سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

ناتوانی قانون برای حل مشکلات خانوادگی


در حالی که شاید بنظر برسد وبلاگی که مشاهده میکنید لازم باشد حداقل بخاطر اسمش هم که شده فقط از قانون و مقررات صحبت کند ولی چیزهایی که مینویسم بنوعی از روی دردی است که برای جوانان …

در حالی که شاید بنظر برسد وبلاگی که مشاهده میکنید لازم باشد حداقل بخاطر اسمش هم که شده فقط از قانون و مقررات صحبت کند ولی چیزهایی که مینویسم بنوعی از روی دردی است که برای جوانان این مملکت دارم .

این درد من را وا میدارد تا حقایق قانون و عرف و زندگی را تا آنجا که معلوماتم به من اجازه میدهد روشن کنم تا شانس زندگی موفق را در جوانان بالا ببرم اگه سر تا سر قانون را مرور کنید هیچ اثری از عاطفه نمیتوانید ببینید و بنظر شخصی من اصلا هیچ دوا و مرهمی بر درد انسانها نیست و کلاً قانون همه را از روی انعکاس تصویرشان بر روی تیغ بیرحم شمشیر خود میبیند نگاهی تیز و بیرحمانه در سر تا سر قانون هیچ قانونی بر مبنای دوستی و صفای بین زن و شوهر بنا نشده ، هیچ توجهی به پایداری و محکم شدن پیوندها نشده و تمام توان مصوبین قانون سخت کردن طلاق و ایجاد موانع مختلف بوده بدون توجه به اینکه زندگی وقتی پایداری ندارد و عاطفه فیمابین بسرعت رنگ میبازد دیگر هیچ مانعی نمیتواند جلوی از هم پاشیدن زندگیها را بگیرد وقتی مرد جلو نرود زن میرود .

هیچ قانونی سعی نکرده تا به انسانیت انسانها نگاه کرده و عواطف و روح انسانها را ارج نهد و در مقابل انسانها را موظف کرده تا محدوده اعمال و رفتار خود را کنترل کرده و انسانیت انسانها را فقط از روی روابط فیمابین آنها بررسی میکند .در حالی که خواسته و نیاز انسانها بیشتر از اینها میباشد . شاید از آنجا قوانین بر قوائد خاص نظر دارد و سعی دارد تا روابط انسانها را سامان بخشد این باشد که خود قانون بر اجتماع و نظم استوار است و بی نظمی و اخلال در جامعه مانع از ثبات قانون باشد با توجه به این نگرش باید گفت قانون در درجه اول دلش برای خودش میسوزد و در درجه های بعد به چیزهای دیگر اهمیت میدهد .در حال حاضر قانون مدنی ایران که قوانین خانواده را هم شامل میشود بوضوح روح خشک خود را بنمایش گذاشته و محیطی برای پیچیدگیهای مختلف شده است ماده ای که بخواهد بر روح زندگی مشترک توجه داشته باشد در قانون نیست . شاید وجود یک بزرگتر نادان در خانواده یکی از طرفین براحتی بتواند زندگی مشترک را نابود کرده و هیچ تدبیری برای این شرایط اندیشیده نشده است در حالی که دخالت والدین بعنوان یکی از دلایل مهم جدایی مطرح شده است. وقتی یک طرف از نظر عاطفی آزرده شده باشد باید به روشهای خشن قانونی متوسل شود تا منظور خود را بفهماند و در بعضی موارد با اینکه بنظر میرسد فردی در مورد زندگی خود محق است ولی بخاطر عدم وجود قوانین مجبور به سکوت است و در ارتباط با خواسته های سطح پائینتر طرفین، قوانینی وجود ندارد .هر کس در زندگی آزرده شود یا باید تحمل کند ویا وقتی فکر دادگاه را میکند باید دل را به دریا بزند و تا آخر راه برود .

قسمتهایی از مشکلات قانون مدنی

۱) اگر زنی شوهرش را تنها بگذارد در نهایت کار صرفاً دو راه برای عکس العمل نشان دادن به آن برای مرد وجود دارد :

الف) ازدواج مجدد

ب) طلاق

۲) اگر مردی زنش را تنها بگذارد :

ـ طلاق و . .

ـ اجرای مهریه

ـ مطالبه نفقه

۳) اگر اطرافیان در زندگی مشترک دخالت کنند و آموزش غلط بدهند عملاً قانونی برای کمک به زوجین وجود ندارد و این یکی از ساده ترین راههایی است که میتوان زندگیها را از هم پاشید و قانون مدنی هم فقط نگاه خواهد کرد .

۴) برای گرفتن طلاق و اذیت شوهر اجرای مهریه و به زندان انداختن او که در هیچ یک از جوامع بشری که تا کنون خلق شده اند هیچوقت زن و شوهر بخاطر طلبکاری و بدهکاری اصل زوجیت خود را تا این حد زیر سوال نبرده اند .

و . . . .

روند کار محاکم معمولا شیوه اتوماتیکی دارد که خود بخود اگر زن و شوهر هم نخواهند شرایط جدائی آنها را کم کم و بمرور زمان برایشان فراهم میکند .

http://ensaf.blogfa.com/cat-۶.aspx



همچنین مشاهده کنید