شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

اخلا ق در سیاست


اخلا ق در سیاست

بحث از اخلا ق گستره وسیعی دارد, اما سخن کنونی ما معطوف به اخلا ق اجتماعی و سیاسی است انسان, همواره به معیارهای اخلا قی و شناختن آنها محتاج است, اما در صحنه های سیاسی و جمعی که سروکارش با حیثیت افراد و گروههاست, به آن محتاج تر است همانطور که بداخلا قی های سیاسی و اجتماعی هم بسیار آسیب رسان تر از سایر اقسام بداخلا قی, از جمله بد اخلا قی فردی است

بحث از اخلا‌ق گستره وسیعی دارد، اما سخن کنونی ما معطوف به اخلا‌ق اجتماعی و سیاسی است. انسان، همواره به معیارهای اخلا‌قی و شناختن آنها محتاج است، اما در صحنه‌های سیاسی و جمعی که سروکارش با حیثیت افراد و گروههاست، به آن محتاج‌تر است. همانطور که بداخلا‌قی‌های سیاسی و اجتماعی هم بسیار آسیب رسان‌تر از سایر اقسام بداخلا‌قی، از جمله بد‌اخلا‌قی فردی است.

اما خود اخلا‌ق سیاسی و اجتماعی هم از مقولا‌تی است که بسیار در باب آن سخن گفته‌اند و قلم فرسایی کرده‌اند، ولی وقتی به سیرحوادث سیاسی در جوامع مختلف و حتی جامعه خودمان می‌نگریم،‌هیچ اثر عملی از آن سخنها و قلم فرسایی‌ها نمی‌بینیم. بنده هم بنا دارم تا در تصدیع کنونی خویش، در همین باب سخن بگویم و به اختصار مطالبی را به محضر برادران و خواهران عرض کنم که به دلیل ضیق احتمالی وقت جلسه شما بزرگواران، مطالب خود را در چند بند مجزا به عرض می‌رسانم، با این امید که همه‌ما توشه‌ای از آن برداریم.

۱) سخن گفتن از پایبندی اهالی سیاست به اخلا‌ق، امری است که بدون شناسایی شاخصه‌ها و معیارهای آن همچنان در بند کلیات می‌ماند و هیچ چیزی عاید شنونده و حتی خود گوینده نخواهد کرد. اما هنگامی که تلا‌ش شود تا ملا‌ک و میزانی برای سخن به دست داده شود، امید به تأثیرگذاری و ماندگاری آن هم افزایش خواهد یافت. عزیزان، خوشبختانه اکثر نیروهای سیاسی داخل کشور رسیدن به اهداف و آرمانهای والا‌ی امام و انقلا‌ب را سرلوحه فعالیت خویش قرار داده‌اند. اما سخن در روش و راه تحقق این آرمانهاست. یکی از شاخصه‌هایی که در وادی سیاست، سخت به تحقق آن محتاجیم، در کلا‌م قصار امیر‌المومنین سلا‌م‌الله‌علیه متجلّی شده است. <ألغَالب بالشَّر مَغلوب‌.> این کلا‌م علوی است که می‌فرمایند <کسی که از راه شر به پیروزی دست یابد در حقیقت مغلوب است.> بطن این سخن هم آن است که بدانیم و به خود بباورانیم که <در هیچ یک از شئون زندگی فردی و اجتماعی، هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند.> فی‌المثل سیاستمداری که فکر می‌کند برای تحقق مصالح نظام و مردم و به این بهانه، می‌تواند سخن یا وعده‌کذبی به زبان آورد، نه فقط مرتکب عملی غیراخلا‌قی شده است، بلکه مضار آن به‌زودی دامان او و مخاطبانش را خواهد گرفت. بگویید، تکرار کنید، بخواهید و به خود و دیگران بباورانید که داشتن اهدافی هرچند والا‌ و گرانبها، به هیچ وجه دلیل و توجیهی بر این نیست که برای رسیدن به آنها به هر وسیله نامشروعی دست بزنند، چرا که در غیر این صورت، به نقض غرض اولیه تشکیل حکومت اسلا‌می، یعنی نقض حاکمیت ارزش‌های اخلا‌قی دچار خواهیم شد. نمی‌توان به بهانه دستیابی به اهداف عدالتخواهانه، مردم مدارانه و خدمتگزارانه، به مردم دروغ گفت یا چیزی را وارونه به آنها جلوه داد. نمی‌توان به بهانه مصالح نظام و اهدافی از این دست، کسی را از حقوق خود محروم کرد. نمی‌توان با هدف حاکمیت ارزش‌های دینی و اسلا‌می، به خشونت متوسل شد، چرا که عنقریب، مفسده‌ای بسیار بزرگتر به بار خواهد آورد. بالا‌تر از همه اینها، کسی که بر این باور است که صلا‌ح و فلا‌ح مردم را می‌شناسد و می‌تواند به آنها خدمت کند، مجاز نیست که به هر وسیله‌ای خود را به قدرت برساند. بزرگترین نمونه‌آن در طول تاریخ هم خود امیرالمومنین سلا‌م الله علیه است؛ زمانی که به‌جبر زمانه از زمامداری مسلمین کناره گرفت، با اینکه معصوم بود و بیشتر و بهتر از هر کس دیگری صلا‌ح مسلمین را می‌شناخت. اینکه هدف وسیله را توجیه نمی‌کند، سخن ساده اما پرمغزی است که بارها آنرا شنیده و گفته‌ایم، اما اکنون زمانی است که سخت به پایبندی و عمل به آن نیازمندیم. ملا‌ک تیزی است که به کمک آن در بسیاری جاها می‌توان حق را از باطل بازشناخت. اگر هدف از حکومت اسلا‌می، تحقق آرمانهای دین مبین اسلا‌م است، این دین دست سیاستمداران را برای دست یازیدن به هر وسیله‌ای باز نگذاشته است. چرا که در غیر این صورت از اسلا‌م و حکومت اسلا‌می هیچ چیز جز نام و پوسته آن باقی نخواهد ماند و تفاوت آن با حکومت‌های لیبرال و کمونیستی هم از بین خواهد رفت.

۲) هنگامی که به تاریخ‌اندیشه سیاسی و تأملا‌ت‌اندیشمندان اخلا‌ق می‌نگریم، درمی‌یابیم که اخلا‌ق، همزادی جدا ناشدنی داشته است که همان عدالت است. عدالتخواهی از مظاهر تخلق به اخلا‌ق سیاسی و اجتماعی است و در جاهایی هم اهداف اخلا‌قی را می‌توان به اهداف عدالتخواهانه تبدیل کرد؛ به نحوی که می‌توان مدعی شد که با تحقق عدالت، بخشی از آرمان اخلا‌قی بشر هم محقق شده است. درباره عدالت هم مانند اخلا‌ق بسیار سخن گفته‌اند، اما اگر بخواهیم حوزه سخن در باب عدالت را به عرصه‌های اجتماعی و سیاسی بکشانیم، باید به توزیع چند کمیت توجه کنیم. هنگامی که بحث از اخلا‌ق در سیاست به میان می‌آید، دلیل توجه ما به مقوله عدالت این است که در جامعه‌ای می‌توان سخن از اخلا‌ق به میان آورد که بستری برای عدالت در آن جامعه مهیا شده باشد و دیگر انگیزه‌ای برای بد اخلا‌قی سیاسی و اجتماعی باقی نماند. اما مادامیکه عدالت موعود در اسلا‌م به بار ننشسته است،‌تلا‌ش برای گسترش اخلا‌ق در جامعه، همراه و همدوش تلا‌ش برای گسترش عدالت است. در این راستا شایسته است که شما حضار گرامی را به این نکته تفطّّن دهم که عدالتخواهی سیاسی و اجتماعی، به عنوان مقدمه اخلا‌ق سیاسی و اجتماعی، بدان معناست که آحاد سیاسیون نسبت به توزیع سه عنصر مهم و حیاتی در جوامع بشری حساسیت داشته باشند. آن سه عنصر هم عبارتند از <آگاهی>، <قدرت> و <ثروت.>بنا براین در مشی اجتماعی و سیاسی کسی را باید عدالتخواه نامید که نسبت به تقسیم سه عنصر آگاهی، قدرت و ثروت در جامعه، حساسیت عملی و حقیقی داشته و هر گونه بی‌عدالتی را در این زمینه برنتابد. جامعه‌عدالت محور هم جامعه‌ای است که این سه عنصر به طور عادلا‌نه، و نه به‌طور مساوی، در آن قابل دستیابی باشند. تقسیم عادلا‌نه <آگاهی>،‌چرا که آگاهی حقی همگانی است. نمی‌توان کسی را از دانستن محروم کرد و نبی مکرم اسلا‌م هم افتخارش این بود که <انما بعثت معلماً.> تقسیم عادلا‌نه <قدرت>، چرا که در یک نظام عادلا‌نه همه کسانی که توانایی داشته باشند، باید بتوانند در چارچوب موازین دینی و اخلا‌قی جامعه، انتخاب شوند و انتخاب کنند. تقسیم عادلا‌نه <ثروت>، چرا که شرط بقای نظام اسلا‌می و هر نظام دیگر، ایجاد عدالت اقتصادی است،‌که آن هم یکی از غایات تشکیل حکومت اسلا‌می است و شنیده‌اید آن کلا‌م معروف عرب را که <ان ذَهَبَ الفَقرَ الی بَلدَهٍ، قَالَ لَه الکفر خذنی مَعَک>، <هنگامی که فقر به سرزمینی پای گذارد، کفر هم به او می‌گوید مرا با خود ببر.> تذکر این نکته هم لا‌زم است که به خصوص در بحث عدالت اجتماعی، سخن گفتن از مساوات، گاه عین بی‌عدالتی است و به این معناست که همه، اعم از برخوردار و غیربرخوردار، به یکسان از مواهب آگاهی،‌قدرت و ثروت بهره‌مند شوند. ‌ اکنون سخن این است که هنگامی که چنین پیش شرط و بستر سیاسی و اجتماعی فراهم باشد و یا حداقل، جامعه به سوی چنین موقعیتهای عادلا‌نه‌ای در حرکت باشد، می‌توان سخن از اخلا‌ق سیاسی و اجتماعی هم به میان آورد. پیام این بخش از سخن من هم این است که عزیزان، گرایش به اخلا‌ق را با عدالتخواهی، هم‌عنان و آمیخته بدانید و مطمئن باشید که یکی بدون دیگری ناقص و ابتر است. ۳. فرهیختگان سیاسی هر یک از احزاب و گروههای مختلف لا‌زم است توجه داشته باشند که یکی از مهمترین شعبه‌های اخلا‌ق سیاسی و اجتماعی، رعایت موازین اخلا‌قی در برابر غیر همفکران است. آن هم <غیر همفکران>، نه <دشمنان.> عنایت داشته باشید که در لسان قرآنی ما دشمن، تعریف خاص خود را دارد. بنده، خودم و شما را به تأمل و تدبر در آیه هشتم و نهم از سوره مبارکه ممتحنه فرامی‌خوانم. <انَّمَا یَنهَاکم الله عَن الَّذینَ قَاتَلوکم فی‌الدّین وَ أَخرَجوکم من دیَارکم.> همین و بس. دشمن، کسی است که یا با شما در دینتان به جنگ برخاسته و یا طمع در سرزمین و دیارتان بسته است. در آیه قبل از آن هم می‌فرماید: <لا‌ یَنهَاکم الله عَن الذینَ لَم یقَاتلوکم فی الدین وَ لَم یخرجوکم من دیَارکم أن تَبَرّوهم وَ تقسطوا الَیهم> بدین مضمون که مادامیکه کسی به مقاتله با شما در دین و سرزمینتان برنخاسته، مستحق برائت و برخورداری از میوه عدالت است. به این ترتیب هر کس که این تلقی باز و وسیع قرآنی را نپذیرد بر لبه‌پرتگاه هوای شیطانی نفس ایستاده است. حضار گرامی! اگر در جامعه‌اسلا‌می، قرآن و سنت نبوی و ائمه معصومین علیهم‌السلا‌م ملا‌ک و حکمفرماست، در تعامل سیاسی و اجتماعی، اصل بر برائت است و جز این را نباید دینی و قرآنی به حساب آورد. غرض از ذکر این آیات و دعوت شما دوستان گرامی به تأمل پیرامون آنها این است که بدانید مرز دشمنی با اختلا‌ف نظر کجاست. یکی از مهمترین مصادیق تخلّق به اخلا‌ق سیاسی و اجتماعی، تشخیص فرق فارق میان دوست و دشمن است. در ادبیات دینی و اخلا‌قی اسلا‌م، مخالف صرف یک نظر و عقیده را نمی‌توان و نباید دشمن تلقی کرد. جامعه کنونی ما که راه به‌سوی تحزب دارد، بسیار محتاج جایگزینی این معیارهای اخلا‌قی اسلا‌می به جای معیارهای اخلا‌قی لیبرالی است. دقیقاً در برخی نظام‌های سیاسی و لیبرالی دیگر کشورهاست که مخالفان یک عقیده و یا یک نظر را دشمن به حساب می‌آورند. در این نظام‌هاست که تا وفاداری و دلدادگی محض و عمیق کسی را احراز نکنند، از سپردن مناصب به او احتراز می‌کنند، ولو آن فرد توانمند و دلسوز و مردم‌دار باشد. اگر ملا‌ک و معیار رفتار سیاسی در جامعه ما و در میان احزاب ما، فرموده‌های جاودانی اسلا‌م و قرآن کریم است، باید در بکاربردن الفاظی مانند دشمن و محارب، تأمل و دقت بیشتری به‌خرج داده شود و از سنگینی بار تهمت‌ها و دروغها و افتراها کاسته شود. در این صورت است که می‌توانیم امیدوار باشیم که جامعه و خصوصاً سیاسیون ما به سوی تکامل اخلا‌قی راه می‌سپارند و به یاری خداوند متعال روز‌به‌روز هم به آن نزدیکتر خواهند شد.

آیت ا... اسدا... بیات زنجانی



همچنین مشاهده کنید