پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

دیپلماسی گردشگری كلید توسعه


دیپلماسی گردشگری كلید توسعه

به اعتقاد بسیاری از كارشناسان موفقیت یا شكست صنعت جهانگردی در هر كشور به طور مستقیم به اعمال سیاست های حمایتی دولت بازمی گردد به نحوی كه هر چه چتر حمایتی دولت نسبت به توریسم گسترده تر باشد, شكوفایی در این بخش هم بیشتر است

به اعتقاد بسیاری از كارشناسان موفقیت یا شكست صنعت جهانگردی در هر كشور به طور مستقیم به اعمال سیاست های حمایتی دولت بازمی گردد. به نحوی كه هر چه چتر حمایتی دولت نسبت به توریسم گسترده تر باشد، شكوفایی در این بخش هم بیشتر است.

تجربه چین، امارات متحده عربی و... در سال های اخیر حاكی از این بوده كه فراهم آوردن زیرساخت های مناسب درخصوص توریسم، رشد اقتصادی و افزایش درآمد ملی را برای این كشورها به ودیعه آورده. مجموعه عوامل طولی و عرضی سبب گشته تا دولتمردان به پدیده توریسم به دلیل نقش موثری كه می تواند در روابط و دیپلماسی ایفا كند، به عنوان یك اهرم بنگرند چرا كه این صنعت (توریسم) می تواند كشورها را از حالت تك محصولی رهایی بخشد زیرا بازار نفت، قهوه، كائوچو و... كه به عنوان منبع درآمدی برخی كشورها محسوب می شود، می تواند به وسیله قدرت های ذی نفع و رقیب دچار تلاطم یا افت و خیز شود اما سرمایه گذاری اندك در توریسم نسبت به دیگر صنایع می تواند تغییرات بسیار مثبتی را به همراه داشته باشد. باید دقت داشت در صنعت توریسم اگر امنیت در وهله اول، قوانین و زیرساخت های مناسب فراهم باشد، سودآوری به صورت تصاعدی رقم خواهد خورد. از سوی دیگر تاثیرگذاری كه گردشگری در اقتصاد كشورها دارد، موجب شده تا توریسم به عنوان یكی از پایه های گفت وگوهای هیات های بلند خارجی درآید. به عبارت دیگر «دیپلماسی بر پایه گردشگری» شكل گرفته و موفق شده آرام آرام جای خود را در معاهده ها و قراردادهای بین المللی باز كند. با توجه به اینكه راه توریست ها برای ورود به كشور از سفارتخانه ها می گذرد و دولت هم به سفرایش به عنوان بلندپایه ترین نمایندگان خود اختیارات زیادی عطا كرده و آنها مستقیم و غیرمستقیم نقش بارزی را در پذیرش گردشگران ایفا می كنند، لذا سفرا باید با رعایت تمامی جوانب و مسائل داخلی، خارجی و منطقه ای به گردشگران بنگرند، چرا كه اجرایی شدن «دیپلماسی گردشگری» تاثیر بسیار مستقیمی در مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خواهد داشت.

به راستی ریشه اصلی راه نیافتن و نیامدن توریست به كشور را باید در كدام عامل جست وجو كرد؟ هر چند بسیاری نبود امنیت قوانین دست و پاگیر را مهمترین موانع توریسم می دانند اما آیا عملكرد سفرا و سفارتخانه های ما در خارج از كشور كه به عنوان ركن اصلی پذیرش توریسم به شمار می آیند تاكنون مورد بررسی قرار گرفته؟ آیا بهتر نیست به دلیل ارتباط و برخوردی كه دفاتر خارج از كشور ما با صنعت توریسم دارند، به تناسب از قوانین ساده تری در حوزه پذیرش برخوردار باشند؟

وزارت امور خارجه به رغم اینكه «دروازه بان توریسم» به شمار می آید، اما متاسفانه آنچه در این حوزه مشاهده شده جزیره ای و مستقل عمل كردن بوده است.

موانع سخت در پیش راه توریسم و عدم خلاقیت در برابر گردشگران خارجی كه در سال های اخیر تمایل به دیدار از ایران دارند و داشته اند، موجب شده ایران نتواند به اهدافش در برنامه های پنج ساله دوم و سوم توسعه درخصوص جذب توریسم دست یابد و همچنان در این عرصه ناتوان باشد. از بعد دیگر هم وزارت امور خارجه به دلیل كم توانی در ارتباط برقرار كردن با دستگاه ها، سازمان ها و وزارتخانه های مرتبط با جهانگردی از جمله وزارت كشور، فرهنگ و ارشاد اسلامی و راه و ترابری نتوانسته كارنامه قابل قبولی ارائه دهد.

شاید بهتر بود پیش از مصوب شدن برنامه چهارم توسعه اشاره ای و الزامی در همكاری وزارت امور خارجه با بخش های مرتبط با میراث فرهنگی و گردشگری می شد تا در نهایت مقوله و بحث «دیپلماسی گردشگری» از حالت تئوری به سوی اجرایی شدن گام برمی داشت. ولی به رغم دست نیافتن به دستاوردهای برنامه سوم توسعه در عرصه توریسم باز هم در چشم انداز بیست ساله كشور بلندپروازانه و به شكل دستوری اقدام كرده ایم. به طوری كه باید در سال پایانی افق برنامه ۲۰ میلیون گردشگر را پذیرا باشیم. باید دقت كرد تحقق چنین آمار و ارقامی آن هم روی كاغذ و به صورت دستوری نوشتن و الزامی كردن هیچ گاه صورت اجرایی نمی یابد، بلكه لازم است نخست در شیوه برنامه نویسی خود تجدید نظر كنیم. امروزه در دنیا شیوه تكلیفی و الزامی در برنامه ها منسوخ شده و كشورها نخست زیرساخت هایشان را آماده می كنند، بعد اهداف را تعیین می نمایند. در این حالت (در كشورهای توسعه یافته) اگر قانونی هم به تصویب برسد، به علت آماده بودن زیرساخت ها، قانون مشكل ضمانت اجرایی نخواهد داشت. به طور كلی آماده كردن پیش زمینه و بسترسازی مناسب موجب می شود برنامه به صورت نیمه كاره یا شكست خورده رها نشود.

• ایران دروازه تمدن های كهن

كشور عزیزمان به استناد اسناد و ابنیه تاریخی موجود از حدود ۵ هزار سال قبل همزمان با اوج تمدن و شكوه «عیلامیان» اقوام گوناگونی اعم از كاسپین ها، گوتی ها، لولوبی ها، هیتی ها، سكاها و گسیل ها و تیپورها را در درون خود پرورانده و بالنده كرده است. نمونه های عینی دیگر آن را می توان به آثار و نشانه های زیستی به دست آمده كه مربوط به دوره پارینه سنگی است با قدمتی حدود دوازده هزار سال قبل از میلاد كه در «غار شكارچیان بیستون»، میرملاس خرم آباد، هوتو و كمربند بهشهر و كرفتو كردستان مرتبط دانست تا بعدها تمدن های عیلام در شوش، چغازنبیل و انزان، شهر سوخته زابل، تمدن جیرفت، مادها در هگمتانه، هخامنشیان در تخت جمشید، طاق بستان و كتیبه داریوش بیستون، شكوه و عظمت باستانی ایرانیان و آریایی ها را تجلی بخشند.

از طرف دیگر همسایگی با تمدن های سومر، بابل، آشور و در كل تمدن های «مزوپوتامیا» بسیار نقش آفرین و موثر بوده و موجب شده تا ایران در زمره كشورهای صاحب نام در زمینه دارا بودن آثار باستانی و سابقه تمدنی قرار گیرد و فرش قرمزی را برای جهانگردان، محققان و دوستداران فرهنگ به ایران و آریایی تباران بگستراند. بسیاری از مردم خواهان و دوستدار این هستند كه واقعاً بدانند سفارتخانه های ما در خارج از كشور چه نقشی در قبال پذیرش توریسم دارند و چه برنامه و استراتژی در این خصوص می خواهند ارائه دهند؟!

• دیپلماسی ۴۰۰ ساله و دیگر هیچ

ایران به رغم اینكه سابقه ۴۰۰ ساله در روابط فرهنگی، سیاسی، بازرگانی و اقتصادی با كشورهای دیگر دارد، اما به نظر می رسد هنوز نتوانسته در زمینه تعامل فرهنگی و تاریخی با كشورهای دیگر موثر عمل كند و سیاست جامعی را در این بخش ها ارائه دهد.

شاید این موضوع به كج نهادن سنگ بنای روابط فرهنگی، سیاسی و بازرگانی ما مربوط شود. نبود استراتژی مشخص و عدم ارائه برنامه جامع از جمله این موارد است و شاید هم به آن هنگام كه شاه عباس صفوی در سال ۱۵۹۲ میلادی حسینعلی بیگ و حاج خسروخان را در رأس هیات هایی به همراه اشتران و اسبان مملو از هدایای نفیس ابریشم، فیروزه، یشم، جواهر و فر ش های گرانقیمت راهی دربار روس و فرنگ می كرد، بازگردد؟! واقعاً چرا باید با وجود این همه سابقه و پیشینه نتوانیم از موقعیت های طلایی اقتصادی، فرهنگی و تاریخی كشورمان به نحو شایان توجهی استفاده كنیم و تراز هزینه - فایده ما در این بخش (فرهنگی) همسان نباشد؟ چرا باید به رغم اینكه جزء ۱۰ كشور اول از لحاظ پیشینه تاریخی و حتی اكوتوریستی هستیم، اما سهم بازار گردشگری در ایران حدود ۵ صدم درصد دنیا باشد و در رتبه ۹۲ قرار گیریم؟ این در حالی است كه در میان ۱۰ كشور برتر دنیا در صنعت توریسم ۵ كشور اروپایی از جمله فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، انگلیس و آلمان با اعمال سیاست ها، مقررات و حمایت های مناسب توانسته اند نیمی از بازار توریسم و در عین حال ۵۰ درصد درآمد حاصل از گردشگری را به خود اختصاص دهند، جالب است بدانیم كه فرانسه سالانه پذیرای ۷۶ میلیون نفر گردشگر است و پس از آن آمریكا با ۶۰ میلیون و اسپانیا با ۲/۴۸ میلیون نفر جهانگرد در رتبه های بعدی قرار دارند. در میان كشورهای آسیایی، چین با پذیرش ۳۸ میلیون نفر گردشگر در سال در رتبه پنجم دنیا قرار دارد، به طور كلی كشورهای چین و هنگ كنگ در سال های اخیر در زمینه توریسم با رفع موانع و مشكلات قانونی خود جهش خیره كننده ای در این صنعت برداشته اند. متاسفانه در ایران هنوز آمار رسمی و دقیقی از ورود گردشگران وجود ندارد. مثلاً آن دسته از ایرانیانی هم كه در خارج از كشور هستند و به قصد دیدار از اقوام خویش به ایران می آیند جزء آمار توریسم قلمداد می شوند. یا افغانی هایی كه به كشور ما وارد می شوند و... نیز در آمار توریسم قرار می گیرند؟!

• دفاتر خارج از كشور فاقد استراتژی توریسم فرهنگی

اینكه تا چه حد سفرا و افراد تصمیم گیر در وزارتخانه نسبت به ورود گردشگران خارجی نظر مثبت دارند، بر ما مشخص نیست! و باز اینكه نسبت به مزایای این صنعت ارزان كه امروزه پس از نفت و خودروسازی در حال تجلی است، چه میزان آگاهی دارند باز بر ما معلوم نیست؟!

آنها باید دریابند كه با توجه به اینكه میانگین سن كشور ما جوان است و باید سالانه ۹۶۰ فرصت شغلی در كشور ایجاد شود و از آنجا كه ورود هر توریسم به ایران مساوی با ایجاد ۸ تا ۹ فرصت شغلی (مستقیم، غیرمستقیم، القایی و اشتغال ساختمانی) است، لذا مخالفت و گارد گرفتن نسبت به گردشگران نه تنها معنایی ندارد بلكه بسیار مخرب است. باید اذعان داشت كه نه تنها استراتژی و برنامه مشخص و جامعی در سال های اخیر در دفاتر خارج از كشور درخصوص توریسم مشاهده نكرده ایم بلكه شاهد پسرفت، فراموشی، غبار خوردن و حتی بی اعتنایی نسبت به این صنعت درآمدزا بوده ایم.

نباید با برخورد خود نوعی دافعه را در میان گردشگران بین المللی به وجود آوریم. البته شاید ریشه این نوع نگرش به سال های جنگ تحمیلی با عراق و وقوع برخی بمب گذاری ها بازگردد. در حالی كه وقت آن رسیده دفاتر خارج از كشور نگرش خود را نسبت به جهانگردانی كه عمدتاً محقق، دوستداران فرهنگ و عاشقان سیر و سیاحت و دیدار با جاذبه های تاریخی ایران هستند، متحول كنند. باید برای آنها این موضوع مشخص شود، هر كس كه قصد مسافرت به ایران را دارد، جاسوس نیست و مشكلات عقیدتی و امنیتی و... هم با ما ندارد، بلكه پیكی است كه در انعكاس و ترویج فرهنگ غنی ایران می تواند بسیار موثر باشد و حتی تبلیغات منفی ای كه علیه ما در جریان است را عوض كند.

• گردشگران جهانی، فاتحان مرزهای ناشناخته

اگر نگاهی به سیر تكاملی بشریت، تاریخ علم و فرهنگ بیفكنیم به وضوح می بینیم كه در این میان مسافرت و سیر و سیاحت هدفمند و غیرهدفمند، تا چه اندازه در دگرگونی و تغییر خط سیر تاریخی بشر موثر بوده است. ذهن پرسشگر و پویای انسان كه همواره بی تاب زندگی بهتر بوده، حتی از همان اوان سپیده دم خلقت و آفرینش و... موجب شده تا وی به حركت، سفر و جست وجو دست یازد. سفر در عهد باستان هر چند عمدتاً در راستای تامین غذا، دوری از خطر، بلایا و نیز تغییرات ناگهانی آب و هوا انجام می گرفت، اما حركت «فینیقی»ها را نمی توان از یاد برد. در این میان فینیقی ها به عنوان پیشروترین اقوام باستانی در حدود هزاره سوم قبل از میلاد به علت دسترسی و آگاهی به فن ساخت شناورهایی كه غالباً با الوار و تنه درختان كهن به شكل قایق می ساختند، توانستند در میان رودخانه ها و دریاها به سفر و پویش روی آورند و كرانه های آفریقا را درنوردند و فرهنگ ها را با یكدیگر پیوند دهند یا آن هنگام كه «ماركوپولوی ونیزی» كه برخی او را نخستین توریست به معنای واقعی می نامند، در نیمه قرن ۱۳ میلادی سفر تاریخی خود و نگارش سفرنامه افسانه ای اش را كه حاصل دیدنی ها و شگفتی های چین و هند بود، به رشته تحریر درآورد عامل مهم و ترغیب كننده سفر غربیان به مشرق زمین شد. كشف قاره آمریكا توسط كریستف كلمب دریانورد نیز برگی از تاریخ را ورق زد.

• توریسم قاعده هرم گفت وگوی تمدن ها

هنگامی كه سال ۲۰۰۱ میلادی سال «گفت وگوی تمدن ها» نام گرفت و خشتی از تپه ازبكی (مادها) به عنوان نمادی از این حركت از طرف محمد خاتمی به سازمان ملل اهدا شد، موضوع توسعه روابط فرهنگی نیز بیش از پیش مورد توجه كشورها قرار گرفت. بدون شك یكی از اجزایی كه می تواند نقش بسزایی در اجرایی شدن گفت وگوی تمدن ها ایفا كند، توریسم است. گردشگران به دلیل نقش ارتباطی مستقیمی كه دارند، می توانند در انتقال آداب، فرهنگ و رسوم تاریخی بسیار موثر باشند، اگر خوب به مسئله نگریسته شود، می بینیم هرم گفت وگوی تمدن ها بر روی قاعده توریسم بنا شده است و جهانگردان نیز به عنوان اجزای اصلی گفت وگو و ارتباط فرهنگی و تمدنی محسوب می شوند، لذا اگر وزارت امور خارجه خواهان اجرایی شدن گفت وگوی تمدن ها است و داعیه این را دارد كه ایران این نظریه را در سطح جهان بیان كند، طبیعی است كه باید تسهیلات مناسبی را برای تحقق گفت وگوی تمدن ها ارائه دهد و یكی از این موارد جذب گردشگر است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید