شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

بیداری دینی عنصر حیات بخش اسلام


بیداری دینی عنصر حیات بخش اسلام

بعثت پیامبر اسلام ص , طلوع انفجاری بود که روانهای خفته را حیاتی تازه بخشید و عقول و اندیشه ها را به تفکر و حرکت وا داشت

بعثت پیامبر اسلام(ص)، طلوع انفجاری بود که روانهای خفته را حیاتی تازه بخشید و عقول و اندیشه ها را به تفکر و حرکت وا داشت.

پرچم توحید و یکتا پرستی، در برابر شرک و بت پرستی بر افراشته شد. فرهنگ جاهلی، عبودیت بتهای بی جان و طواغیت و زراندوزان، در برابر پیامهای انقلابی و حیات بخش قرآن، به هزیمت رفت. محرومان، که طوق بندگی اربابان را بر گردن داشتند، آزادی یافتند. عمارها و بلال ها بر ابوسفیان ها و ابوجهل ها فرمانروایی یافتند. در یک کلمه، توحید و عدالت پیروز شد. ولی دیری نپایید که با رحلت پیامبر خدا(ص)، حرکت قهقرایی آغاز شد و اندک اندک، اسلام اصیل از جوهره اصلی خویش خالی شد و پیرایه ها و خرافات به میدان آمد.

شرک در عمل جای اخلاص و توحید را گرفت. سادگی و برادری جای خود را به تشریفات خشک داد. عطش قدرت و زندگی لذت بخش، به جای شوق به جهاد و شهادت در راه خدا نشست. عمارها شکنجه شدند و ابوذرها به تبعیدگاه رفتند. کعب الاحبارها به جای ابوذرها و مقدادها بر منبر پیامبر(ص) به موعظه مردمان پرداختند! سرانجام، بنی امیه که نتوانسته بودند اسلام را در بدر و احد شکست دهند، با خدعه و نیرنگ و نقاب اسلام مداری بر چهره، بر مسلمانان حاکم شدند.

با این وضعیت، روز به روز، اسلام راستین به بوته فراموشی سپرده و ظاهری با صدها پیرایه به جای اسلام حقیقی جایگزین می شد، به گونه ای که حضرت علی(ع) در زمان خود، از امتزاج حق و باطل و مشکل بودن تشخیص آنها برای مردم سخن می گوید. متأسفانه این جریان، در قرون بعدی نیز به خاطر گسترش قلمرو اسلام و ورود اندیشه ها و عقاید گوناگون، به حوزه اسلامی و امتزاج حق و باطل بیشتر شد و تمییز اسلام حقیقی از غیر آن دشوار گردید.

دردوران استعمار، استعمارگران برای ایجاد سلطه خود بر کشورهای اسلامی، بر سر راه خود موانع بسیاری می دیدند که همه آنها از وجود رگه های اسلام اصیل در میان مسلمانان سرچشمه می گرفت. از این رو، بر آن شدند تا با ایجاد تفرقه میان مسلمانان، به مقابله با اسلام حقیقی، که مانع سلطه آنان بود، برخیزند. از روزی که تبر تفرقه بر «شجره طیبه» وحدت مسلمین فرود آمد و ریشه های به هم پیوسته آن را از هم گسست و شاخه های شاداب آن را شکست تا تنور منافع آزمندان گرم شود، بر مسلمانان چه ها که نرفت!سیادت آنها پایمال غرور و نخوت و کینه و آزمندی استعمارگران غربی گشت!عزت و شوکت و اقتدار آنان در «صر صر» فرهنگ آلوده غرب نابود شد و ثروت و امکانات و منابع مسلمانان به تاراج رفت و در داخل مملکت اسلامی چه خونها که ریخته نشد و چه توانها که در اختلافها و تنشهای فرقه ای، از مسلمانان گرفته نشد.

سرزمینهای اسلامی که روزگاری گلهای «محبت» و «اتحاد» در آنها به بار می نشست، به شوره زارانی تبدیل گشت که جز خس و خار کینه و بدبینی در آنها دیده نمی شد. ابرهای تیره«تفرقه»، گرمای اتحاد و همبستگی و انسجام اسلامی را از گستره سرزمینهای اسلامی سترد و سرما و یخبندان «تشتت» و «تنازع» را جایگزین تالیف و تعاون ساخت. طوفان تنازعات در سراسر ممالک اسلامی وزیدن گرفت و تمامی مظاهر آبادانی، رشد، صلاح، خلاقیت و شکوفایی را در هم کوبید. بنای شوکت و عزت مسلمانان را ویران ساخت و دروازه های نفوذ ناپذیر این ممالک را به روی بیگانگان هاروآزمند گشود. نیروی مسلمانان صرف این تنازعات شد و در کشاکش این درگیریها فرسوده گشت. میراثهای علمی و فرهنگی آنها در آتش تفرقه و تشتت سوخت و نابود شد و ثمرات تلخ و پیامدهای ناگواری عاید مسلمانان گشت و اسلام در «غربت» گرفتار شد.

اما دیری نپایید که دلسوزانی بدرخشیدند و ابوذروار زیستند و غم تنهایی و تبعید را به جان خریدند. از تهمت و ناسزا و زندان و تبعید و شکنجه نهراسیدند، خود را به خون و آتش و طوفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر، سرافراز ولی غرق به خون یاران و رفیقان خویش پیروز شدند و رستاخیز دینی و اسلامی و نهضت رونشگری و احیای دینی را درایران پایه گذاری کردند. این نهضت که مبتنی بر قطرات الهی انسانها شکل گرفت، دیری نپایید که پیام و تأثیرش جهان را در نوردید. بویژه کشورهای اسلامی از این موج بیداری اسلامی که شکل گرفته بود، تکان خوردند و محور و شالوده اتحاد کشورهای اسلامی از عمومیت و گستردگی و شمول و استواری و استحکام فزون تری برخوردار شد. پس از آن، اسلام می توانست به عنوان یک آرمان مشترک که در تار و پود تک تک مسلمانان ریشه دارد، شالوده محکمی برای بنای وحدت اسلامی باشد تا بر روی آن، بنیان مرصوص و دژ استواری در مقابل دشمنان بنا شود. چنین هم شد، در برخی بلاد اسلامی، بیداری دینی، سنگر تمدن و عزت و اقتدار مسلمانان در برابر توحش و تجاوز سلطه گران شد.

بویژه در لبنان و فلسطین، جنبش بیداری دینی و انسجام اسلامی، به شکل گیری جریانهایی منجر شد که خواب و رویای «از نیل تا فرات» آل صهیون را برآشفته کرد؛ حزب ا... در لبنان و حماس و جهاد اسلامی در فلسطین. اما این بار نیز دیری نپایید که حرکت براندازی این نهضت دینی در جبهه استکبار آغاز شد.

اگر در دوره پس از رحلت پیامبر(ص) مسیر قهقرایی از درون جامعه مسلمانان آغاز شد و بنی امیه با خدعه و نیرنگ و با نقاب اسلام مداری بر چهره، بر مسلمانان حاکم شدند، این بار حرکت براندازی اسلام اصیل، از سوی نظام سلطه جهانی و صهیونیسم بین الملل، از برون آغاز و طواغیت و زراندوزان و حاکمان اقتدارگرای عربی نیز از داخل جامعه مسلمانان با نقاب اسلام مداری، با جبهه کفر و استکبار همراه و همنوا شدند. اینان به شرایط جهانی امت اسلامی کمتر نگریستند و روابط داخلی را بر اساس «تنگ نظری دینی» و «حفظ قدرت خویش» بنا نهادند و نه تنها دندانهای تیز و طمعکار نظام سلطه و صهیونیسم بین الملل را برای غارت منابع جهان اسلام با دیده اغماض نگریسته و جنایتهای آنها را در لبنان و فلسطین وعراق و افغانستان و دیگر بلاد اسلامی به فراموشی سپرده اند، که حتی همگی در جبهه کفر در برابر جبهه اسلام بویژه علیه جمهوری اسلامی ایران، دولت وحدت ملی عراق، حزب ا... در لبنان و جنبش حماس در فلسطین، صف آرایی کرده اند. قبح این رویارویی آشکار با جنبش بیداری دینی به گونه ای توسط برخی رژیمهای عربی منطقه ریخته شده که رژیم سعودی حاکم بر سرزمین مهبط وحی و رسالت پیامبر(ص)، دست در دست خیبریان زمان، از نخست وزیر رژیم صهیونیستی می خواهد تا برای نابودی حزب ا... به لبنان حمله کند و در مقابل عربستان (از کیسه ملت مسلمان این کشور) تمام هزینه های این جنگ را بپردازد.

امروزه نه تنها در لبنان و فلسطین، بلکه در کل جهان اسلام، دست صهیونیسم بین الملل، در انبوهی از تنازعات فرقه ای و قومی مشهود است. از این رو، بررسی میزان تأثیر صهیونیسم در ایجاد اختلاف مذهبی و قومی و فرقه ای در جهان اسلام و نیز میزان مساعدت نقاب داران مسلمان به این حرکت، نیازمند تحقیقی گسترده است و بر نویسندگان و صاحب نظران جوامع اسلامی ضروری است که در این واقعیت تلخ بنگرند و حقایق را برای امت اسلامی با اسناد و مدارک و تحلیل آن بازگو کنند.

دکتر مجید صفا تاج



همچنین مشاهده کنید