شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

هالیوود و ماموریت های غیرممکن


هالیوود و ماموریت های غیرممکن

سینمای غرب حدیث نفس سیاستمداران

سینمای غرب، حدیث نفس سیاستمدارانی است که حقایق را نعل وارونه می زنند. ماهیت تکنولوژیک هالیوود، اشاعه تمدن آنگلاساکسون، مصادره تاریخ و جهت دهی به افکار عمومی در جهان است. شواهد موجود در پژوهش ها نشان می دهد که دنیای غرب در مواجهه با چالش های پیش رو، همگام با موج رسانه ای خویش قدم برداشته و می کوشد تا پیام های هدفمندی را به مخاطب القا کند و از این رهگذر نوع برداشت بیننده را با آن چه که در ذهن سیاستمداران غربی می گذرد، مطابقت دهد.

چهارمین دنباله از سوی فیلم های «ماموریت غیرممکن» داستان دیگری است از مامور ویژه «ایتان هانت» که طی عملیاتی از درون زندان مسکو نجات می یابد. به وی ماموریت داده می شود که پس از نفوذ به کاخ کرملین، سوابق «کورت هنریکس» استراتژیست تراز اول سازمان اطلاعات روسیه را به سرقت برده و مانع از حمله اتمی وی به جهان شود! در این بین انفجار مهیبی توسط «هنریکس» کاخ کرملین را تخریب می کند و دهها کشته بر جا می گذارد. سرنخی که از «ایتان هانت» به دست می آید، انگشت اتهام را به سمت آمریکایی ها نشانه می رود و بحران جدیدی در روابط واشنگتن- مسکو شکل می گیرد.

«ایتان» که از نقش «هنریکس» در انفجار کاخ کرملین و تهدید اتمی جهان آگاه شده است، مشفقانه و از روی دلسوزی! به وزیر دفاع آمریکا پیشنهاد می دهد که موضوع به دولت دوست و برادر، روسیه منعکس شود اما جناب وزیر! به دلیل سوءتفاهم به وجود آمده بین دولت ها مخالفت می کند.

«هنریکس»- کاراکتر منفی فیلم- استاد فیزیک دانشگاه استکهلم بوده و از ضریب هوشی بسیار بالایی برخوردار است. وی مبدع تئوری پایان دنیا با بمب هسته ای است و می گوید: «هر دو یا سه میلیون سال رخدادهای طبیعی زندگی روی زمین را نابود می کنند اما زندگی ادامه می یابد و آن چه باقی می ماند قوی تر از گذشته است. به هیروشیما و ناکازاکی نگاه کنید؛ شهرهایی که از دل خاکستر سر برآوردند مستحکم تر از قبل بوده و به نماد صلح تبدیل شده اند. این جا بود که به ذهنم خطور کرد، یک جنگ هسته ایی می تواند در راستای نظم طبیعی قرار گیرد.»

این دیالوگ، مفهوم مغالطه آمیزی است که وانمود می کند، اگر هیروشیما و ناکازاکی با بمب اتمی آمریکایی ها به خاک و خون کشیده نمی شد، سرانجام با رخدادهای طبیعی از بین می رفت و مهمتر آن که هیچگاه دو شهر به عنوان نماد صلح در جهان مطرح نمی شدند. پس بمب اتم، موهبتی بود که آمریکایی ها به ژاپنی ها اعطا کردند و لابد بعد از این هم به هر کشوری که حمله اتمی صورت بگیرد به مفهوم آن است که آینده ای بهتر و مطلوب تر در انتظارش خواهد بود! این غیرواقعی ترین حقیقتی است که دنیای کفر می کوشد تا از آن به اراده ی باطل میل کند.

در ادامه و در اجرای ماموریت، مقامات ارشد پنتاگون دوبار به «ایتان هانت» متذکر می شوند که «چنانچه تو و اعضای تیمت کشته یا دستگیر شوید، به عنوان تروریست هایی به حساب آمده که قصد شروع یک جنگ جهانی هسته ایی را داشته اید و کاخ سفید هرگونه اطلاعاتی را در مورد شما انکار خواهد کرد.» و «ایتان هانت» چونان سرباز از خود گذشته و سلحشوری که جز اعتلای وطن و حفظ جهان! به هیچ نمی اندیشد، مأموریت غیرممکن را پذیرفته به مصاف تاریکی می رود!

اوج حماسه آن جایی است که «ایتان» اعضای تیمش را درون یک واگن قطار جمع کرده، بیعت خویش را از آن ها برداشته و می گوید: «تمامی راهها بسته است، جناب وزیر مرده، رئیس جمهور دستور وضعیت اختفا را صادر کرده، نه حمایتی، نه ماهواره ای و نه خانه امنی... فقط ما چهار نفر از تشکیلات عملیات غیرممکن باقی مانده ایم... از این لحظه عملیات ما بدون مجوزه! هر کسی بخواد می تونه در عملیات شرکت نکنه و بره... الان وقتشه...» ولی اصحاب و یاران وی غیرتمندانه در کنار او می مانند.

سکانس فوق مصادره بخشی از تاریخ تشیع است. غرب همواره از این نوع مراودات تهی بوده و هرگز به یاد ندارد که فرماندهی سربازانش را این چنین خطاب کرده باشد و البته ما افتخار می کنیم که این فرهنگ را به غرب صادر کرده ایم.

«ایتان» و یارانش در تعقیب دانشمند هسته ای روس به «دبی» می رسند. جایی که قرار است تروریست های هسته ای یکدیگر را ملاقات کرده و «کورت هنریکس» همان استاد فیزیک دانشگاه، رمز شلیک موشک اتمی را از طرف مقابل خریداری کند.

تصویر ارائه شده از «دبی» به عنوان یک کشور عربی که همواره گوش به فرمان دنیای استکبار بوده، در نوع خود جالب است. دوربین با نمایی از بیان های خشک و شترهای سرگردان در صحرا به حرکت درآمده، به اتوبان و خودروی «ایتان» می رسد. «ایتان» که در حال رانندگی مشغول صحبت با افراد گروه است، ناگهان متوجه تعدادی شتر می شود که همراه با ساربان خویش با فراغ بال در وسط اتوبان در حرکتند و هر لحظه ممکن است خودرویی از پشت با آن ها تصادف کند. سکانس های مربوط به «دبی» با نمایش بلندترین برج جهان و طوفان سهمگینی از شن که تمام شهر را فرا می گیرد، به پایان می رسد.

«ایتان» که از سوی نیروهای امنیتی روسیه تعقیب می شود، پس از دستگیر شدن به طرف روسی می گوید: «من و تو دشمن نیستیم، این یک توطئه است...» و بیننده که از اصل واقعه خبردار بوده در دل گفته «ایتان» را تأیید کرده و دشنامی نثار افسر روس می کند که ای کاش از نیت خیر آمریکایی ها مطلع بودی!

در دقایق پایانی فیلم، موشک هسته ای توسط «هنریکس» شلیک شده و دنیا این حمله را اقدامی تلافی جویانه از سوی روسیه قلمداد خواهد کرد. ناگفته پیداست که نیروهای آمریکایی با رشادت تمام مانع از حمله اتمی می شوند و با «ید استیفای»(۱) خود تهمت ناروایی را از دولت روسیه دور می کنند.

نکته ای که نباید مغفول بماند این است که تصویر ارائه شده از استاد فیزیک دانشگاه در این فیلم، چهره ای مالیخولیایی و خطرناک است که وجودش تهدیدی برای بشریت به حساب آمده و بیننده طی همذات پنداری آگاهانه به این نتیجه گیری می رسد که قتل او نه تنها نکوهیده و زشت نیست که تضمین کننده بقای دنیا بوده و مرضی رضای پروردگار است!!

آیا دوبله و توزیع این فیلم در شبکه ویدئو خانگی آن هم در شرایطی که ایران نشست بغداد و مسکو را موفق پشت سر گذاشته است، به سهل انگاری و تسامح در این مقوله حساس تعبیر نخواهد شد؟!

بازتاب هنرمندانه از شهادت مظلومانه دانشمندان هسته ای کشور که غربی ها ناجوانمردانه سعی در واژگون نمایی و استحاله آنان دارند، رسالت خطیری است که اهتمام سینماگران اصیل و انقلابی این سرزمین را طلب می کند.

به جاست نهادهای نظارتی و مجلس محترم قانون گذار با تصویب قوانین و مقررات مفید، بستر ممیزی صحیح را بیش از پیش فراهم آورده و وزارت فرهنگ و ارشاد نیز با دقت نظر و بصیرت بیشتری در این حوزه گام بردارد.

سیدعلی ابراهیمی

پانوشت:

۱- دست توانا



همچنین مشاهده کنید