پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

راستی, من چقدر می ارزم


راستی, من چقدر می ارزم

دعا, ملاک ارزش و میزان تقرب به خدا

● خدا خوانی، دعای برتر

دعا یعنی خدا را خواندن و همه چیز را از او خواستن. البته ادب بندگی اقتضا می‌کند که انسان از پروردگارش چیزی طلب نکند و فقط او را بخواند و تحمید و ثنا کند.

دعا با سؤال و خواستن فرق دارد. اگرچه از بعضی روایات اینطور استفاده می‌شود که اوساط مؤمنان می‌توانند همه چیز را از خدای سبحان بخواهند ولکن آنان که به مقام قرب و رضای الهی راه یافته‌اند فقط خدا را می‌خوانند بدون آنکه چیزی از او طلب کنند.

رهاورد دعا در رمضان شناخت انسان است

انسان‌های حق‌مدار در تمام مراحل زندگی مراقب و مواظبند که با خواندن خدای سبحان، مقام خود را از دست ندهند. اگرچه (من عرف نفسه فقد عرف ربه)(۱) «کسی که خود را شناخت خدا را می‌شناسد» وارد شده است ولکن بیان تمام این است اگر کسی خدا را شناخت مقام انسان را می‌شناسد.

دعا که همان خواندن تنها قدرت عالم است بهترین راه برای گرفتن صبغه عبودیت و پوشیدن لباس مسکنت است. پس اگر کسی داعی شد یقیناً به مقصد اقصی و هدف اسنای خلقت ره می‌یابد.

بزرگان علم و عمل برای اینکه انسان بتواند مقام خود را بشناسد و آن را حفظ کند میزانی را به نام دعا معرفی کرده‌اند و گفته‌اند مقام و محل انسان در نزد خدای سبحان، مقدار و اندازه دعای آنان می‌باشد «ان محل الانسان و منزلته عند الله جل جلاله علی قدر دعائه قیمته بقدر اهتمامه مناجاته و ندائه»(۲)

● تزکیه و تعلیم؛ ثمره دعا

هدف از بعثت انبیا و انزال کتب الهی تزکیه و تعلیم است. دعا که رهاورد تعلیمی تمام انبیای الهی است حامل این بار معرفتی است زیرا کسی که اهل دعا است خداشناس بزرگی است و کسی که خداشناس بود مقام خود را هم می‌شناسد و کسی که خود را شناخت و مقام الهی انسان را ادراک کرد دیگر حاضر نیست به خاطر جیفه دنیا که همان مزرعه ابلیس لعین (الدنیا مزرعه ابلیس و اهلها اکره حراثون له فیها)(۳) و ابزار زینت در دست شیطان است خود را آنقدر ذلیل کند که گاهی به مرتبه حیوان سقوط کند (اولئک کالانعام بل هم اضل)(۴) و زمانی از آن هم پست‌تر و در آخر از جماد هم بی‌ارزش‌تر شود (فهی کالحجاره او اشد قسوه(۵)).

آنکه فهمید حقیقت و قدرت و در یک کلمه خالق یکی است دائماً در مدار حق و یگانگی حرکت می‌کند. در این مدار مقام خود را حفظ می‌کند تا انسان کامل شده و در این مقام بماند. که این مهم به دست نمی‌آید مگر اینکه انسان اهل دعا و خواندن حق شود. از همین جا است که گفته‌اند یکی از بهترین مظاهر توحید، مسئله دعا است.

● دعا ملاک ارزش آدمی

«انسان به اندازه بیچارگی‌اش می‌ارزد» متکبر در پیش خدا هیچ ارزشی ندارد و برعکس مستمند در نزد خدا گرامی است. متکبر به خاطر اتکا به خود از خواندن خدا استکبار می‌ورزد. ولی مستمند به علت فهم فقر ذاتی خود، خدا را می‌خواند.

«مُست» یعنی حاجت و مستمند یعنی حاجتمند؛ و مستمند کسی است که برخلاف متکبر کوچکترین و بزرگترین چیزها را با خواندن خدای سبحان از خدا بخواهد مثل حضرت ابراهیم(ع) که حتی ساده‌ترین کارها را از خدا می‌خواهد (الذی خلقنی فهو یهدین والذی هو یطعمنی و یسقین) (۶) و تمامی فضائل و توفیقات را به خدای سبحان و کاستی‌ها و نواقص و نقایص را به غیرخدای سبحان نسبت دهد مانند حضرت ایوب نبی(ع) که در زمان ابتلا عرضه داشت (انی مسنی الضر و انت ارحم‌الرحمین) (۷) و نگفت «انک امسستنی بالضر»

کبر حجاب اکبر

کسی که دعا نمی‌کند و در مراسم دعا شرکت نمی‌کند گرفتار تکبر است چرا که ترک دعا را استکبار گفته‌اند. قرآن در این باب چنین می‌فرماید (ادعونی استجب لکم ان‌الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین) (۸) امام صادق (ع) در ذیل این کریمه چنین می‌فرماید (ان‌المراد بالعباده یستکبرالانسان عنها فی هذه الا یه هو الدعاء و ان تارکه مع هذاالامر به من‌المستکبرین ) (۹)

کسی که اهل دعا نیست متکبر است و کبر و تکبرش او را زنجیر و محبوس کرده است و لذا از فیض دعا محروم است.

● وظیفه داعی

وظیفه داعی این است که فقط خدا را بخواند؛ خدا هم بر خود واجب کرده است که اجابت کند حال به حاجت نباید کاری داشته باشد اگر او بخواهد در اختیار داعی قرار می‌دهد و اگر صلاح نداند آن را محبوس نگه می‌دارد.

پس کسی که اهل دعا نیست پاداش عظیمی را از دست داده است که در دو دنیا جز حسرت، خسران و پشیمانی برای او ثمری ندارد. چرا که در دنیا از لذت خواندن خدای سبحان محروم بوده و در آخرت از پاداش خدای رحمان.

امام صادق(ع) فرمودند (ما ابرز عبد یده الی‌الله العزیزالجبار الااستحیاالله عزوجل ان یردها صفرا حتی یحصل فیها من فضل رحمته فاذا دعی احدکم فلایردیده حتی یمسح علی وجهه و رأسه ) (۱۰) یا به نقل مرحوم صدوق (ع) (قال ابوجعفر(ع) ما بسط عبد یدیه الی‌الله عزوجل الاواستحی الله أن یرها صفرا حتی یجعل فیها من فضله و رحمته ما یشاء فاذا دعا احدکم فلایرد یدیه حتی یمسح به ما علی رأسه و وجهه) (۱۱) و فی خیر آخر «علی وجهه و صدره» (۱۲) چون دست داعی از درگاه لطف خدای سبحان خالی بر نمی‌گردد و خدای سبحان حیا می‌کند! که او را دست خالی برگرداند لذا شایسته است داعی بعد از دعا دست خود را بر سر و روی خود از باب تبرک بکشد و از حضرت صاحب‌الامر صلوات‌الله علیه منقول است که فرمودند در غیر نماز دست بر سر و روی خود بکشند و در نماز چنین نکنند. (۱۳)

● خواندن بهتر از خواستن

در سر این معنا که فقط خدا را بخوانیم و از خدا چیزی طلب نکنیم مرحوم سید علیخان کبیر شارح صحیفه سجادیه مطلبی عمیق و لطیف دارند. ایشان ضمن نقل روایتی از پیامبر(ص) بیان می‌دارند که آن حضرت فرمودند «خیرالدعاء دعایی و دعاء الانبیا من قبلی و هو لااله الاالله وحده لاشریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حی لایموت بیده الخیر و هو علی کل شی قدیر» و بعد می‌فرمایند: «ولیس هذا دعا انما هو تقدیس و تمجید» در این دعا جز خواندن چیز دیگری نیست و در ادامه می‌فرمایند: فقال هذا امیه ابن الصت یقول فی ابن جذعان:

اذا اثنی علیک المرء یوماً

کفاه من تعرضه الثناء

افیعلم ابن جذعان ما یراد منه بالثناء علیه و لایعلم رب‌العالمین ما یراد منه بالثناء علیه(۱۴).

مرحوم سیدبن طاووس این معنا را چنین بیان می‌فرمایند: ان النبی علیه افضل السلام قال افضل الدعا دعایی و دعا الانبیا قبلی ثم ذکر تهلیلاً و تمجیدا و تمحیدا فقیل له ما معناه این هذا من الدعا فقال صلوات‌الله علیه الله علیه و علی آله و علی من تقدم و تأخر عنه من الاصفیاء ما معناه فایما اعرف بمراد الداعی و السائل و اکمل فی طلب الفضائل الله جل جلاله او عبدالله بن جذعان حیث مدحه امیه بن ابی الصلت فقال:

اذکر حاجتی ام قد کفانی

حیاؤک ان شیمتک الحیاء

اذا اثنی علیه المرء یوما

کفاه من تعرضه الثناء

قلت انا فجعل المادح ثناه علی الممدوح یکفی فی قضاء حاجت فالله جل جلاله احق بذلک لکمال جودة و رحمتة(۱۵)

خواندن خدای سبحان کافی است و دیگر لزومی ندارد چیزی از او بخواهیم چرا که به نقل از مرحوم سید علیخان کبیر وقتی امیه بن الصلت چیزی از ابن جذعان می‌خواست فقط او را خواند و ثنا کرد و ابن جذعان علت خواندن و ثنا کردن امیه ابن الصلت را فهمید وقتی او می‌فهمد، رب‌العالمین که دیگر جای خود دارد.

بندگان ره یافته به قرب وصال حق، در مقام دعا فقط خدای سبحان را می‌خوانند و چیزی طلب نمی‌کنند.

پی‌نوشت‌ها:

۱- بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۲

۲- فلاح السائل، ص ۲۶

۳- شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۲۳۵.

۴- اعراف ۱۷۹

۵- بقره ۷۴

۶- شعرا ۷۹و ۷۸

۷- انبیا ۸۳

۸- مؤمن ۶۰

۹- فلاح‌السائل ص ۲۷

۱۰- فلاح‌السائل، ص۲۹

۱۱- من‌لایحضره الفقیه ج۱، ص۳۲۵

۱۲- من لایحضره‌الفقیه ج۱، ص ۳۲۵

۱۳- لوامع‌صاحبقرانی المشتهر بشرح الفیه ج۴، ص ۱۴۹

۱۴- ریاض السالکین، ج۱، دعای اول ص۲۲۵

۱۵- فلاح السائل ص۳۲



همچنین مشاهده کنید