جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جایی بیشتر برای جادوگران


جایی بیشتر برای جادوگران

نگاهی به اجرای چه مرد ظالمی به کارگردانی پاول ژوکوتاک از لهستان

عموما آثار پیشرو را به خصوص در حوزه تئاتر با خصلت هایی همچون دیرفهمی، واپس زنی مخاطب عام، پیچیدگی و دستیابی دشوار به محتوا، عدم توجه به لذت مخاطب و. . . می شناسند.

آثاری که برخلاف ذائقه رایج حرکت می کنند و نزد مخاطب عام و گاهی خاص حتی نوعی حس نفرت و انزجار برمی انگیزند. اما در تاریخ تئاتر و به خصوص در تئاتر معاصر دنیا بسیارند اجراهایی که ضمن پای فشردن بر هنجارشکنی ها و پیچیدگی هایشان، در جلب مخاطب نیز موفق عمل کرده اند و توانسته اند با اقشار مختلفی از مخاطبان با سلیقه ها و سطوح درک متفاوت ارتباط برقرار کنند.

چه مرد ظالمی یکی از آن اجراهاست که با وجود پیچیدگی ساختاری فراوان، با وجود آن که فهم دقیق آن مستلزم فهم مکبث شکسپیر است و با وجود آن که اجرایی میدانی است که ممکن است تماشاگران ناهمگونی را به دور خود گرد آورد اما در برقراری ارتباط با این سطوح متفاوت تماشاگران موفق عمل می کند لذت و وجد عمیقی نزد مخاطب خود می آفریند.

اما پرسش اینجاست که چگونه می توان تماشاگرانی ناهمگون و با سطوح مختلف را راضی نگه داشت. برای یافتن پاسخ نخست باید راه های عرضه این اثر را به مخاطب بررسی کرد. چه مرد ظالمی در سه ساحت به مخاطب عرضه می شود، سه ساحت به هم وابسته و درهم تنیده و در عین حال مستقل.

هر کدام از این سه ساحت بخشی از مخاطبان را درگیر اجرا می سازد. این سه ساحت را می توان بدین گونه نام گذاری کرد:

▪ ساحت دیداری

▪ ساحت تحلیلی

▪ ساحت نشانه ای، اکنون ما به بررسی نحوه عرضه هر کدام از این سه ساحت می نشینیم.

۱) تماشاگر چه مرد ظالمی حتی اگر با مکبث شکسپیر آشنایی نداشته باشد، یا با رویکردی مفهومی به اثر نگاه نکند یا در پی آن نباشد یا نتواند خط سیری داستانی را در اجرا پی بگیرد و اگر شناختی از پرفورمنس ها و اجراهای مدرن نداشته باشد باز هم درگیر اجرا شده و از آن لذت می برد. بخش عمده ای از این لذت از تصاویر و زیبایی های دیداری اثر ناشی می شود. چه مرد ظالمی بیش از هر چیز اجرایی است دیداری و وابسته به حرکت و نه اجرایی استوار بر کلام، اما زیبایی بصری در این اجرا تنها یک زیبایی انتزاعی نیست، بلکه خود از چندین عامل مهم نشات می گیرد.

بخشی از زیبایی بصری این اجرا به دلیل غیرمتعارف بودن تصاویر و حرکات آن است و بخش عمده ای از لذت اجرا لذت حاصل از شگفتی است. انسان هایی عجیب روی چوب های بلند، استفاده از موتورسیکلت ها، دکور عظیم و متغیر، اصواتی که حرکات ترکیب شده با آن ها بر غریبی آن ها می افزاید، آتش های بزرگ و کوچک، آکسسوارهای عجیبی که ما به ازایی در جهان واقعیت ندارند همه در اجرایی میدانی آن هم در شباهنگام فضایی اگزوتیک و غریب خلق می کنند که وجد تماشاگر را در پی دارد. بخش دیگری از جاذبه بصری این اجرا را می توان در رویکرد آئینی اسطوره ای آن جستجو کرد.

با وجود آن که اجرا در زمان معاصر می گذرد و از اشیاء جدیدی همچون موتورسیکلت، مسلسل، دوچرخه، کلت و. . . بهره می گیرد اما فضای غالب بر تابلوها و تصاویر این اجرا فضایی آیینی اسطوره ای است. آنچه باعث ایجاد این فضای آئینی-اسطوره ای می گردد نوع طراحی حرکت ها نوع استفاده از آتش، حضور چوب های نیمه سوخته بر صحنه و حضور غالب و آیینی جادوگرهاست. این تصاویر بر ناخودآگاه تاریخی مخاطب اثر می گذارند و او را به فضایی آیینی رهنمون می شوند.

سومین عامل این جذابیت دیداری را می توان در طراحی های حساب شده و کمپوزسیون های پویای کارگردان یافت. تابلوهایی که با حرکت مداوم بازیگران دگرگون شده و جای خود را به تصاویر و تابلوهایی زیباتر می سپردند. این پویایی تصاویر باعث می شود ریتم بصری اثر ریتم پویا و جذابی باشد و تماشاگر را با اجرا درگیر کند. این جاذبه های بصری در طول اجرا باعث می شود نیاز چندانی به حضور کلام در صحنه احساس نشود و حتی تماشاگری که چه به لحاظ روایی و چه به لحاظ مفهومی نتوانسته با اثر ارتباط برقرار کند از تصاویر اثر بهره مند گردد و لذت ببرد.

۲) اجرای چه مرد ظالمی تحلیلی عمیق و آگاهانه از مکبث شکسپیر است، تحلیلی که در آن سویه هایی از متن شکسپیر به حاشیه رفته و یا حذف شده اند و سویه های دیگری در آن برجسته شده و حتی بدان افزوده شده اند. بدین ترتیب در عین آن که آنچه بر صحنه می بینیم مکبث است اما در عین حال با مکبث دیگرگونه و متفاوتی روبه روییم. در این اجرا بیش از هر چیز سویه های آیینی-اسطوره ای نمایشنامه مکبث مورد توجه قرار گرفته و برجسته شده اند.

در این راستا بر نقش جادوگران و اشباح در اجرا بسیار بیشتر از مکبث شکسپیر تاکید شده است و بخش عمده ای از رویدادهای محوری در این اجرا بر پایه کنش جادوگران به پیش می رود. بسیاری از شخصیت های محوری نمایشنامه شکسپیر همچون مالکوم و ومکداف حذف می شوند و جدای از جادوگران بیش از همه بر شخصیت بانکو و پسرش فلیانس تاکید می شود. علت این تاکید را نیز باید در تحلیل آیینی اجرا سراغ گرفت چرا که تحلیل آیینی این گروه بر اساس یک کهن الگوی اسطوره ای استوار است و آن جنگ انسان با تقدیر و سرنوشت مقدر از طرف خدایان است. مکبث و بانکو کسانی هستند که جادوگران در مورد آن ها پیشگویی می کنند. به مکبث سلطنت را وعده می دهند و به بانکو سلطنت پسرانش را اما مکبث می خواهد برخلاف خواسته های قوای غیبی و سرنوشتش سلطنت را در خاندانش موروثی کند و به همین دلیل نیروهای غیبی بر ضد او برمی خیزند.

این تحلیل باعث می شود سراسر اجرا با وجود استفاده از عناصر مدرن و با وجود کشاندن رخدادهای زمان نمایشنامه به دوران معاصر فضایی آیینی داشته باشد و کشاندن آن به دوره معاصر نیز تاکیدی است به کهن الگوی مستتر در اجرا.

کهن الگویی که به پیش از زمان رخدادهای مکبث تعلق دارد و تا مدت ها پس او نیز به انواع و اشکال مختلف وجود خواهد داشت. اما آنچه در این میان و در تحلیل این گروه از مکبث بیش از پیش جلب توجه می کند خط داستانی مستقل اثر است که حتی با وجود عدم آگاهی مخاطب از مکبث شکسپیر می تواند به عنوان اثری مستقل تلقی گردد. هر چند چه مرد ظالمی اجرایی برگرفته از مکبث شکسپیر است اما هرگز اجرایی وابسته به آن نیست.

۳) سومین ساحتی که چه مرد ظالمی قصد دارد برای برقراری ارتباط با مخاطب از آن بهره گیرد ساحت نشانه ای است. نشانه های متعددی که در اجرا از متن شکسپیر فراروی کرده و به عنوان نشانه هایی چندسویه و تاویل پذیر به مخاطب عرضه می شد، نشانه هایی غنی در نقد جهان جنگ مدار کنونی. این نشانه های اغلب دیداری، نشانه هایی همسو بودند که در دستگاهی نشانه شناسانه و در افقی تاویلی بحران های جهان معاصر را به نقد می کشیدند.

وجود تاجی که با فشنگ ساخته شده است نشانگر حضور جنگ به عنوان عامل مسلط در دنیای امروز است. دنیایی که در آن جنگ، خدایان جنگ و اسلحه بر انسان سروری می کنند.

رحیم عبدالرحیم زاده



همچنین مشاهده کنید