پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

شالوده سعادت و نجات بشر


شالوده سعادت و نجات بشر

اهمیت عقل و خرد در آموزه های دینی

یکی از عواملی که انسان را از انجام گناه و اشتباهات برحذر می دارد عقل و خرد آدمی است. در مسیر تشخیص خوب و بد از یکدیگر و انتخاب بهترین آنها، عقل وسیله ای است که خداوند به انسان عنایت نموده است. عقل و خرد باعث افزایش ایمان و اعتقاد به خدای یگانه و قرار گیری در مسیر درستی و راستی از طریق مشاهده و درک فلسفه دستگاه آفرینش و شگفتی های جهان هستی می گردد. خداوند در قرآن مجید بارها به ارزش فوق العاده عقل و خرد اشاره کرده و گناه عمده دوزخیان و عامل اصلی بدبختی آنها را از کار انداختن این نیروی الهی می شمرد، و قرآن در مناسبت های مختلف اهمیت این موضوع را آشکار ساخته است و علی‌رغم دروغ پردازی های کسانی که مذهب را وسیله تخدیر مغزها و نادیده گرفتن عقل و خرد می شمرند، اسلام اساس خداشناسی و سعادت و نجات را بر عقل و خرد می نهد و روی سخنش در همه جا با اولوالالباب و اولوالابصار و اندیشمندان و دانشمندان است و در منابع اسلامی آن قدر روایت در این زمینه وارد شده که از حساب بیرون است.‏

در واقع اشتباه اساسی دوزخیان در انجام گناه و انتخاب مسیر اشتباه و زشتی ها، عدم به کار گیری عقل و قدرت تفکر در امور زندگیشان بوده است که از روی احساسات و وسوسه های نفس به ارتکاب گناه منجر گشته است. خداوند در آیات قرآن، انسان ها را به تفکر و تعقل در امور جهان آفرینش و زندگی انسان ها دعوت نموده است. در آیات فراوانی از این کتاب مقدس واژه تعقل و تفکر به کار برده شده است یعنی از روی عقل بسنجید و درباره مسائل بیندیشید و تفکر کنید. اندیشه، تفکر و تعقل در امورات زندگی و مسائل جهان باعث افزایش قدرت تشخیص انسان و عدم تاثیر وی از وسوسه های نفسانی و شیطان می گردد. پیامبر اکرم (ص) در کنار عبادت و ایمان به خدا به عقل و خرد اهمیت زیادی قائل بودند، چرا که عقل و خرد در یک انسان سبب ایمان واقعی فرد به خدای یگانه می شود. در روایتی آمده است که جمعی در محضر پیغمبر اکرم (ص) مدح و ستایش از مسلمانی کردند. حضرت فرمود: کیف عقل الرّجل. یعنی عقل او چگونه است؟ عرض کردند ای رسول خدا (ص) ما از تلاش و کوشش او در عبادت و انواع کارهای خیر صحبت می کنیم شما از عقلش سئوال می فرمایید؟ فرمود: انّ الاحمق یصیب بحمقه اعظم من فجور الفاجر، و انّما یرتفع العباد غداً فی الدّرجات و ینالون الزّلفی من ربّهم علی قدر عقولهم. یعنی مصیبتی که از ناحیه حماقت احمق حاصل می شود بدتر است از فجور فاجران و گناه بدکاران، خداوند فردای قیامت مقام بندگان را به مقدار و خرد آنها بالا می برد و بر این اساس به قرب خدا نایل می گردند. پس همان طوری که در این روایت مشاهده می شود خردورزی و تعقل انسان سبب افزایش مقام معنوی و اعتقادی وی و پرهیز از ارتکاب گناه و اشتباه شده و در نتیجه به قرب الهی نایل می شود.‏

در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است که جبرئیل بر حضرت آدم (ع) نازل شد و گفت: من مامورم تو را در میان یکی از این سه موهبت مخیّر کنم تا یکی را بر گزینی و بقیه را رها کنی، عقل و حیا و دین. حضرت آدم (ع) گفت: من عقل را برگزیدم. زیرا به همراه عقل، ناخود آگاه حیا و دین نیز

می آید و این لطیفترین تعبیری است که ممکن است درباره عقل و نسبت آن با حیا و دین گفته شود. و در حدیث دیگری از حضرت امام صادق (ع) آمده است: "من کان عاقلاً کان له دینٌ و من کان له دینٌ دخل الجنّه". کسی که عاقل باشد دین دارد و کسی که دین داشته باشد داخل بهشت می شود. بنابراین بهشت جای عاقلان است. پس انسان عاقل ناخواسته به دین می گرود زیرا راه درستی و پاکی را در دینداری می بیند و این قوه تعقل و خردورزی وی است که سبب افزایش ایمان و وارد شدن وی به بهشت می گردد.‏

خواجه عبدالله انصاری می گوید: خدایا هر که را عقل دادی چه ندادی، و هر که را عقل ندادی چه دادی. البته عقل در اینجا به معنی معرفت راستین است نه سیاست های فتنه انگیز که در سیاستمداران جبار و ظالم جهان دیده می شود. که به فرموده امام صادق (ع) شبیههٌ بالفعل و لیست بالعقل. شبیه عقل است ولی عقل نیست. و عقل واقعی همین است که تعریف شده است: العقل ما عبد به الرّحمان و ما اکتسب به الجنان. یعنی عقل آن است که با آن خداوند عبادت کرده شود و بالنتیجه کسب بهشت شود. انسان عاقل بنده واقعی خداوند می شود و این بندگی و عبودیت سبب نیل به بهشت می شود و در بعضی از اخبار آمده است: اوّل ما خلق الله العقل. یعنی نخستین چیز را که خداوند آفرید عقل بود. چرا که از میان مخلوقات خداوند عقل فقط مختص انسان است و فرشتگان و دیگر موجودات نظیر حیوانات از آن بی بهره اند و در خلقت انسان، نخست عقل و خرد وی آفریده شده است. در واقع عقل آدمی سبب متمایز شدن و برتری انسان از دیگر مخلوقات و جانشینی خدا در روی زمین می گردد.‏

با عقل است که انسان با انجام دادن تکالیف خود سیر تکامل را طی کرده و با قرب به خداوند و عبودیت به بهشت موعود می رسد. به گفته بعضی مفسران مراحل عملی مکلف سه مرحله است:

۱) نخست ازاله عقاید فاسده از قلب.

۲) حضور معرفه الله و صفات و اسماء او در دل.

۳) اشتغال به خدمت. و آیات ۱۴ و ۱۵ سوره اعلی: قد افلح من تزکّی و ذکر اسم ربّه فصلّی. اشاره ای است به این سه مرحله: یعنی فلاح و رستگاری را سه چیز می شمرد: تزکیه، ذکر نام خدا، به جا آوردن نماز، و آن گاه خداوند عامل اصلی محرومیت از نجات و رستگاری را "حیات دنیا" یعنی دوستی دنیا (دلبستگی به دنیا) می داند و در واقع زندگی دنیوی و تعلق به مادیات سبب غفلت انسان از رستگاری و دینداری می شود و این مسئله در آیات قرآن بیان شده است به نحوی که خداوند می فرماید: بل توثرون الحیوه الدّنیا و الاخره خیرٌ وابقی. بلکه شما حیات دنیا را مقدم می دارید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است. و این حقیقت همان مطلبی است که در حدیث نیز آمده است: حبّ الدّنیا راس کل خطیئهٍ.

دوستی دنیا سرچشمه هر گناهی است. انسان نباید به دنیای مادیات تعلق و وابستگی داشته باشد بلکه زندگی دنیوی را مقدمه ای برای حیات اخروی و ابدی بداند چرا که دوستی و علاقه به این دنیا سبب ارتکاب گناه و اشتباهات می گردد و انسان را از فرایض و الطاف معنوی محروم می سازد. ‏

این حدیث با عبارات مختلف از حضرت امام صادق و حضرت امام سجاد (ع) و دیگران نقل شده است. و به واسطه نداشتن عقل درست مردم گرفتار انحرافات شده و به قول معروف گول شیطان را می خورند و این هم مسلم است که افرادی که گول شیطان را می‌خورند نسبت به افراد مومن مخلص تعدادشان بیشتر است، ولی ارزش عده کم مومن پیش خدا بسیار زیاد است و تعداد کمی از انسان ها قدرت تعقل خود را به کار می برند و به ایمان واقعی خدا نایل می شوند. حضرت علی (ع) می فرماید: اولئک هم الاقلّون عدداً و الاکثرون عندالله قدراً.کسانی که تعدادشان کم ولی ارزش آنها پیش خدا زیاد است. و انسان اگر مقام معنوی پیدا کند و بالا رود، هر چه بالا می رود همه چیز پیش او کوچک است (جز خدا) مانند سوار شدن بر هواپیما که هر چه بالا می رود اشیای زمین و پایین را کوچک می بیند. ‏

به دنبال تاکیدات قرآن جهت تفکر و تعقل و اثرات آن، حدیثی از حضرت امام رضا (ع) آمده: لیس العباده کثره الصّلوه و الصّوم انّما العباده التّفکّر فی امر الله عزّو جلّ. یعنی عبادت به زیادی نماز و روزه نیست، بلکه مسلماً عبادت واقعی تفکر در کار خداوند متعال و اسرار جهان است. مسلماً اشخاص با شخصیت (عالم و عاقل) اگر مراقب و مواظب بودند و کارهای شایسته انجام دادند بیشتر مورد مرحمت خداوند قرار می گیرند و اگر خلاف هم کردند یقیناً کیفرشان سخت تر است، تا آنجا که خداوند از مقربانش از ترک اولایی نمی گذرد. لذا در حدیثی از حضرت امام صادق (ع) می خوانیم که فرمود: یغفر للجاهل سبعون دنباً قبل ان یغفر للعالم دنبٌ واحدٌ. یعنی هفتاد گناه جاهل بخشوده می شود، پیش از آنکه یک گناه از عالم بخشوده شود. همواره رابطه نزدیکی میان سطح علم و معرفت و عقل با پاداش و کیفر است که در بعضی احادیث اسلامی آمده است: انّ الثّواب علی قدر العقل. یعنی پاداش به اندازه عقل است. خداوند در آیات می فرماید: قد افلح من زکّیها و قد خاب من دسّیها. هر کس نفس خود را تزکیه کرده رستگار شده و آن کس که نفس خود را با معصیت آلوده ساخته محروم گشته است. در حدیثی از حضرت امام باقر و حضرت امام صادق (ع) آمده‌است: قد افلح من اطاع و قد خاب من عصی. رستگار شد کسی که اطاعت کرد و محروم شد کسی که عصیان کرد.‏

سید علی تقوایی

منابع:

چهار وادی سلوک، محمد کاظم بصیری

ابر قویی، قم: دفتر نشر الهادی، ۱۳۷۹.

مباحثی در وحی و قرآن، علامه سید محمد حسین طباطبایی، قم: بنیاد علوم، ۱۳۶۰‏



همچنین مشاهده کنید