چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

اسمش هرچه بود بدشانسی نبود


اسمش هرچه بود بدشانسی نبود

عملکرد کاروان ورزشی ایران در المپیک پکن

● سرشکسته

بدون شک کشتی ایران در المپیک سرشکسته از میدان خارج شد آنقدر که رئیس آن در اوج عصبانیت پس از پایان مسابقات کشتی در همان سالن دانشگاه فرهنگ چین در یک جمع نیمه خصوصی گفت کشتی ایران در حد آسیا است نه جهان. بعد هم همین اظهارنظر او تیتر یک روزنامه ها شد تا کشتی به درستی روی پل برود.هر چند رئیس به خوبی توانست فشار وارده را تحمل کند و با اینکه هرگز کشتی گیر نبوده است پل شکنی را خوب بلد بود. با این حال کشتی در چین شکست های بدی خورد؛ جایی که بزرگ ترین امید کاروان ایران یعنی حمید سوریان در همان روز اول مسابقات کشتی شکست خورد. سوریان که می توانست حداقل برنز بگیرد آنقدر از نظر روحی ناآماده بود که در مسابقه برای کسب مدال برنز هم شکست خورد و این شکست مقدمه یی شد برای شکست های بعدی. گل های کشتی فرنگی یک به یک پرپر شدند و ریختند تا رضا سیم خواه و محمد دلیریان متهمان ردیف اول شوند. با آغاز مسابقات آزاد مراد محمدی در روز اول مسابقات آزاد مراد ایران را داد و چراغ اول را با کسب یک برنز روشن کرد. با این حال محمود معزی پور آب پاکی را ریخت روی دست همه، وقتی پس از پایان روز اول کشتی آزاد خبرنگاران به او گفتند ان شاءالله فردا هم مدال می آوریم، با تندی به آنها گفت؛ فردا نه، شاید پس فردا. البته پس فردا هم خبری نشد تا آنها که قبل از المپیک کادر فنی تیم های کشتی را ناکارآمد می دانستند، پوزخندی بزنند و زیر لب بگویند ما که گفته بودیم.

● بیم و امید

کاروان شش نفره دو و میدانی ایران سرخوش از کسب شش سهمیه برای اولین بار و امیدوار به کسب مدال توسط احسان حدادی راهی پکن شد. اما روز ۲۶ مردادماه این امید به بیمی جدی تبدیل شد. احسان حدادی که ماه های قبل از المپیک می درخشید به علت سوءمدیریت دچار آسیب دیدگی از ناحیه کتف شده بود تا دست ایران همچنان از مدال المپیک دور بماند. احسان در حضور رقبای خود مخصوصاً کانتر بلاروس تحقیر شد و مثل یک بچه پس از مسابقه اشک ریخت، اما دیگر فایده یی نداشت او در بزرگ ترین و حساس ترین مسابقه عمر خود باخته بود. این شکست سایه سردی را بر کاروان دو و میدانی حاکم کرد. اما دو و میدانی ایران پس از این شکست صاحب دو موفقیت شد که امید را در دل اهالی دو و میدانی زنده کرد. سجاد مرادی در مرحله نیمه نهایی دو ۸۰۰ متر آنقدر خوب دوید که با یک بدشانسی کوچک در جای نهم قرار گرفت. حد نصاب سجاد از تمام شرکت کنندگان گروه های سه و چهار بهتر بود اما چون در گروهی قرار داشت که چهار نفر اول آن بهترین رکوردها را داشتند نتوانست به مرحله فینال برسد و به مقام نهمی المپیک رضایت داد. از سوی دیگر هادی سپهرزاد در میان آسیایی های المپیک در ماده دهگانه دوم شد و در مجموع به مقام بیستم رسید که این هم یک موفقیت به حساب می آمد اما چه فایده که زیر سایه شکست احسان حدادی محو شد. به هر روی اگر از سوءمدیریت در هدایت احسان حدادی و اعتماد بیجا به مربی او که بگذریم دو و میدانی در پکن روزگاری بدی را سپری نکرد.

● قورباغه غرق شد

ناکام ترین ورزشکار کاروان ایران را باید محمد علیرضایی دانست. او که به سختی و با مرارت خود را به آب های پکن رساند نتوانست تنی به آب بزند. علیرضایی در ۱۰۰ متر قورباغه شانسی برای صعود به دور نیمه نهایی هم نداشت درست مثل سه شناگر دیگری که در المپیک ها شنا کرده بودند اما او می توانست با ثبت رکورد خودش در جمع ۳۰ شناگر اول المپیک قرار بگیرد به همین علت هم بود که او در گروه های پایانی قرار نداشت. قرار بود در اولین بازی ها و در آخرین ساعات آن در مکعب آبی به رقابت بپردازد که در آخرین لحظات یک بدشانسی دیگر گریبان او را گرفت؛ یک بیماری کهنه پای او را به بیمارستان کشاند. هر چند خیلی از خارجی ها اعتقاد داشتند او به خاطر همگروهی با یک شناگر اسرائیلی به آب نزده است اما مدارک ثابت کرد او بیمار است و بیماری مانع حضور او در استخر شده است. با این حال این همگروهی طی دو روز قبل از مسابقه بیم فراوانی میان مسوولان کاروان ایجاد کرد. البته هیچ کدام نتوانستند حکمی برای این مشکل بدهند تا بیماری به سراغ کاروان ایران و مسوولان ترسوی آن بیاید. محمد علیرضایی فرصت شنا کردن در المپیک را از دست داد و بعید است آن را دوباره به دست آورد. این شناگر ۲۴ ساله ایرانی پس از المپیک تمرین نمی کند و هنوز در حال خستگی در کردن است. او را مقایسه کنید با مایکل فلپس که پس از عیان شدن مصرف مواد مخدر توسط او و محرومیت سه ماهه از تمرین چگونه با انگیزه گفته است مدال های لندن را درو می کنم.

● به یاد آرش

تنها تماشاگران ایرانی مسابقه های نجمه آبتین و حجت واعظی در مسابقات تیر و کمان المپیک کریم صفایی بود و البته یک خبرنگار که معلوم نبود آنجا چه کار می کرد. کسی از این دو کماندار ایرانی انتظار کسب مدال نداشت. مدال که هیچ برنده شدن هم در توان آنها نبود. این پیش بینی اولیه مسابقات بود کمااینکه پس از شرکت در مرحله رکوردگیری در روز اول هم این حدس به یقین تبدیل شد. نجمه آبتین در حضور ۶، ۷ هزار تماشاگر کره یی که بانوی شمالی را تشویق می کردند به مصاف نفر چهارم المپیک رفت و باخت اما نه آنقدر ساده که پیش بینی می شد. واعظی هم در سکوت در «کورت ۲» به مصاف یک هندی رفت و باخت. کریم صفایی معتقد بود برای کمانداران ایرانی همین حضور کافی بود اما مربی کره یی چندان از مسابقه شاگردانش راضی نبود. او انتظار پیروزی از شاگردانش داشت، درست مثل آن خبرنگار ایرانی که می گوید؛ «بچه ها تمرکز نداشتند، آنها می توانستند برنده شوند.» Archery نام لاتین رشته تیر و کمان تغییر یافته نام arash است، همان کمانگیر ایرانی که جان در «زه» گذاشت تا تیرش مرزهای ایران را تعیین کند. حداقل به خاطر همین وجه تسمیه هم که شده کمانداران ایرانی باید بهتر از این بدرخشند البته باید قبول کنیم کسب سهمیه المپیک هم برای این رشته نوپا یک موفقیت بود.

● سربلند

سربلندی تکواندو نه تنها به کسب تنها طلای ایران در پکن که به حضور یک زن مسلمان ایرانی روی تاتامی برمی گردد. هادی ساعی جنگ طلای المپیک را چهار ماه قبل از آغاز بازی ها شروع کرده بود؛ روزی که بعد از کسب سهمیه رقیبی جدی به نام یوسف کرمی پیدا کرد. جنگ و گریز این دو آنقدر ادامه پیدا کرد و فرسایشی شد که به سوژه اول اغلب روزنامه ها بدل شد. جو آن زمان به گونه یی بود که انتخاب ساعی را یک انتخاب سیاسی عنوان کردند و به این ترتیب ساعی تنهای تنها و با کمک رضا مهماندوست خود را برای سرنوشت سازترین مسابقه خود آماده کرد. لوپز به غول دراز و جوان ایتالیایی در نیمه نهایی باخت تا فینال رویایی نشود با این حال ساعی که می دانست کسب این طلا او را به پرافتخارترین ورزشکار المپیکی ایران در تمام دوران تبدیل می کند غول ایتالیایی را هم برد و به تنهایی روی سکوی نخست رفت. هادی تلاش کرد این مدال رنگ سیاسی نگیرد اما همین مدال تیم علی آبادی را نجات داد. غریب اینکه فدراسیون موفق پولادگر این روزها زیر تیغ است و سازمان علاقه چندانی به ادامه کار او در تکواندو ندارد.اما حضور سارا خوش جمال در پکن هم اتفاق ویژه یی بود که در فدراسیون پولادگر رخ داد. خوش جمال پس از اولین پیروزی در برابر حریف مراکشی در مقابل بانوی عنوان دار تایپه یی آنقدر خوب مبارزه کرد که با ضربه طلایی در راند چهارم مبارزه را واگذار کرد.رضا نادریان هم که می گفتند پدیده خواهد شد در اولین مبارزه آنقدر ساده باخت که هیچ کس تصورش را نمی کرد.

● دو لژیونر

بسکتبال ایران به پکن رفته بود تا مسابقه دهد به همین دلیل کسی دنبال پیروزی نبود، اما اگر تجربه یی بین المللی داشت حتماً می توانست در اولین بازی روسیه را شکست دهد. روس ها که یک مربی اسرائیلی را روی نیمکت داشتند از بی تجربگی ایران نهایت استفاده را بردند و صاحب پیروزی شدند.بعد از یک شروع رویایی که کسی آن را باور نداشت شکست هایی با اختلاف نصیب ایران شد تا تیم بسکتبال برابر آرژانتین نتیجه یی نزدیک بگیرد؛ آرژانتینی که نایب قهرمان المپیک بود.به این ترتیب تیم ایران بعد از ۴۸ سال المپیک را تجربه کرد و در نهایت روی سکوی یازدهم آسیا ایستاد.حتی کسب سکوی یازدهم هم قابل تصور نبود اما شکست نزدیک در بازی برابر روسیه و آرژانتین و شکست های سنگین اوگاندا در گروه مقابل باعث شد بسکتبال ایران در جایگاه یازدهم قرار بگیرد و دو لژیونر به بسکتبال جهان معرفی کند. صمد نیکخواه بهرامی در همان روزنامه با شوله فرانسه قرارداد بست اما این قرارداد بعداً فسخ شد و او به تیم دیگری از لیگ فرانسه پیوست. حامد حدادی هم راهی NBA شد تا کار نیمه تمام جابر روزبهانی را تمام کند. حدادی سالی ناموفق را در ممفیس آغاز کرد اما سرانجام موفق شد در NBA بازی کند و سه امتیاز هم کسب کند.

● در آرزوی دبیرکلی

رئیس فدراسیون وزنه برداری روز دوشنبه ۳۱ مرداد وقتی که رئیس ورزش آمده بود به دهکده سری بزند همراه او به دهکده آمد و در جلسه مشترک با مسوولان کمیته المپیک مدعی شد اصغر ابراهیم اگر طلا نگیرد روی سکو هست. روز ۲۷ مرداد که ابراهیم روی تخته رفت همه منتظر کسب مدال بودند اما او هشتم شد. بیرانوند هم چیزی نشد و فقط رشید شریفی که سایه رضازاده بود از گروه B به جمع برترین ها رسید و ششم شد. کارنامه وزنه برداری به اندازه کافی پر بود از شکست اما کسی به وزنه برداری که همواره یکی از سه رشته مدال آور ایران بود معترض نشد چرا که بهرام افشارزاده تمام طول المپیک همراه رئیس ورزش بود و حتماً توجیه مناسبی برای شکست های خود داشت.

● تفکر قدیمی

پس از بازگشت از المپیک آتن کاریکاتوریستی در تصویر کردن تیم های ورزش ایران در المپیک بیست و هشتم تعدادی گونی کشیده و زیر آن نوشته بود جودو.شاید این نگاه خیلی سیاه بود اما همان تفکر حاکم بر جودو چهار سال دیگر روی کار ماند تا تیمی پا به سن گذاشته را راهی المپیک پکن کند. کمترین پیش بینی برای جودوکاران سه مدال بود اما تنها دو نفر از آنها به مدال نزدیک شدند. علی معلومات و حامد ملک محمدی که توانسته بود ایران را از میدان خارج کند پای مدال برنز قرار گرفتند اما آنها هم باختند تا جودو شکست بخورد. آرش میراسماعیلی هم در روز دوم بازی ها شکست خورد آن هم به نحوی خیلی بد. آرش قبل از بازی ها تیم را یک بار به حاشیه برده بود و البته خودش هم آماده نبود، هرچند فشار فراوانی هم بر او وارد می شد اما نتوانست از حیثیت ایران و اعتبار خودش در جهان دفاع کند. میراسماعیلی که سومین و آخرین المپیک عمرش را پشت سر می گذاشت نتوانست مدال المپیک را به ویترین افتخارات خود اضافه کند. جودو در پکن شکست بزرگ تری هم داشت. محمدرضا مینوکده در اولین روز بازی ها و در مسابقه یی که برنده آن به فینال گروه بازنده ها می رسید مبارزه یک اسرائیلی را قضاوت و او را نیز برنده اعلام کرد. آن روز حاجی آخوندزاده صبح مسابقه را باخته بود. هیچ ایرانی در سالن نبود تا این صحنه را ببیند اما ماه پشت ابر نماند ولی معلوم نشد چرا ماه به این روشنی شش ماه بعد از المپیک از پشت ابر درآمد.

● پارو «زن» پرچمدار

وقتی برای بازی های آسیایی دوحه آماده می شدیم احمد دنیامالی اصرار داشت چند قایقران او در رشته روئینگ به بازی ها اعزام شوند. روئینگ چند ماهی بیشتر نبود که در ایران راه اندازی شده بود و کسی امیدی به آن نداشت اما همین رشته تازه کار توانست در المپیک پکن دو سهمیه به دست آورد در حالی که کانو و کایاک همچنان پشت خط ماندند.هما حسینی دومین زن ایرانی بود که توانست جواز حضور در المپیک را به دست آورد و در حالی که سارا خوش جمال در روز افتتاحیه در پکن حاضر نبود افتخار حمل پرچم المپیک به او رسید چرا که هیات اجرایی کمیته المپیک قصد داشت پرچم را به یک زن ایرانی بدهد.هما حسینی تا چندین روز بعد از افتتاحیه هم هیجان زده بود و از حمل پرچم می گفت. حسینی به همراه محسن میلاد نتوانستند به موفقیت بزرگی دست پیدا کنند که البته طبیعی بود اما برای خودشان شرکت در المپیک یک اتفاق ویژه بود. آنها معتقد بودند درس بزرگی از شرکت در المپیک کسب کرده اند و البته یک اتفاق دیگر هم رخ داد. حسینی و میلاد حالا طعم المپیک را چشیده اند.فدراسیون قایقرانی در کمتر از سه سال روئینگ را المپیکی کرد و بعد از بازگشت از پکن رشته جدید دیگری را راه اندازی کرد. خدا را چه دیدی شاید در لندن قایقرانی بادبانی ایران هم صاحب نماینده یی باشد.

● دقیقه ۹۰

دقیقه ۹۰؛ درست در دقیقه ۹۰ بدمینتون ایران هم به المپیک راه پیدا کرد. کاوه محرابی سرانجام مزد تلاش خود را به دست آورد و گشت و گذارش دور دنیا برای شرکت در تورنمنت های مختلف برای کسب امتیازهای لازم نتیجه داد.محرابی پس از مثبت اعلام شدن دوپینگ یک ورزشکار دانمارکی در جمع ۶۴ بدمینتون باز برتر جهان قرار گرفت و به المپیک رسید.نکته جالب درباره محرابی این است که او با خرج خودش در مسابقات انتخابی شرکت کرد، این یعنی فدراسیون هم به او امید نداشت اما سرانجام او به خواسته خود رسید و توانست در پکن مسابقه بدهد. هرچند او تنها یک مسابقه داد و در همان مسابقه اول هم بازنده شد اما خودش می گفت؛ «تجربه یی عالی بود. هرگز در این سطح مسابقه نداده بودم. نمی توانم بگویم از خودم راضی هستم اما تجربه خوبی کسب کردم. حالا با انگیزه بیشتری تمرین می کنم و برای لندن جدی تر هستم.» حضور بدمینتون در المپیک خودش یک اتفاق ویژه بود. حتی اگر با پول شخصی یک ورزشکار حاصل شده باشد. البته فدراسیون بخش زیادی از هزینه های او را بعداً پرداخت کرد.

● در حسرت پیروزی

حتی یک پیروزی برای افشین نوروزی تنها نماینده ایران در مسابقات تنیس روی میز المپیک کافی بود تا او صاحب یک خودرو سمند به عنوان جایزه شود اما نشد.سطح مسابقات تنیس روی میز المپیک آنقدر بالا است که تنیس بازان ایرانی در آن شانسی برای پیروزی نداشته باشند. افشین نوروزی در حالی صاحب سهمیه شد که درست مثل سه تنیس روی میز باز ایرانی که قبلاً المپیک را تجربه کرد ه اند از سهمیه آسیای مرکزی استفاده کرد و این به معنی آن است که ما از میان ورزشکارانی با سطح بسیار متوسط به المپیک راه پیدا کرده ایم. در المپیک و در شش ماده یی که برگزار شد چینی ها به هیچ تیمی باج ندادند .از ۱۸ مدالی که در این مسابقات توزیع شد و از جمع ۱۲ مدالی که یک کشور می توانست کسب کند آنها ۱۱ مدال را به دست آوردند که شش تای آن طلایی بود.تنیس روی میز ایران در المپیک همانی بود که بود .هیچ اتفاق ویژه یی برای تنها ورزشکار ایرانی رخ نداد و انتظارها برآورده شد.افشین نوروزی باخت اما تنیس روی میز شکست نخورد.

● افسوس

مهدی سپهوند درست جایی که می توانست با یک پیروزی مدال برنز خود را حتمی کند و برابر حریفی که چند ماه پیش در مسابقات جهانی اورا شکست داده بود پیروز شود، باخت تا هم خودش مزد تلاش هایش را نگیرد، هم بوکس ایران برای اولین بار صاحب مدال المپیک نشود. سپهوند پس از شکست مثل کودکی که آبنبات خود را گم کرده باشد اشک می ریخت.او برای جایزه مدال خود نقشه ها ریخته بود و این را بارها هم گفته بود.به هر حال او نزدیک ترین ایرانی به مدال بوکس المپیک بود که در نهایت پنجم المپیک شد. علی مظاهری طلایی بوکس ایران در بازی های آسیایی هم در برابر حریف روس خود به خودش باخت. مظاهری می توانست برنده باشد اما اعتماد به نفس کافی را نداشت تا برنده شود. مهدی قربانی دیگر بوکسور ایرانی هم در حد المپیک تمرین نکرده بود. قربانی به سادگی در اولین مبارزه به حریف خود باخت تا خیلی زود از دور مسابقات حذف شود.در کل باید به بوکس نمره متوسط داد. استاد مهدی سپهوند اگر با خیال راحت به المپیک بروند روی سکو خواهند رفت نه اینکه به ایشان وعده داده شود اگر مدال گرفتی مشکل شغلی ات حل خواهد شد آن وقت همین می شود که سپهوند درست در جایی که باید برنده شود مغلوب استرس خواهد شد.

● تا آخر خط

نمی شود دوچرخه سواری را بازنده دانست. گرچه آنها در کسب سهمیه در پیست قبل از المپیک باختند اما از میان سه دوچرخه سوار جاده ایران دو نفر به خط پایان رسیدند و این خودش یک پیروزی است در حالی که بسیاری از دوچرخه سواران مطرح دنیا نتوانستند به خط پایان برسند. آمار می گوید نیمی از آنهایی که مسابقه را شروع کردند به خط پایان نرسیدند درست مثل ایرانی ها در آتن. دوچرخه سواری در همین مسابقات گهگاه توانست خودی نشان دهد، حداقل خودش را محک بزند اما این محک بی سر و صدا بود چون کمتر کسی حوصله داشت تا نزدیکی های دیوار چین همراه دوچرخه سواران برود و برگردد.



همچنین مشاهده کنید