شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

فاتحه مرگ بر صحیفه جوانمردی


فاتحه مرگ بر صحیفه جوانمردی

از دوره ای كه انتخابات ریاست جمهوری در كشور ما مفهوم واقعی خود را پیدا كرد, یعنی از دوره هفتم, كه دیگر بیعت نبود و رقابت جدی بود, ویروس بی نزاكتی تبلیغاتی و تخریب شخصیت رقیب به هر شیوه ممكن, افكار عمومی را مورد هجوم قرار داد و سرانجام «ترور متافیزیكی شخصیت» به مثابه یك روش مورد توجه برخی جریان های سیاسی و فرقه های اعتقادی قرار گرفت تا هر كس را نمی پسندند به جای نقد, خراب كنند

از دوره ای كه انتخابات ریاست جمهوری در كشور ما مفهوم واقعی خود را پیدا كرد، یعنی از دوره هفتم، كه دیگر بیعت نبود و رقابت جدی بود، ویروس بی نزاكتی تبلیغاتی و تخریب شخصیت رقیب به هر شیوه ممكن، افكار عمومی را مورد هجوم قرار داد و سرانجام «ترور متافیزیكی شخصیت» به مثابه یك روش مورد توجه برخی جریان های سیاسی و فرقه های اعتقادی قرار گرفت تا هر كس را نمی پسندند به جای نقد، خراب كنند. اینگونه بود كه در آستانه دوم خرداد هفتاد و شش برای تخریب سیدمحمد خاتمی بولتن و جزوه و نوار ویدیویی تولید كردند كه بیان دوباره محتویات آنها مصداق اشاعه فحشا است، هرچند عاملان این روش داعیه داران سینه چاك ارزش های دینی باشند. این شیوه تخریب كه در گذشته از سوی سرویس های اطلاعاتی بلوك شرق و نیز احزاب كمونیست وابسته به شوروی (همچون حزب توده) مورد استفاده قرار می گرفت متاسفانه در سال های اخیر مورد توجه برخی محافل به اصطلاح ارزشی و اصول گرا قرار گرفت و به شیوه ای رایج برای تصفیه حساب و پرونده سازی برای دگراندیشان و اصلاح طلبان تبدیل شد. اما اكنون نوبت به هاشمی رفسنجانی رسیده است! دوران بازنشستگی و كناره گیری خودخواسته از كار موظف اداری و پست و مقام حكومتی این امتیاز را دارد كه انسان می تواند فارغ از برخی محاسبه ها و ملاحظه های رایج و بی واهمه و دغدغه انگیزه خوانی دیگران، چیزی را كه درست و نزدیك به حقیقت می داند، ابراز كند و ذره ای نگران سود و زیان شخصی آن نباشد و من در چنین حال و هوایی هستم. به ویژه كه قصد ندارم این وضعیت سرشار از خلوت سرخوشی را كه به حدیث نفس و مرور ایام گذشته و همذات پنداری با ابوعلی مسكویه و آگوستین قدیس و محمدتقی ملك الشعرای بهار و امثال این بزرگان سپری می شود خراب كنم- كه وجه مشترك آنان دریغ و تاسف بر عمر تلف شده در بازار سیاست و قدرت دنیاداران بود- و امیدوارم به چیزكی «اعتراف»گونه ختم به خیر شود. اما در این مجال می خواهم درباره یك نام قلم بزنم: علی اكبر هاشمی رفسنجانی!هم بسیاری از دوستان و همفكران من و نیز حتی آنان كه از نظر سلیقه سیاسی اختلاف نظر جدی داریم و... هم افكار عمومی كه كم یا بیش در این سال ها گرایش سیاسی و فرهنگی این قلم را دریافته است و هم شخص آقای هاشمی رفسنجانی و همفكران و حلقه دوستان و حامیان ایشان به خوبی می دانند كه از گذشته- دست كم از دوره اول ریاست جمهوری ایشان- تاكنون همواره نسبت به ایشان و برخی دیدگاه ها و روش های سیاسی، فرهنگی و اجرایی ایشان موضع انتقادی داشته ام و گاه بسیار تند و جدی. هیچ گاه در زمره همكاران ایشان نبوده ام (جز در برهه ای كوتاه به عنوان معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در زمان آقای لاریجانی كه البته نه وزیر، انتخاب اولیه ایشان بود و نه معاونت من بی بهره از اكراه ایشان!)با آنكه بسیاری از اعضای ارشد و موسس حزب كارگزاران همواره و از قدیم در زمره دوستان عزیز من بوده اند اما نه تنها با مشی و مرام آن حزب و فعالیت هایش همگرایی نداشته ام بلكه حتی در مواقعی به صراحت و تندی نقد هم كرده ام.آقای علی لاریجانی كاندیدای این دوره ریاست جمهوری حتماً به خاطر دارند كه در زمان ریاست سازمان صدا و سیما كه بنده نیز طوعاً و كرهاً مسئولیتی در آن سازمان داشتم، متحمل زحمت رساندن نامه ای سربسته از سوی حقیر به آقای هاشمی رفسنجانی شدند كه البته با رعایت ادب و احترام كوچكتری به بزرگتر، سراسر انتقاد و پرسش و اما و اگر بود.و به روایت آقای لاریجانی برای من، حاصلی جز تلخكامی و عصبانیت آقای هاشمی نداشت كه حتی گلایه به بزرگان نظام بردند.از آن پس نیز تاكنون هیچ تغییر محسوس و مشخصی در ارتباط شخصی حقیر با ایشان رخ نداده است، هرچند حقایق و واقعیت های زمانه به همان میزان كه نوع نگاه و رفتار و داوری مرا تغییر داده و تصحیح كرده، بر منش و رویكرد ایشان نیز تاثیر غیرقابل انكار داشته است.اكنون در گرماگرم تبلیغات انتخابات و با اذعان به اینكه نه قصد حمایت تبلیغاتی از ایشان را دارم و نه تاكنون هیچ ارتباط و فعالیتی با ستادهای ایشان داشته ام و از همه مهمتر به دلیل همان بازنشستگی خودخواسته ذره ای طمع آینده در ذهن و دل ندارم، می خواهم به پاس دفاع از حق و صیانت از سرمایه های ملی و پرهیز و جلوگیری از تكرار فاجعه تاریخی «قتل متافیزیكی قهرمانان» نكاتی را با مردم شریف ایران و به ویژه با آنان كه برای تخریب شخصیت هاشمی عهد خون بسته اند در میان بگذارم.دوستان تخریب گر! شما از كدام قبیله اید؟! می دانم و اطمینان دارم كه از جبهه اصلاح طلبان و حتی دگراندیشان نیستید. زیرا آنان اگر با هاشمی رفسنجانی در برخی زمینه ها اختلاف نظر یا تفاوت روش دارند- كه حتماً دارند- جز به شیوه مدنی و آشكار و جوانمردانه ابراز نمی كنند و برای نقد دیدگاه های او و بیان مواضع خود هیچ گاه از مقدسات مایه نمی گذارند و تعرض به حیثیت شخصی و خانوادگی او را مباح نمی شمارند.ادبیات لجام گسیخته و البته آغشته به واژگان اعتقادی و دینی و انقلابی شما و نیز برخی موسسات شبه فرهنگی و نشریات به ظاهر مذهبی پشتیبان شما و به ویژه سرمایه حیرت آوری كه برای انتشار مجموعه هایی شیطان پسند و سرشار از دروغ و تهمت و بی پروایی در هتك حیثیت یك شخصیت و بستگانش هزینه می كنید، حكایت از احساس تكلیف ایدئولوژیك دارد كه البته برخاسته از نوعی ترس و نگرانی توهم آمیز است. نمی دانم به چه چیز اعتقاد دارید اما به هر اصل مقبول دینی، اخلاقی و انقلابی كه وفادار باشید، این شیوه ناجوانمردانه ای كه برای تخریب شخصیت هاشمی برگزیده اید از اساس محكوم و به خطا است. هاشمی رفسنجانی گرچه این روزها به عنوان یك كاندیدا از میان هشت نفر دیگر در عرصه انتخابات حاضر شده است و البته از این حیث و جایگاه می توان با او رقابت كرد، به او رای داد یا نداد، اما او بی هیچ تردید بخش مهمی از هویت و تاریخ این سرزمین است؛ نزدیك شش دهه از عمرش بی دریغ در خدمت یك آرمان مهم یعنی تلاش برای استقلال و آزادی و پیشرفت این كشور سپری شده، در برهه های حساس پیش و پس از انقلاب اسلامی همواره یكی از چند ستون تكیه گاه حركت تحول خواه بوده است.اگر امام خمینی (ره) را قبول دارید، پس هاشمی را از منظر بلند چشم و دل امام مورد قضاوت قرار دهید. هاشمی یك كاندیدا نیست كه با حضورش پیروزی احتمالی كاندیدای مورد نظر شما را به مخاطره انداخته باشد، او در واقع بخش مهمی از انقلاب اسلامی و نظام كنونی به حساب می آید.شما كه داعیه دفاع از نظام و ارزش هایش را دارید، در كدام موضع حساس و تعیین كننده از شروع نهضت اسلامی تا تشكیل نظام و تا دوران جنگ و پس از آن و در برهه بسیار خطیر انتقال رهبری پس از رحلت امام (ره)، هاشمی رفسنجانی را به عنوان یك عامل اساسی و تعیین كننده غایب دیده اید؟! این است پاسخ جوانمردانه به قهرمانان یك ملت؟! من نه از شما تخریب گران كه از بزرگان شما و از اهالی سكوت در برابر این «بر شاخ نشستن و بن بریدن» در شگفتم. به هاشمی رای ندهید اما بر صحیفه اخلاق و ادب و جوانمردی نیز فاتحه مرگ نخوانید.



همچنین مشاهده کنید