شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
تعریف فلسفه
به گفته تمام فیلسوفان، سختترین پرسشی که میتوان مطرح کرد، این پرسش است که: "فلسفه چیست؟"
در تعریف فلسفه اختلاف نظر فراوانی وجود دارد. یک علت این اختلاف تعاریف، آن است که موضوع فلسفه که زمانی علم علوم و جامع کلیه معارف انسانی بود تغییر کرده و به تدریج علوم طبیعی و انسانی از آن جدا شد و کار بدان جا رسید که پوزیتویستها و نئوپوزیتویستها اصلا وجود فلسفه را به عنوان رشته مستقل معرفت انسانی منکر شدند.وجود مستقل فلسفه به مثابه شکلی از اشکال شعور انسانی است.
در حقیقت، هیچ گاه نمیتوان گفت که فلسفه چیست؛ یعنی هیچ گاه نمیتوان گفت: فلسفه این است و جز این نیست؛ زیرا فلسفه، آزادترین نوع فعالیت آدمی است و نمیتوان آن را محدود به امری خاص کرد. اما با آنهم میتوان فلسفه را چنین تعریف کرد که : فلسفه عبارت از علمی است که کلیترین قوانین حاکم بر طبیعت، انسان و جامعه را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
عمر فلسفه به اندازه عمر انسان بر روی زمین است و در طول تاریخ، تغییرات فراوانی کرده و هر زمان به گونهای متفاوت با دیگر دورهها بودهاست. برای بررسی این مساله کافی است به تعاریف گوناگونی که از آن شده نگاهی بیندازید.
هر علمی زمینه بخصوصی از واقعیات را بررسی میکند مثلاً :
ـ زیست شناسی: گیاهان، جانوران، انسان،
ـ ستاره شناسی: ستارگان، کهکشانها، کیهان ـ تاریخ: گذشته و حال جامعه انسانی) این دانشها نمیتوانند درباره مجموعه طبیعت درباره جهان به طور کلی به ما اطلاعاتی بدهند. در حالی که فلسفه میکوشد عامترین مفاهیم و مقولات را بررسی نماید و کلیترین قوانین جهان را. مطالعه کنند ولی میتوان پرسید: آیا تمام دانشها بر روی هم نمیتوانند اندیشه عمومی درباره جهان را در اختیار ما بگذارند تا دیگر نیازی به فلسفه نباشد؟
مسئله درست در همین جاست که داشتن دید کلی از جهان و بررسی عامترین قوانین آن به هیچ وجه به معنای حاصل جمع ساده نظرگاههای جزئی و گردآوری قوانین در زمینههای مشخص جداگانه نیست. فلسفه البته به دادهها و معلومات حاصل از علوم تکیه میکند، از نتیجه گیریهای جزئی و گردآوری قوانین در زمینههای مشخص جداگانه نیست. از نتیجه گیریهای سایر علوم بهره برمی دارد ولی خود عامترین مسائل را مطرح میکند، به عامترین قانون مندیها نظر دارد. کلیترین روابط و مناسبات را بررسی میکند. در جستجوی پاسخ به این مسائل و کشف این روابط هر قدر فلسفه به علوم مختلف و به تجربه بشری و به واقعیت بیشتر متکی باشد به همان اندازه علمی تر است. پاسخش درست تر و به حقیقت نزدیک تر است و خود بیشتر به یک علم بدل میشود.
پس فلسفه یک بحث و جدل بیهوده یا یک سرگرمی اضافی و از سر سیری نیست. بر عکس وظیفه بسیار مهمی به عهده دارد:
ـ طرح عاملترین مسائل، بررسی کلیترین روابط بین اشیاء و پدیدهها و روندها، کشف عامترین قانونهای جهان هستی، اعم از طبیعت و جامعه و تفکر، این است وظیفه فلسفه.
ـ از جانب دیگر به همین علت که فلسفه به عامترین قانون مندیها و روابط نظر دارد آن چنان علمی است که نسبت به علوم دیگر در حکم اسلوب عام آنهاست. پس: فلسفه شکل خاصی از شعور اجتماعی است که عامترین قانونمندیهای جهان واقعی و شناخت انسانی و رابطه بین هستی و تفکر را بیان میکند. فلسفهٔ علم یا فلسفهٔ علوم شاخهایست از فلسفه که به مطالعهٔ تاریخ، ماهیّت، اصول و مبانی، شیوهها، ابزارها، و طبیعت نتائج بدستآمده در علوم گوناگون همّت میگمارد. فلسفهٔ علم، خود به زیر شاخههای متعدّدی تقسیم میگردد که از جملهٔ آنها میتوان فلسفهٔ فیزیک، فلسفهٔ شیمی، فلسفهٔ ریاضیّات، فلسفهٔ زیستشناسی، فلسفهٔ علوم اجتماعی، فلسفهٔ مکانیک کوانتومی، و فلسفهٔ نسبیّت را ذکرنمود.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
اسرائیل ایران اصفهان ایران و اسرائیل انفجار استان اصفهان حمله ایران به اسرائیل گشت ارشاد حجاب ارتش جمهوری اسلامی ایران دولت وعده صادق
سیل فراجا طرح نور تهران زلزله هواشناسی فضای مجازی قتل قوه قضاییه سیلاب شهرداری تهران سازمان هواشناسی
بانک مرکزی قیمت خودرو ایران خودرو فرودگاه قیمت طلا بازار خودرو خودرو قیمت دلار تورم حقوق بازنشستگان قیمت سکه بورس
تلویزیون سینمای ایران احسان علیخانی کتاب دفاع مقدس موسیقی تئاتر
اینترنت
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه آمریکا سازمان ملل جنگ غزه روسیه امیرعبداللهیان اتحادیه اروپا عملیات وعده صادق چین اسراییل
فوتبال شمس آذر قزوین پرسپولیس لیگ برتر علی دایی باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا صنعت نفت آبادان رئال مادرید بارسلونا بازی تراکتور
هوش مصنوعی گوگل تلگرام ناسا فناوری سامسونگ ایلان ماسک اپل وزیر ارتباطات عیسی زارع پور
خواب چاقی پیاده روی گیاهان دارویی