جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

پیوند موسیقی و فرهنگ


پیوند موسیقی و فرهنگ

استاد غلا محسین بنان بر اهل موسیقی شناخته شده است استادی که لقب صدا مخملی دارد و به حق صدای مخملین دارد استاد غلا محسین داریوشی مشهور به بنان به سال ۱۲۹۰ خورشیدی در خیابان «زرگنده» قلهک , در خانواده ای متمول و صاحب جاه در تهران به دنیا آمد

اسفند ماه یادآور درگذشت استادی گرانقدر و برجسته از اهالی موسیقی بود که بی شک برای نسل جوان و خصوصا علا قه مندان موسیقی ناآشنا نیست. استاد غلا محسین بنان بر اهل موسیقی شناخته شده است. استادی که لقب صدا مخملی دارد و به حق صدای مخملین دارد. استاد غلا محسین داریوشی مشهور به بنان به سال ۱۲۹۰ خورشیدی در خیابان «زرگنده» (قلهک)، در خانواده ای متمول و صاحب جاه در تهران به دنیا آمد. پدرش «کریم خان بنان الدوله نوری» و مادرش دختر شاهزاده محمد تقی میرزاکنی (رکن الدوله) برادر ناصرالدین شاه یا پسر محمد شاه قاجار بود.

او در خانه ای رشد کرد که آن جا محل آمد و شد هنرمندان بزرگ بود. در سال ۱۲۹۶ ش در مهمانی بزرگی که بنان الدوله راه انداخته بود، غلا محسین شش ساله به پیشنهاد مادر پشت ارگ نشسته و قطعه ای نواخت و تصنیفی خواند، کودک شش ساله خیلی مورد توجه تحسین مهمان ها قرار گرفت، از آن شب به بعد، که پدر به استعداد پسر پی برده بود، او را پیش استادان بزرگ برای آموزش موسیقی و آواز فرستاد. این بخش از زندگی بنان را می توان در زندگی موتزارت آهنگساز بزرگ آلمانی نیز مشاهده نمود که از سنین کودکی به موسیقی روی آورد.

اولین کسی که به استعداد موسیقیایی غلا محسین پی برد، مرتضی نی داود، نوازنده برجسته تار، بود. او از پدر غلا محسین خواست تا اجازه دهد با وی موسیقی کار کند، بدین ترتیب، غلا محسین در یازده سالگی اولین درس موسیقی را فرا می گیرد. بعدها فن تلفیق و طرز ادای شعر را از میرزا طاهر رسایی (ضیا الذاکرین) آموخت و مدتی هم از ناصر سیف، کسب فیض کرد. استعداد ذاتی، پرورش در خانواده ای هنردوست و برخورداری از تعالیم صحیح موسیقی، دست به دست هم داد تا از بنان در عرصه موسیقی ایران، هنرمندی توانا بسازند. موسیقی در حقیقت بخشی از دلمشغولی های خانوادگی بنان بود: از خواهران، خاله و دوستان پدرش گرفته تا پدرش که صدایی خوش داشت و به گوشه های آواز ایرانی وارد بود و از موسیقی لذت می برد. غلا محسین بنان می گوید: «ما یک دستگاه فونوگراف (ضبط صوت استوانه ای) در منزل داشتیم که آواز پدرم روی آن ضبط شده بود. هر وقت تنها بودم این دستگاه را به کار می انداختم و عینا صدای پدرم را تقلید می کردم.

من از صدای پدرم فوق العاده لذت می بردم و امروز که بدان می اندیشم پیش خود می گویم: «اگر مقتضیات زمان اجازه می داد، پدرم در عوض احراز مقامات ولا یت یک استان، مسلما به مقام والا ی هنری نایل می گشت.» چنان که خواهران بنان نزد مرتضی خان نی داود به فراگیری تار مشغول بودند، بنان نیز با وجود کمی سن در کلا س خواهرانش حاضر می شد و بعضی مواقع که خواهرانش گوشه ها را فراموش می کردند وی گوشه ها را برای ایشان زمزمه می کرد، غلا محسین در گوشه اطا ق می نشست و به تعالیم معلم توجه می کرد و همین که خواهرانش از درس گرفتن فارغ می شدند و معلم از خانه می رفت وی با صدایی خوش همان گوشه ها را می خواند. صدای بنان کوتاه و بم و دارای حالتی است که برای ظرافت های آواز ایرانی بسیار مناسب می باشد. شادروان حسینعلی ملا ح در مورد کیفیت صدای بنان می گوید: «شاید بتوان از دیدگاه زیباشناسی، صوت خوش بنان را به خطی منحنی تشبیه کرد که عاری از هر گونه زاویه است و شنونده مطلقا زبری، درشتی یا عدم نرمش در آن احساس نمی کند.» روح الله خالقی در سال ۱۳۲۱- که معاون اداره کل موسیقی کشور بود- از عبدالعلی وزیری شنیده بود که بنان صدای خوشی دارد و علی نقی وزیری، برادر همسر اول بنان هم این موضوع را تایید و بنان را به خالقی معرفی می کند، بنان به رادیو می رود و با حضور صبا و ویولن سحرآمیز و لطیفش امتحان می دهد. بنان پذیرفته شده و به رادیو دعوت می شود. استاد بنان پس از تاسیس انجمن موسیقی در سال ۱۳۲۳ و تاسیس هنرستان موسیقی در سال ۱۳۲۸ به دست روح الله خالقی به فعالیت در این دو مرکز پرداخت. در سال های فعالیت های حرفه ای، او بیشتر به شیوه آواز ادیب خوانساری متمایل شد; و در ردیف، از استاد صبا تاثیر پذیرفت و سرانجام به سلیقه خود شیوه ای را پی ریزی کرد که او را از دیگر خوانندگان هم عصرش متمایز ساخت. در کارنامه هنری بنان، بالغ بر ۱۵۰ اثر به ثبت رسیده که در برنامه های موسیقی ایرانی، گل های جاویدان، گل های رنگارنگ و گل های صحرایی اجرا شده است. او ابتدا تمایلی به اجرای تصنیف و ترانه نداشت و تنها آواز می خواند; اما با تشویق خالقی کم کم به تصنیف و قطعات ضربی روی آورد و حاصلش آثار زیبایی شد که در کارنامه پربارش ثبت است. بنان در طول فعالیت هنری خود، حدود ۴۵۰ آهنگ اجرا کرد. بنان نه تنها در آواز قدیمی و کلا سیک ایران استاد بود، بلکه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت.

تصنیف زیبا و روح پرور «الهه ناز» او بهترین معرف این ادعاست، بنان خود بارها گفته بود که من پیشرفت خود را در موسیقی مرهون صبا و خالقی می دانم. می گویند بنان بم ترین صدای مردانه را داشت و صدای او در ردیف آواشناسی، صوت متوسط بود. اما لطافت و قدرت صدا از ویژگی های آوای او بود. «فرهاد فخرالدینی» می گوید: «بنان به طرز عجیبی بر صدای خود مسلط بود و من هرگز ندیدم نتی را خارج، یا کم و زیاد بخواند.» بنان در انتخاب شعر و درست ادا کردن آن، بیش از اندازه دقت می کرد. بنان در انتخاب شعر و موسیقی، سخت خوش سلیقه بود.» «روح الله خالقی» می گوید: «صوت بنان لطیف ترین صدایی است که من در عمر خود شنیده ام» اگر به یکی از تصنیف های بنان گوش بسپاریم، خواهیم دید که در اجرای آواز بنان، شکستن کلمه، نابه جا خواندن، درنگ یا شتاب بی جا در سرتاسر تصنیف حتی یک بار هم دیده نمی شود. اوج، جای خود را دارد و فرود هم. این جاست که هنر تبلور پیدا می کند و بنان را در صدر می نشاند. نوع ادای کلمات، جدا از آواز و همراهی موسیقی هماهنگ در بیان بنان، خود شعری جداگانه است.» «علی تجویدی» می گوید: « مرا عاشقی شیدا» را هیچ خواننده ای توان اجرا نداشت جز بنان، که آن را به درستی خواند واجرا کرد. اساسا نوای بنان به مناسبت حال و هوای شعر، غمگین یا شادمانه می شد.

اشعار عاشقانه، عرفانی خطابی و شکوهآمیز، هر یک به مناسبت موضوع، با نوای بنان تغییر آهنگ می یافت. همه کار های بنان حاکی از آن است که وی معمولا اول شعر را می فهمید و بعد اجرا می کرد. به خاطر رعایت این اصل گاهی پیش میآید که با سرپرست برنامه ها و رهبران ارکستر اختلا ف پیدا کند. از ویژگی های دیگر صوت و قریحه استاد بنان، بداعت او در «مرکب خوانی» بود، یعنی به خاطر تسلط کامل او بر دستگاه ها می توانست به آسانی از دستگاهی به دستگاه دیگر یا از آهنگی به آهنگ دیگر وارد شود و بازگردد. در شرایطی که دستگاه های ایرانی اکثرا وجوه اشتراک کمی دارند. شیوه خوانندگی بنان در موسیقی ایرانی نقطه عطفی از آواز جدید ایرانی بوده است که به جرات می توان گفت که وی سبکی مخصوص به خود داشته و صاحب سبک بوده که باید به نام «سبک بنان» نامیده شود. بنان هنر خود را بازاری نکرد و قدر شناخت، از سودجویی و فریب و دورویی بهره ای نداشت و برای به چنگ آوردن مال و موقعیت هنرش را دستمایه قرار نداد، زیرا به جز هنر و اصالت هنر خویش به چیزی نمی اندیشید، چون به ابدیت هنر خود فکر می کرد و به همین خاطر به آرزویش رسید که می گفت: « من تشنه ابدیتم و آرزو داشتم هنرم ابدی بود...» امیدواریم این اصل مورد توجه خوانندگان نوظهوری که بیشتر متمایل به کارهای تقلیدی و کپی برداری می باشند، قرار گیرد و به آن عمل شود، همان طور که استاد بنان آن را سرلوحه هنر خویش قرار داد. بنان علا وه بر شعرهایی از سروده های «رهی معیری»، از سروده های «نواب صفا» نیز استفاده می کرد. از جمله شعرهای رهی که بنان آن را به زیبایی اجرا کرده است، می توان به «بوی جوی مولیان» در بیات اصفهان که «روح الله خالقی» آن را ساخته بود، اشاره کرد. بنان مردی مبادی آداب، خوش لباس، خوش بیان و بذله گو و مجلسآرا بود. موقع آواز خواندن همیشه لبخندی روی لب های این هنرمند می شکفت و می گفت: « این لبخند، قیافه مرا در هر حال برای بیننده و شنونده آواز قابل تحمل تر می کند». غلا محسین بنان به سال ۱۳۱۵ خورشیدی به سمت بایگان در اداره کل کشاورزی استخدام شد و بعد از چندی به شرکت ایران بار که مرکز آن در اهواز بود منتقل گشت. پس از چند سال به معاونت آن اداره منصوب شد. در سال ۱۳۲۱ به تهران آمد و بنا به پیشنهاد مرحوم «فرخ» که وزیر خواربار بود، به سمت منشی مخصوص وزیر به کار پرداخت. بعد از تغییر کابینه، به اداره کل غله و نان منتقل شد و چندی کفالت اداره دفتر و کارگزینی و مدتی هم مسوولیت تحویل کوپن نان تهران را بر عهده داشت.

در سال ۱۳۳۲ به پیشنهاد شادروان خالقی به اداره کل هنرهای زیبای کشور منتقل شد و به سمت استاد آواز هنرستان موسیقی ملی به کار مشغول شد و در سال ۱۳۳۴ رییس شورای موسیقی رادیو شد. ۲۷ آذر ماه ۱۳۳۶، وقتی بنان با اتومبیل شخصی اش در جاده کرج مشغول رانندگی بود با کامیونی تصادف کرد و در این حادثه چشم راست خود را از دست داد و به همین خاطر همیشه از عینک دودی استفاده می کرد. در سال ۱۳۴۶ نیز به عنوان اعتراض بر ابتذال خوانی در رادیو، خواندن را کنار گذاشت و به طور کلی از رادیو قهر کرد و خانه نشین شد.

نویسنده : محمد حسن نقوی



همچنین مشاهده کنید