پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
راه عاشقی
به نزدیکای مسجد رسیدیم.
دوستم در حالی که آستینش را بالا می زد پرسید:
به چه جرمی امام حسین(ع) را شهید کردند؟
نمی دانستم چه جوری جوابش را بدهم، نگاهی به صورتش انداختم.
انگار توی فکر بود.
گفتم: جرم حضرت این بود که تن به ذلت نداد.
گفت: راست می گویی.
در حالی که جورابش را بیرون می آورد گفت:
دین یعنی همین، ولایت یعنی همین.
داشتم به حرفهایش گوش می دادم.
ادامه داد: خواست خدا هم همین است، نه؟
گفتم: حتما همین است.
حضرت لحظه شهادت مگر به خدا عرض نکردند راضی ام به رضای تو، وتسلیم امر تو.
گفت: ما چه باید بکنیم؟ همین که سیاه بپوشیم کافی است؟ روضه و چند قطره اشک و. ؟
گفتم: راه روشن است. ما امروز هم باید پشتیبان ولایت باشیم. نباید تن به ذلت بدهیم.
صدای اذان بلند شد.
نگاهم به سر در مسجد افتاد. پارچه سیاهی در باد می لرزید.
روی آن نوشته شده بود:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است ؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ؟
احمد طحانی / یزد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی امام خمینی سریلانکا حجاب مجلس شورای اسلامی پاکستان کارگران رهبر انقلاب دولت رئیسی سید ابراهیم رئیسی
کنکور هواشناسی سازمان سنجش سیل تهران اینترنت شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل سازمان هواشناسی
قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا خودرو بانک مرکزی دلار بازار خودرو ارز قیمت سکه ایران خودرو سایپا تورم
تلویزیون فیلم ترانه علیدوستی سینمای ایران مهران مدیری سحر دولتشاهی کتاب شعر تئاتر سینما صدا و سیما رادیو
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه فلسطین رژیم صهیونیستی آمریکا روسیه جنگ غزه طوفان الاقصی حماس اتحادیه اروپا اوکراین ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی فوتسال بارسلونا باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور تیم ملی فوتسال ایران رئال مادرید والیبال
هوش مصنوعی همراه اول ناسا تیک تاک مریخ اپل فیلترینگ فناوری تبلیغات ایلان ماسک سامسونگ
سلامت روان استرس افسردگی داروخانه پیری دوش گرفتن