جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

چه شعری, چه عشقی


چه شعری, چه عشقی

«شعر نیما و مفاهیم عاشقانه» سرفصل دیگری از این «تحلیل انتقادی» است که بالاخره با موضوع اصلی کتاب که گزینشی از اشعار عاشقانه ایرانی طی سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۸۰ است, ارتباط می یابد

● درباره کتاب «عاشقانه ترین ها» گزینش و تحقیق؛ علی باباچاهی

مه در لندن بومی است/ غربت در من/ در زمستان توریست اول مه را می بیند/ بعد/ باغ وحش/ و برج لندن/ غروب ها وقتی به اتاقم در الزکورت برمی گردم/ جاده مخدرمه/ حافظه قدم هایی را مخدوش می کند/ و من تلوتلوخوران ساختمان اداراتی را تنه می زنم/ که با وجود عشق عظیمشان به مستعمرات آفتابی/ اسم مرا غلط تلفظ می کنند/ لندنی ها با مه می زیند/ و با آفتاب/ عشق می ورزند/ یک روز که روی سکوی مترو قدم می زنی/ با انتظار خط کمربندی در چشمانت/ مردم را می شنوی که به هم می گویند/ چه روز آفتابی قشنگی اینطور نیست/ تو به سوی بالا نگاه می کنی و می بینی/ سقف دارد روی سرت فشار می آورد.

شعری که خواندید متعلق به طاهره صفارزاده بود و در کتاب «عاشقانه ترین ها» (۱۳۸۰-۱۳۰۰) به گزینش و تحقیق علی باباچاهی آمده است. اما همان گونه که ملاحظه می کنید، در این شعر، به جز اینکه دوبار کلمه «عشق» دیده می شود، ردیپایی از عشق و عاشقانگی وجود ندارد! البته بهتر است که قبل از ورود به این بحث، کتاب را از آغازش بررسی کنیم؛ کتاب «عاشقانه ترین ها» با مقدمه ای حدودا ۱۶۵ صفحه ای آغاز می شود که باباچاهی عنوان «تحلیل انتقادی» را برای آن انتخاب کرده است.

این «تحلیل انتقادی» به بررسی عشق از اول خلقت می پردازد و بعد به این می رسد که چرا عشق، باید موضوعی قابل مطرح باشد یا هست. تعاریف و تلقی ها از عشق و تقابل عشق و عقل از جمله سرفصل هایی است که باباچاهی در تحلیل انتقادی خود به آنها پرداخته است. او در این سرفصل ها از افلاطون و فلوطین گرفته تا فوکو و رنه آلندی را به مدد می گیرد تا به طرح مباحثی نظری در این باب بپردازد؛ کاری که نه از یک شاعر انتظار می رود و نه اساسا برای انتشار در چنین کتابی، ضرورت دارد.

«شعر نیما و مفاهیم عاشقانه» سرفصل دیگری از این «تحلیل انتقادی» است که بالاخره با موضوع اصلی کتاب که گزینشی از اشعار عاشقانه ایرانی طی سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۸۰ است، ارتباط می یابد. اما در اینجا هم باباچاهی در نقش یک متفکر ظاهر می شود و به جای اینکه عشق را در ادوار مختلف شعر فارسی بررسی و تبیین کند، به صدور چنین احکامی می پردازد؛ «ما از روی عادت زندگی می کنیم، از روی عادت شعر می خوانیم و به زبان اوژن یونسکو، ما کرگدن می شویم چون دیگران کرگدن شده اند».

باباچاهی در سرفصل دیگری هم با عنوان «شعر امروز و مفاهیم عاشقانه» به جای اینکه به مخاطب بگوید عشق در شعر امروز چه جایگاه و وضعیتی داشته است، نقل قول هایی از مراد فرهادپور و مارتین هایدگر می آورد. آنجا هم که بالاخره تصمیم می گیرد به «تحلیل انتقادی» بپردازد، با لحنی تمسخرآمیز، شعر «کاروان» از هوشنگ ابتهاج را به زبان نثر، بازگو می کند. او پس از تقسیم بندی های متعددی مثل «عاشقانه- حماسی»، «عاشقانه تهییجی- تبلیغی»و ... دوباره سرفصلی را با عنوان «شعر عاشقانه در وضعیت دیگر» باز می کند که باز هم طرح مسائلی تئوریک- و البته نه چندان با ربط به اصل کتاب- است.

باباچاهی «تحلیل انتقادی» اش را با تحلیلی که مجتبی زارعیان بر یکی از شعرهای خود او انجام داده و در نشریه «بیدار» چاپ شده، به پایان می رساند. بعد هم معیار گزینش شعرهای کتاب «عاشقانه ترین ها» آمده است و تقسیم بندی شاعران با این عناوین؛ «عاشقان از دیروز»، «عاشقان از دیروز - اکنون»، «عاشقان از امروز - اکنون» و «عاشقان تا فردا». این تقسیم بندی، تاریخی است و با نیما در بخش «عاشقان از دیروز» آغاز می شود تا با «مریم هوله» در بخش «عاشقان تا فردا» به پایان برسد. نهایتا پس از تمام این مقدمه چینی ها، اشعاری که قرار بوده است عاشقانه باشند، به چشم می آید. اما در اینجا با چند نوع اشکال عمده هستیم؛

● غیرعاشقانه ترین ها

شعری که از طاهره صفارزاده در ابتدای این نوشته آوردیم، نمونه ای از یک شعر غیرعاشقانه بود که در کتاب «عاشقانه ترین ها» به چاپ رسیده است. یا این شعر زنده یاد عمران صلاحی را بخوانید و خودتان قضاوت کنید که عاشقانه است یا خیر؛ «شناورم / در آبی های بی کران، در ذرات هوا / پهلو می گیرم / کنار گل هایی از آب / ستاره ها را می بویم / مقصد کجاست / نمی دانم / موجی بلند / آغوش می گشاید / به رویم / بر شاخه بلند جاده ای دور / روییده روستا / عروس می برند / پشت سر عروس / طبق - طبق، جوانی / مثل درختی در میدانچه ده / می رویم / شناورم / در آواز دهل / در عطری که عبور می کند / از روی پل / میخانه ای شراب افشان می رقصد / و می آید به سویم»

این درحالی است که اتفاقا صلاحی، عاشقانه های واقعا عاشقانه و جذابی دارد که می توانست جای همین شعر بیاید.از این شعرهای غیرعاشقانه می توان بازهم در کتاب «عاشقانه ترین ها» یافت؛ مثلا شعری که از اسماعیل نوری علاء انتخاب شده است.

● غایبانه ترین ها

باورکردنی نیست، اما حقیقت دارد؛ در کتاب «عاشقانه ترین ها» هیچ اسم و شعری از زنده یاد حسین منزوی و محمدعلی بهمنی نیامده است! برسر اینکه این دو از معروف ترین عاشقانه سرایان معاصر هستند، تقریبا اجماعی همگانی وجود دارد، اما معلوم نیست به چه علت، باباچاهی هیچ شعری از آنها در کتابش نیاورده است. البته باباچاهی در بخشی از «معیار گزینش شعرهای این کتاب» می نویسد؛ «محافظه کاران کم و بیش گرانسال که در دهه های گذشته نیز با غزلواره یا شعری عاشقانه، دلی از ما به یغما نبرده اند و حالیا دنباله رو درکی رایج از زبان و ... شعرند، در این کتاب، جایی به خود اختصاص نداده اند. تولید انبوه برخی از شاعران ظاهرا حاضر در صحنه شعر دو دهه اخیر با همین حرف و حدیث، قابل درک است.»

آیا باباچاهی به علت غزلسرابودن منزوی و بهمنی، آنها را جزو «محافظه کاران کم و بیش گرانسال» قرار داده و به همین دلیل، شعری از آنها نیاورده است؟ نمی دانیم، اما این احتمال وجود دارد که همین دلیل، کارساز بوده باشد. چون باباچاهی حتی وقتی به شاعری چون ابتهاج می رسد، آن همه غزل های درخشان او را نادیده می گیرد و شعر سست و رمانتیک «بوسه» را از ابتهاج «گزینش» می کند که در قالب نیمایی است.

اگر این فرض درست باشد که منزوی و بهمنی به دلیل غزلسرابودن از «عاشقانه ترین ها» کنار گذاشته شوند، تکلیف شعرهای کتاب «با عشق تاب می آورم» چه می شود؟ این کتاب، متعلق به زنده یاد منزوی است و اتفاقا شامل اشعار عاشقانه است و اتفاقا همه شعرهایش نیمایی و سپید است! سال چاپ آن هم ۱۳۷۹ است.

علاوه بر آن، می توان بر سر این موضوع بحث کرد که منزوی و بهمنی و خیلی دیگر از غزلسرایان جوان غایب مثل محمدسعید میرزایی و هادی خورشاهیان، ذهنی به مراتب مدرن تر از برخی شاعران سپیدسرا دارند که اشعارشان در این کتاب آمده است.

● ناعادلانه ترین ها

از شاعری مانند مهدی اخوان ثالث -که عاشقانه های زیادی هم دارد- تنها یک شعر در کتاب «عاشقانه ترین ها» آمده است، ولی مثلا از شاعرانی مثل شمس آقاجانی و شایان حامدی که فقط یک کتاب شعر دارند، دو شعر در «عاشقانه ترین ها» به چاپ رسیده است. یا از شاعری مثل پریوش جوکار که فقط سابقه چاپ شعر در مطبوعات را دارد، یک شعر در این کتاب آمده است! یعنی به همان اندازه که اخوان ثالث در این کتاب جای دارد، خانم جوکار هم جای داشته است! ضمنا از احمد شاملو هم دو شعر عاشقانه در این کتاب دیده می شود؛ یعنی به تعداد شعرهای چاپ شده از شمس آقاجانی و شایان حامدی!

● ناقصانه ترین ها

بابا چاهی قبل از آوردن شعر یا اشعار یک شاعر، اسامی کتاب های آن شاعر را آورده است، اما در این بخش، نواقص عدیده ای دیده می شود. مثلا در معرفی کتاب های شعر زنده یاد کیوان قدرخواه، هیچ اسمی از کتاب های «سایه های نیاسرم» و «از تواریخ ایام» نیامده است. ناشر و سال چاپ کتاب «پریخوانی ها» هم مشخص نیست. این کتاب در سال ۱۳۷۳ توسط نشر «زنده رود» به چاپ رسیده است. یا مثلا از زنده یاد بیژن نجدی، گزینه شعری توسط انتشارات نیستان به چاپ رسیده که اشاره ای به آن نشده است.

محسن فرجی



همچنین مشاهده کنید