پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

زندگی در سایه تاویل های بی پایان


زندگی در سایه تاویل های بی پایان

ژاك دریدا ۲۰۰۴ ۱۹۳۰ م فیلسوف نامبردار و اثرگذار زمانه ماست دامنه اندیشه ها و تأملات او افزون بر اقلیم فرهنگی غرب, اكنون فضای فكری ایران را نیز دربر گرفته است ورود اندیشه های این فیلسوف به ایران, همچون هر اندیشه نویی با واكنش هایی متفاوت روبرو شده است كه درك و دسته بندی این واكنش ها به خودی خود جذاب و عبرت آموز است

ژاك دریدا (۲۰۰۴-۱۹۳۰.م) فیلسوف نامبردار و اثرگذار زمانه ماست. دامنه اندیشه ها و تأملات او افزون بر اقلیم فرهنگی غرب، اكنون فضای فكری ایران را نیز دربر گرفته است. ورود اندیشه های این فیلسوف به ایران، همچون هر اندیشه نویی با واكنش هایی متفاوت روبرو شده است كه درك و دسته بندی این واكنش ها به خودی خود جذاب و عبرت آموز است. پیام یزدانجو كه در كارنامه تألیفات و ترجمه هایش، برگردان برخی از آثار دریدا را نیز دارد، در مقاله حاضر می كوشد به تأویل هایی كه ایرانیان از اندیشه های ژاك دریدا عرضه كرده اند نظر كند و در باب این تأویل ها، خود به تأویل بنشیند. ذكر این نكته ضروری است كه مقاله حاضر، شكل مكتوب، پیراسته و بسط یافته خطابه ای است كه وی در خانه هنرمندان ایران القا كرد و «ایران» با حذف بخشی از آن، اینك مقاله مزبور را به دست انتشار می سپارد.

●گروه اندیشه

«ما بیش از آن كه به تأویل چیزها نیازمند باشیم به تأویل تأویل ها نیازمند ایم»: این گفته مونتنی سرلوحه سخنرانی مشهور ژاك دریدا در سال ۱۹۶۶ در دانشگاه جان هاپكینز بود كه بعدتر با عنوان «نشانه، ساختار، و بازی در گفتمان علوم انسانی» در كتاب «نوشتار و تفاوت» به چاپ رسید. دریدا در این جستار، كه اغلب به منزله اعلان رسمی آغاز «پسا - ساختارگرایی» در نظر گرفته می شود، به برخی از مهم ترین مضامین و مفاهیمی می پردازد كه در «شالوده شكنی» او اغلب نقش چشمگیری ایفا می كنند، مواردی از قیبل ساختار، مركز، مدلول استعلایی، حضور، خاستگاه، بازی، و تأویل. دریدا با نگاهی موشكافانه به فرض «ساختار»، از بروز رخدادی در حیطه اندیشه خبر می دهد كه این فرض را با چالشی ریشه ای مواجه كرده، و این رخداد در واقع مبرز شدن «ساختاریت ساختار» است؛ به بیان ساده یعنی دریافتن این نكته كه ساختارها بنیان های واقعی یا طبیعی كه خاستگاهی معصومانه، نامغرضانه، و منشأیی مسلم، حقیقی، خنثی، و... داشته باشند نیستند بلكه همواره با مؤلفه هایی ساختاربخش ساخته می شوند كه این مفروضات را در ساخت نظام های مطلوب خود مد نظر داشته اند. دریدا در ادامه به بررسی موردی مردم شناسی كلود- لوی استروس می پردازد و از این رهگذر فرض وجود مركز و نیز فرض حضور را به پرسش می كشد، از نیچه، فروید، و هایدگر به عنوان سه چهره شاخصی نام می برد كه درك ما از این مقولات را دگرگون كرده و «مدلول استعلایی» مستتر در پس آن ها را نشان داده اند، و سرانجام در پایان بحث خود به آغاز بر می گردد، بار دیگر مسأله تأویل را پیش می كشد و می گوید كه اكنون، پس از آن رخداد، در این برهه تاریخی، با دو تأویل از تأویل مواجه ایم: یكی تأویلی كه تأویل را معطوف به كشف خاستگاه ها و درك حقیقت اصیل و آغازین می داند (تأویل افلاطون گرایانه، یا به تعبیر دریدا روسوئیستی) و دیگری تأویلی كه تأویل را بازی بی آغاز و انجام، بی محور و مركز، و بازی آزاد نشانه ها می داند (تأویل نیچه ای). در این جا روشن است كه دریدا خود احتمالاً جانب كدام تأویل را می گیرد، اما مهم این كه در ادامه هشدار می دهد: مسأله مسأله گزینش یكی از این دو نیست، مسأله درك اهمیت موجودیت و تفاوت این دو گونه تأویلی است كه حوزه علوم انسانی امروزی را تشكیل می دهند. در هر حال، مسأله تأویل است.

با این مقدمه و با بازگشت به گفته مونتنی، من در این مجال می خواهم، شماری از تأویل های مطرح از دریدا در ایران را بر شمرده و به تأویل آن ها بپردازم. ضرورت ارائه تأویلی از این تأویل ها نكته ای است كه امیدوارم نیازی به اثبات نداشته باشد، اما پیشاپیش می خواهم تصریح كنم كه تأویل من از این تأویل ها، به اسلوب خود دریدا، در پی كشف درستی یا نادرستی مطلق یا كشف «حقیقت» آن ها نیست، كاری كه می خواهم بكنم ارزیابی انتقادی تأویل های موجود از دریدا در ایران و در ادامه، اگر بتوانم، ارائه تأویلی پراگماتیستی («مصلحت» گرایانه) از دریدا، با اتكا به خوانش ریچارد رورتی از او، است. پس پیشاپیش، باید این نوید (شاید نومیدكننده) را بدهم كه در این مجال احتمالاً نكات تازه یا مشروح چندانی برای آشنایی (ابتدایی) با دریدا نخواهید یافت.

●دریدا در جهان

پیش از ورود به بحث تأویل های دریدا در ایران، باید مروری هم بر تأویل های مطرح از او در دنیا، به ویژه در دنیای انگلیسی زبان، داشته باشیم _ بعدتر همسویی های برخی از تأویل های ایرانی از دریدا با این تأویل ها را نیز نشان خواهم داد.حدود یك سال از مرگ دریدا می گذرد، و «بزرگ ترین فیلسوف زنده دنیا» اكنون «برجسته ترین فیلسوف معاصر» و بی شك «بزرگ ترین فیلسوف قرن بیستم» (دست كم در نیمه دوم آن) نامیده می شود. حجم آثاری كه از دریدا و بسیار بیش از آن درباره او منتشر می شود به راستی حیرت انگیز است. این است كه امروزه هر بحثی درباره فلسفه، نظریه ادبی، و نقادی فرهنگی معاصر به آرا و آثار او گره خورده. و روی هم رفته به نظر می رسد كه اعتبار او حتی در محافظه كارترین محافل آكادمیك هم به رسمیت شناخته شده باشد.

با این حال، چنین اشتهار و اعتباری بدون مخالفت ها و مقاومت های دیرپا به دست نیامد. نوشته های دریدا آن چنان بلندپروازانه و نقادی های او آن چنان بی رحمانه بود كه هر نهاد و نحله مرسوم و مستقری در حیطه فلسفه و سایر علوم انسانی را دچار وحشت و بلكه نفرت می كرد. انتقادات اغلب كوبنده دریدا از پیشروترین چهره های فلسفی و گرایش های نظری اوضاع را از این هم دشوارتر می كرد و به این ترتیب طیفی از ناقدان، از فیلسوفان سنتی گرفته تا نظریه پردازان ساختارگرا و منتقدان ماركسیست، به مقاومت در برابر شیوع شالوده شكنی دریدایی و مخالفت با مشروعیت یابی آن برخاستند. دریدا حتی بیش از دیگر نوآوران نظری مورد حمله واقع شد. اگر دیگران مدافع نقادی گفتمان مدرنیته و احیاناً مدعی برگذشتن از آن بودند، دریدا در كل تاریخ تفكر غرب، از آغاز افلاطونی آن تا هم اكنون، تردید و تشكیك می كرد، و اتفاقاً ادعای یافتن راه حلی برای بر گذشتن از آن را نیز نداشت. در این میان، دقت و دشواری متون او كاركردی دوگانه داشت: دقت شگفت آور و منحصربه فرد متون دریدا مانع از این می شد كه مخالفان او را جدی نگیرند، و در واقع كم تر كسی می توانست در صلاحیت و كفایت او در ورود به پیچیده ترین بحث های فلسفه تردید كند؛ و با این حال دشواری بیش از اندازه این متون او را در معرض این اتهام قرار می داد كه كل كارش صرفاً سفسطه بازی های عالمانه و آكادمیك است و این «سوفسطایی امروزی» قصد بازی و شوخی با جدیت فلسفه غرب را دارد. به همین دلیل، نخستین استقبال ها از دریدا نه در عرصه فلسفه بلكه در عرصه ادبیات و نظریه و نقادی ادبی، آن هم در نه فرانسه یا حتی اروپای قاره ای بلكه در آمریكا و بعدتر در انگلستان، صورت گرفت. (در كاربرد تمایز فلسفی- ادبی در مورد متون دریدا، متونی اساساً مخدوش كننده این مرزبندی، احتیاط بسیار به خرج داد: در گیومه آوردن آن ها از همین رو است. )


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید