پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

پرنده همیشه در پرواز است


پرنده همیشه در پرواز است

بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ پرنده بزرگ ورزش ایران با قهرمانی در این بازی به افسانه نی چی چین رقیب چینی خود پایان داد, آن هم فقط با یك لنگه كفش

تیمور غیاثی پرنده پرش ارتفاع، ركورددار آسیا و قهرمان جهان در دهه ۴۰ ، برای مصاحبه به دفتر روزنامه آمد. به محض ورود به تحریریه همسالان او در روزنامه از پرش های جاودانه او در آن سالهای دورتر یادها را زنده كردند.

یكی می گفت شبهایی كه شما می پریدید بیدار می ماندیم و آن دیگری می خواست با او عكس بگیرد.

او خود می گوید ۶۲ سال سن دارد و حدود ۴۵ سال است كه در ورزش فعال است. عمری را در قهرمانی و بخشی را در مربیگری و هدایت تیم های ملی گذرانده است و از محله امیریه كوچه، دلبخواه تهران ورزش را شروع كرده است.

در طول صحبت هایش مدام شاكرانه از لطف خدا می گوید كه هر چه داشته و دارد از اوست.

ناگفته های او بسیار زیاد بود و درد دل او از قدرناشناسی جامعه ورزش امروز، اما بسیار.

هر چند پرسش های ما محدود بود اما وقتی او شروع كرد، تعداد پرسشهای ما به چند برابر رسید.

او درباره همه چیز در دو و میدانی گفت. حاصل آن را در پی بخوانید.

● در محله چه نوع ورزشهایی را تمرین می كردید و آیا دو و میدانی را از همان جا آغاز كردید؟

-از مدرسه شروع كردم، من در مدرسه جبلی یك معلم ورزش به نام آقای شبانكارانه داشتم كه هم در پیشاهنگی آن دوره فعال بود و هم مربی ورزش بودند. ایشان از ابتدای كار در دبستان سال پنجم، مرا كشف استعداد كردند. در آن زمان مدرسه ما زمین ورزش وسیعی نداشت، اما ایشان هماهنگ می كردند و در طول ماه گاهی ما را به استادیوم می بردند. وقتی برای زنگ ورزش به استادیومها می رفتیم من در زمین های پرش می پریدم و یا می دویدم و ایشان به من می گفتند كه استعداد خوبی داری.

● آیا حضور در ورزشگاهها برای جذب شما به ورزش تأثیرگذار بود؟

- بله، حتماً. علاقه من به دو و پرش در این استادیومها شكل جدی تری به خود گرفت. به هر حال در دوره دبیرستان، این نیم نگاه من به دو و میدانی، شكل گرفت. خوشبختانه در دبیرستان هم آقای قریشی، معلم ورزش من اهل دو و میدانی و ورزش بودند و اولین استارتر مسابقات دو و میدانی در ایران. ایشان هم مرا تشویق كرد كه بیا در این رشته متمركز شو. در واقع من آن وقتها والیبال هم كار می كردم و با یك نخ در كوچه ها كه بین محلات می بستیم مسابقه های زیادی می دادم. در بازیها كه با لنگ پای چپ بلند می شدم همه می گفتند كه با لنگ خیلی خوب بلند می شوی. این یك اصطلاح بود. آن وقتها ورزش خیابانی هم خیلی مد بود اما امروزه متأسفانه منسوخ شده است.

به هر حال من در دبیرستان به دلیل مشكلات خانوادگی ناچار شدم درسم را نیمه كاره رها كنم و دو سه سالی به مدرسه نرفتم. البته بعدها شبانه و متفرقه درس خواندم و دیپلم طبیعی را گرفتم و بعد هم بورسیه تحصیلی در آلمان به من تعلق گرفت و به آنجا رفتم و در رشته تربیت بدنی دوره تخصصی را گذراندم و در مجموع ۷ سال در آلمان بودم و دو سال اول به سختی زبان آلمانی را در كالج فولكس شولر آلمان خواندم تا اینكه خودم را آماده برای تحصیل در آنجا كردم و در مدرسه عالی ماینس آلمان تحصیلاتم را ادامه داده و به پایان رسانیدم.

یادم هست كه وقتی ناچار به ترك تحصیل شدم هم كلاسیهایم را كه می دیدم كیف زیر بغل به مدرسه می روند خیلی غصه می خورم.

●در مدتی كه ترك تحصیل كردید چه كار می كردید؟ ورزش یا كار؟

- كار می كردم، كارهای فنی. البته پدرم بسیار مراقب بود تا من دچار آسیب های اجتماعی نشوم. در نجاری و امور فنی مشغول بودم و در آن سالها اصلاً نتوانستم ورزش كنم و ورزش از زندگی من پاك شد.

● یعنی حتی در محله نمی دویدید؟

- خیر. اصلاً وقتش را نداشتم. پنج صبح بلند می شدم و پیاده به سر كار می رفتم. بعد از مدتی هم از طریق یكی از دوستان پدرم در شهرداری مشغول شدم. آنجا ساعت كار داشت و انضباط بیشتری نسبت به بازار داشت و در اداره موتوری شهرداری به شكل قراردادی در حسن آباد مشغول به كار شدم.

در سال های دهه ۴۰ از طرف هیأت دولت دكتر امینی ممنوعیت برای استخدام ایجاد كرده بود و من به شكل كارورزی و قراردادی مشغول شدم.

با این نظم كاری من توانستم درسم را شبانه ادامه دهم و كم كم وقت پیدا كردم تا در باشگاه ورزشی آتش نشانی در حسن آباد با مدیریت مرحوم آقای یمین والیبال بازی كردم و جزو تیم آتش نشانی شدم.

آقای یمین در سازمان ورزش سمتی داشت و با توجه به جهش خوبم روی تور والیبال، به من پیشنهاد كرد كه پرش كار كنم و نامه ای هم به من داد كه به امجدیه برای تمرین بروم. در آنجا آقای عزت الله پاشایی قهرمان پرتاب نیزه كشور هم بودند و من را تست كردند.

در آن روز در گوشه زمین دیدم عده ای از روی مانع می پرند. به ایشان گفتم اجازه هست من هم بپرم، گفتند حتماً. بعدها فهمیدم كه آنها قهرمان های كشوری بودند كه تمرین می كردند.

آن روز یك مانعی را به ارتفاع یك متر و ۶۵ سانتی متر گذاشته بودند و آنها با استیل قیچی می پریدند البته آن زمان من هیچ استیلی نمی دانستم. آمدم یك ضرب با همان استیل قیچی پریدم و از مانع رد شدم. همه تعجب كردند و گفتند كه چقدر خوب پرید. توجه ها به من جلب شد. آن زمان مرحوم استاد ایزدپناه كه به پدر دو و میدانی ایران معروف بود، رئیس فدراسیون بودند. آن روز ایشان هم در استادیوم بودند و گفتند دوباره بپر ببینم. باز هم چند بار خوب پریدم.

خدا رحمتشان كند، ایشان وارد كننده ورزشها به ایران بودند و عمرشان را صرف ورزش ایران كردند. پرسید كجا هستی؟ گفتم در آتش نشانی كار می كنم. گفت بعدازظهرها برای تمرین بیا، به تو وسایل می دهیم، تو استعداد خوبی داری.

●خوش شانسی شما این بود كه رئیس فدراسیون آن روز آنجا بودند.

- بله. واقعاً همین طور است. از آن به بعد من فقط ۱۰ روز كار كردم، یعنی از اول تیر تا ۱۰ تیرماه و زمان انتخابی قهرمانی كشور بود كه در آن سال به صورت سراسری و المپیك واره ای برگزار می شد، من هم پریدم و پنجم كشور شدم و یك نفر از دهگانه بود كه شركت نكرد و یك نفر هم نتوانست بیاید، من سوم شدم. آن زمان سه نفر می توانستند در قهرمانی كشور شركت كنند و با یك ماه و ۱۰ روز تمرین من در مسابقات المپیك واره ایران شركت كردم.

یعنی در سال ۱۳۴۲ با یك تمرین كوتاه مدت سوم كشور شدم.

● چگونه تكنیك ها را در این زمان كوتاه آموختید؟

- به من یاد دادند. آن زمان آقای كمانه قهرمان پرش ارتفاع كشور كه در یك تمرین كمرش دچار سانحه شده و آسیب دیده بود مأمور شد تا به من یاد بدهد.

در دو سه جلسه تكنیك ها را به من یاد داد و یك تكنیك مخصوص خودش را به نام پیچ غربی هم به من یاد داد. هر چند تكنیك قدیمی بود اما با همان تكنیك قهرمان سوم ایران شدم.

● رمز فراگیری سریع و تكنیك برای شما چه بود؟

- فقط استعداد و عشق. دوومیدانی به عنوان یك مهارت پایه ای، ذاتی و خدادادی است، مثل كشتی و یا وزنه برداری كه بتوان با تمرین آن را كسب و كامل كرد، نیست. براساس تحقیقات انجام شده در دنیا یكی از عوامل مهم در پرشها و به ویژه پرش ارتفاع، كه البته من، هم درس آن را خواندم و هم دوره های آن را دیدم و در سمینارهای بین المللی درباره آن زیاد بحث كردیم، عامل ژن، عامل بسیار مهمی است. یعنی شما اگر در پرش ارتفاع و دوی ۱۰۰ متر بالاترین تكنیك ها را هم بدانید كافی نیست.

مثلاً در ۱۰۰ متر المپیك شما از ۸ نفری كه تو خط می نشینند ۷ نفر سیاه پوست آفریقایی هستند و همیشه همین طور بوده است. یعنی این آفریقایی ها هستند كه در دوهای سرعت جهان پیشتازند. همچنین شما امكان ندارد كه سیاه پوست های آمریكایی را در دوی سرعت ببینید و تا به حال اتفاق نیفتاده است، زیرا اینها به عوامل ژنتیك برمی گردد.

● در خانواده شما این ژن وجود داشته است؟

- بله. راستش من خودم با وجود این تحقیقات، به عامل ژن شك داشتم اما به مرور زمان در خانواده خودم این را دیدم و ثابت شد. همسر من و خودم در تاریخ ورزش ایران صاحب سبك هستیم. همسر من قهرمان تیم ملی پرش ارتفاع بود و بچه های ما نیز علیرضا و پانته آ هم قهرمان بین المللی شدند. ركورد پسر من علیرضا، ۱۱/۲ سانتی متر بود و در مسابقات بین المللی فجر و در غرب آسیا و در بازیهای بین المللی شركت داشت و عضو تیم ملی بود. دخترم هم سومین خانمی بود كه در زمان خودش بالای یك متر و ۶۰سانتی متر پرید.

اما به دلیل مشكلات خودش و چون دیدند كه پدرشان در ورزش لطمه های زیادی، هم جسمانی و هم معنوی خورده، ورزش را دنبال نكردند و آن شوق لازم را نداشتند!

من كه اینجا نشسته ام صدمات جسمانی زیادی در اثر تمرینات سنگین خورده ام؛ البته این لطمه ها روحی و معنوی هم هست. من با این همه افتخارات جهانی كه البته هیچ ادعایی هم ندارم، در كجا قرار دارم؟ به هر حال آدم اهدافی دارد. من ۵ طلای آسیایی دارم.

● در چه سالهایی؟

- از ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵ به مدت ۵ سال متوالی طلا گرفتم. سه مدال بازیهای آسیایی و ۲ مدال قهرمانی آسیا. در ۱۹۷۴ در بازیهای آسیایی تهران به عنوان سوپر استار بازیها انتخاب شدم كه در تاریخ ورزش تاكنون دو نفر این لقب را گرفته اند.

یكی آقای محمد نصیری ۱۹۷۰ در بانكوك ركورد پرش دنیا را زد و خداوند لطف به من هم كرد در بازیهای آسیایی در تهران این لقب از طرف كنفدراسیون آسیایی در جام سن بك لی به من داده شد. در طول این مدت هم ۱۳۸ مدال بین المللی دارم. ۶ دوره بین المللی مربیگری درجه یك دارم كه بین ۲۸ كشور شاگرد اول شدم. یعنی در ورزش به روز حركت كرده ام.

●روش شما فاسبوری بود یا استرادل؟

- همین طور كه اشاره كردم به دلیل به روز بودن در ورزش، من تكنیكم را عوض كردم و اولین آسیایی هستم كه در تاریخ پرش ارتفاع در ۱۹۷۰ در بانكوك تكنیك فاسبوری را در آسیا آوردم و روشم را عوض كردم.

● به چه دلیل سبك تان را عوض كردید؟

- اول به این دلیل كه یك سبك تازه در پرش ارتفاع محسوب می شد. سبكی بود كه امروزه صد در صد پرنده های دنیا با این سبك می پرند.

● امروزه این سبك در جهان تثبیت شده است.

- بله. یعنی ما جزو كسانی بودیم كه آورنده این تكنیك بودیم. در بازیهای ۱۹۶۸ فردی به نام دیك فاسبوری آمد در المپیك مكزیكوسیتی ۲۴/۲ سانتی متر پرید و ركوردها را دگرگون كرد. به همین دلیل من هم دنباله رو ایشان شدم. این سبك از نظر تكنیكی و راحتی و سادگی مد نظر من قرار گرفت و آن را برای پریدن انتخاب كردم. در سایر سبك ها مركز ثقل خیلی بالا بود و كار را سخت می كرد اما در فاسبوری مركز ثقل پایین است و این عامل ،كار را بسیار آسان می كند.

به هر حال جوانان هم طالب نوآوری هستند و به این دلایل در آن سالها من آورنده این سبك نو در آسیا شدم و این تكنیك در آسیا به نام من زده شد و امروزه پرنده ها از میان سبك های هورن، استرادل و فاسبوری فقط فاسبوری می پرند. این تكنیك امروزه تكمیل شده و نقاط ضعف آن را گرفتند و نقاط قوت آن را ارتقاء بخشیدند و یك استیل كامل است.

● شما از زمان بازیهای آسیایی در ۱۹۷۴ تهران و آن پرش جاودانه، تاكنون این فاصله را چگونه پر كرده اید؟

- به مدت ۱۶سال كه فعال در دوومیدانی و پرش قهرمانی بوده ام؛ یعنی تا ۱۹۷۶. بعد از آن با وقوع انقلاب اسلامی كه سن و سالی از من گذشته بود، دیگر زیاد به خودم فشار نیاوردم.

● یعنی در چند سالگی كنار كشیدید؟

- در سن سی و یك سالگی.

● آیا عامل سن در ورزش بویژه دوومیدانی مهم است؟

- بله حتماً مؤثر است. به همین دلیل هم شما مدام می شنوید كه فلانی یا فلانی چرا ورزش را كنار نمی گذارند! چون واقعاً از سن بازیگری شان گذشته است. من هم در كوران اوج خودم یعنی در بازیهای انتخابی همان سال كه انقلاب شد و قرار بود تیم ایران به بازیهای آسیایی ۱۹۷۷ برود ۲ متر و ۱۷ سانتی متر خیلی راحت می پریدم كه با همین ركورد، باز هم می توانستم مدال طلای جهان را بگیرم. اما ایران در آن بازیها شركت كرد.

از این سال ورزش را كنار گذاشتم و وارد حوزه اجرایی شدم. چون كارم و تخصصم ورزش است و كار دیگری بلد نیستم.

در این سالها دبیر فدراسیون،عضو كمیته فنی، عضو هیأت رئیسه و كم كم مربی و سرمربی تیم ملی شدم. من پنج دوره مدیر تیم های ملی بوده ام كه در ایران بی سابقه است. خوشبختانه در زمانی كه من مدیر تیم های ملی بوده ام و البته نمی گویم من، كه تیم خوب كاركرد و با هماهنگی خوبی هم مدیریت شد، نتایج آن هم بسیار درخشان بود.

مریم رضایی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید