جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

زمانی که دیگر خود را نمی شناسیم


زمانی که دیگر خود را نمی شناسیم

سنت های اجتماعی تا چه حد در ثبات و عدم ثبات شخصیت موثرند

آن قدر به مرزهای روانی‌اش تجاوز شده بود که احساس ناامنی کند و ناخودآگاه اشکش سرازیر شود. دوستش بی‌هیچ مقدمه‌ای بلند شده بود، گفته بود تو بدی و رفته بود. نه که فکر کند واقعا بد است، همه‌ یادهای گذشته با رفتن دوستش زنده‌شدند؛ آدم‌هایی که در زندگی‌اش آمده بودند یا از اول بودند و آن‌قدر ناگهانی رفتارهایشان تغییر کرده بود که گاهی واقعا نمی‌شناختشان!

تغییر ناگهانی رفتار اگر بهنجار باشد، نشانه نداشتن سلامت روانی فرد نیست، اما ممکن است به سمت تغییر نابهنجار پیش برود؛ فردی که همیشه خوش اخلاق است، ناگهان بداخلاق می شود؛ همیشه فرد زود آشنایی است، اما یکباره قهر می کند و جمع را ترک می کند.

به گفته مهدی دوایی، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی ایران، این تغییرات ناگهانی رفتار همیشه نشان دهنده بیماری نیست و در بیشتر مواقع، بحث اختلالات رفتاری پیش می آید، اما چگونه می توان این تغییرات ناگهانی را تبیین و توجیه کرد یا چطور می شود از بروز آن جلوگیری کرد؟

این روان شناس معتقد است، ریشه های تغییر ناگهانی رفتار را باید در بحث ناکامی ها جستجو کرد؛ مثلا فردی به این دلیل که به آنچه خواسته ، دست نیافته ، یکباره کنترل گر می شود و برخلاف گذشته، تمام رفتار همسرش را زیر ذره بین می گیرد.

او می گوید؛ ناکامی ممکن است کاملا بی ربط با واکنش فرد باشد و او به چیزی حساسیت نشان دهد که تا پیش از آن برایش فاقد اهمیت بوده و سابقه ای در واکنش به این مساله خاص نداشته است.

دکتر دوایی برای تغییر رفتار آدم ها داستان فیلمی به نام «انتقال خشم»، را مثال می زند که بوضوح نشان دهنده این موضوع است؛ زمانی که یک ناکامی، می تواند تغییر رفتارهای ناگهانی در پی داشته باشد؛ مهندس سازه ای که در محل کارش به دلیل خطایی که انجام داده، مورد شماتت مدیرعامل قرار می گیرد، او خشم درون خود را اول با لگد زدن به لاستیک اتومبیلش خالی می کند و بعد که وارد حیاط خانه اش می شود، همسرش را به دلیل ریخت و پاش اسباب بازی های بچه اش که همیشه در حیاط پخش بودند، مواخذه می کند. وقتی مرد بر سر همسرش داد و بیداد می کند، زن هم بچه را با لگد از خانه بیرون می اندازد، بچه هم یک لگد به سگ خانه می زند که همیشه دنبال او به راه می افتاد و سگ هم دنبال گربه می دود ...

از نظر این روان شناس، گاهی ناکامی ها شکل سازوکار دفاعی به خود می گیرند و نه کنترل گری؛ فردی در یک جمع نشسته، یکباره بلند می شود و جمع را ترک می کند.

او می گوید؛ سطح زندگی این افراد مثل راننده ای است که یک زمان یک جا هستند و زمان دیگر در جایی دیگر. این یک سازوکار دفاعی ناکامی است که در فرد، فریاد می زند که من چرا باید اینجا باشم؟ اینجا کاری ندارم! این افراد معمولا زیاد شغل عوض می کنند یا کارهای نیمه تمام زیادی انجام می دهند برای نمونه کتاب های نیمه تمام در دست خواندن دارند.

به اعتقاد دکتر دوایی، در این موارد باید ریشه روانی این ناکامی ها را پیدا کرد؛ فردی که در یک رابطه خاص احساس ناکامی کرده، نه توانسته عامل ناکامی را ببخشد، نه از او انتقام بگیرد، نه دوره سوگواری برای آن گذرانده و زمانی که هیچ کدام از این کارها را انجام نداده، میان زمین و آسمان معلق می ماند و تمام انرژی اش را از طریق این سبک از زندگی از دست می دهد.

این روان شناس، سازوکار دفاعی دیگری را که فرد علاوه بر کنترلگری و به اصطلاح درایور (راننده) بودن، می تواند در پیش بگیرد، قربانی بودن می داند؛ این که فرد بگوید تا بوده همین بوده، من پلی بودم که دیگران از من عبور کرده اند، از من سوءاستفاده شده، من تسهیل گر رشد دیگران بوده ام و قربانی شدم؛ چیزی که برخی مادرها می گویند یا گاهی از زبان آموزگاران یا استادان دانشگاه می شنویم که ما موهایمان سفید شد و دانش آموزان یا دانشجوها آمدند و رفتند.

دکتر دوایی معتقد است، این تصوری اشتباه است؛ تو باید کار خودت را انجام بدهی و اگر می خواهی رشد کنی، شرایط رشد را برای خودت فراهم کنی. از نظر او تغییر رفتارهایی که بر اثر احساس قربانی بودن به فرد دست می دهد، واکنش هایی نظیر انتقام را می تواند در پی داشته باشد. در این موارد فرد ممکن است بگوید من پیش از این پرخاشگر نبودم و یکباره احساس قربانی شدن به من دست داد؛ در واقع او اضطرابی پیدا کرده که درست مدیریت نشده و در پی ناکامی، به طور ناگهانی تغییر رفتار داده است.

این روان شناس می گوید: باید منطقی بود، بخشید، با قضیه کنار آمد و از آن به عنوان فرصت در آینده بهره برد. باید باورها را عوض کنیم.

دکتر دوایی واکنش به برخی ناکامی ها را برگشت می داند؛ برگشت به دوره ای از زندگی که ناکامی وجود نداشته و هیچ ارتباطی هم با از بین بردن یا تقلیل ناکامی ندارد مثل بازگشت به عادات یا رفتارهای گذشته یا رفتن به جاهایی که به فرد حس نوستالژیک می دهد.

او می گوید؛ گاه، فرد به تغییر ناگهانی رفتار، واکنش وارونه نشان می دهد؛ فرزند اول، از به دنیا آمدن فرزند دوم ناراحت است، حتی ممکن است حس تنفر به خواهر یا برادر خود هم داشته باشد به این دلیل که رفتار والدین نسبت به او تغییر کرده است، اما به شکل افراطی فرزندی را که تازه متولد شده، دوست دارد و اجازه نمی دهد هیچ کس به سمت او برود در حالی که دلیلی برای این علاقه افراطی وجود ندارد.

اما ناکامی همواره باعث تغییرات منفی رفتار نمی شود. دکتر دوایی معتقد است، در برخی افراد ناکامی باعث تغییر رفتار در جهت مثبت می شود؛ گاه خلاقیت فرد شکوفا می شود، نقاشی می کشد، شعر می گوید، می نویسد و...

● اختلال شخصیت مرزی و دوقطبی بودن

افرادی که ثبات شخصیت ندارند دارای اختلال شخصیت مرزی هستند که این می تواند ریشه در تربیت فرد در دوران کودکی داشته باشد.

علی مهدوی، روانپزشک می گوید؛ در اعمال شخصیت های مرزی، افراط و تفریط، زیاد دیده می شود؛ فردی که ترس از طرد شدن دارد، زمانی که احساس می کند از سوی دوستش مورد کم توجهی قرار گرفته یا او دوست صمیمی دیگری پیدا کرده، رابطه ا ش را با او به شکل کامل قطع می کند. در کنار ترس از طرد شدن، این افراد دچار پرخاشگری هم می شوند و با افراد دیگری طرح دوستی می ریزند.

این روانپزشک معتقد است؛ این افراد همواره دوست دارند، اطرافیانشان مال خودشان باشند. در دوران کودکی از این که پدر یا مادر آنها را ترک کنند، همیشه در عذاب هستند. زود اعتماد می کنند و زود هم اعتمادشان را از دست می دهند. ثبات ندارند؛ امروز زبان می خوانند، فردا رایانه و روز بعد، یک چیز دیگر. در طول عمرشان چند شغل عوض می کنند و همیشه کارهای خود را توجیه می کنند. دلیل تراشی از ویژگی های این افراد است. دلیل می آورند تا دچار عذاب وجدان نشوند و همواره در درونشان از دیگران طلبکار هستند.

به عقیده این متخصص اعصاب و روان، اختلال شخصیت مرزی بویژه در آقایان ممکن است به خودزنی منجر شود؛ افرادی که روی بدنشان خالکوبی می کنند یا برای آرام کردن خود از مواد مخدر استفاده می کنند.

دکتر مهدوی معتقد است، این افرد روش حل مساله را نمی دانند و به دلیل سوءبرداشتی که خود از رفتار دیگران دارند، شخصیت شان دچار نوسان می شود، مثلا فردی که احساس طرد شدن دارد سعی می کند با اعمالی مثل اقدام به خودکشی یا غذا نخوردن و... توجه دیگران را به خود جلب کند که البته خود فرد هم تا حدودی می داند تغییر ناگهانی رفتارش منطقی نیست، اما ناخودآگاه پرخاشگر می شود یا یک سری اعمال دیگر انجام می دهد.

این روانپزشک می گوید: این افراد معمولا با کسانی دوست می شوند که تضمین صد درصد به آنها بدهند که در کنارشان بمانند، ولی خیلی زود هم از دوستان خود خسته می شوند. ممکن است یک بیمار دوقطبی یا اسکیزوفرنی هم این ویژگی ها را داشته باشد، اما این اختلالات رفتاری به شکل عمومی تر در افرادی دیده می شود که دچار اختلال شخصیت مرزی هستند. او به این نکته اشاره می کند که ممکن است دو یا چند سال با فردی دوست باشید و متوجه دوقطبی بودن شخصیت او نشوید؛ این افراد یا حالت افسردگی دارند یا مانیک؛ قطب مخالف افسردگی که همان شادی و سرخوشی زیاد، خوش مشربی و بزرگ منشی است.

دکتر مهدوی می گوید؛ بیماری دوقطبی، حمله ای توفانی است؛ فرد به حدی افسرده می شود که ممکن است کارش به بستری هم بکشد. کارهای خلاف عرف، یا خطر کردن هم از ویژگی های بیماران دوقطبی است. البته بیماری دوقطبی به لحاظ زمان تغییر رفتار و علائم هم به بخش های متفاوت تقسیم می شود.

● رفتارهایی تحت تاثیر شرایط جامعه و زندگی

اما سنت های اجتماعی تا چه حد در ثبات و عدم ثبات شخصیت موثر هستند؟ آنچه ارزش و ضد ارزش به لحاظ اخلاقی مطرح می شود تا چه میزان تحت تاثیر تغییرات خلقی و رفتاری افراد قرار می گیرد؟

محمد زاهدی اصل از منظر جامعه شناسی به این موضوع نگاهی می اندازد به این دلیل که جامعه شناسی بویژه مددکاری اجتماعی رشته ای است میان جامعه شناسی و روان شناسی و یکی از مباحث بنیادین جامعه شناسی بحث اجتماعی شدن است.

استاد مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی آغاز فرآیند اجتماعی شدن را از بدو تولد می داند که تا سنین نوجوانی با سرعت به رشد خود ادامه می دهد و بتدریج سرعت آن کاهش می یابد و بعضا تا پایان عمر انسان هم ادامه پیدا می کند.

این جامعه شناس یک بخش در اجتماعی شدن را تاثیر سنت ها، شیوه های زندگی، اعتقادها و باورها می داند که فرد در مراحل رشد خود از کودکی، همه این باورها را می بیند و بتدریج در ذهنش نهادینه می شود.

دکتر زاهدی اصل می گوید؛ رفتار که موضوع اصلی این بحث است، یادگرفتنی است. بنابراین آنچه یادگرفتنی است از والدین، جامعه، فرهنگ و سنت های حاکم بر جامعه به فرد منتقل می شود و فرد رفتار و سبک زندگی خود را از این مجموعه کسب می کند و تحت تاثیر آنچه کسب کرده، رفتارش ممکن است مناسب یا نامناسب ـ بنا به تعریف مناسب بودن رفتار در جامعه ـ باشد؛ ممکن است رفتار فرد در مقطعی طبیعی باشد و در مقطع دیگر جنبه مرضی داشته باشد.

این جامعه شناس متذکر می شود که باید توجه داشت آدم ها جزیره های جدا از هم نیستند و همواره ممکن است تحت تاثیر شرایط جامعه و یکدیگر قرار بگیرند. در بررسی رفتار افراد باید به ابعاد و جهات مختلف توجه داشت که چرا فرد ناگهان تغییر رفتار می دهد. البته این تغییر رفتار می تواند علت روانی و تجربی هم داشته باشد؛ فرض کنید عملی یا رفتاری، خاطره بدی را در ذهن فرد بازسازی کند و رفتار او ناگهان تغییر کند.

او معتقد است، تغییر رفتار آدم ها در روابط اجتماعی، عاطفی، کاری و همه شئونات زندگی می تواند رخ دهد و این روابط را تحت تاثیر خود قرار داده و در بسیاری از موارد آنها را آسیب پذیر کند.

دکتر زاهدی اصل می گوید: اگر بسیاری از جرایم و بزه های اجتماعی یا درگیری ها و خشونت های عاطفی، جنایت ها و رفتارهای خلاف شئونات اخلاقی و عرف را ریشه یابی کنیم، خواهیم دید که این اتفاق ها در لحظه، به دلیل شرایط خاص و دگرگون شدن ناگهانی فرد رخ داده است.

به اعتقاد او، حتی شرایط جسمانی فرد هم می تواند در تغییر ناگهانی رفتار او موثر باشد؛ فردی را در نظر بگیرید که قند خونش اُفت کرده یا فشار خونش بالا رفته، بی شک رفتارش هم با تغییر شرایط جسمانی اش تغییر خواهد کرد.

انسان موجود پیچیده ای است؛ مجموعه ای از تاریخ، جامعه، شرایط زندگی، محیط، جسم، حوادث ناگهانی و...

روان شناس ها می گویند به حدی که انسان از پختگی و تعادل به دور است، ناهنجاری در روابط او بیشتر دیده می شود.

« او تنها می خواست بداند چرا؟ هیچ وقت نفهمید چرا آدم های زندگی اش را که آمده و رفته بودند گاه نمی شناخت؟ تنها دردی مانده بود برایش از تجاوز به مرزهای روانی اش...»

● تاثیر سابقه زندگی افراد در تغییر ناگهانی رفتار

روان شناسان معتقدند ریشه های تغییر ناگهانی رفتار را باید در بحث ناکامی ها جستجو کرد. فردی که ناکام شده، یا ممکن است کنترل گر شود، در حالی که پیش از آن نبوده، یا از سازوکار دفاعی جا به جایی یا به اصطلاح درایور بودن استفاده کند؛ فردی که یکباره جمع را ترک می کند یا در طول عمر خود مشاغل زیادی را امتحان می کند و در حالت سوم، احساس قربانی شدن پیدا کرده و به دنبال آن حس انتقام پیدا می کند. معمولا کودکانی که پرستارهای متعددی داشته اند، ثبات شخصیت ندارند به این دلیل که الگوی شخصیتی ثابتی نداشته اند. ثبات شخصیت نداشتن می تواند تا پایان عمر با آنها بماند اما با روان درمانی و شاید در مراحلی دارودرمانی بتوانند تغییرات ناگهانی رفتار خود را کنترل کنند. افرادی که دارای اختلال رفتاری شخصیت مرزی هستند همواره در حالت تغییرهای ناگهانی رفتار به سرمی برند که علائم آن متفاوت است. اما بیماری دوقطبی حمله ای است ناگهانی که یک مدت وجود دارد و مدتی پنهان است. یک فرد دوقطبی ممکن است مدتی زندگی عادی خود را داشته باشد و مدتی دچار حمله شود.

روان شناسان تغییر ناگهانی رفتار را در رابطه با مجموعه اطرافیان، شرایط زندگی، تاریخچه زندگی فرد، چگونگی شخصیت، هوش و دیگر عوامل زندگی او قرار می دهند. از نظر آنها بسیاری از افرادی که در زندان و بازداشت به سر می برند یا مرتکب جرایمی مثل قتل شده اند؛ فقط در یک لحظه خاص تغییر ناگهانی رفتار نداده اند، بنابراین باید تاریخچه زندگی فرد مورد بررسی قرار بگیرد.

آساره کیانی



همچنین مشاهده کنید