پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

مهندسی معکوس در کتابداری و اطلاع رسانی


مهندسی معکوس در کتابداری و اطلاع رسانی

برای تولید یک محصول جدید, دو شیوة اصلی وجود دارد که عبارتند از مهندسی مستقیم و مهندسی معکوس

برای تولید یک محصول جدید، دو شیوة اصلی وجود دارد که عبارتند از: مهندسی مستقیم و مهندسی معکوس. در مهندسی مستقیم هدف، تولید محصولی است که نیاز به آن احساس می‌شود و هیچ طرح از قبل آماده‌ای از آن محصول وجود ندارد و باید تمامی فرآیندهای تولید از پایه آغاز شوند. در مهندسی معکوس هدف، تولید محصولی جدید با استفاده از محصولی است که پیش از آن تولید شده است. تفاوت مهندسی معکوس با نسخه‌برداری از محصولات در این است که در مهندسی معکوس، محصولی جدید تولید می‌شود و تنها از محصول اولیه به عنوان الگو و برای صرفه‌جویی در سرمایه‌ها (اعم از مالی، زمانی و نیروی انسانی) و زمان استفاده می‌شود. بر اساس آموزه‌های تفکر استعاری، استفاده از روش‌های آزمایش شدة حوزه‌ای از علوم برای رفع مشکلات حوزه-های دیگر، شیوه‌ای مرسوم و معقول است که باعث صرفه‌جویی و افزایش بهره‌وری می‌شود.

در کتابداری و اطلاع-رسانی با بسیاری از مسائل سروکار داریم که به مدد راهکارهای پاسخ‌گرفته در حوزه‌های دیگر مانند راهکارهای مهندسی معکوس، ارائة راه‌حل‌های جدید و مناسب برای آنها امکان‌پذیر خواهد شد. در این نوشته، ضمن معرفی و تبیین مهندسی معکوس، به برخی مصادیق و کاربردهای آن در فعالیت‌های کتابداری و اطلاع‌رسانی اشاره شده است. کاربردهای مهندسی معکوس در سازماندهی اطلاعات، خدمات مرجع، نرم‌افزارهای رایانه‌ای، پایگاه‌های اطلاعاتی و مطالعات رفتار اطلاع‌یابی توضیح داده شده و مزایای استفاده از آن نیز تبیین شده است. به‌کارگیری مهندسی معکوس در فعالیت‌های کتابداری و اطلاع‌رسانی، به علت استفادة ایده‌های نابِی که از پیش خلق شده و ترکیب و تلفیق آنها، باعث صرفه‌جویی فراوان در وقت و سرمایه‌ها شده و طرح‌های خلاقانة نوینی را پدید می‌آورد که نتیجة آن خدمات بهتر و رضایت استفاده‌کنندگان از خدمات خواهد بود.

● مقدمه

به طور کلی دو روش عمده برای تولید یک محصول وجود دارد. یک روش، همان روش معمول است که در ابتدا نقشه و هدف نهایی کار مشخص است و بر اساس داشته­ها دست به تولید زده می­شود. روش دوم، شیوه­ای است که یک محصول آماده در اختیار است و با تجزیه و جداسازی اجزا، به درون و روش ساخت آن محصول پی برده می­شود و بر این اساس و با استفاده از مشابه­سازی به تولید محصولی جدید اقدام می­شود. روش اول که به مهندسی مستقیم[۱] معروف است، زمانی به کار می­رود که تمامی شرایط برای تولید یک محصول اعم از اهداف، سرمایه، نیروی انسانی متخصص و دانش لازم به قدر کافی در اختیار باشد. اما در تمامی موارد تمامی شرایط پیش­گفته مهیا نیست. از سویی تقاضاهای زیادی برای استفاده از محصولی خاص وجود دارد که یا بی­پاسخ می­مانند یا آنچه از آن محصول موجود است، پاسخ­گوی تقاضاها نیست. از سوی دیگر بنا به دلایلی چون عدم دسترسی به دانش لازم برای تولید، نیروی انسانی متخصص و سرمایه­گذاری مناسب، امکان تولید محصول مورد نظر به صورت طبیعی وجود ندارد. در این حالت، نمونه­ای از محصول آماده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و اجزای به کار رفته و شیوة ساخت آن مورد بررسی قرار می­گیرد. سپس از اطلاعات و تجربیات کسب شده بر اثر مطالعة محصول مورد نظر، به تولید آن محصول اقدام می­شود. این شیوة اخیر را مهندسی غیرمستقیم یا معکوس[۲] می‌گویند.

روش مهندسی معکوس تأثیر فراوانی بر رشد صنایع و علوم در کشورهای مختلف داشته است. کشورهای در حال توسعه با بهره­گیری از مهندسی معکوس، ابتدا محصولات مورد نیاز خود را از روی محصولات تولیدشده در کشورهای پیشرفته نسخه­برداری کردند. سپس با تبحری که در شیوه­های ساخت و شناخت مواد اولیة به کار رفته به دست آوردند، خود به تقویت کیفیت محصول تولید شده پرداخته و محصولاتی حتی با کیفیت­تر از محصولات اولیه تولید کردند. یکی از موفق‌ترین توسعه­های صنعتی که در آغاز با تفکر مهندسی معکوس شکل گرفت، صنایع کشور ژاپن است. این کشور در ابتدا آنها به نسخه­برداری از محصولات کشورهای صنعتی پرداخت و به مرور زمان توانست خود را به تولیدکنندة صاحب نام آن محصولات تبدیل کند و از این راه منافع زیادی کسب نماید. الگوی کشور ژاپن و دیگر کشورهایی که از طریق مهندسی معکوس به موفقیت دست­ یافته­اند، می­تواند برای کشورهای دیگر، به خصوص کشورهای در حال توسعه که خود زمینه و امکانات تولید دانش و فناوری اصیل و نو را در اختیار ندارند، مفید و ضروری باشد.

نکته­ای که پیش از پرداختن به بحث­های تخصصی مهندسی معکوس باید مورد توجه قرار گیرد، اشاره به مبانی تفکری علمی است که این مقاله بر اساس آن شکل گرفته و تکمیل شده است. در پژوهش­های علمی شیوه­ای به کار گرفته می­شود که به تفکر استعاری[۳] معروف است. تفکر استعاری یعنی «کنار هم گذاشتن موضوعات نامرتبط و توانایی به هم ربط­ دادن این مقولات مجزا از طریق تقویت روابط بین آنها». اساس تفکر استعاری بر انتقال دانش از حرفه­ای به حرفة دیگر استوار است. یعنی ایدة اصلی در حرفه­ای کشف شده و در حرفه­ای دیگر به کار گرفته شود. این شیوه کمک می­کند تا با بهره­گیری از فعالیت­های انجام شده و استفاده از دانش موجود، مانع از اختراع دوبارة چرخ شویم (عابدی ۱۳۸۵؛ Nikolaenko & Vershinina ۲۰۰۴). حری معتقد است، تفکر استعاری در حقیقت، روایت انسانی مهندسی معکوس است. یعنی آنچه در علوم پایه با عنوان مهندسی معکوس شناخته شده و به کار می­رود در علوم انسانی با عنوان تفکر استعاری شناخته شده و به کار گرفته می­شود (حاجی‌زین‌العابدینی ۱۳۸۵). به‌کارگیری مهندسی معکوس در کتابداری و اطلاع­رسانی، که در این نوشته به آن پرداخته می­شود نیز بر اساس آموزه­های تفکر استعاری صورت می­گیرد. آموزة مورد استفاده از این تفکر در این مقاله، این است که اگرچه مهندسی معکوس بیشتر در صنایع و تولیدات صنعتی کاربرد دارد، اما بسیاری از مولفة­های آن می­تواند در علوم دیگری از جمله کتابداری و اطلاع­رسانی نیز مورد استفاده قرار گرفته و منافع زیادی تولید نماید.

کتابخانه­ها و مراکز اطلاع­رسانی، همیشه با کمبود سرمایه­ها (اعم از مادی، زمان و نیروی انسانی) مواجه‌اند. هم‌چنین فعالیت­ها و فرآیندها بسیاری در حوزة کتابداری و اطلاع­رسانی وجود دارند که اگر با دیدة مدیریت تغییر و بهینه­سازی به آنها نگاه شود، امکان تغییر و تحول و بهره­وری بیشتر در آنها وجود دارد. مسأله­ای که این پژوهش را شکل می‌دهد این است که چگونه می­توان الگوهایی را از سایر حوزه­ها به کار گرفت و فعالیت­ها و فرآیندهای کتابداری و اطلاع­رسانی را به گونه­ای بهینه­سازی کرد که بیشترین بازدهی را با کمترین سرمایة صرف شده داشته باشند؟ مهندسی معکوس، یکی از الگوهای رایج و آزمایش شده در این خصوص است که اگر به طور کامل نتواند تمامی مسائل را حل کند، اما قادر است راهکارهایی را آشکار سازد که به رفع مشکلات کمک نماید.

مطالعة مبانی و آشنایی با مفاهیم مهندسی معکوس، کمک می­کند تا در موارد لازم آموزه­های آن را در فعالیت­های کتابداری و اطلاع­رسانی به کار گرفته و با استفاده از منابع مالی، زمانی و انسانی کمتر، به نتایج درخور توجهی دست پیدا کنیم. بنابراین موضوع مهندسی معکوس و شیوه­های آن از حوزة مهندسی گرفته شده و مصادیق و کاربردهای مترتب بر آن در حوزة کتابداری و اطلاع­رسانی بررسی خواهد شد.

● پیشینة پژوهش

برای دستیابی به پیشینه­های مرتبط با این پژوهش، جستجوهای بسیاری صورت گرفت. جستجوهای انجام گرفته در پایگاه‌های اطلاعاتی داخلی و خارجی، چه به صورت پیوسته و چه غیرپیوسته نتایج اندکی در پی داشت. اغلب پیشینه­های به دست آمده در پایگاه­های تخصصی نیز به کاربردهای مهندسی معکوس در محیط­های نرم­افزاری اختصاص داشتند. برای نمونه وضعیت پایگاه اطلاعاتی «چکیده­ مقالات کتابداری و اطلاع­رسانی (۱۹۶۹-۲۰۰۵)» تشریح می­شود. جستجو در این پایگاه با عبارت «Reverse Engineering» صورت گرفت و در کل تعداد ۲۱ مقاله بازیابی شد. این مقالات همه به نرم­افزارها و پایگاه‌های اطلاعاتی اشاره داشتند و سه موضوع عمده را در بر می­گرفتند که عبارت بودند از:

▪ دستیابی به کدهای برنامه­نویسی یک نرم­افزار؛

▪ چگونگی استفاده از پایگاه­های اطلاعاتی که در چارچوب قانون حق مؤلف نیستند، بدون داشتن رمز عبور؛

▪ استفاده از مهندسی معکوس در نرم­افزارها و حقوق مؤلفین.

تنها پیشینة­ مرتبط با این پژوهش که به مطالعة استفاده از مهندسی معکوس در فعالیت­های کتابداری و اطلاع­رسانی پرداخته، مقاله­ای است با عنوان «تولید منابع مرجع رایانه­ای با بهره­گیری از فنون مهندسی معکوس» (توکلی­زاده راوری ۱۳۸۲). این مقاله به دو بخش تقسیم شده است. در ابتدا مباحث گسترده­ای در خصوص منابع مرجع مطرح کرده و به مسائلی نظیر توسعة نظام­های مرجع، بازیابی و مسائل نظام­های مرجع جدید اشاره کرده است. در ادامه مهندسی معکوس معرفی شده و در نهایت به موضوع تولید منابع مرجع با استفاده از مهندسی معکوس پرداخته است.

● مهندسی معکوس چیست؟

تعاریف مهندسی معکوس به دو دستة اصلی تقسیم می­شوند که عبارتند از تعاریف عام و تعاریف مهندسی معکوس نرم­افزار. مهندسی معکوس نرم­افزار، اگرچه در دایرة شمول عامِ مهندسی معکوس می­گنجد اما به دلیل نیازهای فراوان کاربران و کاربردهای زیاد آن در دوران اخیر، به عنوان قلمرویی گسترده و به‌نسبت مستقل مطرح شده است. تعاریف تخصصی و توضیح این نوع از مهندسی معکوس در قسمت مربوطه در ادامة این نوشته ذکر خواهد شد و در این قسمت به مباحث عام مهندسی معکوس اشاره می­شود.

در دانشنامة آزاد ویکی­پدیا[۴] (۲۰۰۶)، چنین تعریفی از مهندسی معکوس ارائه شده است:

«کشف اصول فناورانة یک محصول یا نظام از طریق مطالعة ساختار، کارکرد یا وظایف آن. در این عمل بیشتر محصولی مانند یک وسیلة مکانیکی، دستگاهی الکترونیکی یا برنامه­ای نرم­افزاری، مورد بررسی قرار گرفته و جزئیات عملکرد آن مورد مطالعه قرار می‌گیرد. به‌طور معمول این بررسی با این هدف صورت می­گیرد که وسیله­ یا برنامه­ای جدید ساخته شود تا عملکردی مشابه محصول اولیه داشته باشد بدون اینکه کپی صِرف آن محصول باشد.»

سرعت تغییر در دنیای مدرن امروز، به طور مداوم فشار برای ارائة طرح­های جدیدتر را بیشتر می­کند. صاحبان صنایع و دست­اندرکاران تولید، از یک سو با تقاضای رو به افزایش مشتریان برای محصولات جدیدتر و متنوع­تر مواجه­اند و از سوی دیگر با محدودیت منابع، امکانات و از همه مهم‌تر زمان و ایده­های نو رو به رو هستند. مهندسی معکوس به دلیل ایجاد میانبر، به راحتی برخی از محدودیت­های ذکر شده، به خصوص مهم‌ترین آنها یعنی دستیابی به طرح­ها و ایده­های نو را از پیش رو بر می­دارد.

مهندسی معکوس با کالا آغاز می‌شود و به فرآیند طراحی می‌رسد؛ این مسیر مخالف روش تولید[۵] است و به همین علت آن را مهندسی معکوس نامیده‏اند. به وسیلة این روش بیشترین اطلاعات ممکن و‏ ایده‏های مختلف طراحی که برای تولید یک کالا لازم است به دست می‏آید. از این طریق، هم می‌توان کالا را دوباره تولید کرد و هم می‌توان از ایده‏های مفید آن برای تولید کالاهای جدید بهره برد. اجرای این روش، متکی به وجود نمونه‌هایی از محصول است که مبنای کار پژوهش­های بعدی قرار می‌گیرد. در این روش، برای دستیابی به دانش فنی، به برون‌آوری اطلاعات فنی از طریق تجزیة محصول می­پردازند که به‌اصطلاح «اکتشاف دانش فنی» نامیده می‌شود. در این فرآیند کارشناسان مربوطه، مشخصات، هدف و شرایط طراحی محصول را در نظر گرفته و سعی در ساخت و تولید محصول طبق استانداردهای ملی و رایج خود دارند. نقاط مجهول و ناشناختة فرآیند را نیز، بدون اینکه از ابتدا درگیر جزئیات فنی ایجاد و طراحی محصول شده باشند، با بررسی­های کارشناسی و مطالعه پوشش می‌دهند. شاید بتوان از مهندسی معکوس به عنوان نسخه‌برداری آگاهانه از یک محصول نام برد (مهندسی معکوس چیست؟، ۱۳۸۴ب).

دشوارترین بخش در فرآیند تولید، قسمت پژوهش و مطالعه برای دستیابی به دانش نظری و عملی تولید است. بخش اجرایی اگر چه نقش مهمی دارد اما به منزلة روبنایی است که بر روی دانش نظری بنا نهاده می­شود. برای تولید یک محصول، مدت زمان زیادی طول می­کشد تا متخصصین علوم مختلف پس از مطالعة فراوان و کنترل همة عوامل مداخله­گر به دانش و تجربة کافی دست یافته و محصولی با کیفیت را به بازار عرضه کنند. اغلب کشورها توانایی لازم برای انجام چنین بررسی­هایی را ندارند. اما با استفاده از مهندسی معکوس، با سرعت بالا و هزینه و زمان کمتر، قادر هستند محصولاتی مشابه تولید کنند. این روشی است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته کنونی نظیر ژاپن و چین به کار گرفته و به موفقیت­های چشمگیر صنعتی نیز دست یافته­اند. اگر سابقة صنعت و چگونگی رشد آن را در کشورهای جنوب شرقی آسیا مطالعه کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که در کمتر مواردی این کشورها دارای ابداعات فناورانه بوده‌اند و بیشتر، کشورهای غربی (امریکا و اروپا) در این زمینه به عنوان پیشرو شناخته شده‌اند (مهندسی معکوس چیست؟، ۱۳۸۵).

نکتة جالب این است که، مهندسی معکوس حتی توسط سازندگان اصلی نیز ممکن است به کار گرفته شود. زیرا به دلایل متعدد، نقشه‌های مهندسی اولیه با ابعاد واقعی قطعات (به ویژه زمانی که قطعات سال‌ها پیش طراحی و ساخته و به دفعات مکرر اصلاح شده باشند) مطابقت ندارد. برای مثال، بخش میکروسوئیچ شرکت «هانی­وِل»[۶]، برای نشان دادن چنین نقشه‌هایی با ابعاد واقعی قطعات و کشف اصول طراحی و مقاومت[۷] قطعات، از مهندسی معکوس استفاده می­کند. متخصصان این شرکت می‌گویند روش مهندسی معکوس و استفاده از ابزار مرتبط، زمان لازم برای تعمیر و بازسازی ابزارآلات، قالب‌ها و تجهیزات صنعتی فرسوده را به نحو مؤثری کم می‌کند و معتقدند مهندسی معکوس زمان اصلاح را به نصف کاهش می‌دهد (معماری ۱۳۸۴؛ مهندسی معکوس چیست؟، ۱۳۸۵؛ محمدی علی­آبادی ۱۳۷۹).

ویژگی اصلی مهندسی معکوس، یعنی فرآیند کشف دلایل رخ دادن اتفاقات یا روند تولید محصولات، باعث شده است که این روش کاربردهای زیادی در زندگی امروزی انسان پیدا کند (Sokovic & Kopac ۲۰۰۵).

یافته­های علمی و دستاوردهای مبتنی بر فناوری که ضرورت امروز زندگی بشر هستند به راحتی قابل حصول نبوده و دستیابی به آنها تابع شرایط و امکانات خاصی است. هر کشوری با توجه به ساختار عمومی و شرایط علمی و صنعتی خود، برای دستیابی به فناوری­های نوین شیوه­ای را انتخاب کرده و به کار می­بندد. این شیوه­ها انواع متنوعی چون: خط‌مشی تحقیق تا تولید، خط‌مشی انتقال و بومی­سازی فناوری، خط‌مشی خرید کارخانه، خط‌مشی خرید کالا و فناوری مورد نظر و در نهایت خط‌مشی مهندسی معکوس را در بر می­گیرند (مهندسی معکوس، ۱۳۸۴). از بین خط‌مشی‌های ذکر شده، یکی از راه­حل­های اساسی برای رویارویی با چالش تولید محصولات، بهره­گیری از شیوة مهندسی معکوس بوده است. مهندسی معکوس کمک کرده است تا با وجود کمبود شرایط لازم و کافی برای تولید محصولات مورد نیاز یک جامعه، امکان تولید آنها فراهم آید.

انگیزه­ها و دلایلی که باعث اقدام به مهندسی معکوس می­شود نیز متفاوت است. گومولکیوئیز و ویلیامسون[۸] (۱۹۹۶) بخشی از انگیزه­های فردی خود و همکاران را برای اقدام به مهندسی معکوس مواردی چون فراگیری شخصی، شناسایی نقایص تولیدات دیگر و یافتن راه­های رفع آنها، قابل انطباق ساختن تولیدات خود با تولیدات دیگر (قابلیت کار کردن با تولیدات دیگر) و برخی انگیزه­های دیگر بیان می­کنند.

● کاربردهای مهندسی معکوس در علوم مختلف

مهندسی معکوس و آموزه­های آن به اشکال گوناگون در زندگی انسان نقش داشته و مورد استفاده قرار می­گیرند. هر فرآیندی که به کشف اجزا و ریشة یک موضوع ختم شود، فنون مهندسی معکوس را با خود به همراه دارد. به این معنا که در عوض حرکت طبیعی به جلو، بر عکس حرکت کرده و از نتایج یا محصولات موجود، به کشف دلایل یا ریشه­های مسائل پی می­بریم. البته ممکن است متخصصی که در کار خود از مهندسی معکوس استفاده می‌کند، مطلع نباشد که شیوه­ای که به کار می­برد مهندسی معکوس است اما در عمل این شیوه را به کار می­گیرد.

چنان­که ذکر شد، اگر چه بهره­گیری از مهندسی معکوس در فنون مهندسی رواج دارد، اما در علوم مختلف نیز حضور داشته و از آن استفاده­های فراوانی می­شود. به منظور روشن‌تر شدن موضوع، در ادامه تلاش خواهد شد به برخی از مصادیق حضور مهندسی معکوس در علوم مختلف از جمله پزشکی، نانوفناوری[۹] و روانشناسی، به عنوان نمونه اشاره مختصری بشود.

▪ مهندسی معکوس و پزشکی

یکی از کاربردهای مهندسی معکوس در پزشکی است. معاینة پزشکی و به‌طور کلی فرآیندهای تشخیصی در این علم، مبتنی بر مهندسی معکوس است. وقتی پزشکی یک بیمار را معاینه می­کند و اندام­های مختلف را مورد بررسی قرار می­دهد و در خصوص نوع تغذیة بیمار، سابقه درد یا بیماری و سایر علائم پرس و جو می­کند، در حقیقت فنون مهندسی معکوس را به کار می­گیرد. اگر بیماری را یک محصول فرض کنیم که حاصل مجموعه­ای از عوامل یا شرایط مختلف است، پزشک تلاش می­کند تا به شیوه­های تشخیصی خود آن را تجزیه و تحلیل کرده و به عوامل ایجاد آن دست پیدا کند. این فرآیند درست مطابق فرآیند مهندسی معکوس است که از محصول آماده به اجزا و طرح آن محصول دست می­یابند.

▪ مهندسی معکوس و نانوفناوری

فناوری نانو، واژه‌ای است کلی که به تمام فناوری­‌های پیشرفته در عرصة کار با مقیاس نانو اطلاق می‌­شود. به‌طور معمول منظور از مقیاس نانو ابعادی در حدود ۱ تا ۱۰۰ نانومتر[۱۰] است. در نانوفناوری، مواد را تجزیه می­کنند تا به ذرات تشکیل‌دهندة آنها دست پیدا کنند (سهیلی ۱۳۸۵). پس از شناسایی و دستیابی به عناصر تشکیل دهندة یک ماده، به مهندسی مجدد[۱۱] برای تولید محصول جدید اقدام می­شود. به این معنا که مبتنی بر نیاز موجود برای تولید محصولی جدید با کیفیت متفاوت، ذرات به دست آمده با هم ترکیب شده و از این طریق محصولاتی تولید می­شود که ممکن است هیچ ارتباطی با محصول اولیه، که ذرات به دست آمده حاصل از تجزیه آن است، نداشته باشند. برای نمونه از تجزیه مولکول­های پنیر، شیشه­های نشکن تولید می­شود. در تمامی فعالیت­های نانوفناوری، حضور مهندسی معکوس احساس می­شود. زیرا برای دستیابی به مواد اولیه­ای که در این فناوری مورد استفاده قرار می­گیرد، ضروری است که موادی تجزیه شوند و اجزای سازندة آنها شناسایی و مورد استفاده قرار گیرد.

▪ مهندسی معکوس و روانشناسی

یکی دیگر از حوزه­هایی که در آن از مهندسی معکوس استفاده می­شود، روانشناسی است. در روانشناسی برای رفع بسیاری از اختلالات روحی و روانی از شیوه­ای به نام روانکاوی استفاده می­شود. در روانکاوی تلاش می­شود فرد را تشویق کنند تا آنچه در ارتباط با مشکل خود از گذشته در خاطر دارد را، به یاد آورد. برای دستیابی به نتایج بهتر، با استفاده از پرسش­ها یا شیوه­های تشخیصی تخصصی، بیمار را تشویق می­کنند تا زوایای پنهان ذهنش را بکاود و آنچه را به یاد می­آورد، بازگو کند. آنچه را نیز که ممکن است بیمار به یاد نیاورد با استفاده از روش­های خاص، از ذهن او بیرون می­کشند. در روانکاوی نیز هدف، بررسی و تجزیة رفتارها و عملیات ذهنی است تا از این طریق به ریشة یک مشکل روحی و روانی پی برند. پس از شناسایی تمامی اجزای روانی یک بیمار، روانشناس می­کوشد تا رفتار فرد را بدون حضور عامل یا عوامل مخرب، دوباره­سازی کند. در واقع با تجزیة عوامل و استفادة مجدد از همان عوامل و حذف عوامل ناسالم، به مهندسی مجدد رفتار یا شخصیت یک فرد پرداخته می­شود (لیل۱۹۹۷، ۲۱۰-۲۱۲).

تفاوت مهندسی معکوس در حوزة مهندسی با سایر حوزه­ها در مراحل بعد از مهندسی معکوس است. در مهندسی، به این دلیل به مهندسی معکوس می­پردازند که بعد از آشنایی و تسلط بر اجزای تشکیل دهندة یک محصول، با استفاده از مهندسی مستقیم و مهندسی مجدد، به تولید دوبارة آن محصول بپردازند. اما در علومی مانند پزشکی، روانشناسی، فلسفه و غیره تنها از فرآیند تجزیه و تشخیص آن استفاده می­شود. به این معنا که یک پزشک برای ایجاد دوبارة یک بیماری به معاینه اقدام نمی­کند. بلکه برای شناسایی اجزا و عوامل ایجادکننده، از مهندسی معکوس استفاده کرده و پس از رفع آن عامل، در حقیقت اندام را بازسازی و سالم­سازی می­نماید.

● روش­ها و فرآیندهای مهندسی معکوس

مهندسی معکوس به عنوان یکی از روش­های اساسی در دسترسی به فناوری، بر حسب اینکه برای دسترسی به فناوری از چه الگو یا چه میزان اطلاعات و مدارک استفاده نماید، به روش­های فرعی دیگری قابل تفکیک است. به عبارت دیگر، بر حسب اینکه گروه مهندسی معکوس به چه میزان دانش فنی برای ایجاد یک محصول نیازمند باشد، می­توان تقسیم‌بندی زیر را برای روش­های مهندسی معکوس ارائه کرد:

▪ بیونیک[۱۲]

یعنی اینکه برای ایجاد یک فناوری از طبیعت الهام گرفته شود. به عبارت دیگر هنر به کار گرفتن دانش نظام­های زنده برای حل مسائل فنی است. بیونیک علم ساختارهایی است که شالودة آنها نظام­های زنده­اند یا خصوصیات نظام­های زنده را دارند، یا به آنها می­مانند.

▪ تکتونیک[۱۳]

این شیوه معروف­ترین شیوة مهندسی معکوس است و به معنای ایجاد محصولی جدید از روی یک نمونه از محصول موجود است. در این روش یک محصول کامل و موجود تجزیه می­شود تا اجزا و شیوة ساخت آن شناسایی شود. پس از شناسایی، نسخة جدید یا کپی‌شده­ای از محصول اولیة ارائه می­شود

▪ انتقال فناوری:

در این نوع از مهندسی معکوس، یک فناوری با تمامی متعلقات آن شناسایی شده و منتقل می‌شود. این شیوه، که در سطح کلان کاربرد دارد، به ایجاد زیرساخت لازم برای به‌کارگیری یک فناوری خاص از طریق مهندسی معکوس اختصاص دارد. به‌طور معمول در این روش، از طریق عقد قرارداد مستقیم با تولیدکنندة یک محصول یا با واسطه­های دیگر، تلاش می­شود فناوری خاصی که موجب تولید محصولات زیادی می‌‌گردد، شناسایی شده و پس از انتقال مورد استفاده قرار گیرد.

▪ کارخانة تولیدی:

در مواردی که لازم است محصولی تولید شود و آن محصول توسط روش­های مهندسی معکوس شناسایی و آماده تولید است، باید امکاناتی تدارک دیده شود که تولید انبوه آن محصول امکان­پذیر شود. در این موارد هنگامی که امکان دستیابی رسمی به کارخانه تولیدکنندة محصول وجود نداشته باشد، با استفاده از شیوه­های مهندسی معکوس افزون بر محصول مورد نظر، به کار مهندسی معکوس بر روی کارخانة سازنده نیز اقدام کرده و در نهایت کارخانة تولید یک محصول شناسایی و پس از طی فرآیندهای تجزیه و تحلیل، از طریق مهندسی مستقیم و مجدد، بازسازی می­شود (غنی ۱۳۷۴).

افزون بر روش­های مهندسی معکوس، بخش مهم دیگری که در خصوص مهندسی معکوس قابل اشاره است، فرآیندها و مراحل آن است. برای اینکه یک محصول بر اساس روش­های مهندسی معکوس مورد تجزیه و تحلیل و دوباره­سازی قرار گیرد، باید مراحل و فرآیندهایی را طی کند که، بسته به نوع نمونة موجود و هدف از اعمال مهندسی معکوس بر روی آن، ممکن است متفاوت باشند. اما عناوین مهم‌ترین آنها عبارتند از:

ـ تجزیه و تحلیل عملکرد و بازتولید محصول

ـ تجزیه و تحلیل سخت‌افزاری و نرم‌افزاری

ـ بهبود محصول و تجزیه و تحلیل ارزش

ـ برنامه‌ریزی فرآیند تولید و تهیة ملزومات تضمین کیفیت

ـ تهیة مستندات نهایی (غنی ۱۳۷۴ ؛ مهندسی معکوس چیست؟ ۱۳۸۵).

● مزایای روش مهندسی معکوس نسبت به روش مهندسی مستقیم

همان­گونه که ذکر شد، شیوة رایج برای ساخت و تولید محصول را مهندسی مستقیم و رسیدن از محصول آماده به شیوه و اجزای ساخت آن را مهندسی معکوس می­نامند. بین این دو شیوه، تفاوت­هایی وجود دارد که به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره می­شود.

▪ در روش مهندسی معکوس، محصولی که قرار است تولید شود، در دسترس است و وجود تنها یک نمونه از محصولی که قرار است تولید شود، کافی است. یعنی جواب مسأله معلوم است ولی راه رسیدن به آن جواب معلوم نیست. اما در روش طراحی مستقیم، در ابتدا هیچ ایده و حتی طرح کلی نسبت به محصول نهایی و اجزاء به کار رفته در آن، وجود ندارد و همگی باید توسط پژوهشگر و طراح، طراحی شوند.

▪ در روش مهندسی معکوس، اطمینان بیشتری وجود دارد که به یک محصول با کیفیت و مناسب دست پیدا کنیم و این به دو دلیل است:

ـ مشخصات نهایی محصول در عمل و در زمان استفادة واقعی، توسط طراحان و سازندگان اولیه تثبیت شده است؛

ـ راه رسیدن به این محصول با توجه به مشخصات فنی بالا به‌طور کامل مشخص و هموار شده است.

▪ با توجه به اینکه در محصولات تولیدی، جهت سهولت و کیفیت تولید، قطعات و مجموعه­های استاندارد شده به کار می­رود، در صورت استفاده از مهندسی معکوس، به جای بررسی و تعیین استانداردها برای اجزای مختلف، تنها شناخت و طبقه­بندی کردن این استانداردها مورد نیاز خواهد بود. در نتیجه سرعت عمل زیادی در اجرای طرح حاصل می­شود (غنی ۱۳۷۴).

▪ دسترسی به روش­های ساخت و ویژگی­های قطعات، کاری زمان­بر و هزینه­بر به شمار می­آید. دستیابی به کیفیت قطعات تولید شده، هزینه­ها را بالا می­برد و برای مقرون به صرفه بودن تولید، تلاش بسیاری نیاز است. به دلیل اینکه در مهندسی معکوس با استفاده از مشخصات واقعی قطعات، نسبت به کشف فرآیندهای تولید قطعات اقدام می­شود، نیاز به پژوهش­های زمان­بر و هزینه­بر فراوان در این زمینه منتفی می­شود و تولید محصولات مقرون به صرفه خواهد شد.

▪ هر فناوری نوینی، نتیجة سال­ها تکامل و تطبیق با شرایط مختلف است که اکنون در اختیار ما قرار گرفته است. در مهندسی معکوس، ضمن رفع نقایص محصولات موجود، به تولید محصولی مطابق با نیاز مشتریان و منطبق با علم روز اقدام می­شود. بنابراین با سرعت بیشتری می­تواند در بین مشتریان رواج یافته و دغدغه­های بازاریابی کمتری را برای صاحبان محصول در پی داشته باشد.

● مهندسی معکوس رایانه­ای

همان­گونه که پیشتر ذکر شد، با توجه به کاربرد فراوان رایانه در دنیای کنونی، مهندسی معکوس رایانه­ای، به عنوان شاخه‌ای مهم ایجاد شده و کاربردهای زیادی پیدا کرده است. در کتاب «مقدمه­ای بر مهندسی معکوس نرم­افزار» (Perri & Oskov ۲۰۰۴) دربارة مهندسی معکوس نرم­افزاری چنین آمده است: «منظور از مهندسی معکوس در این زمینه (نرم­افزار) به زبان ساده چنین است که شما نرم­افزاری دارید که کدهای منبع[۱۴] آن را برای برخی عملیاتی فراتر از آنچه در اختیارتان قرار داده شده، در اختیار ندارید». در تعریف دیگری پرسمن[۱۵] (۱۹۹۷ Qouted in Reverse engineering in certification projects ۲۰۰۳) مهندسی معکوس نرم­افزار را چنین تعریف کرده است: «فرآیند تجزیة یک برنامة رایانه­ای، و دسترسی به کد منبع آن، به منظور ساخت برنامه­ای سطح بالاتر. به عبارت دیگر، مهندسی معکوس، فرآیند بهبود طراحی یک برنامه است».

استفادة فراوان از رایانه و برنامه­های رایانه­ای در تمامی فعالیت­های روزمره، طراحی و ایجاد برنامه­های مناسب رایانه­ای را به یکی از چالش­های مهم طراحان این برنامه­ها تبدیل کرده است. مهندسی معکوس در حوزة نرم­افزارها و برنامه­های رایانه­ای، بر اساس هدفی که بر آن مترتب است، دو کاربرد عمده دارد. نخستین کاربرد آن، دستیابی به اصول طراحی و ساخت برنامه‌ای رایانه­ای به منظور بازسازی آن برنامه یا نگارش برنامه­ای جدید، با بهره‌گیری از برنامة نمونه است. کاربرد دیگر مهندسی معکوس نرم­افزاری، کاربردی غیرمستقیم است. به این معنا که در حال حاضر بیشتر وسایل زندگی بشر، از وسایل خانگی گرفته تا تجهیزات پیشرفتة فضایی و پزشکی، همه بر مبنای فناوری رایانه کار می­کنند. بنابراین، بسیاری اوقات عمل مهندسی معکوس به منظور دستیابی به کدهای منبع برنامة رایانه­ای یک دستگاه یا محصول خاص اتفاق می­افتد. در مورد اخیر، مهندسی معکوس نرم‌افزاری به عنوان جزئی از فرآیند مهندسی معکوس یک محصول به شمار می­آید. اما در مورد نخست، عمل مهندسی معکوس برای دستیابی به شگردها و جزئیات نگارش و ایجاد یک برنامه، یا به‌کارگیری یک زبان برنامه­نویسی برای دستیابی به مقاصد خاص اتفاق می‌افتد. به عبارت دیگر در کاربرد نخست هدف، برنامه است اما در کاربرد دوم هدف، برنامه رایانه­ای به کار رفته در یک محصول است.

گستردگی فعالیت­های مبتنی بر رایانه، باعث توسعة مهندسی معکوس برنامه­های رایانه‌ای شده است و زیرشاخه­های متنوعی را برای آن ایجاد کرده است. این نوع مهندسی معکوس را می­توان به دو گروه اصلی به‌نام «روش­های جعبه سفید» و «روش­های جعبه سیاه» تقسیم کرد. در روش­های جعبه سفید، روال­ها و منطق کاری یا تجاری با استفاده از روش­های دقیق تجزیه و تحلیل، از داخل کد برنامه­ها استخراج می­شوند. این روش­ها نیز خود به دو بخش «مهندسی معکوس پایگاه داده­ها»[۱۶] و «مهندسی معکوس برنامه­ها»[۱۷] قابل تقسیم هستند. در حال حاضر دامنه و امکانات روش­های مهندسی معکوس پایگاه داده­ها به‌طور کامل شناخته شده­اند و راه­حل­های موجود در این زمینه کم و بیش به حد بلوغ خود رسیده­اند. در نتیجه هم‌اکنون امکان تولید ابزارهای خودکار در این زمینه فراهم شده است. این موضوع در مورد روش­های مهندسی معکوس برنامه­ها صادق نیست­. به عبارت دیگر، با وجود پیشرفت­هایی که در زمینه تجزیه و تحلیل برنامه­ها حاصل شده است، هنوز درک مفاهیم نهفته در کد آنها کار ساده­ای نیست و دامنه و امکانات این روش­ها هنوز به اندازه کافی شناخته شده نیستند و بسیاری از مسائل مربوطه، هنوز حل نشده باقی مانده است (عباسی­فرد ۱۳۸۴؛ Hainaut ۲۰۰۲, ۱۶ ؛ ضیائی ۱۳۸۵).

● مهندسی معکوس در کتابداری و اطلاع­رسانی

همان­گونه که در مباحث قبلی ذکر شد و تا حدودی مشخص گردید، می­توان گفت که مهندسی معکوس، کم و بیش در تمامی فعالیت­های بشر حضور و نقش دارد. حوزة کتابداری و اطلاع­رسانی نیز جدای از این قاعده نیست و می­توان مصادیقی از مهندسی معکوس را در بخش­هایی از آن مطرح کرد. اگر چه به استناد تارنمای (سایت) انجمن کتابداری آمریکا[۱۸] (۲۰۰۵) مهندسی معکوس در مفاهیم کتابداری محور نیست اما نمی­توان گفت که به‌طور کامل بی­ربط و بیگانه است.

در کتابخانه، وقتی ما منبعی را خریداری می­کنیم، در حقیقت محصولی آماده را خریداری کرده و برای استفاده وارد مجموعه کتابخانه می­کنیم. اگر بخواهیم موضوع مهندسی معکوس را در محیط کتابخانه جستجو کنیم و مصادیقی برای آن بیابیم، در ابتدا به نوع خاصی از مهندسی معکوس خواهیم رسید. به این معنا که در مهندسی معکوس یک محصول آماده را گرفته و بر اساس تجزیه و شناخت اجزای آن محصول، به ساخت مجدد آن می­پردازیم. با این تفاوت که این بار خودمان و حتی با هزینة کمتر و در مواردی با کیفیت برتر آن را ساخته­ایم. در برخی موارد هم برای ارتقای کیفیت یا اصلاح اشکالات احتمالی به انجام مهندسی معکوس اقدام می­شود. در این صورت، پس از جداسازی محصول آماده و پی بردن به ساختار و روش تولید آن، با دست‌کاری در دستور ساخت یا تغییر مواد اولیه به تولید محصول بهتر یا متناسب با نیاز اقدام می­شود.

اما در حوزة کتابداری و اطلاع­رسانی، ممکن است حاصل عملیات مهندسی معکوس، تولید محصولی جدید نباشد؛ بلکه گاه تنها دستیابی به ریشه­ها و علل مدنظر است یا گاهی فقط به تجزیه محصول یا عملیاتی پرداخته می­شود تا تنها یک جز آن شناسایی شده و به عنوان مادة اولیه، برای فعالیت­های دیگر به کار گرفته شود.

در ادامه به برخی از کاربردهای مهندسی معکوس در سازماندهی اطلاعات، بخش مرجع، فعالیت­های رایانه­ای کتابداری و مطالعات رفتار اطلاع­یابی اشاره می­شود. لازم به ذکر است که این موارد تنها برای آشنایی و روشن شدن اذهان مورد اشاره قرار گرفته­اند و نباید به معنای تمامی کاربردهای مهندسی معکوس در کتابداری و اطلاع­رسانی تلقی شوند. هر کتابداری در حیطة وظایف خود قادر خواهد بود پس از آشنایی با مبانی مهندسی معکوس، کاربردهای فراوان دیگری از آن را شناسایی کرده و به کار گیرد.

● مهندسی معکوس در سازماندهی اطلاعات

یکی از کاربردهای مهم مهندسی معکوس در عالم کتابداری و اطلاع­رسانی، در بخش سازماندهی اطلاعات اتفاق می­افتد. اگر ما یک کتاب، یک لوح فشرده یا حتی یک تارنما را به‌عنوان محصولی آماده در نظر بگیریم، باید ببینیم که مهندسی معکوس چگونه در مورد آن اتفاق خواهد افتاد[۱۹]. محصول آماده­ای که در اختیار ما قرار می­گیرد، واجد تمامی خصوصیات یک محصول آماده است که برای هدفی مشخص تهیه شده است. حال مسأله­ای که با آن رو به رو هستیم این است که در یک کتاب (به همان معنی عام که شامل تمامی محمل­های اطلاعاتی است) موضوعات و مقوله­های متفاوتی مطرح می‌گردند که هر بخش آن ممکن است متناسب با نیاز کاربری خاص باشد. درست است که تمامی یک کتاب، کلیتی را تشکیل می‌دهد که برای هدفی خاص تهیه شده، اما این کل از اجزایی تشکیل شده است که قادرند به تنهایی پاسخ­گوی نیاز کاربران باشند. از سوی دیگر، برای قابل دسترس کردن محتوای این کتاب ناگزیر از بهره­گیری از شیوه­های سازماندهی موجود هستیم. شیوة معمول سامان­دادن به منابع در کتابخانه­ها، روش­های شناخته شده فهرستنویسی، رده­بندی، نمایه­سازی و چکیده­نویسی است.

برای سازماندهی، ابتدا محصول آماده، یعنی کتاب را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند. از آنجایی‌که هر اثر تولیدشده به صورت انتزاعی قابل ارزش‌گذاری نیست و در کنار سایر آثار مشابه و در مقایسه با آنها می­توان موضع آن را تشخیص داد، کتابخانه ناگزیر است آن را در مقوله­ای مناسب و در جوار دیگر تولیدات مشابه قرار دهد (حری ۱۳۸۳). در این تجزیه و تحلیل به بررسی تمام ابعاد، جنبه­ها و ویژگی­های یک اثر پرداخته می­شود که دو بخش اصلی دارد. بخش نخست که به توصیف اثر می­پردازد و در حال حاضر موضوع بحث ما نیست. بخش دوم، که به مراتب مهم‌تر است، به درون اثر و محتویات آن توجه دارد که در این نوشته بیشتر مد نظر است. کتابخانه بر آن است که محل مناسب دانش بروزیافته را با توجه به نوع مباحث، شیوة ارائه، محمل و مجرای خاصی که برگزیده است و نیز نظامی که از پیش، جهت سامان­دهی دانش برای خود تعریف کرده است، تعیین کند (حری ۱۳۸۳).

در فهرستنویسی تحلیلی، محتوای اثر زیر ذره­بین قرار می­گیرد و به ابعاد و اجزای آن توجه می­شود. پس از بررسی و به مدد شیوه­های استاندارد و دانش حاصل از تجربه، اجزا و ابعاد محتوایی اثر تشخیص داده شده و تفکیک می­شوند. پس از اینکه اثر به اجزای مجزا تفکیک شد و مرزی بر اساس ادلة موجود و حدس و گمان برای هر یک از اجزا ترسیم گردید، بخش بعدی کار آغاز می­شود. همان­گونه که ذکر شد، در این نوع از مهندسی معکوس، هدف، تولید محصولی مشابه محصول اولیه نیست، بلکه مقصود این است که اجزای تفکیک شده که از تجزیة اثر اصلی به دست آمده­اند به قِسمی مورد استفاده قرار گیرند که دستیابی به اثر مورد نظر را تسهیل نمایند. حال باید با مواد اولیة به دست آمده از تجزیة اثر مورد اشاره، به تولید محصول مورد نظر پرداخت. در حقیقت در عالم کتابداری و اطلاع­رسانی به گونه­ای استعاری تمامی آثار بدون اینکه به ظاهرشان لطمه­ای وارد شود، تکه تکه می­شوند و هر تکه در کنار تکه­های هم‌موضوع خود قرار می­گیرد.

تولید محصول جدید در این بخش از کتابداری و اطلاع­رسانی بدین­گونه است که اجزای به دست آمده، با معماری جدید در کنار هم قرار می­گیرند و اثری جدید را به وجود می‌آورند. این اثر جدید با وجود اینکه واجد خصوصیات اثر اصلی است اما شباهت چندانی با آن ندارد. محصول پدید آمده بر اثر این جرح و تعدیل، همان چیزی است که در علم کتابداری و اطلاع­رسانی با عنوان «فهرست موضوعی» از آن یاد می­کنیم. در یک فهرست موضوعی کتابخانه، در واقع بخش­ها و اجزای جداشده منابع کتابخانه در کنار هم قرار گرفته­اند و هر یک محصولی در موضوع مورد نظر ایجاد کرده­اند. برای نمونه در یک کتابخانة فرضی علوم پایه ممکن است کتاب­هایی وجود داشته باشند که در تمامی آنها به موضوعاتی چون فیزیک، شیمی، زیست­شناسی و ریاضیات پرداخته شده باشد. حال بر اساس معیارهای مهندسی معکوس، هر یک از این کتاب­ها مورد بررسی قرار گرفته و موضوعات هر یک جدا می­شوند. سپس هر یک از موضوعات به صورت مستقل، به فهرست موضوعی کتابخانه می­پیوندند و محصولی که همان رده­های موضوعی فیزیک، شیمی یا ریاضیات باشند را تشکیل می­دهند. این رده­های موضوعی ایجاد شده، افزون بر اینکه از خود آثار به‌دست آمدند و خصوصیات اثر اصلی را با خود دارند، دستیابی به اثر مورد نظر را نیز امکان­پذیر می­نمایند.

محصول خلق شده به این طریق، به ویژه در محیط کتابخانه­های موجود، هم به لحاظ مفهومی و هم به لحاظ فیزیکی مصداق دارد. یعنی اینکه کتاب­های کتابخانه بر اساس اجزای موضوعی مختلف خود در فهرست موضوعی کتابخانه، در کنار هم قرار گرفته و در قفسه­های کتابخانه نیز بر اساس موضوعات تشکیل دهندة خود در کنار هم قرار می­گیرند (حری ۱۳۸۵).

در ارائة خدمات، کتابخانه تنها به این بسنده نمی­کند که آثار را به همان صورت که تولیدشده و تنها از مجرای تولیدکننده به جوینده عرضه نماید، بلکه کار عمده­ای که صورت می­گیرد آن است که نشان دهد در باب هر مبحث یا موضوع چه اطلاعاتی را در کتابخانه می­توان یافت. ممکن است برخی از آنها همانی باشد که جوینده در صدد یافتن آن است و برخی دیگر ربطی به خواسته او نداشته باشد. در چنین حالتی، تمامی پاره­های دانش سامان­یافته در کتابخانه نقش «داده­»هایی را پیدا می­کنند که ارزش­گذاری «اطلاعات» آنها تابع موقعیت، زمان، مکان و مسألة خاص مورد نظر جوینده است. فهرست­ها، نمایه­ها و کلیة نمادهایی که خود را معرف محتوای متن می­دانند و زبانی که بر می­گزینند در جهت ایجاد ارتباط میان نظام ذهنی جوینده و نظام محتوایی کتابخانه است، جزو چنین پیش‌داده‌هایی محسوب می‌شوند. در اینجا دیگر زبان متن تنها مؤلفة ارتباطی تلقی نمی­شود، بلکه تناسب زبان انتخاب­شدة کتابخانه با زبان جویندگان محتمل نیز نقش پیدا می­کند (حری ۱۳۸۳).

در بسیاری از موارد، بر اساس معیارهای سازماندهی اطلاعات، شماره­ای یا موضوعی به اثری داده می­شود و مؤلف اثر نیز اطلاع ندارد کاری که انجام داده در این شاخة موضوعی، یا ساختار قرار می­گیرد. اما کتابداران با بهره­گیری ناخودآگاه از آموزه­های مهندسی معکوس و استفاده از ابزارهای تخصصی، نظیر سرعنوان­های موضوعی، اصطلاحنامه­ها و طرح­های رده­بندی، قادر هستند که این کار را انجام دهند.

مهندسی معکوس در رده­بندی، به‌عنوان بخشی از سازماندهی اطلاعات، کاربردهای اندکی دارد. زیرا عمل مهندسی معکوس در سازماندهی اطلاعات بیشتر در بخش­های فهرست‌نویسی و نمایه­سازی که وظیفه تجزیه و تحلیل دانش را بر عهده دارند، صورت می‌گیرد. در واقع، در رده­بندی با یک محصول آماده و بسته­بندی شده که حاصل فهرست‌نویسی یا نمایه­سازی است سروکار داریم که باید جایی را به آن اختصاص دهیم. این مکان­یابی، نیاز چندانی به آموزه­های مهندسی معکوس ندارد (حاجی‌زین العابدینی ۱۳۸۵).

● مهندسی معکوس در خدمات مرجع

وقتی در بخش مرجع کتابخانه پرسشی مطرح می­شود، کتابدار با مصاحبة مرجع، پرسش را تجزیه کرده و بر اساس آن پرسش اولیه سئوالاتی را طرح می­کند که محصول همان پرسش اولیه هستند. در واقع با این شیوه یک پرسش کلی که در ابتدا مطرح شده، به اجزا تبدیل می­شود و از اجزای به دست آمده پرسشی جدید به وجود می­آید که به تشخیص موضوع مورد نظر کاربر کمک کرده و روند ارائة خدمات مرجع را تسهیل می­نماید. این شیوة رسیدن به منظور و مقصود مخاطب، از طریق پرسش­های مرجع، به گونه­ای تداعی­کننده شیوه­های تجزیه و تحلیل محصول در مهندسی معکوس است.

یکی دیگر از کاربردهای مهندسی معکوس در بخش مرجع یک کتابخانه، در زمینة تولید منابع مرجع مناسب و مبتنی بر نیاز استفاده­کنندگان است. در حالت معمول، منابعی که به تشخیص کتابداران و بر اساس معیارهای کتابداری برای بهره­گیران یک کتابخانه مناسب تشخیص داده می­شوند تهیه و برای ارائة خدمات آماده می­شوند. در این حالت تمامی کاربران کتابخانه، باید نیازهای متفاوت خود را با اتکا به این منابع که از پیش تهیه شده‌اند، رفع نمایند. اما اگر تفکر مهندسی معکوس حاکم باشد، وضع به گونه­ای دیگر تغییر خواهد کرد. به این معنا که در این حالت اعلام نیاز اطلاعاتی یک کاربر، خود مبنایی برای سلسله­ای از فعالیت­ها، که در نهایت منجر به پاسخ‌گویی نیاز اطلاعاتی آن کاربر خاص می‌گردد، می­شود.

بازهم بر اساس شیوة متداول فعالیت مرجع در یک کتابخانه، وقتی کاربری نیاز اطلاعاتی خاصی را مطرح می­کند، کتابداران به کاوش در منابع موجود می­پردازند تا نیاز اطلاعاتی آن کاربر را پاسخ گویند. وضعیت آرمانی این است که منابع موجود پاسخ­گوی نیاز کاربر باشند. اگر چنین نشود و نیاز اطلاعاتی کاربر برآورده نگردد، به جستجو در منابع خارج از کتابخانه می‌پردازند تا اطلاعاتی در خصوص چگونگی رفع این نیاز در اختیار کاربر قرار دهند. وضعیت دیگری نیز وجود دارد، بدین صورت که نه تنها برای رفع نیاز اطلاعاتی کاربر مورد نظر در کتابخانه چیزی موجود نیست، بلکه کاوش­ها نشان می­هد که هیچ منبعی که پاسخ­گوی این کاربر باشد وجود ندارد. پدید آمدن این وضعیت دو رویکرد را به دنبال خواهد داشت. رویکرد نخست این است که کتابخانه رسالت خود را تمام شده بپندارد و به دلیل نبودن منبعی در زمینة مورد نظر، کار را تمام شده به حساب آورد. رویکرد دوم، رویکرد مبتنی بر تفکر مهندسی معکوس است. در این رویکرد کتابخانه و کتابدار خود را موظف می­دانند که پاسخ کاربر مورد نظر را به هر طریق ممکن به دست آورند. در این حالت، کتابخانه پیشنهادی مبنی بر تهیة منبعی که قادر به رفع نیاز اطلاعاتی کاربر مورد نظر باشد را به تولیدکنندگان منابع (پژوهشگران و مؤلفین) ارائه می‌نماید. با ارائة این پیشنهاد و تلاش برای تدارک شرایط لازم، در حقیقت منابعی مبتنی بر نیازهای خاص کاربران پدید می­آید. به این طریق هم نیاز اطلاعاتی کاربر مورد نظر رفع می­شود و هم منبعی کاربردی، که پاسخ­گوی نیازهای کاربران در این زمینه باشد، به وجود آمده و به مجموعة کتابخانه افزوده می­شود. البته این شیوه کمی آرمانی به شمار می­آید و مستلزم امکانات و ساز و کارهای تکمیلی زیادی است. اما اگر رویکرد کاربرمدار[۲۰] مبتنی بر الگوی شناختی، که اکنون حاکم بر فعالیت­های کتابداری و اطلاع­رسانی جهان است، مدنظر بوده و پیاده شود، چنین عملی چندان هم آرمانی و دور از واقعیت به شمار نخواهد آمد.

کاربرد دیگر مهندسی معکوس، چنان­که توکلی­زاده راوری (۱۳۸۲) بیان می­دارد، در تولید منابع مرجع است. به این صورت که منابع مرجع موجود مانند دایرة­المعارف­ها، واژه‌نامه­ها، چکیده­نامه­ها و غیره را با سه عامل کاربران، خدمات و فناوری­های اطلاعاتی جدید در کنار هم بررسی و مقایسه کنیم. سپس بر اساس مقایسة انجام گرفته و مبتنی بر انگاره­های مهندسی معکوس، محصولات مرجع جدیدی تولید کنیم که مطابق با نیاز کاربران بوده، با استفاده از فناوری­های اطلاعاتی نوین تهیه شده باشند و برای ارائه خدمات مرجع، بیشترین امکانات و سهولت را عرضه کنند. در ضمن مشکلات موجود در منابع مرجع فعلی را نیز رفع نمایند.

● مهندسی معکوس رایانه­ای در کتابداری و اطلاع­رسانی

فعالیت­های کتابداری و اطلاع­رسانی به سبب ماهیتی که دارند، نیاز زیادی به استفاده از نرم­افزارها و برنامه­های رایانه­ای دارند. به همین دلیل روش­های مهندسی معکوس نرم‌افزاری، در کتابخانه­ها کاربردهای فراوانی دارند. همان­گونه که در مقدمة این مقاله نیز ذکر آن رفت، نتایج جستجوها در پایگاه چکیده­های کتابداری و اطلاع­رسانی، تعداد ۲۱ پیشینه را شامل می­شد که تمامی آنها به مقوله مهندسی معکوس رایانه­ای اختصاص داشتند. این نتیجه نشان می­دهد که در درجة نخست، در حال حاضر، گرایش غالبِ مهندسی معکوس در فعالیت­های کتابداری واطلاع­رسانی، به این موضوع است؛ دوم اینکه این موضوع، در فعالیت­های کتابداری و اطلاع­رسانی جایگاهی مهم دارد.

کاربردهای مهندسی معکوس نرم­افزاری در فعالیت­های کتابداری و اطلاع­رسانی با دو هدف اصلی صورت می­گیرند.

هدف نخست) مبتنی بر استفاده از یک نرم­افزار یا پایگاه اطلاعاتی است. به این صورت که روش­های نصب، استفاده و به‌کارگیری دقیق نرم­افزار یا پایگاه اطلاعاتی، مورد بررسی و شناسایی قرار می­گیرد. پس از شناسایی و تسلط بر استفاده از یک نرم­افزار، شیوه­های استفاده از آن برای پاسخ­گویی به نیازهای متفاوت کاربران یا اشتراک آن برنامه با برنامه­ها و نرم­افزارهای دیگر، برای برآوردن بهتر نیازهای کاربران ایجاد می­شود.

هدف دوم) شناسایی ویژگی­های نرم­افزار یا پایگاه اطلاعاتی و به‌کارگیری آنها برای پاسخ­گویی به مراجعه­کنندگان مختلف است. در این شیوه، تمامی داده­های به دست آمده از فرآیند پاسخ­گویی به مراجعان ثبت شده و نقاط ضعف موجود شناسایی و مستند می­شوند. سپس اطلاعات حاصل شده از این طریق تجزیه و تحلیل و ساماندهی می­شود. این اطلاعات به همراه انتظارات کاربران نظام، در اختیار گروه طراح نظام قرار گرفته و برای طراحی و ایجاد یک نظام جدید یا رفع اشکالات نظام موجود مورد استفاده قرار می­گیرد. برای نمونه نرم­افزارهای کتابخانه­ای موجود در کتابخانه­های ایران دارای نقایصی هستند که تنها در هنگام استفاده در کتابخانه­ها قابل شناسایی هستند. کتابداران با شناسایی این نقایص و انتقال آنها به طراحان نرم­افزارها، امکان رفع آن نقایص و ایجاد نرم­افزارهایی با کارآیی بالاتر را به وجود آورده­اند.

● مهندسی معکوس در مطالعات رفتارهای اطلاع­یابی کاربران

از مهم‌ترین فعالیت­های جاری کتابخانه­ها و مراکز اطلاع­رسانی بازخوردگیری[۲۱] از کاربران است. بازخوردگیری با این هدف انجام می­گیرد که ارزیابی مداومی از وضعیت ارائة خدمات وجود داشته باشد. بر اساس بازخوردهای به دست آمده، نقاط قوت و ضعف خدمات و منابع مجموعه شناسایی شده و برای تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف برنامه­ریزی لازم صورت می­گیرد. فرآیند بازخوردگیری به نوعی مبتنی بر اصول مهندسی معکوس است. تمامی روش­هایی که برای آگاهی از بازخوردهای کاربران به کار گرفته می­شود چون فرم­های نظرسنجی، مشاهدة رفتار اطلاع­یابی، ارزیابی میزان رضایت­مندی کاربران، تحلیل پرونده‌نگاشت­های وبی[۲۲] و غیره در روش­های مهندسی معکوس موجود هستند. نمونه‌ای در خصوص رفتار اطلاع­یابی کاربران در محیط وب این موضوع را روشن­تر می­کند. به این تعبیر که وقتی رفتارهای بازیابی اطلاعات کاربر در محیط وب از طریق تحلیل پرونده­نگاشت­های وبی مورد رهگیری و مطالعه قرار می­گیرد، در واقع فرآیند تجزیه و تحلیل مهندسی معکوس به کار گرفته می­شود. همان­گونه که ذکر شد، در مرحله تحلیل نظام مهندسی معکوس، تمامی اجزا و فرآیندهای یک نظام مورد بررسی دقیق قرار گرفته و ثبت می­شوند تا بر اساس اطلاعات گردآوری شده، شیوة عمل و ساخت نظام مورد بررسی، شناسایی شده و مهندسی مجدد آن و رفع عیوب احتمالی امکان­پذیر شود.

در مطالعة رفتار اطلاع­یابی کاربران هم اتفاق مشابهی می­افتد. یعنی اینکه از طریق مطالعة تارنما­های مراجعه شده توسط کاربر یا کاربران، به‌طور غیرمستقیم، علائق، نیازها و زمینه­های کاری آنها شناسایی می­شود. سپس بر اساس وضعیت شناسایی و ثبت شده، تلاش می­شود به ارائة منابع و اطلاعات متناسب با نیاز اقدام شود. یا اینکه تلاش می­شود، به رفع موانع موجود یا تجدید ساختار خدماتی که ارائة می­شود، مبتنی بر علائق و رفتارهای کاربران اقدام شود.

هم‌اکنون، موتورهای کاوش تجاری مانند گوگل، با استفاده از این ترفند یعنی دنبال کردن جستجوها یا تارنماهای مراجعه شده توسط کاربران، تلاش می­کنند بسته­های اطلاعاتی یا محیط­های شخصی مجازی برای کاربران ایجاد کنند. اگر سابقة جستجو و مراجعه به تارنما­های اینترنتی کاربران را یک محصول تولیدشدة آماده فرض کنیم، این موتورها، با دنبال کردن مرحله به مرحله و جز به جز این فرآیند، علائق و نیازهای کاربران را شناسایی کرده و تلاش می­کنند محصولات جدیدی عرضه کنند که قادر به پاسخ‌گویی به نیازهای کاربران باشد.

● بحث و نتیجه­گیری

نیازهای زندگی پیچیدة کنونی بشر، ایجاب می­کند که هر روز محصولات جدیدتری برای پاسخگویی به این نیازهای رو به رشد تولید شود. تولید محصولات جدید نیاز به ایده­های نو و بکر دارد. خلق ایده­های نو و بدیع، کاری به‌نسبت دشوار است. زیرا ایده­ای که در قالب یک محصول تبلور پیدا می­کند، باید معیارهای متفاوتی چون نو و بدیع بودن، متناسب با نیازها بودن وکامل بودن را در نظر گرفته و هزینة پائین و مناسبی هم داشته باشد. این در حالی است که فعالیت­های تولیدی و بازار، بر اساس رقابت شدید شکل گرفته است و کوچک‌ترین خطایی باعث حذف از عرصة رقابت خواهد شد. در این شرایط پیچیده و دشوار، دو شیوة اصلی مهندسی برای تولید محصول وجود دارد که عبارتند از مهندسی مستقیم و مهندسی معکوس. مهندسی مستقیم، شیوه­ای است که در آن محصولی مورد نظر است که نمونة تولیدشده­ای از آن موجود نیست و باید بر اساس نیاز شناخته شده، محصولی مناسب خلق شود. در این شیوه، تمامی فرآیندها از طراحی، ساخت اجزا و تعیین نوع و میزان مواد مصرفی گرفته تا تولید محصول نهایی، باید مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و از پایه ایجاد شوند. این فرآیند، کاری است بسیار دشوار و زمان­بر و به هزینه، ایده­های نو، سرمایه­گذاری مناسب و نیروی انسانی متخصص فراوانی نیاز دارد. شیوه دوم برای تولید محصول، شیوة مهندسی معکوس است. در این شیوة، هدف ایجاد محصولی جدید بر اساس نمونه­ای موجود و آماده است. این شیوه، به دلیل حذف بسیاری از فرآیندهای تولید، از نظر زمان، هزینه و نیروی انسانی مقرون به صرفه­تر است. چیزی که در علوم پایه با عنوان مهندسی معکوس شناخته می­شود در علوم انسانی با عنوان «تفکر استعاری» از آن یاد می­شود. تفکر استعاری به معنای وام‌گیری یک روش یا اندیشة آزمایش و تائید شده از حوزه­ای، برای حل مسائل حوزه­ای، دیگر است. مهم‌ترین دلیل به­کارگیری تفکر استعاری و مهندسی معکوس، این است که به جای شروع هر کاری از مقدماتی­ترین مراحل و به اصطلاح «اختراع دوبارة چرخ»، با استفاده از روش­ها، مواد و تجربیات موجود، فعالیت را از مراحل بالاتری آغاز کرد. بدین طریق صرفه­جویی فراوانی در منابع و سرمایه­ها می­شود که می­توان نیروی ذخیره شده از این راه را صَرف افزودن بر کیفیت محصول یا اندیشة مورد نظر یا خلق ایده­های نو کرد.

همانند سایر حوزه­های علمی، کتابداری و اطلاع­رسانی نیز به طور مستمر با فرآیند کشف مسأله، رفع اشکال، پژوهش برای پاسخ به مشکلات پیش آمده و جستجوی روش­های مناسب انجام کارها رو به رو است. اگر چنین مسائلی در حوزه­های دیگر به پاسخ­های مناسبی رسیده باشند و امکان دستیابی به روش­های حل مسألة آنها هم مهیا باشد، بدون شک عقل سلیم حکم می­کند که به جای آغاز فرآیندها از مقدماتی­ترین مراحل، از روش‌های آزمایش­شده استفاده شود. البته نباید تصور شود که پاسخ تمامی مسائل حوزه کتابداری و اطلاع­رسانی، بدون هیچ کم و کاستی در حوزه­های دیگر وجود داشته و ما فقط باید آنها را به کار بگیریم. بلکه در بسیاری از موارد، مهندسی معکوس برای دست یافتن به ایده­ای که مشابه آن در گذشته انجام گرفته، مورد استفاده قرار می­گیرد و ممکن است کل فرآیند از قبل موجود نباشد. بنابراین با توجه به اینکه مهندسی معکوس، بسیاری از فرآیندهای تکراری انجام کارها و ارائة خدمات را حذف می­کند، می­تواند به‌عنوان روشی با بازدهی بالا در کتابداری و اطلاع­رسانی مورد استفاده قرار گیرد.

از سوی دیگر خاصیت میان­رشته­ای کتابداری و اطلاع­رسانی، این برتری را دارد که فرصت شناسایی و بهره­گیری از روش­های مطالعه و آزمایش شده حوزه­های علمی مجاور را ایجاد می­کند. بهره­گیری از روش­های حل مسأله‌ مبتنی بر آموزه­های مهندسی معکوس، که در سایر رشته­ها به پاسخ­های قابل اطمینانی ختم شده است، می­تواند پاسخ­های معقول و مطلوبی برای مسائل مشابه در کتابداری و اطلاع­رسانی با صرف هزینه و زمان کمتر را مهیا کند. بنابراین لازم است تمامی کتابداران و اطلاع­رسانان، همواره این اندیشه را در همه فعالیت­های خود مدنظر داشته باشند. آنها باید فکر کنند که ممکن است در سایر حوزه­های علمی برای مسأله­ای که ما امروز با آن مواجه هستیم، راه­حل­های مناسبی کشف یا ابداع شده باشد. کافی است با بهره­گیری از تفکر مهندسی معکوس، آن شیوه­های مرسوم و به نتیجه منتج شدة سایر حوزه­ها شناسایی شده و متناسب با نیاز موجود در عالم کتابداری و اطلاع­رسانی مورد بهره­برداری قرار گیرند.

بهره­گیری از راهکارهای مهندسی معکوس در کتابداری و اطلاع­رسانی از زاویة دیگری هم قابل توجه بوده و می­تواند نتایج مطلوبی به بار آورد. در بسیاری از فعالیت­های جاری، روش­هایی به کار گرفته می­شود که حاصل سال­ها تجربه و دانش­اندوزی است. این روش­ها قادر هستند سطحی از بهره­وری و کارآیی را ایجاد کنند. اما همیشه روش­های جایگزین بهتری هم وجود دارند که کمتر مورد توجه قرار می­گیرند. به‌طور معمول انسان­ها به روش‌های متداولی که به‌ آنها عادت کرده­اند، تمایل بیشتری دارند. حال آنکه، تفکر انتقادی و خلاق بر این اصل تأکید می­کند که همیشه راه بهتری برای انجام کارها وجود دارد. اگر مبتنی بر روش­های مهندسی معکوس، فرآیندها و روش­های جاری کتابداری و اطلاع­رسانی را به طور مستمر مورد بازبینی قرار دهیم، به‌طور حتم به این نتیجه خواهیم رسید که روش­های جایگزین بهتری برای کارها وجود دارد. برای نمونه، وقتی استفاده از رایانه در همه علوم رواج پیدا کرد، ابتدا برای به‌کارگیری آن در خدمات کتابداری و اطلاع­رسانی مقاومت وجود داشت. پس از آن به کندی در بخش­های محدودی از کتابخانه چون بخش امانت و سازماندهی مورد استفاده قرار گرفت. اما با بازنگری در روال‌ها و فرآیندهای کاری، این نتیجه به دست آمد که سایر بخش­های کتابخانه نیز می­توانند از مزایا و صرفه­جویی‌های رایانه بهر­مند شوند. این اتفاق مبتنی بر آموزه­های مهندسی معکوس فرآیندها صورت گرفت که نتایج زیادی هم در پی داشت. اگرچه ممکن است بنیان­گذاران آن هیچ گونه آشنایی با مهندسی معکوس نداشته­اند اما عمل آنها منطبق با شیوه­های مهندسی معکوس بوده است. بنابراین اگر تفکر مهندسی معکوس در تمامی فعالیت­های کتابداری و اطلاع­رسانی وجود داشته باشد، هر فعالیت جاری از آخرین حلقة فرآیند به دقت مورد بازبینی قرار گرفته و تا ابتدایی‌ترین مراحل آن دنبال می­شود. در این حالت درک کامل و روشنی از فرآیند و اشکالات احتمالی و میزان انطباق آن با هدف به دست می­آید، که می­تواند به راه­حل­های دقیق و مناسبی ختم شود.

نکته مهمی که در انتها باید به آن اشاره شود این است که گرچه مهندسی معکوس دارای مزایای فراوانی است که به بخش­هایی از آنها اشاره شد، اما در برخی موارد با چالش‌های حقوقی و قانونی مواجه است. زیرا بین نسخه­برداری صِرف و مهندسی معکوس مرز ظریفی وجود دارد که در صورت عدم رعایت آن ممکن است نتایج نامطلوبی حاصل شود. مهندسی معکوس به خودی خود، مشکلی ندارد اما برخی از تولیدکنندگان برای دستیابی به سود بیشتر و صرف هزینة کمتر به روش­های کپی­برداری غیرقانونی از محصولات پرداخته و نام مهندسی معکوس را بر آن می­گذارند. در این موارد است که برخی انتقادات به مهندسی معکوس وارد شده و برخی آن را روشی غیراخلاقی می­شمارند. اگر مهندسی‌معکوس به صورت علمی و مبتنی بر اصول تثبیت شدة آن به کار گرفته شود، نه تنها مشکلی ندارد که فرآیندی معقول و مورد علاقة صاحبان فکر و اندیشه است. زیرا همان­گونه که ذکر شد، دایره و حوزه­های عملکرد این شیوه بسیار گسترده است و حتی در مواردی خود تولیدکنندگان کالا و محصولات نیز برای بهینه­سازی محصولات خود از این روش استفاده می­کنند. بهره­گیری از این تفکر در حوزة کتابداری و اطلاع­رسانی نیز باید با آگاهی همراه باشد تا امکان بهره­گیری از مزایای آن وجود داشته باشد و به نسخه­برداری کورکورانه بدل نشود.

در انتها اگر بخواهیم به خلاصه­ای از کاربردها و مزایای مهندسی معکوس در کتابداری و اطلاع­رسانی اشاره کنیم، می­توانیم به ارائة راهکارهای نو و بدیع وام گرفته از سایر حوزه­ها برای حل مسائل، مشابه­سازی راهکارهای حل مسأله حوزه­های علمی دیگر در دنیای کتابداری و اطلاع­رسانی، صرفه­جویی در سرمایه­ها (اعم از بودجه، زمان، نیروی انسانی و منابع مادی)، رفع اشکالات احتمالی نظام مورد استفاده از طریق بازنگری در روش­های انجام کار و رواج تفکر انتقادی و سازنده­گرایی در همه فعالیت­ها و خدمات کتابداری و اطلاع­رسانی و در نتیجة افزایش کمی و کیفی خدمات اشاره کرد.

محسن حاجی‌زین‌العابدینی

منابع

ابرامی، هوشنگ ۱۳۷۸. ش‍ن‍اختی‌ از دان‍ش‌ش‍ن‍اسی‌ (ع‍ل‍وم‌ ک‍ت‍اب‍داری‌ و دان‍ش‌رس‍انی)‌. ویرایش ۲، به کوشش رحمت­الله فتاحی. تهران: کتابدار.

حری، عباس .۱۳۸۳. مدیریت دانش و مدیریت اطلاعات در کتابداری. کتاب ماه: کلیات۷(۱۲): ۸-۱۱.

حری، عباس .۱۳۸۵. تقریرات درس ارتباطات و سایبرنتیک. دوره دکتری کتابداری و اطلاع­رسانی. دانشگاه شهید چمران اهواز، نیمسال دوم ۸۵-۱۳۸۴.

حاجی‌زین العابدینی، محسن .۱۳۸۵. مصاحبه تلفنی با دکتر عباس حری درباره مهندسی معکوس. ۱۰/۱۰/۱۳۸۵.

توکلی­زاده راوری، محمد .۱۳۸۲. تولید منابع مرجع رایانه­ای با بهره­گیری از فنون مهندسی معکوس. در: مجموعه مقالات دومین گردهمایی نقش اطلاع­رسانی در توسعه فرهنگی با عنوان کتاب و فناوری اطلاعات، ۲۶۹-۲۷۹. تهران: خانه کتاب.

رهادوست، فاطمه .۱۳۸۶. فلسفه کتابداری و اطلاع­رسانی. تهران: کتابدار.

سهیلی، فرامرز .۱۳۸۵. تحلیل پیوندهای وب­سایت­های نانوفن­آوری با استفاده از روش­های عامل تاثیرگذار وب، دسته­بندی خوشه­ای، ترسیم نقشه دوبعدی. پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید چمران اهواز.

ضیائی، مجید .۱۳۸۵. تهیه ساختار سیستمهای پیچیده نرم‌افزاری با استفاده از مهندسی معکوس.

http://www.farsilinux.org/modules.php?op=modload&name=Sections&file=index&req=printpage&artid=۶۲

(دسترسی در ۲۷/۶/۱۳۸۵)

عابدی، یوسف .۱۳۸۵. تفکر استعاری. وبلاگ Metaphorical thinking (تفکر استعاری).

http://metaphoricalthinking.persianblog.com/۱۳۸۵_۳_metaphoricalthinking_archive.html. (دسترسی در ۱۲/۸/۸۵).

عباسی­فرد، محمدرضا .۱۳۸۴. مهندسی معکوس پایگاه داده­ها در سیستم­های سنتی: گزارش پیشرفت پایان‌نامه کارشناسی ارشد. پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.

www.ece.ut.ac.ir/dbrg/mls/DBRG_Site/Files/thesis_progress_report_۰۲.doc (دسترسی در ۳/۸/۱۳۸۵)

غنی، عسگر .۱۳۷۴. کاربرد مهندسی معکوس در دسترسی به تکنولوژی محصولات پیچیده. پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت­مدرس.

لیل، لیندا . ۱۹۹۷. چکیده روانشناسی. ترجمه مهدی محی­الدین بناب و نیسان گاهان. ۱۳۸۴. تهران: نشر دانا.

محمدی علی­آبادی، باقر .۱۳۷۹. تدوین فرآیند مهندسی معکوس ساخت پره و دیسک یک­پارچه توربین. پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت­مدرس.

معماری، حسن .۱۳۸۴. "مهندسی معکوس Reverse Engineering چیست. وبلاگ تمام ناتمام من با تو تمام می شود.

. [۲۷/۶/۱۳۸۵].http://naatamam.blogfa.com/cat-۹.aspx (دسترسی در ۲۷/۶/۱۳۸۵).

مهندسی معکوس .۱۳۸۴. سایت آفتاب. http://www.aftab.ir/articles/economy_marketing_business/economic_sciense/c۲c۱۱۱۸۴۸۷۶۷۴p۱.php (دسترسی در ۳۰/۴/۱۳۸۵)

مهندسی معکوس چیست؟ .۱۳۸۵. ماهنامه اندیشه گستر سایپا [نشریه الکترونیکی].

.http://www.andishegostar.com/view_paper.aspx (دسترسی در ۲۷/۶/۱۳۸۵)

مهندسی معکوس چیست؟.۱۳۸۴ب. سایت آفتاب. http://www.aftab.ir/articles/economy_marketing_business/industries/c۲ (دسترسی در ۸/۷/۱۳۸۵).c۱۱۴۸۵۵۷۵۵۹_industrial_engineering_p۱.php.

American Library Association (ALA) .۲۰۰۵. Reverse engineering.

http://www.ala.org/ala/washoff/oitp/emailtutorials/ucitaa/۰۸.htm. )accessed Oct ۳۱, ۲۰۰۶).

Gomulkiewicz, Robert W., and Mary L. Williamson. ۱۹۹۶. The Problem of Reverse Engineering.

http://www.kaner.com/pdfs/reveng.pdf. ( accessed Sep. ۷, ۲۰۰۶).

Hainaut, Jean-Luc. ۲۰۰۲. Introduction to Database Reverse Engineering. Belgium, Namur: LIBD (Laboratory of Database Application Engineering Institute d’Informatique).

http://www.info.fundp.ac.be/~dbm/publication/۲۰۰۲/DBRE-۲۰۰۲.pdf. ( accessed Dec. ۲۶, ۲۰۰۶).

CSA. ۲۰۰۵. LISA: Library and Information Science Abstracts. (CD-ROM). ۱۹۶۹ - ۲۰۰۵.

Nikolaenko, Nikolay N., and Elena A. Vershinina. ۲۰۰۴. Metaphorical and associative thinking in children of different age groups and in patients with childhood autism. Acta Neuropsychologica ۲(۲): ۵۳۲-۵۳۶.

http://www.iephb.ru/۰۲/at۵.doc. ( accessed Sep. ۷, ۲۰۰۶).

Perry, Mike, and Nasko Oskov. ۲۰۰۴. Introduction to Reverse Engineering Software.

http://www.acm.uiuc.edu/sigmil/RevEng/ch۰۱.html (accessd Nov. ۲, ۲۰۰۶).

Pressman, Roger S. ۱۹۹۷. Software Engineering: A Practitioner’s Approach. Certification Authorities Software Team (CAST).

http://www.faa.gov/aircraft/air_cert/design_approvals/air_software/cast/cast_papers/media/cast-۱۸.doc. ( accessed July ۲۴, ۲۰۰۶).

Sokovic, M., and J. Kopac. ۲۰۰۶. RE (reverse engineering) as necessary phase by rapid product development. Journal of Materials Processing Technology۱۷۵(۱-۳): ۳۹۸-۴۰۳

http://www.freewebs.com/sanayebetsa/reverse%۲۰engineering/۱_RE_rapid%۲۰product.pdf. ( accessed Jan ۳ , ۲۰۰۷).

Wikipedia. ۲۰۰۶. Reverse Engineering. http://en.wikipedia.org/wiki/Reverse_engineering (accessed Aug. ۱۳, ۲۰۰۶).

پی‌نوشت‌ها

[۱]. Forward engineering

[۲]. Reverse engineering

[۳]. Metaphorical thinking

[۴]. Wikipedia

[۵]. Product Definition Statement (PDS)s

[۶]. Honywell

[۷]. Tolerance

[۸]. Gomulkiewicz & Williamson

[۹]. Nanotechnology

۱۳. یک نانومتر (nm) برابر یک میلیاردیم متر است.

[۱۱]. Re- engineering

[۱۲]. Bionics

[۱۳]. Tectonics

[۱۴]. Source codes

[۱۵]. Pressman

[۱۶]. Database Reverse Engineering (DBRE)

[۱۷]. Procedure reverse engineering (PRE)

[۱۸]. American Library Association (ALA)

۲۵. در اینجا تعریف عام کتاب که عبارت است از "هر آنچه از معرفت که به هر شکل مضبوط و مقید شده باشد" (ابرامی،۱۳۷۸؛ حری، ۱۳۸۳، ص. ۱۱) مد نظر است.

۲۶. ­در واقع، ­پژوهش­های مبتنی بر این رویکرد تعاملی و پویا که بعدها رویکرد کاربرمدار (یا انسان‌مدار) نامیده شد، الگو­هایی استعاری را پیشنهاد و طراحی کردند که بازنمون نیازها و مفاهیم ذهنی کاربران­اند و به منزلة واسط و رابط نظام بازیابی و کاربران، تعامل انسان و ماشین را محقق می­سازند (رهادوست، ۱۳۸۶، ص.۳۶۱).

[۲۱]. Feedbacking

[۲۲]. Log file analysis



همچنین مشاهده کنید