جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

آزادی و آگاهی, پایه های تربیت اسلامی


آزادی و آگاهی, پایه های تربیت اسلامی

تربیت اسلامی با بیان «رشد و غی», آزادانه و بدون اكراه, آدمی را به بینش و منش شایسته ای توجه می دهد كه حیات طیبه او را در دنیا و آخرت تضمین می كند

لا اِكراهَ فِی الدینِ قَد تَبَیَنَ الرُشدُ مِنَ الغَیِ . . .در كار دین اكراه روا نیست؛ زیرا راه از بیراهه به روشنی آشكار شده است . . .برای تعریف آزادی در یك نوشته كوتاه، لزومی به نقل آرای اندیشمندان نیست؛ بنابراین، به اجمال می توان گفت، آزادی یعنی نبودن موانع بیرونی و درونی، برای اندیشیدن و بیان اندیشه نظر سنجیده و منطقی و بررسی شده.

در بعضی كتابها، بحث آزادی اغلب به دنبال مطالب مربوط به دموكراسی و تعلیم و تربیت مطرح شده است.

«جرج نلر» در كتاب مبانی تربیتی خود می گوید: «دموكراسی، آزادی فردی را حفظ می كند و رشد می دهد...».

«بروباخر» در كتاب فلسفه های نو در تعلیم و تربیت، از دموكراسی به عنوان آزادی یاد می كند و آزادی معلمان را یادآور می شود:معلمان باید از تأثیر عواملی كه مانع بیان حقایق آن طور كه می بینند می شود، آزاد باشند. البته باید در رشته خود كاملاً ماهر و با صلاحیت باشند كه بتوانند حقیقت را بررسی نمایند.

اما آزادی در تربیت، ریشه ژرف و گسترده همه آزادیهای اجتماعی و سیاسی است. كسی كه تربیتی آزادانه نداشته، بینش و نگرشی مستدل و عقلانی نیافته، از خودخواهی و هواهای نفسانی نرسته و آزادگی را درك نكرده است، چگونه می تواند در ایجاد جامعه ای آزاد و آگاه و قانون گرا و خالی از تعصبهای نابخردانه گوناگون شركت داشته باشد؟

افراد باید بتوانند با آزادی و آگاهی، هدف اعلای زندگی، هدف های میانی و رفتارهای قابل مشاهده را از راه خرد ورزی برگزینند. در نظام تربیتی اسلام، عقل و بلوغ شرط تكلیف هستند و این عقل و بلوغ در پایان دوره كودكی و بیداری گرایشهای دینی، با پرسشهای اساسی و وجودی مانند «من كیستم؟»، «از كجا آمده ام؟» «به كجا می روم؟»، به توانایی شناخت و درك و فهم رمز و راز هستی، پیچیدگی موجودات، علم و نظم به كار رفته در خلقت آنها و بالاخره آفریدگار می رسد.

تربیت اسلامی با بیان «رشد و غی»، آزادانه و بدون اكراه، آدمی را به بینش و منش شایسته ای توجه می دهد كه حیات طیبه او را در دنیا و آخرت تضمین می كند. علامه طباطبایی در تفسیر آیه شریفه می نویسد:رشد یعنی یافتن راه كار و جاده مستقیم؛ و غی، مقابل آن است. بنابراین، رشد و غی اعم از هدی و ضلال است، زیرا هدی چنان كه گفته اند عبارت است از یافتن راهی كه به منزل می رسد و ضلال عبارت است از نیافتن آن؛ و ظاهراً یافتن جاده مستقیم، از مصادیق همان مبنای اول یعنی یافتن راهكار است، زیرا یافتن راهكار نسبت به راه پیما این است كه جاده مستقیم را پیش گیرد و از آن دور شود

● چرا تربیت دینی اجبار بردار نیست؟

وَقالَتِ الاَعرابُ آمَنا قُل لَم تُؤمِنُوا وَ لكِن قُولُو اَسلَمنا وَ لما یَدخُلِ الایمانُ فی قُلُوبِكُم...

اعراب گفتند: ایمان آورده ایم. بگو: هنوز ایمان (حقیقی) نیاورده اید؛ ولی بگویید اسلام آورده ایم، زیرا هنوز ایمان به دل هایتان راه نیافته است . . .

یعنی ایمان، امری قلبی است؛ و چون امری قلبی است، اكراه و اجبار در آن راه ندارد.

در روان شناسی اجتماعی، در مورد سه اصطلاح پژوهش شده است:

۱) متابعت،

۲) همانندسازی،

۳) درونی كردن.

گفته اند متابعت به منظور كسب پاداش یا اجتناب از تنبیه است؛ همانندسازی مبتنی بر آرزوی شخصی برای همانندشدن با شخصیتی صاحب نفوذ است؛ و درونی كردن، ناشی از اعتقاد خاصی مبتنی بر این تمایل است كه می خواهیم رفتار و افكارمان درست و صحیح باشد.

ایمان، درونی سازی نظام تربیتی الهی است؛ نظامی كه دو ركن اساسی دارد: ایمان به خدا و عمل صالح. و این ایمان جز با آزادی در انتخاب حاصل نمی شود.

شاید علت ایمان و عمل درست و نیكوی عده ای از مردان و زنانی كه پس از شهریور بیست، به ویژه بعد از كودتای آمریكایی ضدملی وارد دانشگاهها شدند، این باعث شد كه با وجود جو ماركسیسم زده دانشگاهها، با مطالعه آثار بزرگان آن روزگار و دیدن اعمال صادقانه آنها دست به انتخاب زدند و با اندیشه و تفكر و آزادی، اسلام را برگزیدند و آن را درونی كردند.

● اما آگاهی چیست؟

قرآن به پیامبر(ص) می فرماید:بگو این راه و رسم من است كه من و هر كسی را كه پیرو من باشد، با آگاهی به سوی خدا می خوانم.

بصیرت را بینایی دل، معرفت و درك، و حجت و دلیل معنی كرده اند. پس راهی كه پیامبر(ص) و ائمه (ع) و پیروان راستین آنان، بر آن، مردم را به خدا دعوت می كنند، راه آگاهی و تعقل و تفكر و دلیل است. قرآن شناس بزرگ قرن پانزدهم هجری علامه طباطبایی می نویسد:

«شما اگر كتاب الهی را تفحص كامل نموده و در آیاتش دقت فرمایید، خواهید دید شاید بیش از سیصد آیه هست كه مردم را به تفكر و تذكر و تعقل دعوت نموده و یا به پیامبر(ص) استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی می آموزد... خداوند در قرآن خود و حتی در یك آیه نیز بندگان خود را امر نفرموده كه نفهمیده به قرآن و یا به هر چیزی كه از جانب او است، ایمان آورند و یا راهی را كوركورانه بپیمایند، حتی قوانین و احكامی كه برای بندگان خود وضع كرده و عقل بشری به تفصیل ملاكهای آنها را درك نمی كند، به خبرهایی كه در مجرای احتیاجات قرار دارد، علت آورده».

از جمله آیاتی كه امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(ع) آن را بشارت به اهل عقل و فهم دانسته اند، این آیه است:

بندگانم را بشارت ده! همان كسانی را كه سخن را استماع می كنند و آنگاه از بهترین آن پیروی می كنند. اینان اند كه خداوند هدایتشان كرده است و اینان اند كه خردمندان اند.استاد مطهری در توضیح این آیه می نویسد:بندگان خدا پس از استماع سخن چه می كنند؟ آیا هر چه را شنیدند، باور می كنند و همان را به كار می بندند، یا همه را یكجا رد می كنند؟ نه، هیچ كدام؛ سخن را نقادی می كنند، سبك سنگین می كنند، ارزیابی می نمایند، آن را كه بهتر است، انتخاب می كنند و به آن عمل می نمایند. اینها كسانی هستند كه خدا هدایتشان كرده (پس هدایت الهی یعنی استفاده از عقل). در آخر آیه می فرماید: به راستی اینان صاحبان عقلِ ژرف اندیش هستند، مغز و اساس مطالب را پس از نقادی به دست می آورند، اما برای عمل، نه فقط برای آگاهی و اطلاع.

نقد كتاب و مطالب در تمدن ایرانی اسلامی بی سابقه نیست. متفكران مسلمانی بودند كه برای اولین بار منطق یونانی را نقد كردند: شیخ اشراق و ابن تیمیه، به صورتی منظم و مدون به این كار مبادرت كردند؛ و ابوبكر رازی، نخستین نقد كننده شكل اول قیاس ارسطویی است.

ابن حزم در كتاب «التقریب فی حدودالمنطق» و ابن تیمیه در كتاب« نقض المنطق»، بر ادراكات حسی و استقرا به عنوان منبع علم و معرفت تأكید كرده اند.

فقیهان برجسته هم همواره آرای پیشینیان را نقد كرده و در این زمینه دست به ابتكار زده اند. به عنوان نمونه می توان از شیخ مفید یاد كرد كه با قدرت در برابر اندیشه حدیث گرایی ایستاد و با كسانی كه قیاس را ملاك استنباط احكام قرار داده بودند، مقابله كرد و از استاد خود، ابن جنید، با احترام ولی به شدت انتقاد كرد و كتاب هایی در رد تألیفات وی نگاشت.

قبل از انقلاب اسلامی هم در مجلاتی چون سخن، یغما، كتاب هفته و... مجله وزین راهنمای كتاب به كوشش استاد ایرج افشار، نقد كتاب به صورت یك كار دانشگاهی پیگیری می شده است. نقد كتاب و مقاله در سراسر دنیای علم، بیانگر زنده بودن و پویایی و خلاقیت عالمان و اندیشمندان است. جامعه علمی ما باید در زمینه نقد تلاشی روزافزون كند.

فهرست منابع و مآخذ

۱- ارونسون، الیور. ۱۳۶۷. روان شناسی اجتماعی. ترجمه حسین شكركن. تهران: انتشارات رشد.

۲- طباطبایی، سیدمحمدحسین. ۱۳۶۴. المیزان. تهران: چاپ بنیاد فكری و علمی علامه طباطبایی. گرجی، ابوالقاسم. ۱۳۷۵. تاریخ فقه و فقها. تهران: انتشارات سمت.

۳-لاهوری، اقبال. ۱۳۴۶. احیای فكر دینی در اسلام. ترجمه احمد آرام. تهران: نشریه مؤسسه فرهنگی منطقه ای.

۴- مطهری، مرتضی. ۱۳۷۱. تعلیم و تربیت در اسلام. تهران: انتشارات صدرا.

۵-Biuvacher, John s.۱۹۶۹. modern philsophies of

Education. New Dehli; McGraw- Hill Publishing

Company, Ltd.

۶- Kneller, George F.۱۹۶۱. Foundation of Education,

NewYork, London: Jobn. Wiley& Sons.Inc

دكتر سیدكاظم اكرمی



همچنین مشاهده کنید