پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

حسادت فرو رفتن در دریای غم


حسادت فرو رفتن در دریای غم

یکی از مهم ترین آفات جامعه به ویژه مومنین, صفت حسادت است این صفت در وجود هر کسی تقویت و نهادینه شود موجبات تنش و درگیری او را با صاحبان نعمت و محسود فراهم می آورد و به طور طبیعی با کثرت حسودان در جامعه, روند تضادها و چالش های اجتماعی افزایش خواهد یافت

یکی از مهم ترین آفات جامعه به ویژه مومنین، صفت حسادت است. این صفت در وجود هر کسی تقویت و نهادینه شود موجبات تنش و درگیری او را با صاحبان نعمت و محسود فراهم می آورد و به طور طبیعی با کثرت حسودان در جامعه، روند تضادها و چالش های اجتماعی افزایش خواهد یافت. نویسنده در مطلب حاضر در مقام مذمت صفت حسادت در انسان و مقابله جدی با این رذیله اخلاقی برآمده و از منظر روایات به این بحث پرداخته است که اینک با هم آن را ازنظر می گذرانیم.

● مفهوم حسد و غبطه

بدانکه «حسد» رشک بردن به مردم است به سبب نعمتی که خدا به آنها عنایت کرده، با میل زوال نعمت از آنها، و اگر رشک بردن به تنهایی باشد بدون میل زوال، «غبطه» است و آن از نظر اسلام علاوه بر اینکه منع نشده، بلکه به آن ترغیب هم شده است، لذا از امام صادق «ع» روایت شده که :«مومن غبطه می خورد، ولی حسد نمی ورزد و منافق حسد می ورزد و غبطه نمی خورد». (کافی، ج ۳، ص ۴۱۸)

پس غبطه غیر حسد و حسد غیر غبطه است، اولی بد است و دومی نیکو. روایات بسیاری در مذمت حسد از بزرگان دین وارد شده است، از جمله امام صادق «ع» می فرماید: «همانا حسد ایمان را می خورد و نابود می سازد همچنانکه آتش هیزم را نابود می کند». (همان، ص ۴۱۶)

همچنین از آن حضرت روایت شده است که :«اصول و ریشه های کفر سه چیز است: «حرص، کبر و حسد». (همان، ص ۳۹۶)

● مذمت حسد

در روایت است که رسول خدا «ص» فرمود:«خداوند به حضرت موسی «ع» خطاب کرد ای پسر عمران! حسد مبر بر آنانکه از فضل خود به آنها داده ام و به سوی آن چشم خود را مکش و پیروی نفس را مکن؛ زیرا شخص حسود ناراضی به نعمتهای من و منع کننده قسمت من است از آنچه بین بندگانم تقسیم کرده ام؛ کسی که چنین باشد، من از آن نبوده و آن نیز از من نمی باشد». (همان، ص ۴۱۸)

از امیرالمومنین «ع» کلماتی کوتاه، ولی پرمعنا و بزرگ درباره مذمت این صفت هلاک کننده وارد شده که اگر کسی در آنها تدبر وتفکر و اندیشه نماید، پی خواهد برد به خباثت آن و هیچ وقت گرد آن نخواهد رفت.

بعضی از کلمات امام«ع» چنین است:

«ایمان از حسد بیزار است» (۵) یعنی مومن از حسد برکنار است. (غررالحکم، ج ۱، ص ۱۶۰)

- «حسود بر مقدرات الهی خشمناک است». (همان، ص ۴۵)

- «حسود در دریای غم فرو رفته است». (بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۲۵۶)

- «حسد محبوس کردن روح است (۳) (یعنی همان طوری که محبوس ناراحت است و بر او سخت می گذرد، روح حسود هم در زندان بوده و پیوسته ناراحت است)» (غررالحکم، ج ۱، ص ۱۰۰)

- « حسد ، جسد را آب خواهد کرد». (بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۲۵۰)

- «حسود سودی نخواهد برد ( و همیشه در مقام پست خود خواهد ماند)». (همان، ص ۲۵۸)

- از پیامبر اکرم «ص» روایت شده است:«لذت حسود از همه مردم کمتر است». (همان، ص ۲۵۰)

راستی اگر کسی یک نظر عمیقانه در ا ین جهان از ابتدای آفرینش نماید تا آخر، صدق گفتار بزرگان دین بر او ثابت خواهد شد.

نخست شیطان بر آدم صفی الله حسد برد، مطرود درگاه خداوند شد، قابیل به برادر عزیزش «هابیل» حسد برد، او را کشت و خود را بسیار ناراحت و غمگین ساخت، ایمانش را هم از دست داد. برادران حضرت یوسف «ع» به آن بزرگوار حسد برده، آن بزرگوار را اذیت و آزار کرده و پیراهن از تن او درآورده و او را در چاه انداخته دروغ بسیار در مقابل عملشان گفتند، خود را غمگین، پدر بزرگوارشان، حضرت یعقوب را آزرده خاطر ساخته و آن بزرگوار را همچنان به رنج فراق یوسف مبتلا کردند. و همین طور اگر بخواهیم یک به یک حسودان جهان را بشماریم، کتابی قطور خواهد شد و در این مقال نمی گنجد.

● بشارت به بهشت

روایت شده که یکی از حضار مجلس پیغمبر «ص» گوید: خدمت حضرت رسالت پناه نشسته بودیم، حضرت فرمود: «الان از این راه مردی از اهل بهشت خواهد آمد».

سپس مردی از انصار درآمد در حالی که آب وضو از محاسن او می چکید و نعلین خود را به دست گرفته بود، سلام کرد.

فردای آن روز نیز رسول اکرم «ص» همان فرمایش را کرد و همان مرد آمد. روز سوم نیز به همان نحو فرمود و همان مرد آمد. چون حضرت تشریف بردند، عبدالله بن عمروبن عاص از دنبال آن مرد انصاری رفت و گفت: میان من و پدرم گفتگوی درشتی واقع شده و من سوگند خورده ام تا سه شب نزد او نروم، اگر اجازه می فرمایید، این سه شب را خدمت شما باشم. آن مرد گفت: بفرمایید.

پس سه شب نزد او به سر برد و از او عبادت و بیداری ندید، فقط در وقت تکان خوردن، ذکر خدا می کرد و همچنان خوابیده بود تا برای نماز صبح برخاست، لیکن از او جز سخن خیر نشنید.

عبدالله گوید: چون سه شب گذشت، به او گفتم حقیقت امر این است که بین من و پدرم حرفی نشده، ولی از حضرت پیغمبر در حق تو چنین شنیدم، خواستم که بر عمل و عبادت تو مطلع گردم از تو عمل بسیاری ندیدم، پس چه چیز تو را به این مرتبه رسانیده و از اهل بهشت گردانیده؟

انصاری گفت: غیر از آنچه از من دیدی، بندگی دیگری نیست جز آنکه بر هیچ یک از مسلمانان در خود غشی نمی یابم و به خیر و خوبی که خدای تعالی به آنان عنایت کرده، حسدی در خود نمی بینم.

عبدالله گفت: همین است که تو را به این مرتبه رسانیده و آن صفتی است که ما را طاقت آن نبوده و تحصیل آن از ما نمی آید. (مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۲۶)

▪ یک نکته

داوود رقی به نقل از امام صادق «ع» روایت می کند که آن حضرت فرمود: «از معصیت الهی پرهیز کنید و بعضی از شما بر بعضی دیگر حسد نورزید، زیرا از عادت حضرت مسیح «ع» این بود که در شهرها سیر می نمود، روزی مردی کوتاه قد از اصحابش با وی در بعضی از مسافرتها همراه شد و از ملازمان او بود، رفتند تا به دریا رسیدند، حضرت مسیح بسم الله گفت در حالی که یقین به آن داشت و بر روی آب روان گردید، آن مرد چون از حضرت مسیح آن را مشاهده کرد، بسم الله گفت و بر روی آب روان شد، عجب او را فرا گرفت و گفت: عیسی «ع» روح الله است، روی آب راه می رود، من هم روی آب راه می روم، پس او بر من چه فضیلت و برتری دارد؟

یک مرتبه در آب غرق شد به حضرت عیسی ملتجی شد، آن جناب او را بیرون آورد و فرمود: چه گفتی؟ جریان را گفت. حضرت فرمود: خود را در جایی نهادی که در آنجا خداوند تو را ننهاده، پس خداوند بر تو غضب کرد به خاطر آنچه گفتی، از آن توبه کن. آن مرد توبه کرد، دوباره به همان مرتبه برگشت؛ پس شما هم از معصیت خدا بپرهیزید و بعضی از شما بر بعضی دیگر حسد نورزد». (کافی، ج ۲، ص ۳۰۶)

برای فرار و نجات از این سیلاب بنیان کن لازم است انسان بیش از پیش به روایات اهل بیت عصمت و طهارت «ع» با دقت هرچه تمامتر بنگرد و فکر کند که آخر هم اگر من حسد بورزم، چه نفعی عاید خودم می شود و چه ضرری بر محسود وارد می گردد، جز ناراحتی و خویشتن را آزردن و خسته کردن بهره ای نصیب آدمی نمی شود.

راستی باید انسان این صفت را از خود دور کند یا ناچار پیروی آن را نکند؛ زیرا کاملاً ایمان را نابود می کند، به عبارت دیگر شخص حسود به خدای خود اعتراض دارد که - نعوذبالله- بی جا به فلان کس نعمت بخشیدی و به من ندادی، تو بنده شناس نیستی، عدالت نداری، حکیم نمی باشی.

سبحنه و تعلی عما یقولون علوا کبیرا؛ (اسراء- ۴۳) «بسیار منزه و بلند مرتبه است خدا از آنچه گویند».

سید حسین شیخ الاسلامی



همچنین مشاهده کنید