پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
عبوراز «خط قرمز» با احتیاط
یکی از فیلمهای اکران پائیزی امسال،فیلم «من همسرش هستم» اولین ساخته مصطفی شایسته،تهیه کننده کهنه کار سینمای ایران است که با ممیزیهائی روی پرده سینماست. به نظر میرسد این فیلم با طرح اولیهای متفاوت که درنگارش تبدیل به قصهای تکراری میشود وبه دور از فضائی مناسب برای پرداختن قرار میگیرد،ریسک بزرگی برای اولین تجربه کارگردانی مصطفی شایسته محسوب میشود چرا که مسیر داستان پردازی آن از هر سوئی قاعدتا به بن بست میرسد و به همین دلیل است که به رغم کارگردانی نسبتا خوب،از نظر ساختار فیلم کاملی نیست و قصه محتاطانه آن که ضرورت هم در این احتیاط بوده است، مخاطب را قانع نمیکندو ای کاش وقتی که فیلمسازی میبیند،یک موضوع نمیتواند واقع بینانه به چالش کشیده شود،از خیر آن بگذرد. دکتر جوانی (مصطفی زمانی) که از همسرش(نیکی کریمی) دو فرزند دارد، با منشی خود (میترا حجار)رابطه عاشقانه برقرار کرده است.زن تصادفی با یکی از آشناهای قدیمیاش برخورد میکند و برای تلافی خیانت مرد وهمچنین جلب توجه و برانگیختن حس حسادت او،اینطور وانمود میکند که با آن مرد در ارتباط است.و در این میان، گاهی مخاطب را هم مشکوک میسازد. بعید میدانم که مصطفی شایسته به عنوان یک تهیه کننده با تجربه، هرگز حاضر میشد تا این قصه را به کارگردانی فرد دیگری بپذیرد وروی آن سرمایهگذاری کند و هنوز هم برای من جای تعجب دارد که چه چیز در این فیلمنامهای که گاهی به نعل میزند و گاهی به میخ،توجه او را جلب کرده است تا اولین تجربه تهیه کننده فیلمهای خوب «کافه ستاره»،«بوتیک» و «مادر» در مقام کارگردانی باشد.
ما در جامعهای زندگی میکنیم که به واسطه باورهای مذهبی و فرهنگی مان،خیانت یک مرد؛بی معرفتی است و اما خیانت زن یک جرم نا بخشیدنی و مستحق اشد مجازات محسوب میشود و گر چه این قصه یک سوال قدیمیو بی جواب زنانه دارد اما هرگز جای پاسخی برای آن نیست. سوالی با این مضمون که : (اگر من این خیانت را در حق تو میکردم،چه حسی داشتی؟).
اشتباه دیگر کارگردان این فیلم، انتخاب دو بازیگر اصلی( من همسرش هستم )است که هیچ منطق قابل قبولی ندارد و رو به رو قرار دادن مصطفی زمانی و نیکی کریمی بسیار عجیب به نظر میرسد.
البته اگر مخاطب،سابقه ذهنی از این دو بازیگر نداشت،شاید نقش این دو باورپذیرتر میشد اما با توجه به اینکه هم نیکی کریمی و هم مصطفی زمانی هردو برای بیننده،چهرههای آشنائی هستند، حس همذات پنداری و برقرار کردن ارتباط را از مخاطب سلب میکنند.
مصطفی زمانی جوانی است که در اولین سال از دهه شصت به دنیا آمده و نیکی کریمی بازیگری که در آخرین سال از دهه شصت به یک ستاره در فیلم «عروس» به کارگردانی بهروز افخمی بدل شده است و گر چه مصطفی زمانی در این فیلم به خوبی از عهده نقشش بر میآید و گریم بسیار مناسبی هم دارد،اما همین فاصله سنی در ذهن و نظر بیننده موجب میشود تا بازی خوب او را هم نبیند.
در ادامه...(این دو نفر)
«مصطفی زمانی» را در موقع پخش سریال (یوسف پیامبر) دیدم و با او مصاحبه مفصلی داشتم. اوج مطرح شدنش بود و کاملا مشخص که از این اتفاق بسیار خشنود است. نمیدانم در این سالها چقدر تغییر کرده که این ستاره شدنها بستر خوبی برای تغییر شخصیت است اما نکتهای که در مورد او برایم جالب است،صحبتی بود که مطرح کرد و من آن را شعار میدانستم اما حالا میبینم که واقعا به آن اعتقاد دارد و تا این لحظه از آن فاصله نگرفته است. او میگفت که دو باور برای بازیگری دارد. یکی اینکه در کارآکتر یوزارسیف غرق نشوم و دیگر اینکه بازیگر فیلمهای رومانتیک و عاشقانه و تجاری نباشد.همکاری او با کارگردانانی چون بهرام بهرامیان، حسن فتحی، فریدون جیرانی، محمدعلی باشه آهنگر،مصطفی شایسته و... با قصههائی متفاوت که محور اصلی آن عشقهای دم دستی و بالیوودی و چهره نبوده،بیانگر این است که تا به حال سر باورهای خود ایستاده،ضمن اینکه عقیده دارم وی در فیلم «کیفر» ساخته حسن فتحی بسیار خوب ظاهر شده و حتی مستحق بهتر دیده شدن توسط داوران و منتقدین نیز بوده و در فیلم «سلام بغداد» هم چیزی کم نداشته است. و اما بازیگر نقش اول زن در «من همسرش هستم»...«نیکی کریمی» به تازگی در فیلمها، تعجب مرا جلب میکند. هر بار که فیلمی از او میبینیم، نا خواسته با خود میگوئیم که این کارآکتر را قبلا هم دیده ایم و این قبلاها باز هم نیکی کریمی است در فیلمی دیگر. گر چه او در «من همسرش هستم» بازی بدی ندارد اما باز هم خودش را تکرار میکند و مدتهاست که از او بازی ای چون حضورش در کارهای ابراهیم حاتمیکیا نظیر «برج مینو» و یا «بوی پیراهن یوسف»، «سارا» یا «پری» درساخته داریوش مهرجوئی را ندیده ایم و مدتهاست که به دنبال نیکی کریمی در فیلمهای «دو زن» و «واکنش پنجم» تهمینه میلانی میگردیم.
البته بد نیست به این هم اشاره کنم که در جشنواره امسال یک بازی متفاوت از او دیدم که در میزان ضعیف بودن با همه کارهایش در این دو دهه و اندی فرق میکرد و آن حضوربسیار ضعیفش در فیلم «تلفن همراه رئیسجمهور» است.نمیدانم اما شاید دغدغه فیلمسازی موجب شده است که این بازیگر پر توان انگیزه اش را برای بازیگری از دست بدهد.
بد نیست،یادآوری میکنم که این بازیگر،مترجم و کارگردان سینما،اولین بازیگر زن تازه وارد بعد از انقلاب بود که مستقیما و بدون حضور جدی در عرصههای دیگر بازیگری،به یک سوپراستار سینما تبدیل شد.
نویسنده : هماگویا