پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

تحریف در تعریف دوم خرداد


تحریف در تعریف دوم خرداد

انقلاب وقتی به وقوع می پیوندد که انسداد سیاسی بر جامعه حاکم و مشکلات و معضلات ایجاد شده از طریق ساختارهای قانونی قابل حل نباشد و مردم به این نتیجه برسند که باید برخلاف ساختارها, قوانین, ارزش ها و اهداف نظام حاکم به شیوه های مختلف به سرنگونی آن بپردازند

می توان گفت که انگیزه ی افراد و جریاناتی که دوم خرداد را به انقلاب تشبیه می کردند یکسان نبود. برخی از این منظر مشروعیت نظام و ارکان قدرت آن را هدف قرار می دادند. از سوی دیگر، با توجه به اینکه هر انقلابی دارای ایدئولوژی خاصی بوده و ارزش ها و آرمان های جدیدی را مطرح می کند برخی دیگر می خواستند سکولاریسم و لیبرالیسم را به عنوان ارزش ها و آرمان های جدید مردم برجسته کنند و آنها را به عنوان آرمان های اصلی معرفی کننده ی انگیزه ی گروهی دیگر، که بیشتر در داخل اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب قرار داشتند، این بود که دایره ی مطالبات اصلاح طلبانه را از چارچوب قوانین حقوقی و ساختارهای نظام فراتر ببرند. شعارهای افراط گرایانه و ساختارشکنانه ی برخی اصلاح طلبان همچون عبور از نظام، قانون اساسی و ولایت فقیه تنها وقتی معنا می یابد که دوم خرداد به عنوان یک انقلاب و یا جنبش تحول خواه معرفی بشود.

در مقام بررسی مختصر مفهوم انقلاب و مقایسه ی دوم خرداد با انقلاب باید گفت که انقلاب راهبردی است که به کمک آن با یک خیزش همگانی و به مدد پیکار مسلحانه، یک نظام ساقط شده و تغییرات بنیادین در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در آن ایجاد می شود. اندیشمندان سیاسی خشونت بار بودن، جایگزینی یک نظام جدید به جای نظام تخریب شده، دگرگونی های بنیادین در ارزش ها و اسطوره ها را جزء مهمترین ویژگی های انقلاب می دانند. (۱)

انقلاب وقتی به وقوع می پیوندد که انسداد سیاسی بر جامعه حاکم و مشکلات و معضلات ایجاد شده از طریق ساختارهای قانونی قابل حل نباشد و مردم به این نتیجه برسند که باید برخلاف ساختارها، قوانین، ارزش ها و اهداف نظام حاکم به شیوه های مختلف به سرنگونی آن بپردازند.

«انقلاب در درجه ی نخست مبارزه ای خشونت بار و کم و بیش طولانی برای قبضه ی قدرت دولتی است که در صورت موفقیت موجب دگرگونی در ساخت قدرت و نهادهای سیاسی و گروه حاکمه می گردد. در این تعریف خشونت و منازعه ی نسبتاً طولانی جزئی از خصایص روند انقلاب هستند و قبضه ی قدرت دولتی در صورت وقوع نتیجه ی آن روند به شمار می رود. خشونت و اعمال زور در روند انقلاب دوجانبه است به این معنی که در منازعه ی انقلابی نه حکومت بدون مقاومت تسلیم می شود و نه انقلابیون در صورت لزوم از اعمال خشونت پرهیز می کنند.» (۲)

برخی از اصلاح طلبان هم در تعریف انقلاب گفته اند:

«انقلاب در تعریف و ترمینولوژی عبارت است از حرکت گسترده ی مردمی و تخریبی که دارای سازمان و رهبری بوده و ایدئولوژی مشخصی دارد که وضع مطلوب را برای جایگزینی وضع موجود توضیح می دهد و با هدف واژگونی نظام حاکم و جایگزینی سیستم دیگری انجام می شود.» (۳)

با توجه به این تعاریف و ویژگی ها، اگر دوم خرداد انقلاب بود به صورت حداقلی باید تمام وضعیت موجود و مناسبت های سیاسی را به هم می زد و اگر انقلاب اجتماعی بود می بایست مناسبات مربوط به بهره برداری از نیروهای تولید و اقتصاد را نابود می کرد و شکل دیگری را جایگزین آن می ساخت و اگر هم انقلاب فرهنگی بود می بایست نحوه ی تلقی، نگرش و ارتباط انسان ها را با یکدیگر و با سنت ها دگرگون می نمود. (۴)

محمد قوچانی، که در مواردی دوم خرداد را به نوعی انقلاب معرفی می کند، معتقد است از لحاظ آثار دوم خرداد با ادعای انقلاب بودن آن سازگار نیست. در انقلاب تحولات بنیادین در ساختار رخ می دهد و برعکس حاکمیت، نظر نخبگان مورد پذیرش مردم را بدون مقاومت پذیرفته است. (۵)

«پدیده ی دوم خرداد نه حرکت بود، نه نهضت، نه انقلاب، هیچ کدام از اینها نبود و نیست. این تعابیر معانی و پیامدهایی دارند که بر واقعه ی دوم خرداد منطبق نیست، پدیده ی دوم خرداد یک انتخاب بود، ماهیت آن روشن است، هیچ چیز جز یک انتخاب سیاسی نبود.» (۶)

بنابه گفته ی یکی از اصلاح طلبان، اگر حضور مردم علیه نظام بود، شیوه ی درست آن بود که مردم در انتخابات شرکت نمی کردند. اگر ۵ یا ۱۰ میلیون در انتخابات شرکت می کردند مشروعیت نظام دچار مشکل می شد و حرف اپوزیسیون و مخالفانی که در تمام انتخابات ها مردم را به تحریم و عدم مشارکت دعوت می کنند تأیید می شد. (۷) براساس این نگرش، که انتخابات را علیه نظام نمی دانست، قبل از دوم خرداد زمینه های خارجی برای عدم شرکت مردم در انتخابات فراهم بود و گروه های مخالف نظام در داخل و خارج کشور نه تنها انتخابات را تحریم کرده بودند، بلکه برای تحریم آن تبلیغات می کردند. اگر مردم قصد داشتند با نظام مخالفت نمایند یا آن را نفی کنند، به توصیه ی ضدانقلاب و دشمنان خارجی گوش کرده و در انتخابات شرکت نمی کردند. (۸)

دکترجهاندارامیری

پی‌نوشته‌ها:

۱ . ساموئل هانتینگتون، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه ی محسن ثلاثی، نشر علم، تهران، ۱۳۷۰، ص ۳۵۸ و حسین بشیریه، انقلاب و بسیج سیاسی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، تهران ۱۳۷۴، ص ۳

۲ . حسین بشیریه، پیشین، ص ۶

۳. عمادالدین باقی، جنبش اصلاحات دمکراتیک ایران، نشر سرایی، تهران، بهار ۱۳۸۳، ص ۴۰۴

۴ . عمادالدین باقی، جنبش اصلاحات دمکراتیک ایران، مصاحبه با فریبرز رئیس دانا، تهران، نشر سرایی، بهار ۱۳۸۳، ص ۳۷۵

۵ . محمد قوچانی، پیشین، ص ۳۸۱

۶ . مجید محمدی، پیشین، ص ۳۷۵

۷ . بهزاد نبوی، بیم ها و امیدها، انتشارات همشهری، تهران بهار ۱۳۷۸، ص ۲۵۱

۸ . همان



همچنین مشاهده کنید