایرانی خلیج فارس، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۷۴، ص‏ص ۴۵ الی ۵۱.

۲. اصغر جعفری ولدانی "نگاهی تاریخی به جزایر ایرانی تنب و ابوموسی"، تهران ۱۳۷۶.

۳. نقی طبرسا، حاکمیت بر جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در روند سیاست خارجی ایران، تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، ۱۳۸۷.

۴. جعفری ولدانی، اصغر؛ مبانی حقوق حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی، تهران، انتشارات نیایش، ۱۳۸۰، ص ۱۴۵.

۵. طبرسا، نقی؛ پیشین، ص ۶۷.

۶. مجتهدزاده، پیروز ؛ تاریخ و جغرافیای سیاسی جزایر تنب و ابوموسی، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۶، ص ۲۱۱.

۷. مجتهدزاده، پیروز؛ کشورها و مرزها در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۳، ص‏ص ۸۱ الی ۹۵.

۸. مجتهدزاده، پیروز؛ نگاهی به ادعای امارات و ..... اطلاعات سیاسی اقتصادی - شماره ۹ و ۱۰، تهران، ۱۳۷۳، ص‏ص ۴۹ الی ۷۳.

۹. افشار، ایرج، پیشین، ص ۴۶.

۱۰. ممتاز، جمشید؛ وضعیت حقوقی جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک، تهران، نشر میراث ماندگار، ۱۳۷۶، ص ۱۵۴.

۱۱. درایس، وبلی؛ جغرافیای سیاسی خلیج فارس، ترجمه حیدر دره میر، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۷۳، ص ۷۰.

۱۲. هرمیداس باوند، داود؛ مبانی تاریخی، سیاسی و حقوقی حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابو موسی، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۷۷، ص ۲۳۱.

۱۳. احمدی، حمید؛ سیاست خارجی آمریکا در خلیج فارس، تهران، مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی - شماره ۱۳۲ - ۱۳۱، ۱۳۷۷، ص‏ص ۵۱ الی ۷۶.

مرتضی اشرافی

منبع:ماهنامه پگاه حوزه،شماره ۲۹۵



همچنین مشاهده کنید