جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

سیم آخر


سیم آخر

نقد فیلم طهران تهران

"طهران تهران، سیم آخر" فیلمی که قرار بود با سه نسل از فیلمسازان در سه اپیزود ساخته شود و اما تقدیر بر آن بود تا اپیزود میانه به کارگردانی مرحوم سیف الله داد، پرده نقره ای را روشن نکند و دو اپیزود دیگر رنگ یادبود او را بگیرد، دریغ که این سه دیدگاه را در کنار هم ندیدیم.

اپیزود اول "طهران تهران"، مستند گونهای از کارگردانی با تجربه نزدیک به نیم قرن فیلمسازی است. مجموعه بازیگران و روایت های مربوطه و بقیه عوامل در خدمت معرفی بخشی از بناها و آثار فرهنگی پایتخت به مثابه قسمتی از هویت ملی و تاریخی ایران است. ساختار خطی و ضرب آهنگ ملایم فیلم به همراه منظرههای زیبا و رنگارنگ، جلوههای شادی را در فیلم به نمایش گذاشته است. موسیقی متن نیز به نوبه خود این شادی را دوچندان نموده همچنین ضیافتها و نوع روابط شخصیتها مانند دیگر فیلمهای داریوش مهرجویی گرمی خاصی به فیلم داده است.

مهرجویی با وجود یادآوری خاطرات تلخی همچون جنایات آقا محمدخان و هوسرانیهای ملک بر باد دهنده شاهان قجر آنچه را از آثار و ابنیه آن دوران و دورههای بعدی به جای مانده است اکنون مایهای برای شادی و لذت و عبرت بینندگان این آثار می داند تلخ و شیرین این تاریخ چه بخواهیم و یا نخواهیم واقعیتی است که بر این سرزمین گذشته است و در این عصر بی هویتی قسمتی از هویت ماست که باید در حفظ آن کوشید و با مرمت و بازسازی آنها را از خطر نابودی حفظ کرد.

اشاره دیگر فیلمساز به نسل کهنسال است. اینان نیز قابل توجه و احترام هستند و به هر ترتیب جزو تاریخ و گذشته نزدیک ما هستند که با کمی توجه و محبت می توانند در اکنون ما نیز تاثیر مثبت داشته باشند.

اپیزود دوم، "سیم آخر" که در واقع می بایست سومین اپیزود باشد، کار مهدی کرم پور یک فیلمساز جوان است که به اقتضای سن و سال، مربوط به خاستگاه قشر بزرگی از جوانان امروز است. ساختار فیلم که به روایت مقطعی از فعالیتهای یک گروه موسیقی جاز می پردازد، غیرخطی است. هنگامی که اجرای کنسرت این گروه لغو می شود و افراد پراکنده می شوند فیلمساز ترجیح داده است به جای دنبال کردن موازی روایت به صورت جداگانه داستان دو یا چند شخصیت را دنبال کرده به نقطه مورد نظر برساند سپس به موقعیت ابتدایی یعنی همان زمان لغو کنسرت بازگشته و داستان شخصیتهای دیگر را نقل نماید. نوع موسیقی و تدوین به این اپیزود ضرب آهنگ و ریتم تندتری نسبت به اپیزود اول بخشیده است.

اگرچه فیلمساز کوشیده است شخصیتهای درون فیلم را به طور مساوی و هم عرض پردازش نماید اما به دلیل سوژه فیلم و شهرت رضا یزدانی خواننده این گروه، عملا او به شخص اول اپیزود دوم تبدیل شده است. "سیم آخر" در زمره فیلمهای اعتراض اجتماعی است. در جاهای متعددی از فیلم به خصوص در ترانه انتهایی اشارههایی به خواستهها و اعتراضهای این نسل شده است.

به نظر می رسد انتخاب قالب داستانی، موضوع و شیوه بیانی اعتراض، اقتباسی از فیلم "دیوار"(۱) است و استفاده از کلمه دیوار در فیلم نیز نوعی کد دهی به مخاطب می باشد. اگر چه فیلم "دیوار" حاصل شرایط ویژه دهه شصت و هفتاد انگلستان است اما فیلمساز دست کم برای اقتباس در دو موضوع جنگ و عوارض اجتماعی پس از آن شباهتهایی را با شرایط حال حاضر جامعه ما احساس کرده است.در یکی از سکانسهای ابتدایی "دیوار" فیلمساز با کاتهای پی در پی، صحنههای قربانی شدن سربازان انگلیسی در جبهههای جنگ دوم جهانی توسط فاشیستهای نازی را با ضرب وشتم جوانان معترض در خیابان های لندن توسط پلیس شهری در سه دهه بعد از جنگ را در هم آمیخته گویی قربانی شدن شهروندان کماکان اما به شکلی دیگر ادامه دارد.

به طور طبیعی حاصل جنگ، خسارات مالی و جانی و روانی است و این خسارتها بسته به وسعت و مدت زمان ادامه جنگ تغییر کند حتی برخی از عوارض مستقیم آن تا سالها بعد از جنگ قربانی می گیرد. خسارت های مینهای انفجاری و اثرات استفاده از سلاحهای شیمیایی و هستهای در نسل حاضر در جنگ و نسلهای بعد از آن نمونههایی از این مقوله گسترده است. پیامدهای ناگوار جنگ بسیار زیاد است و در این مختصر تنها به آن چیزی که به نظر می رسد مورد توجه فیلمساز است می پردازم و آن شکاف بین نسلی است که به تدریج عمیق تر شده وبه صورت تضادی آشکار رخ می نماید.

جنگ عرصه ظهور شهامت و شجاعت است و افراد از جان گذشته، معتقد و جسور که معمولا به واسطه شغل و موقعیت اکثرا نظامی اند، میدان دار این رویداد می شوند و اگر جنگی به طول انجامید همین افراد هستند که به تدریج مصادر امور خواهند شد و مقدرات اجتماع به دست آنها خواهد افتاد.از طرفی مردمی که رهایی خود از ذلت شکست و اشغال سرزمین شان را مرهون این قشر می دانند به آنها اعتماد کرده هدایت جامعه را بدست آنها می سپارند. از آنجا که دید نظامی گری دیدی سیاه و سفید و دوست و دشمن(۲) است، پس از خاتمه جنگ و حذف دشمن خارجی نگاه رادیکالیزه این تفکر به همه تحولات اجتماعی از جمله مطالبات نسل پس از جنگ همان دید سیاه و سفید است و همین امر باعث فشار دو چندان بر اقشاری است که خواهان بازگشت به حالت عادی می شوند. "سیم آخر" نیز بدون هیچ پرده پوشی این پرسش را مطرح کند که نگاه خصمانه به این نسلی که به اقتضای سن در انقلاب و جنگ حضور نداشته اند تا کی باید ادامه پیدا کند؟

در نهایت "طهران تهران، سیم آخر" حاصل دغدغههای دو نسل یکی با تجربه که ارزش و قیمت پرداخته شده، برای داشتههای این سرزمین را می داند و بر حفظ آنها اصرار دارد و دیگر نسل جوانی که ابتدای راه است و خواستار اعتماد نسلهای قبلی در ساختن سرزمینی که در آینده متعلق به آنان است می باشد.

در پایان لازم می دانم از بزرگانی همچون داریوش مهرجویی که از نام و شهرت خود با یک کار اپیزودیک چتری حمایتی برای اثری از نسل جدید فیلمسازان را فراهم کرده است، تشکر و قدردانی کنم و آرزو کنم این آغازی برای تکرار این روش توسط دیگر فیلمسازان بزرگ باشد.

● پی نوشتها

۱- دیوار پینک فلوید (به انگلیسی Wall The Floyb Pink): نام فیلمی است موزیکال که آلن پارکر، کارگردان انگلیسی، آن را بر اساس آلبوم سال ۱۹۷۹ پینک فلوید با عنوان دیوار و بر اساس فیلمنامه ای از راجر واترز، خواننده و نوازنده گیتار بیس پینک فلوید، در سال ۱۹۸۲ کارگردانی کرده است. فیلم سرشار از استعارات و تصاویر نمادین است، از دیالوگ به میزان خیلی کم در آن استفاده شده و سکانس های آن عمدتا با موسیقی و ترانه های آلبوم دیوار پینک فلوید به پیش می رود. همچنین دقایقی از فیلم با نمایش انیمیشن هایی از جرالد اسکارف، تصویرگر و کاریکاتوریست موضوعات سیاسی، همچون رژه چکش ها و محاکمه پینک همراه است. پینک (قهرمان داستان) خواننده راکی است که پدرش را در کودکی و در جنگ جهانی دوم از دست داده است. توجه شدید مادرش به او و دیدن پسران هم سن و سالی که با پدرانشان این سو و آن سو می روند سبب شده تا او به کودکی تقریبا گوشه گیر بدل شود. در مدرسه به خاطر شعری که در سر کلاس سروده (و شعر ترانه "پول" از آلبوم نیمه تاریک ماه پینک فلوید است) توسط معلم و دیگر هم شاگردی هایش مورد تمسخر و تحقیر قرار می گیرد و تنبیه می شود. (منبع: ویکی پدیا)

۲- با یک نگاه گذرا به تحولات بعد از جنگ جهانی دوم متوجه می شویم جبهه جدیدی در قالب بلوک شرق و غرب ایجاد می شود. دوستان قدیم به دشمنان جدید مبدل شده و اکثر رهبران جدید همان فرماندهان جنگ هستند و تا سالها تسلط خود را بر کشورهای خود حفظ کردند و با ایجاد جنگ های منطقهای مانند جنگ کره و ویتنام دنیا را تا آستانه جنگ جهانی دیگری پیش بردند. افرادی مانند استالین در شوروی سابق، ژنرال تیتو در یوگسلاوی سابق، چاوشسکو در رمانی، هوشیمنه در ویتنام، کیم ایل سونگ در کره شمالی، ژنرال دوگل در فرانسه، چرچیل در انگلستان و ژنرال آیزنهاور در آمریکا نمونههای بارز این ترکیب جدید از سیاستمداران با زمینه شغلی یا اعتقاد به نظامی گری می باشند.

نویسنده : زهره نبی زاده



همچنین مشاهده کنید