شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

«تختی» زنده است


«تختی» زنده است

چهلمین غروب مرد ماندگار

تختی اگر تختی شد نه به خاطر مدال های رنگارنگش بود و نه به خاطر کشتی هایش. زمانی که او با رفتارش و جوانمردی هایش به قلب مردم راه پیدا کرد طلایی ترین مدال را صید کرد. مدالی که هنوز ورزشکاری بدست نیاورده. تاریخ ورزش ایران مدال آوران و افتخار آفرینان فراوانی داشته اما هیچ گاه هیچکدام از آنها نتوانسته و نمی توانند همانند تختی دل ایرانیان را به تسخیر درآورند. ۴۰سال از غروب جهان پهلوان می گذرد اما هنوز هم نسلی که تنها در کتاب ها و نشریات با تختی آشنا شده اند او را یک اسطوره می داند. « تختی را صفحات تاریخ به خاطر انسانیت اش دوست دارند نه مدالها و قهرمانی هایش». ۴۵ سال پیش هنگامی که حادثه تلخ زلزله بویین زهرا رخ داد، این غلامرضا تختی بود که «نه برای خودنمایی و نه با اطلاع قبلی به اصحاب رسانه» بلکه برای دل خود دست یاری به سوی مردم دردمند آن منطقه دراز نمود و مردم نیز عاشقانه به این ابرمرد اعتماد کردند و این تختی بود که پیشتازهمه به عنوان یک الگوی واقعی مقادیر زیادی کمک برای مردم زلزله زده بویین زهرا جمع آوری کرد. ارادت جوانان امروز ایران به «تختی»، جوانمردی ها و خصلت های پهلوانی را در محیط های ورزشی زنده و پا برجا نگه داشته است تا نسیم جوانمردی همچنان در ورزش ما بوزد.

«جهان پهلوان تختی» جدای از صفات عالی اخلاقی در عالم کشتی نیز یک قهرمان بزرگ بود که با پشتکار و مقاومت خود، سالها در خدمت تیم ملی کشتی آزاد ایران در مسابقه های جهانی، بازی های المپیک و بازیهای آسیایی افتخار کسب کرد. کسب ۱۰ مدال (۹ مدال جهانی و المپیکی و یک مدال بازی های آسیایی) گواه بر خستگی ناپذیری و پایمردی این بزرگمرد کشتی ایران و جهان است که او را به یکی از نوادر و نوابغ کشتی جهان مبدل کرد. تاریخ کشتی، پهلوان تر، انسان تر، نجیب تر، رئوف تر و حتی مظلوم تر از «جهان پهلوان تختی» هرگز به یاد ندارد.

«تختی» که انگار یک جاودانه قهرمان همه تاریخ بایدش لقب داد، حالا ۴۰سال از غروبش می گذرد.«من، فرزند درد و رنج بودم و با این درد خو گرفتم، من همیشه مردمی را که مرا دوست می داشتند، دوستمی داشتم و امروز به دوستی آنها بی حد و حصر افتخار می کنم اما در همین زمان یک حرف، یک کنایه دیگر که در لفافه گفته می شد هیچ گاه مرا شکنجه نمی داد، چون من راه خود را می دیدم، راهی بود روشن که در آن می شنیدم.» «غلامرضا! تو کاری با این حرفها نداشته باش. راه خود را بگیر و برو، آینده مال توست و متعلق به کسی است که بیشتر از همه رنج برده است.»«... زندگی همچنین به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آنجا که در حد توان است به آنان کمک کنم، حال این کمک از چه طریقی باشد و از چه راهی مهم نیست. هر کس به قدر توانایی اش...» اینها قسمتی از سخنان «جهان پهلوان تختی» آخرین شاگرد مکتب پوریای ولی است، پهلوانی که از جنوبی ترین محله تهران برخاست و تا بالاترین بلندی های وادی قهرمانی و انسانیت صعود کرد. او تنها یک قهرمان نبود، بلکه پهلوان بود و بزرگترین فتح او نه مدالهای جهانی و المپیک، بلکه ایستادن بر بلندای قلب مردم بود.

● زندگینامه تختی

غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ در خانواده ای متوسط در محله خانی آباد تهران به دنیا آمد. « رجب خان» - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. « حاج قلی»، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می کنند که حاج قلی در دکانش روی تخت بلندی می نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده های رجب خان منتقل شد و به « نام خانوادگی» تبدیل شد. رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود و از همین راه مخارج زندگی خانواده پرجمعیت خود را تامین می کرد. نخستین واقعه ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تامین معاش خانواده ناچارشد خانه مسکونی خود را گرو بگذارد.شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی آباد درس خواند و در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. غلامرضا برای نخستین بار در سن ۲۰سالگی به باشگاه پولاد رفت و به دلیل علاقه وافری که به کشتی داشت، مورد توجه مدیر باشگاه پولاد، «حسین رضی» قرار گرفت. او با پشتکاری مثال زدنی تمرینات خود را با وجود فراز و نشیبهای زندگی شخصی اش انجام داد تا برای اولین بار در سال ۱۳۳۰ در وزن ۷۹ کیلوگرم به عضویت تیم ملی در آید.

تختی در اولین حضور خود در رقابتهای جهانی در سال ۱۹۵۱ در هلسینکی فنلاند با وجود اینکه ۲۱ سال داشت به فینال این مسابقات راه یافت و در دیدار فینال مغلوب «حیدر ظفر» از ترکیه شد، تا اولین حضور خود را با کسب یک مدال نقره جهانی جشن بگیرد. تختی یکسال بعد در رقابتهای المپیک هلسینکی و در دیدار فینال مقابل «کویدرزه» از شوروی سابق مغلوب شد،تا یک نشان نقره ارزشمند دیگر را برای کشورمان کسب نماید. تختی در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن با غلبه بر حریفانی از کشورهای شوروی، آمریکا، ژاپن، آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا موفق شد به آرزوی بزرگ هر ورزشکار یعنی کسب مدال طلای المپیک نایل آید. اسطوره ورزش ایران در بازگشت از بازی های المپیک ملبورن کسب مدال طلای این رقابتها را «وظیفه خود» عنوان کرده بود و در مصاحبه با یکی از نشریات ورزشی تصریح کرده بود: «من همیشه پیش خود فکر می کردم که در قبال مردم ایران تعهد وجدانی دارم. باور کنید از برد و باخت نمی ترسیدم اما می خواستم آنچه را که مردم در انتظار آن هستند به آنها بدهم... منتظر بودند که من با مدال طلا به مهرآباد وارد شوم. به این دلیل، گرفتن مدال طلا برای من وظیفه ای شده بود و هرگز این وظیفه را فراموش نکرده و خوشبختم با مساعدت تمام مردم ایران موفق شدم آن را طبق دلخواه آنها انجام دهم.» این صحبتهای بزرگمردی است که حتی در اوج دوران افتخار ورزشی اش و با کسب بهترین نشان ورزش جهان، نه تنها فخر نمی فروشد که تحقق این مهم را وظیفه خود تلقی می کند! ...

تختی در دوران زندگی ورزشی اش رکورد دار شرکت در المپیک ها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. در۴ دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که درورزش ایران بخصوص کشتی این امر اتفاق نادری است. جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بوده است. او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هر بار کشتی گیران نامداری را مغلوب کرد. وی ۴ ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود (تولیدو-۱۹۶۶) در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود و سرانجام پس از گذشت چند ماه از تولد فرزندش، خبر درگذشت جهان پهلوان همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفت انگیز فرو برد.

● افتخارات جهان پهلوان «غلامرضا تختی»

▪ ۱۹۵۲ هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلوگرم(المپیک)

▪ ۱۹۵۶ ملبورن: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم(المپیک)

▪ ۱۹۶۰ رم: مدال نقره ۸۷ کیلوگرم(المپیک)

▪ ۱۹۵۱ هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلوگرم(قهرمانی جهان)

▪ ۱۹۶۱ یوکوهاما: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم(قهرمانی جهان)

▪ ۱۹۶۲ تولیدو: مدال نقره ۹۷ کیلو گرم(قهرمانی جهان)

▪ ۱۹۵۸ توکیو: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم(بازیهای آسیایی)



همچنین مشاهده کنید