جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

دور گردون فوتبال ما


دور گردون فوتبال ما

پر از چهره های تکراری و خسته کننده

روزگاری یکی از ایرادهایی که به مربیان تیم‌های ملی می‌گرفتیم این بود که لیگ را نظاره نمی‌کنند و بنا بر لیست‌های فرمایشی تیم خود را می‌بندند و حتی نمایش‌های اردوهای تدارکاتی با سیاهی لشگرها بازی می‌کنند. خوب به خاطر داریم در اوایل دهه ۶۰ آن زمان که ناصر ابراهیمی سرمربی تیم ملی فوتبال ایران بود ایشان بر اساس تعداد مساوی بازیکنان سرخ و آبی پایتخت تیم خود را می‌چید، بعد‌ها اردوهای یک صد و چند نفره علی پروین را داشتیم که بازیکنان زیادی را دعوت می‌کرد که بگوید عملکرد اردوی آنهاجذاب نبوده و بعد حذف کرده است سپس نوبت قهر و آشتی مربیان سرخ و آبی بود که بر مسند مربیگری تیم ملی می‌نشستند که این گونه بود که پاشازاده و زرینچه به صرف مایلی‌کهن در تیم نبودند و در سوی دیگر هنگام هدایت منصور خان پورحیدری بازیکنی چون پیروانی کمتر اجازه حضور در تیم ملی را داشت.

پس از آنها نوبت حضور مربیان خارجی بود که توسط مربیان هموطن‌شان که در باشگاه‌ها داخلی همکاری می‌کردند بازیکن انتخاب می‌کردند که نمونه این اتفاق را در زمان برانکو و بلاژویچ و همکاری این دو با بلاژویچ داشتیم. بعد‌ها نوبت بازی‌های دیگر بود؛ قلعه‌نوعی که با خرد دسته‌جمعی آمده بود گروهی سیاهی لشگر را به عنوان دستیار خود انتخاب کرده بود که انتخابات تیم ملی را به حساب آنها می‌گذاشت که کادر فنی با حضور پرویز مظلومی و ناصر ابراهیمی و گده و... کم از ترشی هفت بیجارگیلان زمین نمی‌توانست باشد و چنین بود که فریدون زندی دفاع چپ می‌شد و عنایتی هافبک چپ و حسن رودباریان گلر فیکس تیم ملی در بازی‌های جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۷ شد.

این حکایت‌ها در زمان دایی و قطبی هم بهتر نبود. هر کدام داستان‌های خودشان را داشتند؛ دایی با کریمی بد بود او را دعوت نمی‌کرد و قطبی چون رقیبی به اسم دایی را پشت سر خود می‌دید عاشق کریمی شد و در تمامی این فعل و انفعالات ما یک مشکل بزرگ را مطرح می‌کردیم: چرا نگاهی به لیگ نمی‌شود؟ اما امروز می‌بینیم نه ایرادی به کی‌روش می‌گیریم که بیش از ۷۰ درصد تیم اصلی‌اش در خارج از ایران هستند و دنبال ایرانی‌تبار و ژاپنی ریشه نیز می‌رود. امروز فوتبال ما بی‌تماشاچی است و کسی حاضر نیست نگاهی به این فوتبال بیندازد، طوری که خدعه و کلک‌های عربی چون قرعه‌کشی برای جایزه تماشاچی به فوتبال ما هم کشیده شده است و علت‌های اصلی از یاد رفته است؛ علت‌هایی که می‌توانند بی‌شمار باشند که برخی از نمونه‌های آنها را بیان می‌کنیم.

۱- این لیگ پر از چهره‌های تکراری و خسته‌کننده و ناکارآمد شده است. مردم شهرستان‌ها تا به کی باید بنشینند و قیافه‌های تکراری و مربیان اخراجی را بار دیگر تجربه کنند. چرخ گردون یاوری و مایلی‌کهن و مظلومی و مرفاوی و تقوی و... چند بار باید بچرخد؟ چرا مربیان بادانش برای کشورمان نمی‌آوریم. نگاهی به مربی امسال ملوان بکنید. انصافا او کمتر از تکراری‌های همیشگی قوی سفید نتیجه گرفته است؟ چرا از مجید نامجومطلق چیزی نمی‌شنویم؟ حسین فرکی پدیده خوب فوتبال ما است که به تازگی آمده است و کارایی ای بسیار بیشتر از خیلی از نام‌های تکراری داشته است. یحیی گل‌محمدی نمونه مهم دیگری است. چرا نباید چهره‌های بهتری به فوتبال شیراز و اصفهان و خوزستان و قم و... بروند؟

۲- این فوتبال پر از شایعه است، پر از حکایت‌های تلخی است که هیچ کس حاضر نیست اندکی تلاش برای رفع سوءتفاهم‌هایش بکند. این شایعات از برنامه ۹۰ شروع می‌شود. چرا کسی درباره حرف‌های عابدینی واکنشی نشان نداد؟ چرا وقتی قهرمانی سکوت خود را شکست و گفت خیلی را با خودم می‌برم حکم بخشودگی گرفت و حتی دایی محکوم شد و بعد وقتی دایی بر سر مواضع خود ماند او را بخشیدند؟ چرا در برنامه ۹۰ هر تصمیمی گرفته می‌شود بلافاصله در استادیوم اجرا می‌شود؟

۳- امکانات پیش پا افتاده مثل رفت و آمد را نادیده گرفتید و سرویس بهداشتی و اغذیه مناسب را هیچ انگاشتید با تماشاگر چون گروهی اوباش رفتار کردید و با اوباش تماشاگر هیچ نگفتید، از مرگ تماشاگران در بازی ژاپن و ایران گذشتید و...

۴- مطبوعات از این فوتبالفارسی چه می‌خواستند؟ تعریف و تحریم و باز هم تکرار روزی سرور و روز دیگر حیا کن و این همه دکان خودشیفتگی تا به کجا باید پیش می‌رفت؟ این همه روزنامه کم نبود که این همه برنامه ورزشی به آن اضافه کردیم و در آن جز بدی هیچ ندیدیم؟

۵- فوتبال بی‌مقام تماشاچی دارد؟ چند سال است قهرمان جام ملت‌های آسیا نشده‌ایم؟ نزدیک به ۳۸ سال است. چند سال است به المپیک نرفته‌ایم؟ نزدیک به ۳۴ سال است. چند سال است در آسیا قهرمان باشگاهی نداریم؟ نزدیک به ۲۴ سال. در تک موفقیت‌های فوتبالی چون صعود به جام‌های جهانی ۱۹۹۸ و ۲۰۰۶ و ۲۰۱۴ چه خون دل‌هایی به ملت دادیم و از این رویدادها چه استفاده کردیم؟ هفت ماه است که به جام جهانی رفته‌ایم، تا به حال رنگ جهانی شدن‌مان را دیده‌ایم؟چه تیمی به ایران آمد؟ ایران به کدام مسابقه رفت؟ شور و شوق را از بین می‌برند.

۶- فوتبالی که بازیکنان تکراری و مربی تکراری و مدیر تکراری و ناکارآمد دارد، تماشا دارد؟ فوتبال فقیر مقام و ثروتمند ادعا تماشاچی دارد؟ در این فدراسیون فوتبال دل به کدام مسوول بدهیم که بگوییم آگاه است و تخصص دارد و به دنبال روزمرگی نیست و کار پایه‌یی دارد و عشق دارد و... ؟

نه، این دور گردون ما را به جایی نمی‌رساند جز نقطه صفر اولیه.

تورج عاطف



همچنین مشاهده کنید