پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

نشریات ادبی به ادبیات كلاسیك بی توجه هستند


از ادبیات معاصر ایران كه صحبت می شود نام نیما یوشیج به ذهن می آید شاعری كه با گذاشتن پاهایش بر شانه های سنت شعر ایرانی , شعر نو را بنا نهاد و به آیندگان نشان داد كه ساختن طرحی نو در ادبیات مستلزم شناختن آن چیزی است كه از قبل در ساختار ادبی ایران وجود داشته است

از ادبیات معاصر ایران كه صحبت می شود نام نیما یوشیج به ذهن می آید. شاعری كه با گذاشتن پاهایش بر شانه های سنت شعر ایرانی ، شعر نو را بنا نهاد؛‌و به آیندگان نشان داد كه ساختن طرحی نو در ادبیات مستلزم شناختن آن چیزی است كه از قبل در ساختار ادبی ایران وجود داشته است. پس از گذشت چندین سال از مرگ نیما و با راه افتادن جریان داستان نویسی و شعر نو و مدرن ایران امروز آن قدر از ادبیات كهن دور شده ایم كه یافتن مقاله و نقدی بر پایه های ادبیات مدرن ایران در نشریات كاری ناممكن شده است.

آقا شما منتقد نمی شناسید ؟

برای آگاه شدن از وضعیت چاپ نقد بر متون كهن در نشریات مختلف ادبی به سراغ چند تن از سردبیران و مدیر مسئولان نشریات رفتیم نگار اسكندر فر صاحب امتیاز و مدیر مسئول كارنامه ـ به چند مقاله و تصحیح متون قدیم كه در این نشریه چاپ شده است اشاره می كند و می گوید: « ما پیوسته به منتقدان ادبی و همچنین نویسنده‌ها و شاعران جوان توصیه می كنیم كه از ادبیات كلاسیك غافل نشوند اما آنها كمتر به این موضوع می پردازند.»

او از نویسنده هایی كه مقاله ای در این خصوص دارند دعوت می كند تا مطالب خود را به دفتر مجله بفرستند و می گوید:« یكی از دلایل عمده ای كه ما به ادبیات كلاسیك در مجله نمی پردازیم نبود صاحبنظران ژرف اندیش و نوگرا در این حوزه است.»

احمد غلامی ،‌نویسنده و سردبیر فصلنامه ادبی ـ فلسفی سبك نو ، می گوید: «‌نوشتن از ادبیات كهن با دیدی نو كار هر كسی نیست و نیاز به متخصص دارد تا اگر می خواهد از حافظ بنویسد، مولانا و ادبیات مدرن را هم بشناسد و آن وقت با دیدی نو، ‌تحلیل ها و بررسی های خود را بنویسد .»

او به رمان « سلوك » نوشته « محمود دولت آبادی » اشاره می كند و می گوید:« آخرین رمان آقای دولت آبادی رمان مدرن است كه با تسلط آقای دولت آبادی بر ادبیات كلاسیك نوشته شده است.»

شهریار مندنی پور ـ نویسنده و سردبیر ماهنامه ادبی عصر پنجشنبه می گوید:« ما به فاصله و گسست ادبیات كلاسیك و معاصر آگاه هستیم برای همین بخشی به نام « بازخوانی متون قدیم» را در مجله راه اندازی كردیم و امیدوار بودیم كه با نقدهای مدرن این آثار را بیشتر بشكافیم اما با كمبود منتقد و شارح رو به رو هستیم » ‌وی تأكید می كند كه « عصر پنجشنبه از چنین مقالاتی استقبال می كند.

فرخنده حاجی زاده ـ‌ نویسنده و سردبیر ماهنامه ادبی «‌بایا » ـ نیز اعلام می كند كه از چنین مقالاتی استقبال می كند و می گوید : « اگر ما در این زمینه كم كار بوده ایم به خاطر كمبود منتقد آگاه است .

مجید اسلامی ـ مترجم و سردبیر مجله ادبی ـ هنری هفت ـ نیز تأكید می كند كه از چاپ چنین مطالبی استقبال می كند و می گوید كه منتقد خوبی در این خصوص تا به حال نیافته است . پس منتقدها را كجا می توان یافت ؟

دانشگاه‌ها ادبیات كلاسیك را مهجور كرده اند

مندنی پور ـ نویسنده‌ و سردبیر ماهنامه ادبی عصر پنجشنبه ـ‌عقیده دارد كه مدرسه ها و دانشگاه ها در دور شدن دوستداران ادبیات از متون كهن سهم دارند . او می گوید : « اگر امروز بین ادبیات معاصر و مدرن ما دره ای وجود دارد علت های زیادی دارد كه اولین آنها به مشكلات سیستم آموزش و پرورش و دانشگاه ها باز می گردد.»

مندنی پور كم رنگ بودن ادبیات معاصر در كتاب های دانشگاهی و مدرسه ها را و «حقنه كردن » ادبیات كلاسیك را سبب دوری مردم از ادبیات مدرن و انزجار آنها از ادبیات كلاسیك عنوان می كند.

وی به لزوم حفظ تاریخ تولد و مرگ و ابیات شعرهای شاعران در كلاس های ادبیات مدرسه و دانشگاه اشاره می كند و می گوید : « در دوره دبیرستان من می خواستم نویسنده شوم و از سعدی و كلیله و دمنه متنفر بودم.سال ها طول كشید تا اثر آن انزجار رفت و من توانستم ادبیات كلاسیك را بخوانم و احساس كنم بدون آن نمی توانم به زبان معاصر بنویسم .»

به گفته مندنی پور خلایی كه دانشگاه‌‌ها در این زمینه ایجاد كرده اند سبب شده كه استادان و منتقدان جدیدی به مجموعه ادبیات كشور به وجود نیایند تا بتوانند نگاه های تازه ای را با خود به همراه آورند.

حاجی زاده با مندنی پور موافق است و می گوید‌:« استادانی كه به ادبیات كلاسیك با نگاهی مدرن نگاه می كنند یا از ایران رفته اند یا در كنج خانه نشسته اند . نه مطلبی می نویسند و نه شاگردی تربیت می كنند.»

حاجی زاده بر لزوم یادگیری ادبیات كلاسیك برای معاصر شدن تأكید می كند و می گوید : « آنچه برای یك نشریه ادبی مهم است یافتن نگاه های نو به ادبیات كهن است ؛وگر نه شیوه كلاسیك در كلاسیك كه سال هاست در دانشگاه ها تدریس می شود.» او درباره كتابخانه های دانشگاه ها می گوید :« متأسفانه مدیران كتابخانه های دانشگاه هم چون استادان به كتاب های ادبیات جدید چون نقل و نبات نگاه می كنند.»

نشریات ادبی ؛‌دانشگاه منتقد پروری

در تاریخ ادبیات معاصر ایران و جهان منتقدان و نویسندگان بسیاری وجود دارند كه كار خود را از محافل ادبی و مجله های ادبی شروع كرده اند . اما در سال های اخیر مجله های ادبی ما نتوانسته اند منتقدی را در زمینه ادبیات كهن به جامعه ادبی معرفی كنند.

غلامی می گوید : « مجله ها می توانند با استفاده از دانشجوهای لیسانس و فوق لیسانس ادبیات كه به ادبیات معاصر هم تسلط داشته باشند ،‌منتقدهایی با دید و نگاه نوین تربیت كنند.» مجید اسلامی ،‌بر درهای باز مجله اش برای ورود منتقدهای جوان اشاره می كند و می گوید‌: « الگوهای خارجی پرداختن به ادبیات مدرن زیاد هستند و با نگاه به آنها می توان روی كارهای مدرن نقد نوشت. اما الگوهای خارجی نقد ادبیات كهن به علت دور بودن ادبیات كهن ما و خارجی ها قابل استفاده نیست . برای همین الگوی خوبی برای پرورش منتقدهای ادبیات كهن نداریم.» اسلامی از كتاب « چهار گزاره » بابك احمدی به عنوان یكی از معدود كتاب‌های نقد مدرن ایرانی یاد می كند.»

حسام الدین نبوی نژاد ـ عضو شورای سردبیری ماهنامه زنده رود ـ وظیفه پرورش منتقد را به عهده دانشگاه ها و نشریات می داند و می گوید : « بسیاری برای ما شعر و داستان می آورند و با راهنمایی ما یا آن را عوض می كنند یا نه اما تا به حال سابقه نداشته است كه كسی نقدی برای ما بیاورد و از ما بخواهد كه به او راهنمایی و مشاوره دهیم.»

كی چه كار باید بكند؟

دانشگاه ها و مجله های ادبی در سال های اخیر از پرورش منتقد در زمینه ادبیات كهن ایران كه شهرتی جهانی دارد،‌غافل شده اند.شاید بد نباشد كه پایان این گزارش را از زبان مندنی پور بخوانید: « ما به سیستمی نیاز داریم كه دانشگاه ها و فرهنگستان و نهادهای این چنینی فرصت تحقیقات را فراهم كنند همراه با هزینه زندگی محققان همان طور كه دانشگاه های خارجی برای زبان ما چنین می كنند.»



همچنین مشاهده کنید