پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آرزوهای دارسی طعم كنسرسیوم


آرزوهای دارسی طعم كنسرسیوم

آیا نفت همچنان ما را خواهد برد آیا باید سال های آینده را نیز منتظر تاثیر درآمدهای نفتی بر اوضاع داخلی و خارجی كشور باشیم پاسخ به این سوال ها به هر اندازه كه دشوار باشد, بااهمیت و تعیین كننده نیز هست و به یكی از مسائل صدساله اخیر ایران مربوط می شود

اولین امتیازات نفتی ایران به دوران ماقبل مشروطه بازمی‌گردد؛ اما سرنوشت پریشان نظام مشروطه باعث شد كه این امتیازات پس از استقرار مجلس نیز كم‌وبیش ادامه یابد و گرچه تلاشها و مجاهدتهای بسیاری توسط رجال وطن‌دوست برای استیفای حقوق ملت ایران در زمینه نفت انجام شد، ولی مشكلات عدیده صدساله اخیر ایرانیان را به مسامحه و مماشات با كشورهای قدرتمند مجبور كرد تا شاید از این رهگذر بتوانند بقای كشور را از مخاطره نجات دهند. لذا نفت نیز به یكی از ابزارهای مسامحه و مماشات تبدیل گردید. اما به هر حال، در این میان، دادن و گرفتن امتیازهای نفتی به شركتهای خارجی توسط دولتمردان ایران همیشه هم از سر حسن نیت انجام نمی‌گرفت بلكه گاه از خیانت و خودفروختگی و گاه از كیاست و دیپلماسی حكایت داشت.

امتیازنامه شركت نفت انگلیس و ایران و قرارداد خوشتاریا در مورد نفت شمال مهمترین فصول تاریخ نفت ایران بعد از قرارداد دارسی به شمار می‌آیند كه سالهای پرماجرایی را برای ایرانیان به‌وجود آوردند، تااینكه پس از جنگ جهانی دوم شركتهای امریكایی نیز كم‌كم به عرصه نفتخواری از ایران پا گذاشتند. نهضت ایرانیان برای ملی‌شدن نفت از میان همین رقابتها جوانه زد و رقابت انگلیس و امریكا بر سر تصاحب نفت ایران موقعیت خوبی را برای ملت ما فراهم كرد تا با حمایت از دولت مصدق حقوق حقه خود را استیفا كنند. اما آن دو استعمارگر پیر و جوان دست از رقابت برداشتند و در یك اتحاد پنهانی برای ریشه‌كن ساختن دولت ملی و نهضت ملی نتایج حسرت‌باری را برای ما رقم زدند. بی‌شك غفلتهایی كه از این جانب نیز صورت گرفت، بی‌تاثیر نبود و بسا كه قدری هوشیاری بیشتر از سوی ما می‌توانست از وقایع تاسف‌باری چون كودتای بیست‌وهشتم مرداد و ماجراهای بعد از آن جلوگیری كند.

گوشه‌هایی از این حدیث مفصل را در گفت‌وگویی با محقق ارجمند دكتر محمدباقر حشمت‌زاده می‌خوانیم.

دكتر حشمت‌زاده پس از اخذ مدرك لیسانس و فوق‌لیسانس (موضوع پایان‌نامه: قدرت سیاسی نفت ایران) در رشته علوم سیاسی از دانشگاه علامه‌طباطبایی تهران، دكترای علوم سیاسی خود را نیز با گرایش جامعه‌شناسی سیاسی (موضوع تز دكتری: جامعه‌شناسی سیاسی نفت ایران) از دانشگاه تربیت مدرس اخذ نمودند. ایشان هم‌اكنون عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و نیز عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی مركز گفت‌وگوی تمدنها هستند. علاوه‌براین، كتابهای متعددی از سوی ایشان در زمینه‌های مربوط به علوم سیاسی، انقلاب اسلامی و به‌ویژه نفت منتشر شده كه ازاین‌میان خوانندگان گرامی را جهت مطالعات بیشتر در زمینه نفت به كتابهای زیر ارجاع می‌دهیم: ایران و نفت، نفت و تاریخ معاصر ایران.

آقای دكتر حشمت‌زاده ضمن تشكر از شما كه دعوت ما را پذیرفتید، موضوع گفت‌وگوی ما نفت، تاریخچه و ملی‌شدن آن می‌باشد. به‌عنوان سوال نخست، لطفا در مورد جایگاه نفت و اهمیت آن در كشورمان توضیح بفرمایید.

* ابتدا می‌خواهم رویكردی را درخصوص تاریخ تبیین كنم تا مشخص شود پدیده‌ای مثل نفت در زمان حال چه نقشی دارد و در آینده چه فرصتها و تهدیدهایی را ممكن است برای كشور در پی داشته باشد؛ به‌این‌دلیل‌كه مدیریت حال و آینده كشور و انجام هرگونه اصلاح، تغییر و بهینه‌سازی، نیازمند شناخت عمیق، وسیع و دقیق از گذشته و تحولاتی است كه از ناحیه نفت در زندگی ملت رخ داده است. امروز رادیو و روزنامه‌ها مرتبا اخباری را درخصوص نفت به‌ویژه در چند ماه اخیر كه قیمت آن افزایش یافته است اعلام می‌كنند و این درواقع اثر نفت را در زندگی مردم نشان می‌دهد. یكی از این آثار نیز انتظاری است كه به تبع چنین اخباری در مردم شكل می‌گیرد. به‌هرحال مردم با شنیدن افزایش قیمت نفت كه در حدود دو برابر نسبت به سال گذشته شده‌‌است، حساب می‌كنند كه درآمد ملی نیز دوبرابر شده و طبعا تاثیر آن را در زندگی روزمره‌ نیز جویا می‌شوند؛ یعنی به‌تبع افزایش قیمت نفت انتظارات مردم هم بالا می‌رود و به‌قول جامعه‌شناسان ممكن است شكاف و فاصله‌ای بین انتظارات مردم و خدماتی كه به جامعه ارائه می‌شود، ایجاد گردد؛ بدین‌معناكه این مساله منجر به نارضایتی و ایجاد تصور ناكارآمدی دولت ‌گردد؛ پیامد آن هم كاملا واضح است و نیاز به توضیح ندارد.

آنچه گفته شد، تبیینی خلاصه‌گونه از نقش كوتاه‌مدت و فوری نفت در وضعیت فعلی بود. اما اگر با یك نگاه دقیق اقتصادی و آماری در وضعیت فعلی كشور به نقش نفت توجه كنیم، باید گفت شاید بیش از هشتاددرصد ارزی كه به كشور تزریق و وارد می‌شود، از طریق صادرات نفت تامین می‌گردد و ازآنجاكه ما كشوری هستیم كه در چند دهه گذشته شدیدا به واردات وابسته شده‌ایم، این درآمد صادراتیِ حاصل از نفت صرفا هزینهٔ واردات فزاینده و بالنسبه كلان ما را تامین می‌كند؛ یعنی اگر درآمد نفت نباشد، میان صادرات غیرنفتی و واردات ما یك تراز منفی بازرگانی بسیار بالایی مشاهده خواهد شد. علاوه‌براین، چهل تا پنجاه‌درصد كل درآمد دولت وابسته به ارزی است كه از نفت به‌دست می‌آورد؛ همچنین مشاغل و اشتغال در كشور چه به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم به درآمد نفت وابسته هستند كه به شكل ارز به كارخانجات و بسیاری از بخشهای دیگر تزریق می‌شود و تولید و اشتغال كشور از این راه سامان می‌گیرد. همین‌طور، تولید ناخالص ملی كه بعضا اقتصاددانان از آن با عناوین مختلفی چون شاخص كلان تولید GNP یا GDP، تولید داخلی و یا تولید ناخالص ملی اسم می‌برند، رقمی نزدیك به سی‌درصد از تولید ملی را نفت تشكیل می‌دهد؛ یعنی ماده‌ای به‌نام نفت به‌تنهایی چیزی در حدود سی‌‌درصد تولید ملی را پوشش می‌دهد و دهها و صدها فعالیت اقتصادی، صنعتی، خدماتی و كشاورزی دیگری كه داریم هفتاددرصد بقیه را تامین می‌كنند. به همین صورت، نیروی شاغل در نفت، یعنی آنهایی كه مستقیما در وزارت نفت و سازمانها و شركتهای تابعه مشغول به فعالیت هستند، حدود صدوپنجاه تا صدوهفتادهزار نفر می‌باشند، درحالی‌كه جمع نیروی كار كشور در حدود هفده‌میلیون نفر است؛ به‌عبارت‌دیگر، درصد كوچكی از نیروی كار كه به تولید و صادرات یك مادهٔ معدنی اشتغال دارد، به‌تنهایی نزدیك سی تا چهل‌درصد تولید ملی را به خود اختصاص داده است. خود این آمار و ارقام نشان‌دهنده شدت فرصتها و تهدیدهایی است كه نفت برای ما دارد. نفت از این جهت كه به‌عنوان یك ماده می‌تواند به این‌همه نیازهای ما جواب دهد یك فرصت است، ولی وابستگی زیاد ما به آن، یك تهدید به حساب می‌آید. به‌همین‌خاطر، بسیاری از تحلیل‌گران تاریخ معاصر،‌ ایران را مثل یك كشتی درنظر می‌گیرند كه روی دریای نفت شناور است و همراه با بالا و پایین رفتن تولید و قیمت نفت، وضعیت و سرنوشت آن نیز بالا و پایین می‌رود؛ یعنی سرنوشت كشور به تابعی از مساله نفت تبدیل شده است. البته لازم به ذكر است كه درآمد نفت مضروب میزان صادرات در قیمت یك بشكه نفت می‌باشد (قیمت ? میزان صادرات = درآمد نفت) و هردوی این پارامترها عملا در فراسوی مرزها شكل می‌گیرد؛ بدین‌معناكه قیمت تابع بازار جهانی نفت است و تولید و سهم صادراتی هر كشور نیز بیش از هرچیز از تقاضا و سایر ملاحظات سیاسی مصرف‌كنندگان تاثیر می‌پذیرد. بنابراین وابستگی زیاد ما به درآمد نفت، بودن نفت به‌عنوان فرصتی برای سازندگی ما، در كنار این‌كه درآمد حاصله از نفت مضروب دو متغیر به‌نام قیمت و حجم صادرات است و هردوی این متغیرها در بازار جهانی و تحت ملاحظات اقتصادی، سیاسی و امنیتی مصرف‌كنندگان بزرگ شكل می‌گیرد و لذا فراز و فرود و بالا و پایین‌رفتن نظام ما به‌صورت تابعی از این قضیه درمی‌آید و طبعا این مساله شدت شكنندگی و وابستگی ما را نشان می‌دهد، همگی دلایلی هستند كه الزام می‌دارند باید برای آینده كاری كرد؛ این در حالی است كه چشم‌انداز آینده نشان می‌دهد كه ما در قرن بیست‌ویكم نیز به نفت وابسته خواهیم بود؛ ضمن‌آن‌كه نظام جهانی هم این نیاز به نفت را خواهد داشت و لذا نفت برای ما همچنان توامان فرصت و تهدید خواهد بود.

اگر بخواهیم میان نفت و نظام كشور رابطه‌ای منطقی برقرار كنیم و بازمهندسی جدیدی در این راستا انجام دهیم، حتما یكی از متغیرهایی كه در مدیریت آینده، مثلا در سند چشم‌‌انداز بیست‌ساله، باید آن را درنظر بگیریم مدیریت نفت است و رابطه نفت با نظام را باید حتما بازخوانی، بازنگری و بازسازی كنیم و از آنجا كه این وابستگی محصول یكصد سال گذشته است، بدون شناخت ریشه‌ها به‌هیچ‌وجه مهندسی یا طبابت بهینه در این زمینه میسر نخواهد بود. هر مدیر و بازیگری اگر بخواهد بدون توجه به این ریشه‌های تاریخی بگوید كه من می‌خواهم حال و آینده را اصلاح كنم، قطعا نخواهد توانست مدیریت بهینه‌ای را سامان دهد؛ چنان‌كه اتفاقا این قضیه در ماجرای نهضت ملی نفت هم رخ داد. یعنی پنجاه‌وچهار سال پیش كه گذشتگان ما می‌خواستند رابطه نفت و نظام را بازسازی كنند، چون توجه نكرده بودند كه ریشه‌های وابستگی ما چقدر عمیق است و نظام جهانی چقدر به نفت اهمیت می‌دهد و لذا خیلی راحت از آن نخواهد گذشت، به علت بی‌توجهی به گذشته و حال و آینده، علیرغم آن همه تكاپو و تلاشی كه اكثرا هم از روی حسن نیت بود متاسفانه عملا ناكام ماندند. بنابراین اگر ما به گذشته رجوع می‌كنیم، بهتر است با این رویكرد باشد كه حال و آینده ایران را در رابطه با نفت ببینیم و چون با این راهبرد روبرو هستیم كه باید آینده این رابطه را اصلاح و مهندسی كنیم، می‌گوییم پس باید به گذشته برگردیم. در این گذشته هم یكی از مهم‌ترین فرازها در یكصد سال گذشته، نهضت ملی‌شدن نفت است كه ریشه‌ها و نیز قرارگرفتن آن به‌عنوان خاستگاهی برای جریانهای بعد، هر دو قابل بررسی خواهد بود. فرصت یك نگاه توصیفی و تشریحی به یكصد سال نفت ایران نیست اما اگر نخواهیم از رابطه میان نفت و تاریخ معاصر گذرا عبور كنیم، لازم است كه قدری بر مساله نهضت ملی شدن نفت تمركز داشته باشیم و مسائل پنجاه سال قبل از آن، یعنی ریشه‌ها و زمینه‌های نهضت و نیز آثار و پیامدهایی را كه تا امروز از نهضت ملی نفت حاصل شده، مشاهده كنیم.

به لزوم توجه به مباحث تاریخی اشاره كردید. پس لطفا پیش از ورود به بحث اصلی، درخصوص تاریخچه اكتشاف نفت و نیز اولین قراردادهای نفتی در ایران توضیحاتی بفرمایید.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 12 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید