چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

نگاه برون دینی برای بازسازی دین


نگاه برون دینی برای بازسازی دین

ویژگی اصلی تحقیق آن است که با توجه به چالش های گسترده ی مفهومی و معنایی, هنگام طرح مفاهیم اصلی به ذکر معانی مختلف, مشهور و سابقه ی تاریخی آنها هم پرداخته می شود تا هم با دیدگاه های افراد و گروه ها تطبیق داده شود و هم توضیحی برای چالش ها و اختلاف های ایجاد شده باشد

فصل اول این تحقیق به صورت مجمل به بیان مهمترین ویژگی ها و آرمان های نوگرایان دینی اختصاص دارد. مهمترین هدف و محور این فصل تلاش برای تأیید این موضوع است که نوگرایی دینی به عنوان بستر و خاستگاه نظری اصلاح طلبی تجدیدنظرخواه با مبانی لیبرالی خود در نهایت به سکولاریسم و عرفی کردن عرصه های سیاست، اجتماع و فرهنگ ختم می شود و کسانی که می خواستند برای اصلاح طلبی بنیانی نظری بر مبنای نوگرایی دینی ایجاد کنند، هدفی جز پیمودن راه آنها برای عرفی کردن سیاست و دین در عرصه ی عملی نداشتند. فصل دوم، برای تعیین صحت و سقم برآمدن دوم خرداد از بستر نوگرایی دینی، به بررسی زمینه ها و علل رخداد ذکر شده اختصاص یافته است. در این فصل تلاش می شود با جمع آوری و بیان دیدگاه های مختلف سهم هر فرد و گروه در پیروزی به دست آمده مشخص شود. در فصل سوم، با نگاهی به اصلی ترین مفاهیم مطرح شده توسط جبهه ی دوم خرداد و اصلاح طلب، چالش های ایجاد شده بر سر مفاهیم ذکر شده بیان می شود و در جهت فرضیه ی ذکر شده به چگونگی افول اصلاح طلبی و روگردانی مردم از آنها پرداخته می شود.

ویژگی اصلی تحقیق آن است که با توجه به چالش های گسترده ی مفهومی و معنایی، هنگام طرح مفاهیم اصلی به ذکر معانی مختلف، مشهور و سابقه ی تاریخی آنها هم پرداخته می شود تا هم با دیدگاه های افراد و گروه ها تطبیق داده شود و هم توضیحی برای چالش ها و اختلاف های ایجاد شده باشد. این امر از آن جهت اهمیت دارد که بیشتر تحقیقات و کتاب هایی که درباره ی اصلاحات و اصلاح طلبی به نگارش درآمده اند و شاه بیت عناوین آنها استمرار، تداوم و غیرقابل بازگشت بودن اصلاح طلبی است دارای چهار ویژگی قابل توجه و خاص هستند:

اولین ویژگی تحقیقات به عمل آمده، که عمدتاً توسط اصلاح طلبان نوشته شده اند، نگارش طرفدارانه است که در آنها بی طرفی حفظ نشده است. ثانیاً، این تحقیقات و کتاب ها عمدتاً در سال های اولیه ی بعد از رخداد دوم خرداد ۱۳۷۶ نوشته شده اند و تحت تأثیر فضای سیاسی- اجتماعی کشور در این سال ها هستند. ثالثاً، بیشتر این کتاب ها همانند جامعه ی مدنی، دوم خرداد و خاتمی و یا بیم ها و امیدها، مجموعه هایی از گفتگو با افراد مختلف هستند و فاقد چارچوب تئوریک و تحقیقی می باشند. علاوه بر اینها، برخی از کتاب های انتشار یافته در خصوص اصلاح طلبی، برخلاف عنوان های جالبی که برای جلب توجه و فروش دارند، مجموعه مقالاتی هستند که در مقاطع خاص در مطبوعات نوشته شده اند و به همین دلیل فاقد پیوستگی موضوعی و محتوایی می باشند. به عنوان نمونه در کتاب «وداع با دوم خرداد» دکتر صادق زیبا کلام، برخلاف عنوان کتاب، ده ها موضوع داخلی و خارجی بررسی شده که هیچ ارتباطی با عنوان انتخاب شده ندارند. کتاب های «دولت پنهان» و «پس از دوم خرداد» حمیدرضا جلایی پور هم، مجموعه هایی از نوشته ها و سرمقاله های این نویسنده در روزنامه های مختلف است که از نظر موضوعی بسیار پراکنده است.

● فصل اول نوگرایی و سکولاریسم

مفروض اصلی این فصل آن است که تفکر تجدیدنظرطلبی از نظر فکری برگرفته از افکار نوگرایان بود که هدف غایی و آرمان آنها سکولاریسمی تمام عیار در عرصه ی نظر و عمل بود. برنامه ی اصلی اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب حرکت و عمل سیاسی برای تحقق سکولاریسم و حذف دین از صحنه ی اجتماع و سیاست بر پایه ی دموکراسی و حقوق بشر غربی بود.

در این فصل در دو بخش به معرفی نوگرایی دینی و سکولاریسم و ارتباط معنایی بین این دو پرداخته می شود. در بخش اول، بعد از معرفی نوگرایی دینی در مقطع بعد از انقلاب اسلامی، مبانی معرفت شناختی، اهداف و ویژگی های این نوگرایی مورد بررسی قرار می گیرد. پلورالیسم و هرمنوتیک با معانی غربی آنها، که بر نسبی گرایی لیبرالیسم تأکید می کنند، به علت تأثیر گسترده و فراوانی که بر نوگرایی در ایران داشته اند به عنوان پایه های اصلی این تفکر معرفی می شوند. نوگرایی دینی، که بر مبنای تفکیک ماهیت و اصل دین از معرفت و شناخت های دینی بنا شده، به تمامی برگرفته از مباحث معرفت شناختی متکلمان مسیحی و فیلسوفان علم می باشد. بررسی این موارد در بخش اول این فصل با این هدف صورت می گیرد که چهره و نمای واقعی نوگرایی دینی بعد از انقلاب اسلامی تبیین شود.

در بخش دوم این فصل علاوه بر معرفی سکولاریسم و سابقه ی تاریخی آن، به مقایسه ی نوگرایی و سکولاریسم پرداخته می شود. ایدئولوژی زدایی، دین حداقلی، عصری و تجربی به عنوان آرمان ها و اهداف اصلی سکولاریسم معرفی شده اند. سکولاریسم با نفی ایدئولوژی در نهایت خود به نگرشی منتهی می شود که در آن انسان ها خود ملاک، معیار و مرجع انتخاب دین، ارزش ها و اخلاق می شوند.

الف) نوگرایی و اهداف آن

۱) نوگرایی دینی و انسان شناسی جدید

نوگرایان دینی براساس مقاطع تاریخی، بسترهای فکری و سرمشق های معرفت شناختی، پایگاه اجتماعی، اهداف و نوع ارتباط با اسلام اصولی و دین شناسی حوزوی از همدیگر قابل تفکیک و تقسیم هستند. این جریان، که از حدود یک قرن پیش در ایران آغاز گشته، به صورت جریانی مستقل و مستمر با ساختمان و ساختار فکری مشخصی استمرار نداشته و در هر مقطع با مبناها و سرمشق های جدیدی شروع شده که با دوره ی پیش متفاوت بوده است. جدا از روحانیون نوگرا، که از بستر دین و حوزه های علمیه برای ارائه ی چهره ای اصولی و نوین از دین و مقابله با امواج التقاطی به نوگرایی دینی می پردازند، نوگرایان عموماً افرادی بودند که به عنوان لایه های خاص از درون فرهنگ و جامعه ی دینی با نگاه هایی برون دینی برای رسیدن به تجدد و مدرنیته به بازسازی دین می پردازند که به تدریج به دلیل زمینه های غیردینی با تجدیدنظر در آرمان ها و اهداف دینی به لیبرالیسم و سکولاریسم نزدیک می شوند. به طور مشخص آنها افرادی هستند که خارج از چارچوب های اصولی دین به تحقیق و اظهارنظر در مباحث دینی می پردازند و از این جهت با روحانیون و پژوهشگرانی که از پایگاه دینی به غبارزدایی از تعالیم و اصول دینی می پردازند مرزهای مشخصی دارند.

نوگرایی دینی با مفاهیمی همچون اصلاح گری، احیاگری و نواندیشی دینی ارتباط معنایی نزدیک دارد، به گونه ای که گاهی این واژه ها به عنوان مترادف به جای همدیگر به کار می روند. به نظر می رسد شاخص مناسب برای بازشناسی دقیق معانی هر یک از مفاهیم ذکر شده، شناختن بهتر و مبنای معرفت شناختی دینی یا غیردینی و اهداف و آرمان های آنها باشد. به صورت کلی نگاه برون دینی و خارج از تشکیلات حوزوی برای یافتن چارچوبی دینی در تجزیه و تحلیل مشکلات زمانی و معاصر ویژگی اصلی مفاهیم ذکر شده می باشد.(۱) نوگرایی تفکری است که در مقابل سنت گرایی یا گرایشی که از وجود اصول ثابت برای الگوهای بشری و هنجارهای رفتاری و اعتقادی دفاع می کند، قرار می گیرد. اصلاح طلبی بر شیوه ی کسانی اطلاق می شود که سابقه ی تحصیلات دینی و حوزوی دارند و با داشتن دغدغه ی دین و ارزش های دینی به زدودن عقاید و چهره های نامعقول، متحجرانه و خرافی از دین می پردازند. (۲) احیاگری به معنی باز پیرایی و واخوانی گزاره ها و آموزه های دینی در جهت مهجوریت زدایی از دین، تصحیح سیر دین داری و مسیر دینداران، رفع اجمال و اهمال از دین با رهیافت های دینی می باشد. احیاگر، نگران از دست رفتن جوهر دین و قلب ماهیت آن است و در انطباق دین با مقتضیات جدید محتاطانه گام برمی دارد، در حالی که نوگرایان و روشنفکران دینی جسورانه به باز تعریف دین برای هماهنگ کردن آن با شرایط جدید می پردازند. (۳)

علیرغم تفاوت های اندک، می توان گفت که جوهر و هدف مشترک همه ی طیف های نوگرا با عناوین مختلف، تطبیق دین با شرایط مدرن و جدید جامعه است. در نگاه اول، پیگیری این هدف نیازمند آشتی دین با مدرنیسم، روشنفکری، احکام و مظاهر تمدنی جدید می باشد و چالش و تعارضی بین آنها به ذهن نمی آید و گاهی تلاش نوگرایان برای دفاع از دین در مقابل امواج مادی گرا، مارکسیستی و ارائه ی چهره ای سیاسی و اجتماعی از دین قابل توجه است. مشکل از جایی آغاز می شود که نوگرایان از مبانی و اصول دینی جدا شده و به آموزه های لیبرالی و بشری نزدیک و با پذیرش آنها به تعریف و تبیین دین، انسان و جهان می پردازند تا بنایی فکری و اعتقادی برای انسان بسازند که متناسب با تصویر و تجربه ی انسان از خودش باشد. (۴) بر این اساس، زیربنای اساسی گرایش های مختلف نوگرایان دینی، بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، انسان شناسی مدرن و ارائه ی تعاریف و فهم های جدید از انسان می باشد، به گونه ای که اگر تلقی خاصی که نظام معرفت شناختی نوگرایان از انسان ارائه می کند از نوگرایی حذف شود، به بنیادهای ساختاری و معرفتی آنها آسیب های جدی وارد می کند.

اساس انسان شناسی فردگرایانه ی نوگرایان، تلقی افراد به عنوان موجوداتی مستقل، واجد عقل و توانمند در تشخیص مصالح و منافع است. انسان ها با این ویژگی ها می توانند با دین بر سر هدایت گری، سعادت، تعیین ملاک ها و حد و مرزها به چالش بپردازند و به دین و تکالیف دینی هم به عنوان حقوق انسانی نگاه کنند و انتخاب آنها از اختیارات و حقوق افراد به شمار رود. (۵) انتخاب گری بر این اساس ویژگی اساسی انسان مدرن در تمامی موارد به ویژه در حوزه های فکر، اندیشه و عقیده است. برای انسان ها باید این امکان وجود داشته باشد که آزادانه با آراء، افکار و اندیشه های متعارض روبرو شوند. در این فرایند اصل انتخاب گری مهم تر و اساسی تر از متعلق انتخاب و آنچه که انتخاب می شود می باشد، به گونه ای که براساس آن انسان ها حق انتخاب بی دینی را هم دارا می باشند . (۶)

«انسانیت انسان آنگاه تحقق می یابد که بتواند انتخاب کند. هر کس باید بتواند از هر راهی که خود می خواهد، هدف منتخب خود را دنبال کند. خطا، اشتباه و بیراهه رفتن لازمه ی اصل انتخاب گری انسان است. هرچه هدف ها و راه های رسیدن به آن متنوع تر و گسترده تر باشد به غنای زندگی افزوده شده و فرصت های تازه، غیرمنتظر و نامشکوکی به روی انسان ها باز خواهد شد.» (۷)

انتخاب گری انسان براساس عقل خودبنیاد باعث می شود که علاوه بر داشتن حق انتخاب بی دینی تمامی امر و نهی های دینی هم به عنوان حقوق انسانی قلمداد شود.

«هنگامی که انسان در پرتو دانایی های نظری، توانایی های عملی بیشتری در تصرف در این عالم پیدا کرد، تبدیل به موجود صانع و مقتدری شد و از خود تصویر و توقعاتی پیدا کرد که انسان مصنوع غیرمقتدر فاقد آن بود. این تفسیر نگرش و اقتدار بود که به جابه جایی نسبت میان حق و تکلیف انجامید.» (۸)

به قلم : دکترجهاندارامیری

۱- فروغ جهان بخش، اسلام، دموکراسی و نوگرایی دینی در ایران، ترجمه جلیل یرویس، نشر گام، تهران ۳۱۳۸، صص ۲۹-۱.۹

۲- علی اکبر رشاد، «احیای دین و اصلاح دین داری»، فصلنامه قبسات، سال ششم، شماره ۴، شماره پیاپی ۲۲، زمستان ۰۱۳۸، صص ۷-۳.

۳- علیرضا شجاعی زند، «عرفی شدن دین، فرد، جامعه»، فصلنامه نقد ونظر، سال پنجم، شماره اول و دوم، شماره پیاپی ۱۲، زمستان و بهار ۸۱۳۷-۹.۱۳۷

۴- محمد مجتهد شبستری، هرمنوتیک کتاب و سنت، طرح نو، چاپ دوم، تهران ۵۱۳۷، ص ۸.۱۴

۵- عبدالکریم سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت، موسسه فرهنگی صراط، تهران، ۰۱۳۷، ص ۷.۱۵

۶- حمید پایدار، «پارادوکس اسلام و دموکراسی»، مجله کیان، شماره ۹۱، سال چهارم، خرداد ۳۷، ص ۲.۲

۷- همان.

۸- عبدالکریم سروش، «معنا و مبنای سکولاریسم»، مجله کیان، شماره ۶۲، سال پنجم، مرداد و شهریور ۴۷، ص۹.



همچنین مشاهده کنید