جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

وینسنت برومر Vincent Brummer


وینسنت برومر Vincent Brummer

وینسنت برومر در ۳۰ دسامبر ۱۹۳۲ میلادی در «اشتلن بوش» افریقای جنوبی به دنیا آمده است

وینسنت برومر در ۳۰ دسامبر ۱۹۳۲ میلادی در «اشتلن بوش» افریقای جنوبی به دنیا آمده است. وی بین سال‌های ۱۹۵۱-۷ مدرك كارشناسی الهیات و پس از آن كارشناسی ارشد در فلسفه خود را از دانشگاه اشتلن بوش دریافت كرد. سپس به دانشگاه هاروارد رفت و دوره كارشناسی ارشد الهیات را طی كرد، بین سال‌های ۶۱-۱۹۵۷ دكترای الهیات در فلسفه دین را از دانشگاه اوترخت دریافت كرد و در نهایت در سال ۱۹۶۱ دانشجوی تحقیق بعد از دكتری در فلسفه دین با استاد ا. ت. رمزی شد.

از استاد برومر بیش از هشتاد مقاله به زبان‌های انگلیسی، هلندی و آلمانی در مجلات كلامی و فلسفی به چاپ رسیده است كه از این میان می‌توان به «اندیشیدن استعاری و الهیات نظاموار»، «خدا و وصال عشق»، «به سوی مفهومی عقلی از محبت یا عشق»، «طبیعت محبت یا عشق الهی»، «ویتگنشتاین و طرح آنسلمی» و «سه راه توجیه كردن اعتقاد دینی» اشاره كرد.

یكی از مقالات مهم استاد برومر «درباره عشق به خدا» نام دارد. در این مقاله آمده است كه از میان صفات مختلفی كه در سنت مسیحی به خدا نسبت داده می‌شود، محبت یا عشق اصلی‌ترین صفت برای فهم ما از ذات خداست؛ چنانچه در رساله اول یوحنای رسول، باب چهارم، آیات ۹ـ۷ و ا۶ آمده است كه «خدا محبت است». اما كتاب مقدس درباره مفهوم محبت، بویژه درباره آن معنایی كه در انتساب به این مفهوم به خدا مراد می‌شود، چه می‌گوید. متكلمان نظاموار مسیحی در خلال اعصار كوشیده‌اند مفهوم نظامواری از محبت به دست دهند. سخن خدا در كتاب مقدس همواره «وجودی» (existential) است و به طور مستقیم با طرقی مربوط است كه مومنان در زندگی، عمل و رفتارشان با خدا رابطه دارند. در مقام نظر سه نوع رابطه سلطه‌آمیز، پیمانكارانه و رفاقت متقابل میان اشخاص وجود دارد. در رابطه سلطه‌آمیز می‌كوشیم بر دیگری مسلط شویم و او را شیء سازیم و برای مقاصد خود به كار بریم. در رابطه پیمانكارانه برخی حقوق و وظایف را نسبت به یكدیگر می‌پذیریم، اما به این دلیل در چنین رابطه‌ای شركت می‌كنیم كه برای خود نفعی انتظار داریم. حال آنكه در رابطه رفاقت (fellowship) ، جایی كه خود را با شما و منافع شما یكی می‌دانم، ارزش شما و رابطه‌مان برای من ذاتی می‌شود و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جای آن را بگیرد. عشق یا محبت نیز آن نوع رابطه‌ای است كه با تعبیر «رفاقت» به آن اشاره می‌كنیم.

یكی از كتاب‌های مهم استاد برومر نیز «الگوی محبت یا عشق» نام دارد. عنوان باب اول این كتاب «انتخاب كردن یك الگو» است. این باب از یك فصل به نام «الگوها و استعاره‌ها» تشكیل شده است. این فصل با این عبارات شروع می‌شود: «ای حبیبان یكدیگر را محبت بنماییم زیرا كه محبت از خداست و هر كه محبت می‌نماید، از خدا مولود شده است و خدا را می‌شناسد و هر كه محبت نمی‌نماید، خدا را نمی‌شناسد. …» این عبارات این نتیجه‌گیری را به بار می‌آورد كه در بستر الهیات نظاموار، «عشق» یا «محبت» نامزدی آشكار برای ایفای نقش الگویی مفهومی و كلیدی در ساختار دادن به نحوه تصور ما از رابطه‌مان با خداست.

باب دوم شامل سه فصل است. نویسنده در یكی از این فصل‌ها به بحث از مفهوم عشق رومانتیك می‌پردازد. عشق مفهوم بسیار فراگیری است، از این رو این مسئله مطرح است كه از كجا باید به جست‌وجوی مفهوم عشق بپردازیم تا بتواند نقطه حركت روشنگری برای پدید آوردن الگویی مفهومی برای عشق به خدا باشد. در این فصل برومر پس از آنكه به معرفی عشق رومانتیك می‌پردازد، شماری از ویژگی‌های عشق رومانتیك را، كه می‌توان الگویی برای عشق به خدا اختیار كرد، از نظر ارتگای گاست برمی‌شمارد. این ویژگی‌ها عبارتند از:

۱) انحصاری بودن. از نظر عاشق در جهان هیچ چیز جز معشوق وجود ندارد.

۲) فقدان آزادی. ما معشوق خود را آزادانه انتخاب نمی‌كنیم.

۳). عشق و شناخت.

۴) عاشق كشش عجیبی به محو فردیت خود در فردیت معشوق و به طور متقابل جذب فردیت معشوق در فردیت خود دارد.

۵) عشق حقیقی با توانایی در رنج و بلاكشی است كه خود را به بهترین نحو می‌شناساند. در فصلی دیگر كه «بلاكشی شورانگیز» نام دارد، آمده است كه همانند شدن به خدا بدون از خودگذشتگی و بلاكشی صورت نمی‌گیرد. همچنین در بندی از این فصل كه «ویژگی‌های برجسته عشق درباری» نام دارد، سه ویژگی: اخلاق مضاعف، بلاكشی شورانگیز و بیان خطابی یا سخنورانه را برمی‌شمارد. در بندی دیگر به موضوع «عشق درباری و خدا» می‌پردازد. عشق درباری بر خلاف عشق عرفانی دنیوی است، لذا این بند به این می‌پردازد كه آیا جایز است كه از عشق درباری به منزله الگویی برای عشق به خدا استفاده كرد.

باب سوم كتاب «عشق به همسایه» نام دارد كه شامل دو فصل است. در یك فصل آن كه «نیاز ـ عشق» نام دارد در بندی به نام «عشق به همسایه» آمده است كه این عشق بر خلاف عشق رومانتیك هیچ ارتباط مستقیمی با جنسیت ندارد و از سوی دیگر انحصاری نیست. اگر بخواهیم از عشق به همسایه به منزله الگویی برای عشق به خدا استفاده كنیم، باید آن را چنان اصلاح كنیم كه خدا نوع بسیار خاصی از همسایه شود. فصل دیگر این باب «بخشش ـ عشق» نام دارد. نیاز ـ عشق میل رسیدن به آن چیزی از یك شخص است كه من بدان نیاز دارم تا شاد یا شكفته شوم، اما بخشش ـ عشق درباره قرار دادن خودم در خدمت دیگران است.

آخرین باب كتاب «عشق به منزله رابطه» نام دارد كه شامل سه فصل با عنوان‌های «روابط» ،«قطع و اعاده روابط» و «نگرش‌های عشق» است. نویسنده در این باب به تحلیل انواع روابط می‌پردازد تا نشان دهد چگونه می‌توان از همه این نگرش‌ها به منزله الگویی برای فهم رابطه انسان با خدا به صورت عشق استفاده كرد.



همچنین مشاهده کنید