سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

آرشه بر دل


آرشه بر دل

اگر چه خاطره ذهنی ایرانیان از استاد هابیل علی اف به سالهای ابتدای دهه ۶۰ و آلبوم وی و رامیزقلی اف باز می گردد, اما حضور علی اف در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ در تالار اندیشه و اجرای تاریخی اش با استاد شجریان و البته پیش از آن با تمبك همایون شجریان, آغازی شد بر حضور صحنه ای این استاد نام آور كمانچه علی اف در كمانچه نوازی همانقدر شهرت و اعتبار دارد, كه استاد علی اصغر بهاری, با این تفاوت كه استاد بهاری بسیار دیر كشف و قدرتش شناخته شد و استاد علی اف در موقع مقرر و به جایش هابیل علی اف سال ۱۹۲۷ در آذربایجان متولد شد و موسیقی را نزد استاد آقدامنسكی آموخت

او از سال ۱۹۵۲ در مدرسه آصف زینالی نزد دیگر استادان بزرگ آن زمان به آموزش موسیقی پرداخت. هابیل علی اف اجراهای فراوانی با خوانندگان بزرگی همچون سید شوشینسكی، خان شوشینسكی، زولنوآدی گوزه ل اف، مطلم مطلم اف، اسلام رضایف و عارف بابایف داشته و نیز در سال ۱۹۷۸ نشان درجه یك موسیقی در دوران اتحاد جماهیر شوروی را دریافت كرده است. بسیاری از كارشناسان موسیقی، او را یكی از بهترین نوازندگان كمانچه می دانند و سالهاست كه هنرش درخور نگرش بزرگان موسیقی جهان و به ویژه مردم هنردوست آذربایجان و ایران است. هابیل علی اف در پاییز امسال در تهران به اجرای برنامه پرداخت و آنگونه كه خود می گوید این اجرای پایانی او بود زیرا او برای همیشه با كمانچه بدرود گفته است. در گفت و گوی كوتاهی كه با این نوازنده كمانچه داشتم، تلاش كردم گزیده ای از اندیشه های او را درباره موسیقی و هنر بدانم تا این دیدگاهها بتواند راهنمای هنرجویانی باشد كه در آغاز این راه هستند. در پایان نیز از آقای وحید اسداللهی برای ترجمه این گفت وگو بسیار سپاسگزاریم.

* استاد از چه زمانی نوای خوش موسیقی را در درونتان حس كردید؟

- خیلی بچه بودم، خوب به یاد دارم وقتی كلاس اول بودم گریه می كردم و از مادرم می خواستم برایم ساز بخرد. او نیز برایم یك تار خرید، اما از آنجا كه خیلی كوچك بودم، نمی توانستم تار را در بغل بگیرم. پس از آن مادرم برایم یك كمانچه خرید كه من آن را روی میز می گذاشتم و می نواختم. در نخستین كنسرتهایم كه در سنین ۷ و ۸ سالگی بود، قد من به اندازه ای كوتاه بود كه پایم به زمین نمی رسید.

* مشوق شما در موسیقی چه كسانی بودند؟

- مادرم مرا به مدرسه موسیقی فرستاد. اما بیشتر علاقه و تلاش خودم و كمك خداوند بود.

* موسیقی چه نقشی در زندگی شما داشت؟

- موسیقی همانند هواست و همه به آن نیاز دارند و اگر به ما نرسد احساس خفگی می كنیم. برای یك هنرمند، صنعت موسیقی چیزی است كه نباید در درون بماند، اگر ارائه نشود درون را زخمی می كند. من همیشه آنقدر تمرین می كردم و به اندازه ای ساز می زدم كه گاهی همسرم سازم را از من می گرفت. حتی زمانی كه غذا می خوردم منتظر بودم كه غذا تمام شود تا من دوباره ساز بزنم. موسیقی در همه لحظات زندگی ام با من همراه بوده و هست به ویژه زمانی كه غمگین هستم خیلی به من كمك می كند.

* پیوند بین موسیقی ایران و آذربایجان را چگونه می بینید؟

- موسیقی ایران و آذربایجان از نظر من با هم تفاوتی ندارند، هر دستگاهی كه شما دارید ما هم داریم مانند، ماهور، شور، اصفهان، چهارگاه....

* فكر نمی كنید با حذف ربع پرده ها بین موسیقی ایران و آذربایجان فاصله ایجاد شده است؟

- در آن زمان ربع پرده ها را از آن جهت حذف كردند تا بتوانند موسیقی ایران و آذربایجان را از هم جدا كنند. این كار در واقع یك تهاجم فرهنگی بود. در دانشكده موسیقی این فواصل را دیگر به كار نمی گیرند. البته شاید بتوانند این پرده ها را از روی سازها بردارند اما از روی قلبها هرگز.

* آیا شما در كارهایتان از این نتها استفاده كرده اید؟

- بله، برای نمونه در اجرایی كه با آقای شجریان داشتم اگر دقت كنید متوجه می شوید كه من از تمام این فواصل استفاده كرده ام.

* آیا به غیر از شما موسیقیدانان دیگری نیز بوده اند كه این فاصله ها را بكار بگیرند؟

- حاجی بیگف كه یكی از آهنگسازان بزرگ شرق بود در اپرای لیلی و مجنون و همچنین اپرای كوراغلی كه بر پایه مقامهای آذری بود، از این فواصل حتی در گروه كُر به زیبایی استفاده كرده است.

* در آذربایجان قطعات آهنگسازان غربی را با تار اجرا می كنند، توضیح دهید هدف از این كار چیست؟

- غربی ها می گویند كه ما عقب افتاده ایم، ولی ما با این كار می خواهیم به آنها ثابت كنیم كه می توانیم با آلات موسیقی مان قطعات آنها را اجرا كنیم، اگر آنها هم می توانند قطعات ما را اجرا كنند. موسیقی ما به اندازه ای جذاب است كه ما توانستیم آنها را جذب كنیم. اما آنها نتوانستند این تاثیر را بر روی ما بگذارند. ما یك شاعری داریم به نام بختیار وهاب زاده او می گوید: موسیقی شرق بر روح انسان اثر می گذارد، اما موسیقی غرب بر روی پا!!

* دیدگاه شما درباره نت چیست؟

- زمانی كه موسیقی را یاد نگرفته اید نت دوست شماست، اما پس از یادگیری نت دشمن شما می شود.

* چه تفاوتی بین اجراهایتان در كشورهای غربی و ایران وجود دارد؟

- در كشورهای غربی مقامها را به گونه ای اجرا می كنم كه آنها بتوانند راحت تر ارتباط برقرار كنند. از تصنیفهای ریتمیك استفاده می كنم و همیشه دغدغه دارم طوری اجرا نكنم كه آنها خسته شوند. اما در ایران با خیال آسوده ساز می زنم، آنقدر آرامش دارم كه دوست دارم با صدای سازم به خواب بروم.

* آینده موسیقی آذربایجان را چگونه می بینید؟

- فكر نمی كنم پس از ما، مقامهای آذری به این شكل باقی بماند، زیرا دنیا براساس ریتم است. برای نمونه گردش سال یك ریتم است، در آینده این اتفاق خواهد افتاد كه ما وزن زیاد مقامهای موسیقی مان را با ریتم های مختلف خُرد كنیم.

* استاد، هنرمند كیست؟

- یك هنرمند باید از آغاز تولد، هنر در وجودش باشد؛ در غیر این صورت اگر تمام مكتبهای موسیقی جهان را یاد بگیرد ولی آن جوهر اصلی در ذاتش نباشد نمی تواند موفق شود. یك هنرمند باید قلب خوبی داشته باشد، در زندگی همه چیز را به درستی ببیند تا بتواند حقیقت و راستی را در هنرش ارائه دهد.

* پرسش دیگری ندارم اما اگر شما سخنی برای علاقه مندان به هنرتان در ایران دارید بفرمایید.

- من ایران را خیلی دوست دارم تا اندازه ای كه وقتی در باكو هستم همیشه دلم اینجاست. من ایران را میهن خودم می دانم. خیلی از كشورها از من برای اجرای برنامه دعوت كردند اما من نپذیرفتم و دوست داشتم در ایران برنامه داشته باشم.

من با كمانچه خداحافظی كرده بودم، اما این اجرا برای این بود كه با ایران خداحافظی كنم. خیلی غمگین هستم احساس می كنم دیگر ایران را نمی بینم.



همچنین مشاهده کنید