چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

عقل اسلامی یا عقل عربی


عقل اسلامی یا عقل عربی

سخنی درباره کتاب تازه ارکون

بتازگی کتابی از محمد ارکون ترجمه کردم که دارالطلیعه بیروت آن را روانه بازار کرد. اسم این کتاب «گامی به سوی نقد عقل عربی» است. امانتداری ایجاب می‌کند که بگویم عنوان کتاب برای آگاهی سنتی مشکل‌ساز است زیرا اعتقاد دارد خرد دینی نقدپذیر نیست، چه برسد به نوع اسلامی آن. چه بسا این عنوان برای آن به نوعی زیرپا گذاشتن حرمت‌ها و توهین به اعتقادات جلوه کند.

این موضع هراسان اگر نگوییم متحجر، ناشی از عدم درک واژه نقد است که در اینجا به معنی تاریخی و فلسفی به کار رفته نه حساسیت‌برانگیز که نزد عامه رایج و شایع است.

بیشتر کتاب‌های فلسفی از روزگار بزرگ‌ترین فیلسوف عصر روشنگری یعنی کانت، روش نقد فکری را به کار می‌گرفتند تا شناختی عمیق از پدیده‌ها به دست آورند و پاره‌ای از آنها واژه نقد را در عنوان کتاب خود استفاده می‌کردند. کتاب مشهور کانت به عنوان نقد عقل محض یا نقد عقل عملی یا کتاب سارتر با عنوان نقد عقل دیالکتیکی و کتاب دوبری به عنوان نقد عقل سیاسی و... را به یاد آوریم.

واژه نقد دارای بار معنای والایی است و برای تبیین تناقضات پیچیده سودمند است. فراتر از این امکان، پیشرفت علم وجود ندارد مگر بدون ایجاد تکانه یا سنجش (نقد)‌. بر همین مبنا، اروپا از عصر روشنگری تا امروز پیشرفت کرد و حتی از آغاز عصر رنسانس و شخصا اعتقاد دارم که جهان عرب و جهان اسلام را یارای برون‌رفت از این معضل نیست مگر آن‌که به نقد و تکانه دادن کلی میراث دینی و فرهنگی خود دست زند. این حقیقت برای همگان روشن و آشکار است و دانشمندان دور و نزدیک و شرق و غرب بر این موضوع اتفاق نظر دارند.

ایستایی تاریخی ما از قرن‌ها تاکنون ادامه دارد. از عصر انحطاط و بستن باب اجتهاد و نقد یعنی از هزار سال پیش. شکستن این ایستایی و جمود به ضرورتی تاریخی بدل شده و تنها گزینه موجود است. در غیر این صورت در انتهای کاروان امت‌ها و ملت‌ها خواهیم ماند.

به تروریسم فکری و حتی جسمی که سازمان‌های تندرو همچون القاعده و... بر زندگی روزانه و شخصیت فکری و سیاسی ما اعمال می‌کنند، بنگرید به حجم زیان ناشی از کارهای آنها بنگرید، باعث بدنام کردن اسلام و عرب در جای جای این جهان شدند و مانعی بر سر راه تلاش‌های مخلصانه‌ای هستند که برای برون‌رفت از عقب‌ماندگی تاریخی دیرینه و رسیدن به کاروان ملت‌های توسعه یافته، صورت می‌گیرد. هر مقدار که به جلو حرکت کنیم این سازمان‌ها هوای بازگشت به گذشته در سر دارند، در نتیجه ما مسخره تمام ملت‌ها شدیم.

وقتی محمد ارکون کتاب خود «برای نقد عقل اسلامی» را به سال ۱۹۸۴ منتشر کرد هدفش نقد سنت با روش‌های نقدی مدرن بود که کارایی خود را در اروپا به اثبات رساندند و منجر به خیزش اندیشه مسیحی و روشنایی راه آن شدند. اروپا از سازمان‌های واپس‌گرایی مسیحی تروریستی رنج می‌برد که خطر آنها کم از القاعده نبود. از تعصب و تندروی و جنگ‌های داخلی و مذهبی رنج می‌برد که آن را به قسمت‌های مختلف تقسیم کرده بود. تنها زمانی از این انسداد و گرفتگی تاریخی خارج شد که به خود جرات داد و با مشکلات رودررو شد و روش‌های عقلانیت و نقد را بر میراث مسیحی خود پیاده کرد.

در مقدمه این کتاب که یکی یا دو ماه پیش انتشارات دارالطلیعه آن را روانه بازار کرد، گفتم وظیفه‌ای که بر دوش ماست سنجش عقل عربی نیست، بلکه سنجش عقل اسلامی سنتی و اصولی است. چرا؟ زیرا عقلی به نام عقل عربی یا ترکی یا ایرانی یا فرانسوی، آمریکایی و ژاپنی وجود ندارد.

در نهایت عقل انسانی یکی بیش نیست؛ اما از مراحل مختلفی در پیشرفت تاریخی می‌گذرد. یک مرحله ماقبل عقل است و مرحله دیگر مابعد عقل. در این معنی عقل عربی به عقل ترکی، ایرانی و پاکستانی نزدیک‌تر است تا عقل فرانسوی، آمریکایی و آلمانی. چرا؟ زیرا عقل فرانسوی، آمریکایی و آلمانی در جو مدرنیسم علمی و عقلانیت فلسفی و روشنگری دینی غوطه‌ور است. البته پاره‌ای گروه‌های اصولگرا بویژه در آمریکا وجود دارند.

به هر حال بین ذهنیت قرون میانه که در امور غیبی و خرافات و چارچوب‌های بسته تعصب‌آلود غوطه‌ور است و ذهنیت عصر جدید که از آن امور به لطف گسترش چراغ‌های علم و فلسفه آزاد است، تفاوت وجود دارد.

اگر این معیار بنیادین را تطبیق دهیم درمی‌یابیم گروه‌های گسترده‌ای در جوامع ما همچنان تحت سیطره ذهنیت کهنه و اندیشه‌های پوسیده به سر می‌برند. علت آن هم این است که آموزش عقب مانده و متعصب در مدارس و دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های عالی ما رواج دارد.

به همین دلیل است که برخورد با جریان متحجر و لشکریان تندرو بر ما سخت دشوار است. ما نیازمند راهبرد آموزشی کلی هستیم که با تمام آنچه قبلا رواج داشت، تفاوت داشته باشد. در مقابل هر دانشکده الهیات که دین را به روشی سرکوبگرانه، اجباری و بسته که در تضاد با عقل و گوهر قرآن کریم است تدریس می‌کند ، باید دانشکده جدیدی بسازیم تا دین را به روشی باز و عقلانی که با جوهر اسلام مطابق باشد، تدریس کنیم.

باید در تمام دانشگاه‌های عربی و اسلامی دانشکده‌های جدیدی بنا کنیم که تاریخ مقارن ادیان و جامعه‌شناسی دینی و علم اصولگرای مقارن و علم روشنگری مقارن را تدریس کند.

در این صورت محبوبیت گروه‌های منحرف به حداقل خواهد رسید تا مقدمه‌ای باشد برای به حاشیه راندن آن به شکل نهایی، زیرا نمی‌توان در میدان نبرد سیاسی پیروز شد مگر آن‌که در میدان نبرد فکری پیروز شویم. برای برآوردن این هدف باید دست به کار شد.

هاشم صالح

مترجم: رحیم حمداوی



همچنین مشاهده کنید