سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

در انتظار قانون شدن یک فتوا درباره حق ارث زن از زمین ملک


در انتظار قانون شدن یک فتوا درباره حق ارث زن از زمین ملک

به تنها دیوار سنگی کوچه باغ تکیه زده است لباس هایش به تو می گوید که از روزگاری دور به اکنون رسیده است شانه هایش می لرزد از هق هق گریه در پاسخ به سؤالم, زل می زند به چشم هایم وقتی می پرسم می تونم کمکتون کنم مروارید چشم هایش کدرند, نیاز به جراحی دارند

دل آسمان که گرفته باشد قدم زدن روی دانه های درشت برف، ترا می برد به دوردست ها به دنیای کودکی که خالی از غصه بود و پر از آرزو. آدم برفی، کرسی مادربزرگ و آش دوغ با گوشت قل قلی. با ریختن مشتی برف روی شانه هایت سرت را بالا می گیری و گنجشککان را می بینی که از این شاخه به آن شاخه می پرند و بازی بالا بلندی به یادت می آید. به طرف صدا می روی، از روی ترحم است، نوع دوستی یا کنجکاوی روزنامه نگاری این را نمی دانی! صورتش گم است پشت دست های بدون انگشتری اش.

به تنها دیوار سنگی کوچه باغ تکیه زده است. لباس هایش به تو می گوید که از روزگاری دور به اکنون رسیده است. شانه هایش می لرزد از هق هق گریه. در پاسخ به سؤالم، زل می زند به چشم هایم. وقتی می پرسم: می تونم کمکتون کنم؟ مروارید چشم هایش کدرند، نیاز به جراحی دارند. سکوت تلخ حاکم می شکند با واق واق سگی که از یکی از درهای رنگ و رو رفته بیرون می آید. سگ زمین را بو می کشد و می نشیند جلوی پای پیرزن. دستم را دراز می کنم و بازوی پیرزن را می گیرم. مادر اینجا نایستید! خیس شده اید، بیایید برویم. این را به پیرزن می گویم. پیرزن با یک نفس عمیق می گوید: ندارم جایی مادر! به در نیمه باز باغ و دیوارهای کاه گلی آن اشاره می کنم و ادامه می دهم: دارید می لرزید از سرما. اهل خانه تان را خبر کنم؟ پیرزن لبخند می زند. شیرین نیست. نفس هایش سنگین اند. وارد باغ می شویم. سمت راست درخت های کهنسال هلو، زردآلو و گیلاس ایستاده خوابیده اند زیر روانداز برف. اما پرتقال های سمت راست که کم بار هستند هم در سکوتی منجمد فرو رفته اند و کلاغ ها! کلاغ های سیاه روی شیروانی خانه مخروبه در انتهای باغ کشیک می کشند برای خبرچینی کوچکترین اتفاق.

پیرزن لباس گرم نپوشیده، با گوشه روسری اش دستی می کشد به قاب عکسی که روی تاقچه خودنمایی می کند. می گوید: وقتی آمد خواستگاریم دو سال بود که به خاطر اجاق کوری ام سربار عمه خانم بودم. سرسال نشده طلاقم دادن پدر و مادر شوهرم وقتی از مامای چند تا ده شنیدند اجاقم کور است. سه پسر داشت. یازده ۱۲ و سیزده ساله. هر سه آتیش پاره و یک برادر که بداخم بود و بد قلق ده ساله و مادری که از مرز ۵۰ نگذشته زمین گیر شده بود. برای اولین بار که پا گذاشتم به این خانه، خانه اینطوری نبود. از وقتی دخترم که بعد از ۹ سال زاییدمش در آخرین ترم دکتری تصادف کرد و مرد، سقفش ترک خورد و باغ پیر شد. شوهرم در مدت ده سال خانه نشینی اش روزی ۹۹ بار سفارش می کرد حرمتش را نگه دارم و بعد از او شوهر نکنم.

با خالی شدن بار تیرآهن۱۸ تریلر، قارقار کلاغ ها اوج می گیرد. پیرزن به امروز می آید و جلو پنجره می ایستد، بدون آنکه دستش را روی گوش هایش بگذارد. برگه ای را برمی دارد از روی سکوی پنجره، و می گوید: باید بروم برای همیشه از جایی که ۴۶سال خانه ام بود. نمی دانم امروز می میرم یا ۲۰سال دیگر اما همه سهمم از سالها زندگی مشترک شد ۵میلیون تومان. هفته پیش از صندوق دولت گرفتمش. برادرش ماه پیش به حساب ریخته بود. چون مادرش بعد از مرگ پسرش تمام کرد، برادرش هم ارث برد از داراییش. این اخطاریه است. امروز مهلت بودنم تمام شد. باید بروم از خانه آرزوهایم. به دیوار ترک خوردن اتاق تکیه زده و می گویم: چطور اینقدر کم؟ این باغ که در بهترین منطقه پایتخت است؟ و پاسخ می دهد: زن از عرصه ارث نمی برد. اعیانی این خانه هم که ارزشی ندارد. این پولی که باید بشود سر پناه و خرجی زندگی ام از بابت مهریه ام است به نرخ روز! می بینی که بیشتر درخت های باغ خشکیده اند و بی ارزش. هنوز مبهوت قصه پیرزن هستم که دستش را روی قفسه سینه اش می گذارد. آهی می کشد و می افتد. پیش از آنکه سرش به قرنیز دیوار بخورد می گیرمش. اورژانس نرسیده زیر زبانی اش را می گذارم و به عمه زاده اش تلفن می کنم. پس از شنیدن بوق پیغام می گذارم.

با قل قلک آفتاب بیدار می شوم. پشت در آی سی یو به انتظار نشسته ام. سکته مغزی و قلبی با هم اتفاق افتاده و پیرزن در کما بسر می برد. پسرم دیشب قصه پیرزن را که شنید از من خواست تا دختر و نوه اش شویم. شب را پیش مادرم ماند. توصیه پرستار را می پذیرم و بعد از ۲۸ساعت بیمارستان را ترک می کنم. با همکاری که خبرنگار پارلمانی است تماس می گیرم. دستگاه تلفن همراهش خاموش است. تا ساعت۱۳ صبر می کنم و درباره مصوبه امروز مجلس می پرسم. می گوید: وکلای ملت با ۱۱۴رأی موافق و ۳۹رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع با دو فوریت طرح نحوه ارث بری زنان از اموال غیر منقول همسرشان موافقت نکردند و هر چند طراحان و موافقان این طرح تلاش کردند آن را با قید دو فوریت به تصویب برسانند اما نمایندگان به یک فوریت اصلاح موادی از قانون مدنی مبتنی بر اینکه زوجین از همه اموال یکدیگر ارث می برند لیکن زوجه مستحق دریافت قیمت زمین اعیانی و اراضی است و هرگاه ورثه از ادای قیمت زمین اعیانی و اراضی امتناع کنند زن می تواند حق خود را از عین استیفا کند با ۱۱۷ رأی موافق و ۳۳ رأی مخالف رأی مثبت دادند. می پرسم یعنی چه؟ واضح تر بگو. جواب می دهد: یعنی اینکه باید راه طولانی را طی کند برای بررسی در کمیسیون های تخصصی تا برسد به صحن علنی مجلس و پس از تصویب نهایی باید شورای نگهبان به بررسی آن بپردازد تا مشکل شرعی نداشته باشد. یعنی اینکه حالا حالاها کار دارد. به مجلس هفتم ختم نمی شود. پشت خطی مانع ادامه گفت وگومان می شود. به شماره تلفن نگاه می کنم. چه حسن تصادفی! خاله جان است که به عنوان مدیر در یکی از شعب دادگاه خانواده کار می کند. قبل از هر تعارفی می پرسم: کتابی درباره ارث می خواهم دارید؟ می گوید: زنگ زدم برای دوشنبه آینده دعوتتان کنم. وقتی آمدید کتاب را می دهم.

بازار کتاب خیابان انقلاب پنج شنبه عصرها رونق همیشگی را ندارد. کتاب شفعه وصیت می نشینم به خواندش.

صفحه ۲۰۴ گفتار سوم: میراث زن - تفاوتهای احکام ارث زن و شوهر. سه تفاوت عمده میان احکام ارث زن و شوهر در قانون مدنی به چشم می خورد: ۱- میراث ارث شوهر دو برابر زن است. شوهر نصف و در صورت وجود اولاد یک چهارم از ترکه زن را ارث می برد. فرض زن یک چهارم و با وجود اولاد یک هشتم از اموال شوهر است. ۲- در صورتیکه شوهر وارث منحصر زن باشد تمام ترکه زن میراث او است، ولی زنی که تنها وارث شوهر است بیش از یک چهارم ارث نمی برد. ۳- شوهر از تمام اموال زن ارث می برد در حالیکه زن از زمین ارث نمی برد و از تملک عین بناو درختان محروم است و فرض خود را از بهای آن ها می برد.

اتاق پر می شود از الله اکبر موذن زاده اردبیلی. چه کوتاه بود شب دراز زمستانی. قرآن مجید تنها یادگار مادر بزرگ نجیبه را از گنجه بر می دارم که برگ های کاهی اش سوخته است بر اثر مرور زمان. باید صحافی اش کنم. سپیده نزده یس و کهف به پایان می رسد. می نشینم به پای نساء می رسم به آیه .۱۱ صد افسوس آنقدر نمی دانم که برای دانستن معنا نیازی به خواندن ترجمه نداشته باشم. یکبار، دو بار، ده بار! و بارها مرور می کنم ماده ۹۴۶ قانون مدنی را درباره تفاوت سهم میراث زن و شوهر. هرچه بیشتر می خوانم دوباره می رسم سرخطا! هجوم سوالات شلاق وار می تازند بر ذهنم. نه حافظ قرآنم و نه کارشناس فقه و حقوق. ندانسته هایم چه بیشمارند! در حسرت اقیانوس دانایی می نشینم و با تکرار جمله دکتر اکبر عالمی بر می خیزم که سر کلاس می گفت: «غمبرک نزنید وقتی دچار یاس و ناامیدی شدید» امروز دیرتر می روم اداره. به تماشای اردی بهشت می نشینم. برنامه ای که از شبکه ۴ پخش می شود. مریم بهروزی کارشناس فقه و حقوق میهمان برنامه است. ده دقیقه مانده به پایان برنامه می رسند به بحث درباره سهم الارث زنان. بهروزی با اشاره به نواقص و خلأهای کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان می گوید: تقسیم ارث از جانب خداوند حکیمانه و جامع است و جای هیچ سوالی را باقی نگذاشته است. حتی در جاهایی که ظاهرا زن سهم کمتری دارد، بهره او از ارث بیش از مرد است یعنی تساوی بر اساس عدالت است که این در قوانین و رفتار اجتماعی ما دیده نمی شود. خداوند همانگونه که فرموده: مرد از اموال زن متوفی ارث می برد به زن هم گفته از شوهر متوفی ارث می برد. این یک هشتمی را که در قوانین بصورت هوایی ذکر شده است بدین شکل که زنان فقط از ابنیه، اشجار و اعیان ارث ببرند در قرآن کریم نیست. قرآن کریم همانگونه که برای مردها ارث گذاشته برای زن ها هم ارث گذاشته است.» به مردها می گوید: «از آنچه زن ها واگذاشتند» و به زنان هم می گوید: «آنچه که مردها مالشان را باقی گذاشته اند شما می توانید ارث ببرید» و این در اجرا و در قوانین ما نبوده است. بهروزی در ادامه می گوید: «مخصوصا بعد از اینکه حضرت آقا، مقام معظم رهبری فرمودند: که احکام باید براساس اسلام، مبانی و متد فقاهت باشد، روی این موضوع بیشتر و بطور مفصل کار شد پس از آن ادله و مستندات قرآنی، روایی و اجتماعی و اخلاقی خود را همراه نامه ای خدمت دکتر حداد عادل ارسال کردیم با این مضمون، احتراما بدین وسیله طرح پیشنهادی اصلاح سهم الارث زنان در مقام همسری با استنادات فقهی بر مبنا و متد فقاهت و توجیهات اجتماعی و اخلاقی که ضمیمه ۴ ورقه است به منظور طرح در مجلس شورای اسلامی تقدیم می گردد. ماده واحده سهم الارث زوجه از زوج در صورتیکه دارای فرزند باشد یک هشتم از کل ما ترک و در صورتیکه فرزند نداشته باشد یک چهارم از کل ما ترک زوج می باشد. امید است این طرح حقوق با حمایت حضرت عالی، علما و فضلای مجلس شورای اسلامی بصورت قانون درآید.» بهروزی ضمن تشکر از رئیس مجلس بخاطر فرستادن نامه به کمیسیون قضایی برای بررسی، ابراز امیدواری می کند که با تصویب نهایی این لایحه این بخش از حقوق زنان که چندین قرن زمین مانده است به اجرا درآید.

۴۰ شب، صبح شده از لحظه ای که پیرزن میان مرز بودن و رفتن در انتظار است. انگار قرنهاست می شناسمش، چقدر شبیه مادر بزرگ نجبیه است! باید نامه ای بنویسم به دفتر استفتائات رهبری، شاید طول بکشد پاسخش! برای رسیدن سریع تر به پاسخ سری می زنم به پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری و می نشینم به خواندن سخنان ایشان در دیدار با زنان نخبه و فعال در عرصه های مختلف مورخه .۱۳۸۶.۴.۱۳ می رسم به بخشی از سخنرانی ایشان، که فرمودند: «در مسأله ارث زن از زمین و غیرمنقول، نظر فقهی بعضی از بزرگان قدیم و امروز و نظر فقهی خود ما هم همین است. عین قیمت آن از زمین بلاشک حق همسر و زوجه است و ارث می برد، اشکالی هم ندارد.»

فتوای آیت الله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب بر علامت سؤالهای متعدد ذهنم می افزاید و به فکر می بردم.

برای اجرایی شدن رهنمود ولی فقیه مسلمین و استیفای حقوق زنان در این خصوص چه مراحلی باید طی شود؟ آیا به جز این است که فتاوی برای اجرایی شدن در محاکم قضایی مستلزم تبدیل شدن به قانون قوه مقننه هستند؟

شماره دکتر نفیسه فیاض بخش را می گیرم و برای مصاحبه تلفنی، قرار ساعت ۱۴ فردا را می گذاریم. شارژ گوشی تلفن همراهش تمام شده است. گفتگو با کمی تأخیر آغاز می شود در حالیکه صدای بازی کودک خردسالی را از پشت گوشی تلفن می شنوم. می پرسد ضبط می کنید یا می نویسید؟ می گویم: ضبط صوت روشن است. عضو فراکسیون زنان مجلس در رابطه با نحوه ارث بری زنان از همسر خود می گوید: «در قرآن کریم حکم بصورت مطلق است و به مردان اعلام شده است: اگر بچه نداشته باشید زنانتان یک چهارم و اگر بچه داشته باشید یک هشتم از اموال شما را ارث می برند. اما با توجه به روایاتی که در این خصوص وجود دارد قانون مدنی کشورمان، طبق فتوای مشهور فقها در ماده ۹۸۸ و ۹۸۷ و ۹۸۶ ارث زنان از اراضی را منع کرده است. این درحالیست که عده ای از فقهای متقدم و متأخر از جمله شهید اول و شهید ثانی با استدلالات فقهی در کتب خود، نظر مشهور را نظر دیگری عنوان کرده اند. وی به سخنان مقام معظم رهبری در روز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) اشاره می کند و ادامه می دهد: «در آن روز ایشان از فتوای جدیدشان در رابطه با ارث برای زنان از قیمت زمین خبر دادند.» خانم دکتر فیاض بخش می گوید: «اتفاقاً در دیداری که حدود یکماه بعد تعدادی از زنان نماینده مجلس با رهبر معظم انقلاب داشتیم هم من در فرصت ۴ دقیقه ای ام از ایشان راجع به فتوای اخیرشان سؤالی را مطرح کردم و آقا ضمن تکرار سخنانشان در این باره تفکیک قائل شدند بین زوجه ذات ولد و زوجه غیر ذات ولد.» عضو فراکسیون زنان مجلس با اشاره به نزدیک بودن نظرات آیات عظام آقایان بهجت و صافی به فتوای مقام معظم رهبری گفت: «من از مقام معظم رهبری پرسیدم این موضوع را با دو فوریت در مجلس مطرح کنیم و ایشان فرمودند: هر طور صلاح می دانید. به هرحال این موضوع باید در قوانین وارد شود.» می پرسم به نظر شما پس از تصویب در مجلس برخورد شورای نگهبان با این لایحه چگونه خواهد بود؟ آیا دادگاه های خانواده این قانون را از مجلس هفتم به یادگار خواهد داشت یا چون ارثیه ای می رسد به مجلس هشتم و غیره؟ پاسخ می دهد: «من در این خصوص با آیت الله جنتی صحبت کردم و ایشان فرمودند: «ما مخالفتی با آن نداریم و هیچ مشکلی ندارد و انشاءالله اوایل سال آینده نیز مجلس فرصتی برای بررسی آن بدست خواهد آورد.»

با نفیسه فیاض بخش که همچنان دلواپس زنان شالیزار است خداحافظی می کنم و به امید شکوفه های بهاری می نشینم.

امروز هم مطابق پیش از ظهر۵۰ روز گذشته با تنزیب نم دار، صورت پیرزن را پاک می کنم. شاید گرد غم پاک شود از چهره اش. غبار هزاران ساله پاک نمی شود. سنگین می رسم به خانه. سنگین تر از بیدمجنون حیاط خانه مان که امروز برف، سرسنگین ترش کرده است. با تماشای گنجشک هایی که از ترس گرسنگی، تند و تند نوک می زنند به گندم های پای درخت، فراموش می کنم انبوه اندوهم را. با صدای پسرم به خود می آیم. گوشی تلفن را برایم می آورد جلوی در اتاق. صدای پشت خط ناآشناست. می گوید: «من پسر شوهر همان خانم مسنی هستم که جانش را نجات دادید و در تمامی روزها روی تخت بیمارستان همراهیش کردید. سه ساعتی می شود که هواپیمایم نشسته در فرودگاه امام خمینی. بالا سرش که رسیدم پرستارها گفتن: خیال ماندن ندارد. دستهایش را گرفتم، گفتم: دیر گفتند به من مادر! که چه گذشته بر تو. گفته بودم می آیم برای همیشه. گرچه عمو و دیگر برادرانم بودند و رفتند. دل پیرزن گرم شد از گرمی اشکهایم. پلک هایش تکان خورد. چشمهایش باز شد.»

عاطفه تلقانی



همچنین مشاهده کنید