سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

درباره گارینشا, پرنده كوچك و جنجالی فوتبال برزیل ۲


در جام ۱۹۵۸ و در مرحله گروهی برزیل یك بازی به یادماندنی را در برابر اتحاد شوروی عرضه كرد كه آن را از زیباترین بازی های تهاجمی آن سال های جهان توصیف كرده اند

در جام ۱۹۵۸ و در مرحله گروهی برزیل یك بازی به یادماندنی را در برابر اتحاد شوروی عرضه كرد كه آن را از زیباترین بازی های تهاجمی آن سال های جهان توصیف كرده اند، هر چند برزیل سیر شد و بیشتر از دو گل در آن میدان نزد. این تیم بعداً در برابر سوئد در بازی فینال سنگ تمام گذاشت و پنج گل به ثمر رساند و با اینكه پله در ۱۷ سالگی «ستاره جمع» بود، ولی هیچ كس پاس های گلساز گارینشا را فراموش نكرد. چهار سال بعد از آنكه پله تعدادی از بازی ها را به دلیل آسیب دیدگی از دست داد، گارینشا بیشتر به چشم خورد و سهم او در دومین قهرمانی متوالی زرد و آبی پوشان در جام جهانی زیادتر شد.

• نفرت برانگیز

با این حال جنجال هرگز از زندگی گارینشا دوری نجست و در بازگشت تیم برزیل از سانتیاگو (محل برگزاری جام جهانی ۱۹۶۲) او همسر و فرزندانش را در پائوگرانده رها كرد و خود در ریودوژانیرو و زرق و برق آن به زندگی پرداخت.

كار او به قدری نفرت برانگیز بود كه برزیلی ها بر علیه او شوریدند و او منفور شد و خیلی ها حركات ضد خانوادگی او را محكوم كردند. با اینكه مصدومیت های گارینشا دائماً بیشتر و وسیع تر می شد. بوتافوگو به استفاده از او همچنان ادامه داد و وابستگی او به مشروبات الكلی استمرار یافت و چون نتوانست قرارداد های خوب و پولسازی را ببندد، مشكلات زندگی خصوصی اش به اوج رسید.

او كه با زن دیگری به نام الزا سوارز آشنا شده بود، هرگاه با او در مجامع ظاهر می شد، مورد اعتراض مردم قرار می گرفت و وقتی با او به پائو گرانده رفت، شهر به هم ریخت و مردم هجوم شدیدی به سمت آنها بردند. زمانی كه دیكتاتوری نظامی بر برزیل حاكم شد نظامیان به خانه او ریختند و او از خیر ادامه زندگی در ریودوژانیرو گذشت و به رم پناه برد.

در سال ۱۹۸۰ یك آموزشگاه در مانگوئریای ریو خواستار شركت گارینشا در كارناوال سالانه برزیل شد. اما گارینشا طی مراسم مثل یك موجود كاملاً مسخ شده نشسته بود و مانند مجسمه ای بود كه هیچ احساسی ندارد و زندگی از وجودش رخت بربسته است. فقط سه سال بعد از آن گارینشا مرد ولی تمامی آنچه گفتیم و سایر مسائل زندگی پرماجرای او در فیلم سینمایی ای كه در ابتدای مطلب از آن یاد كردیم، به تصویر كشیده شده است. با این حال و به رغم تمام مشكلات و ایراد هایی كه گفتیم، گارینشا همیشه «قهرمان مردم» باقی خواهد ماند. داونی می گوید: «او هیچ گاه فراموش نكرد كه از كجا برخاسته است. مردم به پله احترام می گذارند اما او را از خود نمی دانند، در حالی كه گارینشا یكی از خود آنها بود.» امروز بر خلاف گذشته مردم پائو گرانده از دست او ناراحت نیستند و دوباره به نیكی از او یاد می كنند. یك مجسمه از او در میدان مركزی شهر نصب شده است و استادیوم شهر به نام او اسم گذاری شده است و عكس های او بر در و دیوار بسیاری از نقاط شهر دیده می شود. زازا یك نجار محلی می گوید: «گارینشا آدم ساده ای بود و بداندیش نبود. گارینشای دیگری تا به حال متولد نشده است.»



همچنین مشاهده کنید