پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

از ناکامی در رئال تا بلندپروازی در نیوکاسل


از ناکامی در رئال تا بلندپروازی در نیوکاسل

مایکل اوون حاصل سال ها تجربه و هنرنمائی در لیگ برتر انگلستان را با خود برداشت و به رئال مادرید رفت تا در میان کهکشانی های رئال در رقابتی فشرده فروغ خیره کننده خود را به نمایش بگذارد

مایکل اوون حاصل سال‌ها تجربه و هنرنمائی در لیگ برتر انگلستان را با خود برداشت و به رئال‌مادرید رفت تا در میان کهکشانی‌های رئال در رقابتی فشرده فروغ خیره‌کننده خود را به نمایش بگذارد.فلورنتینوپرز رئیس باشگاه رئال با وعده خرید لوئیس فیگو و نیز خرید یک بازیکن کهکشانی جدید در تابستان هر سال از دوره ریاستش، بر مسند ریاست این باشگاه تکیه زد. این سیاست وی هر ساله با خرید فوق ستارگان گرانقیمت دنیا ادامه یافت تا اینکه در تابستان ۲۰۰۴ نوبت به اوون رسید.این بازیکن که از عدم توفیق در لیورپول به ستوه آمده بود، این باشگاه را ترک کرد تا مانند بسیاری دیگر از ستارگان تیم‌های مطرح اروپائی، علاوه بر تصاحب عناوین فردی به عناوین باشگاهی نیز برسد.

اما وسوسه‌ بازی در کنار بزرگانی نظیر رونالدو، زین‌الدین زیدان، رائول و دیگران چیزی نبود که اوون را رها کند. قبل از وی هموطنش دیوید بکهام که برای منچستریونایتد توپ می‌زد به رئال رفته بود و جاناتان وودگیت نیز که بازیکن نیوکاسل بود و در این تیم نگاه‌ها را به خود خیره کرده بود همزمان با وی به رئال رفت.از میان این ۳ بازیکن انگلیسی تنها بکهام بود که توانست بدرخشد و مثال سابق در جایگاه برتری در دنیای فوتبال قرار گیرد. جاناتان وودگیت ناکام‌ترین بود. او به قیمت ۱۲ میلیون پوند به رئال پیوست؛ اما مصدومیتی که در نیوکاسل گریبانگیر وی شده بود او را رها نکرد و تا پایان فصل ۲۰۰۵-۲۰۰۴ نیز آرزوی وی برای بازی به کابوس مبدل شد. او اخیراً اعلام کرده که آمادگی بازگشت به میدان را دارد با این حال به نظر نمی‌رسد که بتواند نیازهای رئال را برآورده سازد و مانند دوران حضورش در نیوکاسل بدرخشد.اوون سومین انگلیسی رئال بود. قوهای سفید نیروهای هجومی متعددی داشتند و در تابستان مهاجم دیگری نیز به خدمت گرفتند و این آینده اوون را در این تیم مبهم‌تر می‌ساخت و البته آینده تاریکی برای او پیش‌بینی می‌شد.این بازیکن در فصل گذشته بازی‌های معدودی برای تیمش‌ انجام داد و توانست به مدد تمام نیروئی که در ذهن و پاهایش بود برای رئال گل بزند و بدرخشد. او هنوز امید خود را برای حضور در ترکیب ثابت تیم از دست نداده بود؛ چرا که به بزرگی باشگاه، آرمان‌های بلندش و توانمندی‌های قابل توجه هم‌تیمی‌هایش اشراف داشت و می‌دانست که در چنین فضا و وضعیتی نباید در اندیشه راحت‌طلبی باشد و یا به افتخارات گذشته‌اش مغرور شود.او واقع‌بین بود؛ اما دوستدار بازی و حضور در میدان نیز بود بنابراین نمی‌توانست منتظر آمدن شانس و دلسوزی مقامات باشگاه باشد. هم‌تیمی‌ها و بسیاری دیگر از بزرگان دنیای فوتبال به توانائی‌ او معترف بودند؛ اما واقعیت این بود که رئال سیاست‌های خاص خود را داشت و واندرلی لوکزامبورگو مربی برزیلی این تیم مایل نبود از وی زیاد بهره ببرد. گویا این مربی گرایش بیشتری به بهره‌گیری از بازیکنان هموطنش دارد؛ زیرا این باشگاه در تابستان درصدد برآمد تا روبینیو را از سانتوز به خدمت گرفته و به‌عنوان کهکشانی امسال رئال معرفی کند.اوون طی یک سال حضورش در رئال همواره بر ماندن در رئال و رضایتش از حضور در این تیم تأکید کرده بود؛ اما وسوسه بازی چیزی نبود که او را رها کند. سال ۲۰۰۶ سال جام‌جهانی است. این بزرگترین تورنمنتی است که هر بازیکن فوتبال آرزوی بازی در آن دارد و راهیابی به آن افتخار بزرگی محسوب می‌شود. بنابراین کاملاً طبیعی است که اوون نیز آرزوی حضور در این تورنمنت را داشته باشد و برای رسیدن به قهرمانی تلاش کند. اگرچه اوون بازیکن توانائی است؛ اما نداشتن جایگاهی ثابت در ترکیب رئال، احتمال دعوت وی به تیم انگلستان را کاهش داده بود. این آن چیزی نبود که او می‌خواست. این عامل بیشترین انگیزه را برای جدائی از رئال و پیوستن به باشگاهی دیگر که جایگاه ثابتی در ترکیب تیم به او اعطاء کند، در وی ایجاد کرد. هموطنانش در رئال وی را برای ماندن در این تیم تشویق می‌کردند و بکهام بارها در مصاحبه با رسانه‌ها، به‌طور علنی از وی خواست تا در این تیم بماند و همچنان به تلاش‌هایش ادامه دهد؛ اما تصمیم نهائی برای ماندن یا رفتن بر عهده خود وی بود. او با رفتن به رئال ریسک بسیار پرخطری را پذیرفته بود و در واقع یک سال از دوران بازیگری خود را با تحمل مصائب فوتبالی و حاشیه‌ای سپری کرد. وی هنگامی که از لیورپول جدا شد هواداران این تیم برآشفتند و گذشته درخشان وی را در این تیم به فراموشی سپردند. آنان انتظار داشتند که این بازیکن به باشگاهی که از آن به جایگاهی بلند دست یافته بود وفادار بماند و همچنان با آنان به امید قهرمانی باشد؛ اما اوون به‌دنبال ساختن آینده خود بود و می‌خواست تجربه بازی در لیگی دیگر و باشگاهی دیگر را در کارنامه خود ثبت کند. با این حال لیورپول پس از او ناکام نماند و با آوردن مربی جدیدی به‌نام رافائل بنی‌تز و چند بازیکن جدید درصدد برآمد تا تیم جدیدی را شکل دهد چرا که این باشگاه تیم خود را حول او تشکیل داده بود و با رفتن وی ساختار این تیم به هم ریخت.تیم جدید لیورپول بدون اوون زنده ماند و برخلاف انتظارات، طراوت و روحیه بیشتری یافت و سرانجام پس از سال‌ها انتظار ناکامی در می ۲۰۰۵ با پیروزی مقابل میلان به قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا دست یافت. شاید این مهمترین رخدادی بود که بیش از هر چیزی دل او ار به حال خودش می‌سوزاند.اوون میان ماندن در تیم پرستاره رئال و بازی در ترکیب ثابت تیمی دیگر مردد بود تا اینکه سرانجام تصمیم نهائی خود را اتخاذ کرد. در اواخر فصل گذشته در تابستان شایعات زیادی درباره بازگشت وی به انگلستان منشر شد و خریدهای جدید رئال در بازار ترانسفر به گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال خروج قریب‌الوقوع اوون از رئال دامن زد.خولیو باپتیستا و روبینیو ۲ خرید جدید رئال برای حضور در خط حمله این تیم هستند و این امر احتمال حضور اوون در ترکیب ثابت رئال را به پائین‌ترین حد کاهش داد.لیورپول، منچستریونایتد، چلسی و نیوکاسل ۴ باشگاهی بودند که از احتمال پیوستن اوون به یکی از آنها سخن می‌رفت. بنی‌تز از بازگشت وی به لیورپول استقبال نکرد؛ زیرا او تیم خود را شکل داده بود و از سوی دیگر هواداران این تیم تمایلی به حضور مجدد بازیکنی که پیشتر با ترک آنها به این تیم خیانت کرده بود، نداشتند. به راستی که بخشیدن اوون برای این هواداران آسان نبود و البته آنان دیگری نیازی به او احساس نمی‌کردند زیرا لیورپول بدون او به یک قهرمانی بزرگ دست یافته بود.رفتن اوون به یونایتد نیز منتفی بود؛ چرا که او نمی‌خواست با رفتن به تیمی که رقیب قدیمی لیورپول است هواداران تیم سابقش را خشمگین‌تر کند و جنجال‌های فراوانی برای خود بیافریند؛ اما نباید از یاد برد که خود او نیز از هواداران قدیمی لیورپول بود و در اعماق وجودش تمایل نداشت راهی تیم رقیب شود. در اواسط تابستان خبری منتشر شد مبنی بر اینکه چلسی تیم بعدی اوون خواهد بود؛ چرا که براساس گزارشی که روزنامه دیلی‌میل داده بود این بازیکن به همراه همسرش در اواسط تابستان سرگرم یافتن خانه‌ای در حوالی باشگاه چلسی بودند. این خبر موجب شد تا گمانه‌زنی‌ها حول پیوستن احتمالی اوون به چلسی داغ شود؛ اما اندکی بعد خوزه مورینیو مربی چلسی خبر آمدن اوون به باشگاهش را تکذیب کرد و اعلام نمود که نیازی به این بازیکن ندارد و تیمش به اندازه کافی از نیروهای توانمند بهره‌مند است. گزینه بعدی نیوکاسل بود. این باشگاه آرزومند است که به کمک گرام‌سونس مربی توانای خود و بازیکنی که دارد به قهرمانی برسد و این را محال نمی‌داند؛ چرا که قهرمانی لیورپول در سطح اروپائی این تیم را باانگیزه‌تر کرده است. سرانجام اوون بر آن شد تا به قیمت ۱۷ میلیون پوند به نیوکاسل برود و در آنجا به همراه گرام‌سونس و آلن‌شیرر که آخرین فصل دوران بازیگری خود را سپری می‌کند، فصلی دیگر از تاریخ این باشگاه را بسازد. او عطش بازی کردن دارد و می‌خواهد به رئال ثابت کند با فروش وی اشتباه بزرگی را مرتکب شده است؛ اما وی نیوکاسل را برای رسیدن به افتخارات آماده نمی‌بیند و بر این باور است که اگر این باشگاه آرزوی قهرمانی دارد باید تغییراتی اساسی حاصل کند تا از هر لحاظ انعطاف و توان قهرمانی در تورنمنت‌های مختلف را داشته باشد.نیوکاسل امیدوار است که سال آینده به رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا راه پیدا کند؛ اما اوون بر این باور است که اگر روند فعلی بازی‌های این تیم ادامه یابد هرگز امیدی به راهیابی آن به لیگ قهرمانان نیست. به اعتقاد وی اگر نیوکاسل سخت تلاش کند، می‌تواند فاصل خود را چلسی، آرسنال، منچستریونایتد و لیورپول را بکاهد و مانند آنها تجربه حضور در لیگ قهرمانان را به‌دست آورد.اوون مدعی شد که به لیگ فوتبال کشورش علاقه‌مند است و به هواداران هموطنش عشق می‌ورزد. به سختی می‌توان در سخنان وی تردید داشت؛ اما باید دید که او برای فوتبال کشورش و هموطنانش چه خواهد کرد. ماجرای اوون داستان پرمرارتی است. او به امید رسیدن به جایگاهی رفیع به رئال رفت؛ اما در عوض از اعتبارش کاسته شد و آینده‌اش در مخاطره قرار گرفت.او اینک فرصت خوبی یافته تا گذشته پرافتخار و درخشان خود را زنده کند. رنج‌هائی که در رئال کشید به اندازه کافی در وجود انگیزه ایجاد کرده است.



همچنین مشاهده کنید