سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

قلب سلیم


قلب سلیم

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خوانَد و از صحنه رَوَدصحنه پیوسته به جاست خُرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد می خواستیم بگوییم «عالِم جلیل القدر و استاد عالی مقام حوزه و دانشگاه, مرحوم مغفور, آیت الله حاج سیدمحمد علی آل غفور جزایری , در بهمن ماه ۱۳۱۷ هجری شمسی, برابر با عید غدیر ۱۳۵۷ هجری قمری در شهرستان شوشتر و در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود و تحصیلات دوره مقدماتی حوزه را در همین شهر و با بهره مندی از محضر درس آیت الله سیدمحمد حسن آل طیب, آغاز کرد

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خوانَد و از صحنه رَوَدصحنه پیوسته به جاست خُرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد ...می‌خواستیم بگوییم: «عالِم جلیل القدر و استاد عالی مقام حوزه و دانشگاه، مرحوم مغفور، آیت‌الله حاج سیدمحمد علی آل غفور (جزایری)، در بهمن‌ماه ۱۳۱۷ هجری شمسی، برابر با عید غدیر ۱۳۵۷ هجری قمری در شهرستان شوشتر و در خانواده‌ای روحانی دیده به جهان گشود و تحصیلات دوره مقدماتی حوزه را در همین شهر و با بهره‌مندی از محضر درس آیت‌الله سیدمحمد حسن آل طیب، آغاز کرد. سپس در حدود بیست سالگی و به سال ۱۳۳۷ هجری شمسی، به نجف اشرف مشرّف شد و تحصیل دروس دوره سطح و خارج حوزه را در همین شهر گذارند و از محضر اساتید بزرگ و عالیقدری، همچون حضرت امام خمینی، آیت‌الله خویی، آیت‌الله سیدمحمدجعفر مروّج، آیت‌الله میرزا محمدکاظم تبریزی، شهید آیت‌الله مدنی و حاج شیخ غلامرضا باقری اصفهانی کسب فیض کرد. آنگاه در سال ۱۳۵۰ هجری شمسی بر اثر فشار و اجبار دولت بعثی صدام، نجف اشرف را ترک کرده و به حوزه علمیه قم وارد شد و از محضر درس خارج مرحوم حضرت آیت‌الله گلپایگانی بهره‌مند گشت.

از آن به بعد، همواره به وعظ و سخنرانی، تحقیق، تدریس و تألیف پرداخت و آثار گرانسگی، همچون شرح مَزجی، کتاب لمعه شهیدین و مکاسب شیخ انصاری را به قلم آورد».باز می‌خواستیم بگوییم: «عالِم فرهیخته، آیت‌الله آل غفور، بزرگمردی خوش برخورد، خوش مجلس، خوش بیان، خوش تدریس، بذله‌گو، مردم‌دار، دلسوز، با نشاط، فروتن، خطیب، سختکوش، مخلص، بی‌تکلّف، دور از هیاهوهای رایج و دارای بسیاری صفات الاهی و انسانی دیگر بودند که باید در فرصتی فراخ‌تر به تفصیلِ آن‌ها بپردازیم».آری، می‌خواستیم سخن‌های بسیار و شنیدنی‌های فراوان درباره این عالِم ربانی و استاد فرزانه را به قلم آوریم، اما دیدیم که هم مجال کوتاه است و هم مقال و به تعبیر زیبای مولوی باید دریایی را در کوزه‌ای بریزیم و از آن دریا فقط به اندازه همان کوزه و آن هم به اندازه یک روز، قسمتِ خویش کنیم:گر بریزی بحر را در کوزه‌ای / چند گنجد؟ قسمت یک روزه‌ایو آیا این‌گونه قسمت بردن‌ها و بهره‌مند شدن‌ها از بزرگانی چنین ارجمند، خود، زیانی بزرگ برای ما و امثال ما نیست؟پس شایسته دیدیم که دَم فرو بندیم و دامن سخن برچینیم و عرضه بداریم:این سخن را ترجمه‌ی پهناوری / گفته آید در مقام دیگریاما به یاد آوردیم: «ما لا یُدرَکُ کُلّهُ لا یُترَکُ کُلُّهُ؛ آن‌چه تمامش دست یافتنی نیست، تمامس نیز رها کردنی نیست».از این رو، فقط به دو ویژگیِ خداپسندانه آن عالم بزرگ و امام جماعت بزرگوار اشارتی می‌کنیم که سوگمندانه باید گفت بازار ویژگی نخست در روزگاران ما چندان پُر رونق نیست و شماری از مردمان و ... برای به چنگ آوردن متاع‌های دنیوی و دستیابی به قدرت و ثروت و لذت، این ویژگی مهم را در زندگانی خود نادیده می‌انگارند و حتی زیر پا می‌گذارند و آن خصلتِ برخورداری از «سلامت نفس» و «قلب سلیم» است که در قرآن و آموزه‌های وحیانی می‌خوانیم: «یومَ لا ینفعُ مال و لا بنون إلاّ من أتی اللهَ بِقلبٍ سلیمٍ؛ روز قیامت، روزی است که مال و فرزندان برای انسان سودی ندهد،

مگر کسی که با قلب سلیم نزد خدا آید / شعرا، آیه ۸۸ و ۸۹».نکته زیبا و گفتنی در این آیت کریمه آن است که نمی‌فرماید: «... من أتی الله بقلب سالم»، بلکه می‌فرماید: «من أتی اللهَ بقلبٍ سلیم» و بس روشن است که میان قلب سالم و قلب سلیم، تفاوت از زمین تا آسمان است.باری، ویژگی برخورداری از «سلامت نفس» و «قلب سلیم» در دانشورِ بهشت آشیان، حضرت آیت‌الله حاج سیدمحمدعلی آل غفور (جزایری)، چیزی است که همگان به آن واقفند و به آن اقرار دارند، به طوری که مثلاً حتی چندین بار از ایشان برای تبلیغ و سخنرانی در کشورهای عربیِ حاشیه خلیج فارس دعوت به عمل می‌آوردند و آن مرحوم چون احساس می‌کنند که قبول این دعوت از سوی وی ممکن است به سبب حق الزحمه خوبی باشد که برای آن در نظر می‌گیرند، این دعوت‌ها را خالصانه نمی‌پذیرند و آیا این فقط یک جلوه از خصلتِ «سلامت نفس» و «قلب سلیم» در نهادِ پاک این‌گونه عالِمان و نازنینان نیست:غلام همت آن نازنینم / که کار خیر بی‌روی و ریا کردویژگی دوم آن نیکمرد، عشق شدید ایشان به خاندان عصمت و طهارت و به ویژه حضرت امیرمؤمنان و حضرت فاطمه زهرا و امام حسین (ع) بود به طوری که مثلاً سالیان سال، مجلس ذکر فضائل و مناقب و سگواری حضرت زهرا (س) را در منزل خود برپا می‌کردند، یا مدت‌های مدید بود که هرگاه خوابی می‌دیدند، سِیر آن به نجف و کربلا ختم می‌شد و حتی به سبب علاقه شدیدی که به مولایش علی (ع) و فردوس شهر نجف اشرف داشتند،

این سروده حافظ را تغییر می‌دادند و به جای کلمه «مَلَک»، کلمه «نجف» را به کار می‌بردند و از فراق آن شهر بهشتی چنین یاد می‌کردند:من نجف بودم و فردوسِ برین جایم بود / آدم آورد در این دِیْرِ خراب آبادمبه هر حال، پرنده روحِ آن عالم مخصل و سلیم القلب در سحرگاه جمعه پانزدهم آذرماه ۱۳۸۷ از عالم فرش به عالم عرش پرواز کرد و جسم مطهرش در شهر مقدس قم، رُخ در نقاب خاک کشید و بستگان و آشنایان و شاگردان و بسیاری از مردمان را داغدار فقدان غمبارِ خویش نمود؛ اما خوش باد او را که باقیاتِ صالحات فراوانی، همچون همسر و فرزندانی صالح و دین‌مدار را از خود به یادگار گذاشت؛ ولی آیا می‌توان پس از این فراق، دیده از دیدار این عالِم سلیمُ النفس برداشت و زبان را به این سروده سعدی، مُترنّم نساخت:دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکل است / هرکه ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصل است ...آن که می‌گوید نظر در صورتِ خوبان خطاست / او همین صورت،‌ همی بیند ز معنی غافل است ...گر به صد منزل، فراق افتد میان ما و دوست / همچنانش در میانِ جان شیرین منزل است ...

به یاد عالم ربانی، آیت‌الله حاج سیدمحمدعلی آل غفور (جزایری)



همچنین مشاهده کنید