پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نقد احمد میراحسان بر وضعیت سینمای مستند


نقد احمد میراحسان بر وضعیت سینمای مستند

برخورد با مسئله هیأ ت ها و جشنواره های فیلم ما غالبا مشمول یک تلقی موردی و غیرریشه ای شده است و من مصمم هستم طی مقاله ای پژوهشی به انواع مغلطه ها در مسئله ی انتخاب فیلم های مستند در جشنواره ها بپردازم

برخورد با مسئله هیأ‌ت‌ها و جشنواره‌های فیلم ما غالبا مشمول یک تلقی موردی و غیرریشه‌ای شده است و من مصمم هستم طی مقاله‌ای پژوهشی به انواع مغلطه‌ها در مسئله‌ی انتخاب فیلم‌های مستند در جشنواره‌ها بپردازم. زیرا این مسئله از هر طرف دچار کج‌فهمی است و عموما نمی‌خواهیم واقع‌بینانه، تاریخی و ریشه‌ای به مسئله بنگریم و آن را حل کنیم.»

معمولا در صحبت‌ها و بررسی‌هایی که به این موضوع می‌پردازد، امری بدیهی فراموش می‌شود و آن، این‌که هیأت‌ها در سیستم‌های مختلف کارکردهای متفاوتی دارد. اگر شما سیستم تمرکزگرایی داشته باشید که تحمل نقد را ندارد و به گفت‌وگو نیز اعتقاد ندارد، آشکاراست هرگونه هیأت متخصص یا غیرمتخصص منتخب این‌گونه مدیریت با مستندهایی که وجه نقدکننده و پرده برافکنانه دارند مشکل خواهد داشت و مخالف خواهد بود.»

برعکس نگرشی که مبتنی بر فکر درست از مقتضیات درست از زمان ما و پیشرفت‌های جهان معاصر است و راه توسعه جامعه ایران به سوی حقوق کامل‌تر و اصلاح روحیات کهنه‌ گام برمی‌دارد در انتخاب مستندها و ارزش‌های واقعی ساختاری و دیداری توجه نمی‌کنند و به فیلم‌های مستند از زاویه داوری و ایدئولوژی سیاسی نمی‌نگرد و نهادهای گوناگون حرفه‌ای و صنفی به گونه‌ای تعریف می‌شوند که گونه‌ی مستند اجتماعی یا منتقد به جرم نقد در محدودیت قرار نگیرد.

سخن تکراری و کلیشه‌ای درباره مسایل داوری و هیأت انتخاب و مسایلی از این دست که جوان‌ها را به کار بگیریم یا افراد دست‌اندرکار مستند را به اجرا بگماریم، بی‌توجه به مناسبات واقعی و سیستماتیک است نتیجه آن هم ندیدن بحران اصلی و در نهایت سطحی دیدن مشکلات و محکوم‌کردن این مدیر و آن مدیر مسوول که چه بسا ناخواسته کمک به رشد کسانی است که دیدگاهی متحجر دارند و جانشین مدیرانی کارآمدتر می‌شوند.»

طرح ناقص جشنواره‌ها و هیأت انتخاب را آسیبی جدی‌تر است و مستندسازان و پژوهشگران و منتقدان باید از افتادن به دام هیاهوهای ژورنالیستی دوری بگزینند و عمیق‌تر کم‌وکاست نهاد ما را در شرایط گذار بررسی نمایند و از سطحی‌نگری بپرهیزند.

بحث‌های مربوط به داوری و انتخاب پیش از همه به طور غالب در ریشه‌اش به مسایل سیستم سیاسی و گفتار و نظم قدرت مربوط می‌شود و چه بسا طرح نادرست مسئله بحران را تشدید می‌کند..

بحث‌های مربوط به داوری‌ها و انتخاب غالبا به مسایل سیستم سیاسی بازمی‌گردد و گاه بسیاری از اتفاقات ریشه در این فضا دارند. متاسفانه راه‌حل‌های انتزاعی و بی‌ربط به واقعیات عقب‌ماندگی‌هایی که باید رفع شود هیچ کمکی به حل مسایل نخواهد کرد. مساله مهم این است که برای جستجوی راه بهبود ما هیچ نیازی به دیالوگ مستمر پژوهشی بین مستندسازان و مسولان دولتی نداریم و فاقد هرگونه برنامه‌ریزی در این زمینه هستیم. درحالی‌که مسئله انتخاب فیلم در جشنواره‌ها به هیچ عنوان نباید به دیدگاه‌های یک کابینه مربوط شود.

وقتی نظام حاکم بر جشنواره‌ها در دست دولت متمرکز است و ما گامی برای برگزاری جشنواره‌های خصوصی برنمی‌داریم، نمی‌توانیم به اشکال گوناگون انتظار مداخله دولت را نداشته باشیم. می‌خواهم بگویم که یک مدیر دولتی چه بسا خود تحت فشار سیستم باشد و چه بسا او در یک فضای مدیریت خصوصی کار آمدی بسیار بیشتری داشته باشد. فکر می‌کنم که اصل قضیه آن است که ما بپذیریم که به غیر از گفت‌وگو هیچ راه و وسیله‌ای منجر به بهبود این شرایط نمی‌شود. در این شرایط تنها راهی که می‌تواند منجر به پیشرفت و بهبود شرایط شود راه گفت‌وگو است و بنا نهندگان هر نظمی که مبتنی بر فقدان عقلانیت و به رسمیت شناختن گفت‌وگو باشند، افرادی نقدناپذیر و مستبدانی ناتوان از پیشرفت هستند. من مطمئنم عاقلان حوزه فرهنگی و دوراندیشانی که خواهان توسعه ایران هستند در همه زمینه‌ها از جمله در فضای مستند از راه‌حلی به نام گفت‌وگو برای درک آسیب‌ها استقبال می‌کنند. زیرا طبیعی است که مدیران نیز حرف‌هایی دارند که مستندسازان مایلند، بشوند.

چه افرادی که نقد دارند و چه مسوولانی که قصد پاسخ دادن به این انتقادها را دارند باید توجه و باور داشته باشند که لازمه پیشرفت آن است که پیش از هر اقدامی، آمادگی گفت‌وشنود داشته باشند. نکته دیگر هم آن که در ایران تنها نهادهای مختلف و از جمله نهادهای مسوول سینمای مستند در دست دولت قرار دارد و همین مسئله به عنوان یکی از ایده‌های اصلی این سیستم مطرح است. چراکه هنگامی که اداره سینما مورد اعتراض قرار می‌گیرد این گلایه‌ها به عنوان اعتراض و توطئه علیه دولت محسوب می‌شود، حال آن‌که به هیچ عنوان این‌گونه نیست. اما هنگامی که دولت اموری را در دست می‌گیرد که به او ارتباطی ندارد، در نهایت یا ناچار است که صدای اعتراض‌ها را خاموش کند و یا سرچشمه آن‌ها را نوعی توطئه بداند تا بدین‌ترتیب وانمود کند که تمام امور به طور درست پیش می‌رود ویا در نهایت راه دیگری هم که وجود دارد آن که مسوولان بخش‌های مختلف بپذیرند که کارهای آن‌ها ممکن است کاستی‌هایی نیز داشته باشد که این موارد با گفت‌وگو و صحبت‌کردن حل خواهند شد.

به شخصه صحبت‌نکردن درباره مشکلات و معضلات را به هیچ‌عنوان درست نمی‌دانم و معتقدم آن‌هایی که به این نگاه دامن می‌زنند به نوعی ریاکار هستند و قصد دارند سر دولت را کلاه بگذارند. من هم قبول دارم که مورد نقد قرار گرفتن سخت و تلخ است، اما هنگامی که به گفت‌وگو با منتقدان نمی‌پردازید و به آن‌ها اجازه ابرازنظر نمی‌دهید به نوعی دولت را به نقدناپذیر بودن وا می‌دارید و بدین‌ترتیب مدیریت دولتی را به تضعیف می‌کشید، در صورتی‌که یک مدیر درست و موفق همواره انتقادات را در راه پیشرفت مورد استفاده قرار می‌دهد و به نظرم هر مستندساز معقولی آماده است حرف مدیران را بشنود. یعنی اگر مدیرانی معتقدند مستندسازانی در مسیری علیه هویت ملی و حدود حرفه‌ای گام برمی‌دارند می‌توانند آن را روشن بیان کنند و پاسخش را بشنوند.

این‌که برخی دوستان می‌گویند که نقدی بر انتخاب‌ها یا موضوعات دیگر وارد نیست و در تمام دنیا هم جشنواره‌ها به سلیقه خود فیلم انتخاب می‌کنند و هیچ اعتراضی هم نیست مسئله درستی محسوب نمی‌شود چراکه در تمام دنیا جشنواره‌ها به شکل خصوصی برگزار می‌شوند و علاوه بر آن همواره فیلم‌های انتخاب شده مورد اعتراض قرار می‌گیرند. این شیوه تفکر مخصوص عده‌ای است که سعی دارند با تشدید و ترویج نوعی نگاه بستر برای خود جایی باز کنند و مقامی به دست آورند. درحالی‌که دوستی واقعی تشویق مدیران به گفت‌وگو با قشرهای فیلم‌سازان و مردم است.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد آن که در جامعه ما نوعی بیماری وجود دارد و به واسطه‌ی آن تمام ما و حتی منتقدان، هنگامی که مورد نقد قرار می‌گیرند آشفته می‌شوند. اما در هر صورت راهی به غیر از گفت‌وگو و ضرورت ترویج آن وجود ندارد و در این میان صحبت‌کردن قطعا به نفع کسی خواهد بود که مورد خطاب و نقد قرار گرفته است. در این میان هم سینمای مستند و مطبوعات از داغ‌ترین فضاهای نقد هستند و اساس قصد آن‌ها گسترش نگاه نقادانه است و شاید به همین دلیل است که به طور مدام در معرض سوء تفاهمات قرار می‌گیرند.

باید توجه داشته باشیم که به هیچ عنوان کسی که نقد می‌کند در پی خشونت‌ یا براندازی نیست و حتی می‌تواند یک دوست، یک همکار و یا یک معاون باشد به هرحال اگر فرد انسانی مدرن و حقیقتا دلسوز باشد، به محض این‌که احساس تکلیف کرد سعی می‌کند که با خردی پژوهشگر و به شیوه‌ای عقلانی به بررسی مسایل بپردازد. لذا از همین‌جا از تمام دست‌اندرکاران سینمای مستند درخواست می‌کنم که به استقبال از نقدها بروند.

منتقدبودن صرفا به این معنا نیست که حرف‌های آتشین بزنیم، من به شخصه به هیچ‌عنوان این رویه را قبول ندارم و معتقدم برای نقدکردن باید ابتدا شناخت درستی از شرایط واقعی داشته باشیم. به هرحال در سینمای مستند ایران نیز نقدهایی وجود دارد و اگر قرار باشد گروهی با دید بسته جلوی نیمی از فعالیت‌ها را بگیرند و با نگاهی یکسویه به مسایل نگاه کنند، مسئله‌ی درستی نیست.

البته نباید فراموش کنیم که سینمای مستند در زمان مدیریت محمد آفریده دستاوردهای خوبی داشته و قطعا اگر این نقطه نظرات تبدیل به گفت‌وگویی دوطرفه شود، بسیار بهتر هم خواهد شد. حتی گاه ممکن است که این نقدها از مواضع نادرستی مطرح شود اما به هرحال نباید این گفت‌وگوها حالت سیاسی به خود بگیرد یا به ضرر مدیریتی که دستاوردهایی داشته، تمام شود. حرف من این است که شنیده‌شدن حرف‌های دوطرف موجب می‌شود که این مسایل به نتایج مختلفی برسد.

به نظر من ما نمی‌توانیم این مسئله را به شکل ناقص بررسی کنیم. به هرحال مدیریت سینما اکنون در دست بخش دولتی است و بدون توجه به این نکته ما نمی‌توانیم به موضوعات دیگر بپردازیم. تا هنگامی که جشنواره‌های ما دولتی هستند ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که فیلم‌های منتقد به نمایش درآیند، چراکه این کار به نوعی مانند آن است که فردی برعلیه منافع خود اقدام کند. جشنواره‌های ما اکثرا دولتی هستند و من فکر می‌کنم هیچ فرد صاحب دانشی بدون توجه به این مسئله به موضوع هیأت انتخاب نمی‌پردازد. مسئله‌ی فعلی آن است که دولت هیأت انتخاب دلخواه خود را براساس سیاست‌های خود برمی‌گزیند تا این افراد به انتخاب فیلم‌های موردنظرش بپردازند.

این مستندساز در بخش دیگری از این گفت‌وگو عنوان کرد: «تئوری ابدیت بخشیدن به جشنواره‌های دولتی نظریه‌ی جالبی نیست. این‌که همه‌چیز در دست بخش دولتی است به نوعی سرمنشأ فساد است. این مسئله قطعا نکات مثبت و منفی متعددی به همراه دارد اما هنگامی که یک مدیر آن را به شیوه‌ای نادرست و به نفع خود تعبیر می‌کند مسئله‌ی دیگری است.

در ایران درحال حاضر در مرحله عبور از گذار قرار داریم و در همه عرصه‌ها با چالشی جدی مواجهیم. در این شرایط مدیران می‌توانند به دو شیوه عمل کنند. یا از مدیرانی باشند که قصد دارند نگاه دولتی را گسترش دهند و یا جزء مدیرانی باشند که وظیفه خود را پیشرفت کشور می‌دانند و با همه بقایای استبداد مقابله می‌کنند و نگاه جدیدی به حقوق بشر و شهروندی دارند. حال اگر مدیران ما از نوع دوم باشند قطعا می‌توان با ان‌ها به بحث و گفت‌وگو پرداخت چراکه آن‌ها هم در پی تغییر و بهبود شرایط هستند. طبیعتا مدیرانی از این دسته در سینما تلاش خواهند کرد تا سینما را به سمتی رهنمون شوند که از حاکمیت بلامنازع دولت رها شود و موجب تنوع جشنواره‌ها، فیلم‌ها، هیأت‌های داوری و انتخاب و بقیه موارد شود.

اگر هر جشنواره‌ شورایی داشته باشد که از افراد غیردولتی تشکیل می‌شود و اگر دولت هم در آن دخالت و تأثیر نداشته باشند، اعتراضات به مراتب کم‌تر خواهد شد. به عنوان مثال هنگامی که در جشنواره‌های بین‌المللی ما داوران و اعضای خارجی هم حضور دارند هیچ صحبتی و اعتراضی نیست و حتی اگر بر فرض گلایه‌ای هم باشد آن مسئله سیاسی پنداشته نمی‌شود.

در پاسخ به عده‌ای که می‌گویند اعضای هیأت انتخاب باید از افراد متخصص تشکیل شده باشند هم باید بگوییم که این حرف تا حدی کلی محسوب می‌شود. چون نظام تمرکزگرا با انتخاب افراد متخصص هم می‌تواند مقاصد خود را به طور ناگفته دنبال کند. چرا که ممکن است عده‌ای را بیاورند تا بدین‌ترتیب بخواهند رفع تکلیف کنند و تازه مگر افراد متخصص همه به یک نظرواحد می‌رسند؟ باید به وضوح سیاست انتخاب را اعلام کرد و به طور شفاف از آن دفاع کرد و بی‌واهمه براساس آن فیلم‌ها را برگزید.

طبیعی است هر جشنواره حق دارد سیاست خود را داشته باشد و البته همین جاست که انتخاب درست‌تر یا انتخاب مغشوش ،جشنواره‌ای را معتبر می‌کند یا از اعتبار می‌اندازد. باید پذیرفت که نباید مسوولیت را بر دوش جمعی ناهمگون بیندازیم و در پس آن نگاه خاصی را اعمال کنیم. به هرحال متخصصان هم دیدگاه‌های مختلفی درباره سینمای مستند دارند و اگر قرار باشد که آن‌ها به انتخاب بپردازند هم ممکن است مشکلاتی مطرح شود. ما باید قبول کنیم که سرشت داوری غیرقطعی است و همواره با هیأت‌های مختلف نتایج مختلفی به دست می‌آید پس بهتر است به جای این راه‌حل‌های بی‌توجه به ریشه به اصل مسئله بپردازیم.»

اصل قضیه آن است که سینمای ایران تحت نظارت دولت است و هر دولت و هر کابینه سیاست خاص خود را بر آن اعمال می‌کند و در بسیاری مواقع دیدگاه‌های این افراد فاقد شفافیت و مسوولیت‌پذیری لازم است و همین مسئله همواره مورد اعتراض همگان قرار می‌گیرد.

مشکل دیگر هم آن است که در این مواقع تمام کاسه و کوزه‌ها بر سر مدیر وقت می‌شکند درحالی‌که ممکن است آن مدیر فردی بسیار دلسوز باشد و انتقاد به او نوعی بی‌انصافی باشد. اکنون در مورد محمد آفریده هم وضع برهمین منوال است و در این مدت گام‌های مثبت زیادی برداشته باشد، لذا این که بخواهیم این اعتراض‌ها را تبدیل به نوعی دعوا کنیم به‌هیچ عنوان درست نیست و نمی‌توان گفت حال که فیلم ما را انتخاب نکرده مدیر خوبی هم نیست. ما باید به بررسی کار و عملکرد نهادهای مستندمان طی دوره‌های مختلف بپردازیم و با دیدی علمی، کاستی‌ها را دریابیم، ریشه‌یابی کنیم، مورد گفت‌وگو قرار دهیم، مشکلات را حل کرده و به دفاع از دستاوردها بپردازیم.»

جامعه ایران جامعه‌ای پیچیده است که هزاران فارغ‌التحصیل دارد و این افراد هریک توقعات خاص خود را دارند. این جامعه در ارتباط با دنیا قرار دارد و سیستم‌های مختلفی را مدنظر دارد و از مدیران توقعات متعددی دارد و اگر اعتراضی صورت می‌گیرد به همین دلیل است. چراکه دولت‌ها تعهداتی دارند که نباید برخلاف آن‌ها عمل کنند. به هنگام انقلاب قرار بود که دولت‌ها متناسب با شرایط دورانی گذار تصمیم بگیرند و کارکرد آن‌ها در راستای توسعه پیشرفت کشور باشد. لذا هنگامی که این اتفاق صورت نمی‌گیرد افراد مختلف دست به اعتراض خواهند زد. سینمای مستند ایران نیز مادامی‌که در دست بخش دولت قرار دارد و وضع آن بر همین صورت خواهد بود و چه بسا که مدیران فعلی جزء بهترین مدیران باشند.

شاید میزان کاری که آفریده برای سینمای مستند ایران انجام داده طی این سی‌سال نایاب باشد. پس بحث‌ ما بحث مدیریت او نیست. بحث ما بر سر این است که باید این سیستم اصلاح شود و افراد مختلف حیطه وظایف خود را بشناسند. چراکه در غیر این‌صورت کشور تبدیل به یک کشور با تمرکز سیستم دولتی و شبیه به کشورهای کمونیستی می‌شود. مگر غیر از این است که امام (ره) گفته‌اند؛« کار مردم را به خود آن‌ها بسپارید.» پس چرا دولت تا این حد در این بخش دخالت می‌کند؟

به شدت اصرار دارم که یک‌طرفه قضاوت نکنیم و توضیحات مسوولان سینمای مستند را هم در این‌باره بشنویم تا متوجه شویم که قرار است سینمای مستند به طور انحصاری در دست دولت باشد و یا قرار است فضای بازی باشد که طیف‌های مختلف قادر به فعالیت‌ در آن می‌باشند. به هرحال تا زمانی که دولت قصد دارد در همه امور اراده خود را حاکم کند پیشرفتی صورت نخواهد گرفت.

احمد میراحسان



همچنین مشاهده کنید