چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

آن مردان طلایی کجا هستند


آن مردان طلایی کجا هستند

نسل ۹۸, بدون اغراق, بهترین نسل تاریخ فوتبال ایران بوده است ترکیب باتجربه ها و جوانان, تیم ملی آرمانی برای تاریخ فوتبال ایران به وجود آورده بود, آن پیروزی رویایی و باورنکردنی مقابل استرالیا و کمتر از یک سال بعد, بازی قرن جهان, «ایران – آمریکا» که تا سال های سال خاطرات آن محو نخواهد شد

نسل ۹۸، بدون اغراق، بهترین نسل تاریخ فوتبال ایران بوده است ترکیب باتجربه‌ها و جوانان، تیم‌ملی آرمانی برای تاریخ فوتبال ایران به وجود آورده بود، آن پیروزی رویایی و باورنکردنی مقابل استرالیا و کمتر از یک سال بعد، بازی قرن جهان، «ایران – آمریکا» که تا سال‌های سال خاطرات آن محو نخواهد شد. به سراغ بازیکنان آن نسل فوتبال ایران رفتیم، آنها برایمان از خاطرات حضور در آن جام‌جهانی گفتند. همچنین خواهید خواند که آن مردان در حال حاضر کجا هستند؟

● مردان خاطرات

▪ احمدرضا عابدزاده: چهار سال پس از جام‌جهانی از فوتبال خداحافظی کرد و به مربیگری رو آورد، مربی گلرهای پرسپولیس و استیل‌آذین را در کارنامه خود دارد و البته یک رستوران شیک هم در نزدیکی میدان تجریش!!

▪ نعیم سعداوی: به مربیگری رو آورد، حتی مقطعی هم مربی پرسپولیس شد.

▪ محمد خاکپور: مقیم آمریکا شد و مدرسه فوتبالی دایر کرد، هر از گاهی به ایران می‌آید.

▪ افشین پیروانی: پس از خداحافظی به حرفه مربیگری رو آورد.

▪ مهدی پاشازاده: پس از جام‌جهانی با بدشانسی‌های زیادی مواجه شد و خیلی زود به خاطر آسیب‌دیدگی از فوتبال خداحافظی کرد. او سال‌ها در اتریش زندگی می‌کرد و کلاس‌های مربیگری را در آنجا گذراند.

▪ حمید استیلی: مربی شد، گل به یادماندنی‌اش به آمریکا هیچ وقت از خاطره‌ها نرفته است.

▪ کریم باقری: تنها بازیکن بازمانده از آن نسل با ۳۷ سال سن، طلایی است که همچنان بازی می‌کند.

▪ مهدی مهدوی‌کیا: دیگر بازمانده آن نسل، با ۳۳ سال سن، پس از یک دهه بازی در آلمان به ایران برگشته است.

▪ علیرضا منصوریان: پس از خداحافظی از فوتبال مدتی مدیر آکادمی استقلال شد و حالا هم یکی از مربیان تیم‌ملی است.

▪ خداداد عزیزی: غزال تیزپا، پس از خداحافظی، به مربیگری رو آورد، البته تنها یک سال با ابومسلم موفق ظاهر شد.

▪ رضا شاهرودی: او هم مربی شد، مدتی در داماش لرستان و حالا هم در استیل‌آذین.

▪ علی دایی: پس از حضور در جام‌جهانی ۲۰۰۶ آلمان، سرمربی سایپا شد، با این تیم قهرمان ایران شد، سپس سرمربی تیم‌ملی، اما پس از شکست مقابل عربستان برکنار شد، حالا هم سرمربی پرسپولیس است و البته تجارت و اداره چند فروشگاه ورزشی از کارهای روزانه اوست.

▪ اکبر استاداسدی: مدرسه فوتبال در تبریز دایر کرده و در حال حاضر یکی از کمک مربیان تیم فولادگسترش تبریز... می‌گوید به حقش نرسیده است.

▪ مهرداد میناوند: خیلی زود فوتبال را کنار گذاشت و به تجارت مشغول شد.

▪ جلال طالبی: سرمربی تیم ایران در جام ۹۸، در آمریکا زندگی می‌کند و گهگاهی به ایران می‌آید.

▪ نادر محمدخانی: در انگلیس زندگی می‌کند.

▪ نیما نکیسا: او هم خیلی زود از فوتبال خداحافظی کرد، مدتی به رستوران‌داری مشغول شد و بعدها رو به خوانندگی آورد.

▪ جواد زرینچه: پس از خداحافظی، مربی شد و سرمربیگری تیم‌های لیگ یکی را پذیرفته است.

▪ استیلی: باورم نمی‌شد

حمید استیلی می‌گوید: زمانی که در بازی با آمریکا روی سانتر جواد زرینچه، با سر گل زدم ابتدا باورم نشد، چند صدم ثانیه مکث کردم، اما وقتی که دیدم بازیکنان ما با برخورد توپ به تور فریاد می‌زنند، در آن لحظه نقشه ایران، جلوی چشمم ظاهر شد و خنده ایرانی‌ها... دیگر از خود بی‌خود شدم و با تمام وجود فریاد می‌زدم.

● استاداسدی: سرم بی‌کلاه ماند

وقتی بازی با آلمان تمام شد، بازیکنان برای تعویض پیراهن به سمت بازیکنان آلمان رفته بودند. من دوست داشتم لباسم را با یکی از دروازه‌بان‌های آلمان عوض کنم اما آندریاس کوپکه؛ دروازه‌بان اول آلمان پیراهنش را با عابدزاده عوض کرد. به سمت اولیور کان که آن زمان دروازه‌بان دوم آلمان بود، رفتم اما او هم پیراهنش را با پرویز برومند عوض کرد، تا سر من بی‌کلاه بماند؟

● در اتاقم گریه کردم

جلال طالبی سرمربی تیم‌ملی در سال ۹۸ می‌گوید:

زمانی که نیمه اول را (یک – صفر) بردیم و به رختکن رفتیم، سعی کردم به بازیکنان آرامش بدهم تا مبادا احساسی شوند، اما در ورای آن چهره آرام من، جنجالی، درونم بود، ولی با توجه به شرایط موجود نمی‌توانستم احساساتم را بروز کنم. هیچ وقت آن بازی و آن شب را فراموش نمی‌کنم، پس از بازی هیجان زیادی داشتم، زمانی که در اتاقم تنها بودم، توانستم احساساتم را با گریه کردن بروز دهم.

● عابدزاده: بمب روحیه بودم

عابدزاده عقاب آسیا می‌گوید: پیش از بازی همه روی من حساب ویژه‌ای باز کرده بودند و از این‌که درون دروازه بودم خوشحال و کل تیم از من به عنوان بمب روحیه یاد می‌کردند، او می‌گوید: وقتی که سوت پایان بازی با آمریکا زده شد ما نمی‌دانستیم که چگونه باید شادی کنیم؟!

● محمدخانی: به یاد بازماندگان ایرباس بودیم

قبل از بازی با آمریکا تلویزیون فرانسه روی تیم ما بسیار زوم کرده بود و قصد داشت بازی با آمریکا را فراتر از یک دیدار ورزشی نشان داده و روحیه ما را هم خراب کند. قبل از بازی من به یاد هواپیمای ایرباس ایرانی که آمریکایی‌ها آن را زده بودند، افتادم و این‌که به خاطر شادی روح بازماندگان آن هواپیما، حتی اگر به آلمان با اختلاف زیاد ببازیم، باید آمریکا را ببریم. وقتی داور سوت پایان بازی با آمریکا را زد بلافاصله یاد آنها افتادم و این‌که قطعا خانواده‌های قربانیان آن پرواز، الان یک گام بیشتر از بقیه خوشحال هستند.

● زرینچه: آنها مریخی نبودند

پردراگ میاتوویچ، ستاره آن روزهای یوگسلاوی پیش از بازی با ایران گفته بود، با تعداد گل زیادی تیم ما را می‌برد و حتی مدعی شده بود خودش ۵ گل به ایران می‌زند. آن زمان او در رئال مادرید بازی می‌کرد و با این تیم قهرمان اروپا شده بود. بازی که شروع شد در ۱۵ دقیقه ابتدایی ۲ بار خواست مرا دریبل بزند، اما موفق نشد. همانجا بود که فهمیدیم آنها از کره مریخ نیامدند و فقط قدرت تصمیم‌گیری‌شان بالاست. آخر بازی وقتی سوار اتوبوس بودیم، او به همراه «اسلوبودان سانتراچ» سرمربی وقت یوگسلاوی به سراغ ما آمدند و ضمن معذرت‌خواهی به خاطر آن مصاحبه گفتند: «ما خیلی خوب بازی کردیم.»

● ویرا: دعا کردم

والدیر ویرا سرمربی برزیلی تیم‌ملی گفت: پس از بازی با استرالیا من تنها نشسته بودم و دعا می‌کردم، برای استرالیایی‌ها واقعا متاسفم. چرا که می‌دانم همه کودکان استرالیایی که فوتبال بازی می‌کنند، اکنون چقدر ناراحت هستند... اما این برد و باخت‌ها باعث شده که فوتبال پرهیجان‌ترین رویداد جهان نام بگیرد.

● علی دایی: دو پاس گل تاریخی دادم

علی دایی می‌گوید: دو پاس گل دادم که تاریخی شد، یکی به خداداد در بازی با استرالیا و دیگری به مهدوی کیا در بازی با آمریکا... دو پاسی که از تمام گل‌هایی که زدم بیشتر به دلم نشست. فکر کنم آن دو پاس گل تاریخی شد.

● میناوند: نزدیک بود ما را بخورند

خاطره‌ام به کمپی بر می‌گردد که ما در فرانسه بودیم. کمپ طوری بود که آشپزخانه آنجا بیرون بود و چند سگ هم از آن مراقبت می‌کردند. جلال طالبی؛ سرمربی تیم‌ملی هم ساعت ۳۰/۸ شب می‌گفتند؛ همه باید بخوابند. وقتی همه خوابیدند علی دایی، من و حمید استیلی را مامور کرد تا به آشپزخانه بیرون کمپ رفته و مقداری پنیر بیاوریم. دایی به ما گفت که سگ‌ها هم نیستند. به همین خیال ما به سمت آشپزخانه رفتیم اما سگ‌ها به سمت ما حمله کردند و من و حمید استیلی به قدری دویدیم که مجبور شدیم یک روز کامل را استراحت کنیم و نتوانستیم تمرین کنیم، نزدیک بود آن سگ‌ها ما را بخورند.

● محمد خاکپور: درگیر شدم

ما دو بر صفر از آمریکا جلو بودیم و حریف در دقایق آخر، حملات زیادی می‌‌کرد و از طرفی قصد داشت با راه انداختن جنگ روانی، روحیه ما را پایین بیاورد. وقتی «برایان مک براید» هافبک چپ آمریکا گل این تیم را زد، هر دو برای بیرون آوردن توپ به سمت دروازه رفتیم. مک براید می‌‌خواست زودتر توپ را بیرون آورده تا بازی به جریان بیفتد اما من برای بیرون آوردن توپ مانع او شدم و این قضیه باعث به وجود آمدن یک درگیری بین من و او و سایر بازیکنان شد تا جایی که پایم در تور گره خورد که مهرداد میناوند آمد و گفت: زودتر تمامش کنید وگرنه زنگ می‌زنم پلیس بیاید... (البته به زبان انگلیسی گفتم).

● شاهرودی: با هامبورگ تمام کرده بودم اما...

من در اوج آمادگی بودم و می‌خواستم در جام‌جهانی نمایش خیره‌کننده‌ای داشته باشم. اما اتفاق تلخی افتاد که رویاهایم را بر باد داد. قبل از بازی با یوگسلاوی در یک تمرین مصدوم شد. مصدومیتی که منجر به از دست دادن جام‌جهانی شد و مهرداد میناوند به جای من بازی کرد. در آن مدت هر روز که می‌گذشت حسرت زیادی می‌خوردم به خصوص این‌که من با تیم هامبورگ آلمان به توافق رسیده بودم و قرار بود اگر در جام‌جهانی جزو ۱۱ نفر اصلی باشم، آنها مرا جذب کنند که آن مصدومیت لعنتی کار را خراب کرد.

● شاهرودی:

با هامبورگ تمام کرده بودم اما...

من در اوج آمادگی بودم و می‌خواستم در جام‌جهانی نمایش خیره‌کننده‌ای داشته باشم. اما اتفاق تلخی افتاد که رویاهایم را بر باد داد. قبل از بازی با یوگسلاوی در یک تمرین مصدوم شد. مصدومیتی که منجر به از دست دادن جام‌جهانی شد و مهرداد میناوند به جای من بازی کرد. در آن مدت هر روز که می‌گذشت حسرت زیادی می‌خوردم به خصوص این‌که من با تیم هامبورگ آلمان به توافق رسیده بودم و قرار بود اگر در جام‌جهانی جزو ۱۱ نفر اصلی باشم، آنها مرا جذب کنند که آن مصدومیت لعنتی کار را خراب کرد.



همچنین مشاهده کنید