پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ژاور سنگدل امروز


ژاور سنگدل امروز

اروپای پر ادعای امروز , قرون وسطی در ظلمات جهل و فقر و خودزنی ,دست کمی از قبایل وحشی نداشت و این به برکت معاشرت با مسلمانان بود که اندک اندک به خود آمد و دریافت که تا استبداد پادشاهی و بدعتهای کلیسایی به نام سنت های الهی بر مردم حکومت کند روز خوشی نصیبش نمی گردد

آیا درمهد دموکراسی و در کشوری که قرن ها برای استقلال و آزادی در تکاپوی علمی و عملی بوده است و اینک شیراک می گوید اگر لازم آید ما از سلاح اتمی هم استفاده می کنیم، مردم فرانسه حق ندارند باور کنند صهیونیزم جهانی پس از شکست در فلسطین، فرانسه را پایگاه خود برگزیده و شیراک پس از شارون نماینده صهیونیزم جهانی است و در این صورت به وضوح خشم پایین شهری ها و بالا شهری ها دارای ریشه های کهن تری می باشد و اینها که می بینیم ابزار ابتدایی انقلاب اند.

بسمه تعالی

اروپای پر ادعای امروز ، قرون وسطی در ظلمات جهل و فقر و خودزنی ،دست کمی از قبایل وحشی نداشت و این به برکت معاشرت با مسلمانان بود که اندک اندک به خود آمد و دریافت که تا استبداد پادشاهی و بدعتهای کلیسایی به نام سنت های الهی بر مردم حکومت کند روز خوشی نصیبش نمی گردد و به همین درگیریهای بی ثمر از قرن هفدهم تا قرن نوزدهم چهار انقلاب پرکشتار و پرتلفات به بار آورد و گرچه دست کشیشان کوتاه تر و نظام سلطنتی به ظاهر مهار شده بود لیکن ویکتورهوگوی سناتور، چهره پاریس، مهد تمدن اروپا را چنین ترسیم می کند زیرا به نوشته بانو هانا آرنت مشکل تمدن، دمکراسی نیست چه پس از هر انقلابی بلافاصله سیاست به حرفه و پیشه ای مبدل می گردد و مردم، انقلاب نخبگان خود را بر معیارهای غیر سیاسی برمی گزینند و چیزی نمی گذرد که سیاست و حکومت از آن احزاب کمی و حرفه ای می گردد.

در نظامهای غربی کسانیکه براستی قریحه سیاستمداری دارند به ندرت مجال عرض اندام می یابند و بنابراین در جهان دمکراسی سیاست و حکومت به اقتضاء ذات و خود به خود از کف سیاستمداران و نخبگان سیاسی لغزندگی می یابد و هر روز به دامان فرد یا گروهی می افتد و به نظر ما تا روزی که سیاستها، ایدئولوژی شناخته شده و مردمی نداشته باشند این طبیعی است که خون و مال را مردم می دهند و به فرض هم که نام حکومت از مردم باشد جان حکومت و حاکمیت از آن زر و زور و تزویر خواهد بود و به همین ویکتور هوگو چهره پاریس مهد تمدن را پس از چهار انقلاب اولی و آن روز که به ظاهر سنا قانون وضع می کند و شاه فقط توشیح می زند چنین ترسیم و صحنه ی پاریس مهد تمدن اروپا را برای نمایش آثار دموکراسی برمی گزیند، تمدنی که ژان وال ژان نیکوسیرت را به حکم قوانینی که برای وضع آنها انقلاب شده است برای برداشتن نانی به خاطر سیرکردن کودکی چون دیوی جانی معرفی می کنند و او را به حکم قانون به زندانی طولانی و با اعمال شاقه محکوم می کنند، ژان وال ژانی که پس از آن همه بدسرشتی حاکم حکومت آقای مادلن می گردد که خادم کشور و دادرس مردم و نمونه یک انسان کامل است، لیکن قانون شدیداً در تعقیب ژان وال ژان است چه قانون همان ژاور احمقی است که چون به خود می آید راهی جز خودکشی نمی یابد.

آری تمدن به آنجا رسیده بود که فانتین مجبور بود برای سیر کردن دختر بی پدرش موها و دندانهای زیبای خود را بفروشد لیکن ژان وال ژان آن جانی که از چنگ قانون گریزان بود در شرایطی بس دشوار به برکت هوش و پشت کارش، مادلن ثروتمند می شود که امید شهر و حامی مستضعفان است.

کزت، دختر فانتین را از چنگال تناردیه ها نجات و به جایی می رساند که لردزاده ای اسیر ارزشهای او می شود. تناردیه ها بمانند مردم فقیر و دوره گردهای امروز فرانسه مردمی بودند که فقر، پلیدی و گناه را بار دوششان می کند واگر انقلابی نکنند قانون آنها را می کشد، ناگهان چهره اندیشه ها دگرگون شد و در لحظه طبقاتی که هزار فرسنگ فاصله فکری داشتند همگان به یاری چند دانشجویی شتافتند که دریافته بودند در فرانسه فقر، گروهی و غنا گروه دیگری را دارد می کشد و در لحظه همه چیز درهم می ریزد و مردمی که تا دیروز دشمنان ناخودآگاه یکدیگر بودند پا به پای انقلاب جان فشانی می کنند ، همه به سوی دانشگاه و خیابان ها به راه می افتند. حال دیگر دختران نابکار تناردیه ها دختران عاشقی می گردند که جان را نثار دانشجویان انقلابی می کنند، گاورش تبهکار و تبهکارزاده یار و یاور دانشجویان حقوق و دانشجوی لردزاده می شود.

اوه! آنروزهای فرانسه چه شباهتی به فرانسه امروز داشت ، گویا رنسانس لازم امروز اروپا هم باید از فرانسه به جهان اروپا وارد شود، چه امروز هم رجال سیاست هر لحظه از مردم دورتر می گردند و دمکراسی حاکمیت فرانسه را به دامان صهیونیزم لغزانده است. آن روزها سیاست از دست سناتورهای چاقی که نمی توانستند سرپا بایستند به دست زر و زور و تزویر لغزیده بود و امروزه بر کرسی پریدگان خرفت فرانسه دو دستی حاکمیت را تقدیم صهیونیزم جهانی می کنند، آری حرکت امروز مردم فرانسه به شکلی درآمده است و مردم کشتن دو جوان در محله هاییکه روزی صدها نفر از ستمهای دولتی می میرند را بهانه ای برای اظهار نظر می کنند و بیگاری نوشتاری جوانان ۲۲ ساله در کشوری که بیکاری و بیگاری سراسر کشور را فرا گرفته از آن روست که امروزه سیاست از دست ناسیاستمداران در دام صهیونیزم حاکم بر فرانسه لغزیده است

آیا درمهد دموکراسی و در کشوری که قرن ها برای استقلال و آزادی در تکاپوی علمی و عملی بوده است و اینک شیراک می گوید اگر لازم آید ما از سلاح اتمی هم استفاده می کنیم، مردم فرانسه حق ندارند باور کنند صهیونیزم جهانی پس از شکست در فلسطین، فرانسه را پایگاه خود برگزیده و شیراک پس از شارون نماینده صهیونیزم جهانی است و در این صورت به وضوح خشم پایین شهری ها و بالا شهری ها دارای ریشه های کهن تری می باشد و اینها که می بینیم ابزار ابتدایی انقلاب اند. آیا پلیس فرانسه امروز خشن تر عمل می کند یا ژاور دیروز و در این صورت چرا پلیسی که امروز با مردم نیاید فردا مجبور به خودکشی نشود؟ با همه اینها همه ترس من از این است که انقلاب به دست احزاب افتد و از دست مردم به دامان احزاب بلغزد و احزاب آن را تقدیم صهیونیزم جهانی دارند، چه امروز حتی عوام هم می گویند صهیونیزم به دستور آمریکا می خواهد پایتخت خود را پس از مرگ شارن از فلسطین به پاریس منتقل کند و خشونت بی نهایت شیراک با مسلمانان و دشمنی بی دلیلش با ایران فرمایشی است.

تحلیل استاد رحیم پور از اوضاع فرانسه

حیدر رحیم پور

ناشر مؤسسه آرمان

منبع: سایت عدل روم



همچنین مشاهده کنید