جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

مربی نو رسیده


مربی نو رسیده

از نظر خیلی ها دوره مربیگری دیگوسیمونه بهتر از این نمی توانست آغاز شود در اكتبر سال ۲۰۰۵ از طرف مسئولین باشگاه محبوبش, ریسینگ كلوب آوه لاندا به عنوان بازیكن جدید معرفی شد

از نظر خیلی ها دوره مربیگری دیگوسیمونه بهتر از این نمی توانست آغاز شود.در اكتبر سال ۲۰۰۵ از طرف مسئولین باشگاه محبوبش، ریسینگ كلوب آوه لاندا به عنوان بازیكن جدید معرفی شد.

آن زمان او بسیار هیجان زده بود و با در دست داشتن كارت عضویت باشگاه قبلی اش می گفت: از این انتقال خیلی راضی ام. مطمئن هستم فقط عده كمی از مردم اینقدر خوشبخت هستند.

در فوریه سال ۲۰۰۶ بحران در تیم ریسینگ آنقدر بزرگ بود كه باشگاه در خطر سقوط به دسته پایین تر قرار گرفت. رهبران باشگاه در آن موقع فقط یك راه حل پیش روی خود دیدند. آنها از سیمونه خواستند تا كفشهایش را بیاویزد و با عنوان مربی باشگاه را از وضعیت بغرنجی كه گرفتار آن شده نجات دهد. اینچنین بود كه دیگو ۳۵ ساله از فوتبالیست تبدیل به مربی شد. با وجود این كه رفع این بحران ساده نبود اما وقتی در اواسط سال ۲۰۰۶ ریسینگ آوه لاندا را ترك كرد موفق شده بود شبح ترسناك سقوط را از این تیم دور كند.

سیمونه در حال حاضر مربی تیم استودیانس دلاپلاتا است. سایت رسمی فدراسیون جهانی فوتبال، فیفا با این مربی جوان گفتگو كرده است.

● آقای سیمونه، در نقش مربی چه احساسی دارید؟

- احساس بسیار زیبایی دارم چون بدین ترتیب یكی از رؤیاهایم به حقیقت پیوسته است. همیشه می دانستم كه بالاخره دیر یا زود مربی خواهم شد. حالا این كار انجام شده است و روز به روز بیشتر به این نقش علاقه مند می شوم.

● آیا گاهی اوقات دلتان برای زمانی كه بازیكن بودید تنگ نمی شود؟

- خیر. وقتی به عنوان بازیكن با ریسینگ قرارداد بستم، هرگز فكر نمی كردم كه اینقدر سریع به دنیای مربیگری وارد می شوم. اما از روزی كه این كار را به عهده گرفتم، دیگر هرگز بازی نكردم. حتی یك بازی. از آن زمان دیگر هیچ وقت احساس نكردم كه بازیكن هستم و حتی فكرش را هم نكردم. من در شرایط و موقعیت فعلی احساس بسیار خوبی دارم.

● حتی هنگام برگزاری جام جهانی در آلمان هم چنین احساسی نداشتید؟

- به هر حال خاطرات آن دوران در من زنده شد. هر چه باشد این جام جهانی پس از جام جهانی ۱۹۹۴ آمریكا، اولین جام جهانی بود كه در آن حضور نداشتم. طبیعی است كه در این شرایط انسان به یاد لحظات مهمی می افتد كه در لباس تیم ملی تجربه كرده است. با این حال این مسابقات را بیشتر به عنوان یك هوادار تماشا كردم تا به عنوان یك بازیكن سابق و یا یك مربی.

● در مقایسه با بازیكنان چه اندازه فشار بر روی مربی وارد می شود؟

- مربی بطور مستمر تحت فشار قرار دارد. بازیكن تمرین می كند، بعد به خانه می رود و كار برای او تمام می شود. برخلاف او مربی آرامش ندارد. مربی مجبور است به تمام جزئیات فكر كند و یك شخصیت رهبر و هدایت كننده باشد. من همیشه در تیمهایی كه در آنها بازی كرده ام، یك نقش خاص داشته ام.

الان می فهمم كه تفاوت است بین اینكه با هم تیمی ها صحبت كنی، یا به عنوان مربی مقابل تیمت قرار بگیری. واقعاً مسئولیت مربی خیلی بزرگتر و بیشتر است.

● آیا آنچه كه به عنوان بازیكن تجربه كرده اید می تواند در زمان مربیگری كمكی برایتان باشد؟

- بدیهی است. سعی می كنم به یاد بیاورم كه خودم به عنوان بازیكن از چه چیزهایی خوشم می آمد و از چه چیزهایی بدم می آمد. سعی می كنم كار اشتباهی انجام ندهم، اما این را هم می دانم كه بعضی تصمیمات به هر حال با مخالفت مواجه خواهد شد. در چنین مواقعی به تجربیاتی كه به عنوان بازیكن كسب كرده ام اتكا می كنم.

● در روزهای بازی كجا بیشتر باعث آزار می شود؟ در زمین مسابقه یا در كنار آن؟

- در كنار زمین. در زمانی كه بازی انجام می شود كمترین تاثیر را می توانی روی جریانات داخل زمین چمن داشته باشی. بازیكنان خودشان همه چیز را در اختیار دارند. وقتی كسی در طول هفته خوب كار نكرده باشد، می تواند روز یكشنبه هرقدر كه می خواهد فریاد بكشد، اما اینطوری هیچ چیز عوض نمی شود یا فقط خیلی كم عوض می شود.

● یك تیم با مارك سیمونه چگونه به نظر می رسد؟

- فكر می كنم تیمی تهاجمی كه خیلی بر حریف فشار وارد می كند. با این روش می توانیم از حمایت هواداران نیز برخوردار شویم. آنها متوجه می شوند كه بازیكنان واقعاً تمام تلاش خود را بكار می بندند. آنها به خوبی می فهمند كه كدام بازیكن خوب و كدام بد بازی می كند. چیزی كه آنها نمی فهمند این است كه یك بازیكن توپ را از دست بدهد و خیلی راحت از كنار آن بگذرد. وقتی یك بازیكن واكنش نشان می دهد و مبارزه می كند، هواداران مشكلی با او ندارند.

● دوست دارید مربیگری یك تیم اروپایی را به عهده بگیرید؟

- البته، ولی خیلی آهسته و بتدریج و ابتدا با جوانان. در حال حاضر در تیم استودیانس احساس خوشایندی دارم و از رؤسای این تیم بسیار ممنونم كه با وجود تجربه كوتاه مربیگری در ریسینگ، كاملاً به من اعتماد كردند. باید اول یك پایه ریزی اساسی و محكم بكنم تا بعد بتوانم به اروپا راه پیدا كنم.

● مربیگری در یك تیم اروپایی با مربیگری در یك تیم آرژانتینی مثل هم است؟

- نه، چون ریتم بازی آنها فرق می كند. برای مثال در اسپانیا سریعتر بازی می شود، اما در آرژانتین سریعتر می دوند. اینها یكسان نیست. در آنجا با توپ بازی می كنند و اینجا با توپ می دوند. برای همین هم در نگاه اول به نظر می رسد كه اینجا فوتبال سرعتی تر است و ریتم بازی شتاب بیشتری دارد.

در واقع ما كمتر بازی می كنیم و برای همین هم بیشتر می دویم. از آنجایی كه بازیكنان بیشتر می دوند زمان كمتری در اختیار دارند و همیشه روشهای بازی ساده تر، اجرای سخت تری دارند. به عبارت دیگر، مربی باید خود را با این روشها هماهنگ كند.

● در اولین مرتبه ای كه آلفیوباسیل مربیگری تیم ملی آرژانتین را به عهده گرفت، شما یكی از اركان تیم ملی بودید. الان بازگشت او را به تیم ملی چگونه ارزیابی می كنید؟

- او یك مربی با جذبه است كه تصور روشنی از نوع بازی تیمش دارد و با تیم ملی موفقیتهای زیادی كسب كرده است. او دو بار قهرمان كوپا آمریكا شده و به علاوه جام آرتمیو فرانكی و جام شاه فهد را نیز به دست آورده است، اما موفق به قهرمانی در جام جهانی ۱۹۹۴ آمریكا نشد. حالا كه با این وجود دوباره از او برای هدایت تیم ملی دعوت شده، تصمیمی كه در آرژانتین به نظر خیلی غیرحرفه ای و غیركارشناسی است، باید كاملاً از او حمایت كرد.

● دوست دارید خودتان مربی تیم ملی آرژانتین شوید؟

- تیم ملی از همه جا بزرگتر و مهم تر است، این را كسی می گوید كه از سال ۱۹۸۷ تا سال ۲۰۰۴ در این تیم حضور داشته است. من در تیم ملی بهترین لحظات زندگی ام را تجربه كردم و همه چیزم را برای تیم ملی دادم. در دورانی كه بازیكن بودم، همیشه می دانستم كه رویای بازی در تیم ملی فقط با ارائه بازیهای خوب به حقیقت می پیوندد. الان هم دقیقا همینطور است. اگر عملكردم به عنوان مربی در باشگاه هایی كه در اختیار می گیرم مثبت و خوب باشد، آن وقت شانس مربیگری ام در تیم ملی بیشتر می شود.

● به نظر شما چرا از سال ۱۹۹۰ تاكنون آرژانتین نتوانسته به مرحله نیمه نهایی جام جهانی راه پیدا كند؟

- زمان بعد از مارادونا دوران سختی بود. واقعاً پیداكردن جانشینی برای او بسیار دشوار بود، بازیكنی كه بتواند تیم حریف را به هم ریخته و نظم آن را مختل كند. وقتی یك چنین بازیكنی در تیم نباشد، تمام تیم به مشكل برمی خورد. در آرژانتین بازیكنان زیادی وجود دارد كه به تنهایی بازیكنان بزرگی هستند، اما تعداد كمی از آنها بازیكنان تعیین كننده ای می باشند. ما باید سعی كنیم تیمی بسازیم تا در آن كار گروهی حرف اول را بزند، همان گونه كه در تیم ملی فرانسه و آلمان می بینیم. اگر می خواهیم پیشرفت كنیم باید روی تیم كار كنیم. همه ما باید این موضوع را بپذیریم كه مارادونای دومی وجود ندارد كه بتواند به تنهایی نتیجه بازی را تغییر دهد.

● الان دوست دارید مارادونای بزرگ را تمرین دهید و مربی او باشید؟

- مارادونا را نمی توان تمرین داد. چه چیز می توان به او گفت؟ فقط باید او را بازی داد، همین.

● و سئوال آخر: چه چیزتان را حاضرید بدهید تا بتوانید با آرژانتین قهرمان دنیا شوید؟

- حاضرم همه ۱۰۶ بازی ملی ام را در مقابل تنها هفت بازی بدهم كه انجام آن برای قهرمان جهان شدن لازم است. هیچ شكی هم در این مورد ندارم. اما كسی چه می داند، شاید آنچه را كه به عنوان بازیكن به دست نیاوردم، بتوانم به عنوان مربی كسب كنم.

●●دیگو پابلوسیمونه

دیگوسیمونه در تاریخ ۲۸ آوریل ۱۹۷۰ در بوینوس آیرس آرژانتین متولد شد.

این هافبك میانی ذاتا جنگجو فعالیت خود را در باشگاه ولزسارسفیلد آغاز كرد. در آن زمان وی تنها ۱۷ سال سن داشت. سپس در سال ۱۹۹۰ به اروپا رفت و ابتدا در سری A ایتالیا و در باشگاه پیزاكالچو مشغول بازی شد. باشگاه های بعدی او عبارت بودند از اف.سی.سویا و آتلتیكو مادرید از اسپانیا، اینترمیلان و لاتزیورم از ایتالیا و دوباره آتلتیكو مادرید اسپانیا. وی در اروپا توانست هفت مقام قهرمانی را تجربه كند. سپس در ژانویه سال ۲۰۰۵ به كشورش بازگشته و به باشگاه ریسینگ كلوب پیوست. وی به فعالیت خود به عنوان بازیكن در تاریخ ۱۷ فوریه سال ۲۰۰۶ پایان داد.

سیمونه در جامهای جهانی ۱۹۹۴ آمریكا، ۱۹۹۸ فرانسه و ۲۰۰۲ ژاپن- كره جنوبی حضور داشت.

نبرد او در مرحله یك هشتم نهایی جام جهانی ۱۹۹۸ با دیوید بكهام، ستاره جوان آن زمان تیم ملی انگلیس كه باعث اخراج بكهام از زمین شد از شهرت زیادی برخوردار است.

وی در مجموع از جولای ۱۹۸۸ تا ژوئن ۲۰۰۲، ۱۰۶ بازی ملی انجام داده و به همراه روبرتو آیالا، جلوتر از خاویر زانتی (۱۰۲ بازی ملی) ركورددار بازی ملی در آرژانتین می باشد.

سیمونه دوبار به همراه تیم ملی آرژانتین قهرمان كوپا آمریكا شده و نیز در المپیك ۱۹۹۶ آتلانتا نایب قهرمان این رقابتها شده است. همچنین وی در سال ۱۹۹۲ به همراه تیم ملی قهرمان جام كنفدراسیونها شد.

ترجمه ؛ مریم دری منش



همچنین مشاهده کنید