پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

پایان تاریخ و جامعه ولایی


پایان تاریخ و جامعه ولایی

در واقع شالوده نظریه شیعه در تشکیل جامعه و حکومت و رسیدن به تمدن و فرهنگ بزرگ اسلامی وانسانی ولایت و تشکیل جامعه ولایی است

۱) نظریه‌ پایان تاریخ که در چند سال اخیر توسط برخی اندیشمندان غربی بویژه آمریکایی مطرح گردیده و مبنای نظری بسیاری اقدامات واستراتژی‌های اخیر آنها شده است بیان می‌دارد که سیر تکامل تاریخ بشر در شکل نظام‌های سیاسی و حتی مبانی معرفتی خود به لیبرال دموکراسی و مبانی معرفتی آن می‌رسد و این نهایت سیر تاریخ است. اما این امر بسی ساده لوحانه و مغرضانه به نظر می‌رسد واز حدود وتعریف تئوری‌پردازی‌های علمی خارج شده و به اغراض سیاسی نزدیک‌تر است. حال شیعه با معارف ناب خود می‌تواند در این راه ،خود از پیشقراولان نظریه‌پردازی باشد ومبتنی بر عقاید ومبانی معرفتی خود که بر پایه معنویت ونگاه حکمی و اشراقی براساس حضور انسان کامل وتعریف جامعه آرمانی اسلامی شکل گرفته هر چه بیشتر و گسترده‌تر جهان را آماده پذیرش عقاید حقه الهی و ظهور حضرت حجت(عج) نماید. البته درنظام معرفتی تشیع بهتر است نام تکامل تاریخ به جای پایان تاریخ در اینجا ذکر شود.

۲) مفاهیمی که باید در بیان دیدگاه‌های شیعه در این زمینه مورد مداقه قرار گیرند عمدتا حول محورهای “ جامعه ولایی ، جامعه آرمانی شیعه ، انسان کامل ،‌جامعه آرمانی انسانی، عدالت ، معنویت و مردم‌گرایی اشراقی وحکمی‌،‌ظهور و... “ قابل بررسی هستند.

در واقع شالوده نظریه شیعه در تشکیل جامعه و حکومت و رسیدن به تمدن و فرهنگ بزرگ اسلامی وانسانی ولایت و تشکیل جامعه ولایی است. جامعه ولایی جامعه آرمانی شیعه و به تعبیر بهتر جامعه آرمانی اسلامی و بشری است. جامعه‌ای که مهمترین ویژگی آن پذیرش انسان کامل در آخرالازمان است اما این پذیرش که پذیرش عمومی است علاوه بر آنکه بر اصول اعتقادی و مکتبی استوار است ناشی ازتجربه‌ای خواهد بود که بشر آن را بر روی کره‌زمین کسب کرده است. شکست جامعه‌سازی‌های غیردینی و یا دینی غیراسلامی انسان را به سوی این جامعه ولایی سوق خواهد داد که امروزه به نحو واضحی شاهد ظهور نشانه‌های آن می‌باشیم .

۳) هر نظام و سیستم منسجم معرفتی بویژه آنگاه که شکل فرهنگی و تمدنی به خود بگیرد و گسترده شود لاجرم در اصل و درعمق نظریات و فعالیت‌هایش مبتنی بر یک نظریه بنیادی و اصیل است که هسته اولیه و عنصر اول حرکت او را تشکیل می‌دهد به گونه‌ای که تمام ویژگی‌ها و مولفه های بازشناسی آن نظام از همین هسته اولیه ونظریه نرم تمدنی ومنشعب می‌شود. بنیان جامعه ولایی نیز بر معنویت خواهد بود وتمام ویژگی‌ها و اشکال بعدی آن از این مشرب سیراب می‌شودو لوازم خود را به صورت نظام گونه‌ای بر اساس آن استوار خواهد ساخت . حال مهمترین کار در این مسیر شناخت چارچوب‌های این نظام و حدود و ثغور تعریف آن است.

۴) هیچ نظام معرفتی و تمدنی و در واقع حتی هیچ اجتماع اولیه بشری و تعامل انسانی وجود نداشته وندارد مگر آنکه به نوعی( ابتدایی یا پیشرفته ) موضوع کلی عدالت را در میان خود مطرح کرده باشد ونظر خود را به‌طور عملی یا نظری ،صریح یا پنهان مشخص کرده باشد !!لذا ازبحث‌های مهم در تبیین مفهوم جامعه ولایی به‌عنوان نظریه نهایی که بشر دیر یا زود به آن خواهد رسید طرح و بیان چیستی و چگونگی عدالت در آن از واضحات به نظر می‌رسد . عدالت در جامعه ولایی عدالتی مردم‌گرا و مبتنی بر نگاه اشراقی و حکمی کلی حاکم بر ابعاد گوناگون جامعه آرمانی اسلامی است . “عدالت مردم‌گرا بنیاد اساسی جامعه ولایی خواهد بود چون تنها در اثر این نوع عدالت‌،معنویت جامعه ولایی تولید و حفظ خواهد شد.” (ابراهیم فیاض، پگاه حوزه۱۴۴) در اینجا درواقع بیان می‌شود که معنویت که تولید وحفظ معنویت نیز لزوما امری انتزاعی نیست که در هر شرایطی ازوجود و کارکرد آن مطمئن باشیم بلکه این امور در یک فرایند پیچیده بر هم موثر هستند. یعنی از طرفی عدالت باید در تعریف خود به‌طور اساسی از معنویت وام گیرد و معنویت هم لزوما جز با برقرار شدن عدالت به نحو عملی وواضح در زندگی مردم قابل تصور نیست که بتواند جنبه اجتماعی و بنیادی درحرکت به سوی تمدن‌سازی و فرهنگ‌سازی داشته باشد.

۵) اینکه عدالت با این اوصافی که برای آن برشمرده شد واهمیت خاص آن در نظام جامعه ولایی برشمرده شد چگونه و برچه اساس و مبنایی قابل ترسیم است. این سوال بویژه وقتی اهمیت خود را بهتر می‌نمایاند که بدانیم از قدیم‌الایام تا همین امروز تعاریف متعددی از عدالت شده است که هر کدام بر اساس ابعاد درونی واندیشه‌ای خاص خود هستند. از این جهت باید گفت که برای ساختن عدالت مذکور در جامعه ولایی نیاز به آشنایی با ۲ مقدمه اساسی است. اول ترسیم نوعی جهان‌شناسی متناسب ، دوم آشنایی با انسان‌شناسی از این منظر.

همان‌طور که در همه نظام‌های معنوی مبتنی بر وحی در طول تاریخ تاکید شده است جهان به معنای عام آن شامل این جهان فعلی (دنیا) وجهان دیگر که جهان آخرت یا جهان معناو ... نامیده می‌شود ، است و همه ادیان اصالت را به جهان دیگر داده‌اند. در قرآن واحادیث اسلامی نیز به وضوح از این امر سخن گفته شده و حتی این دنیا را نسبت به جهان دیگر چون رحم مادر به جهان خارج از رحم برای کودک تصویر کرده‌اند لذا نتیجه می‌شودکه این دنیا نسبت به جهان‌معنا دارای یک حیات ناقص است و آن جهان سراسر حیات و زندگی است و اگر حیاتی در این جهان مشاهده می‌شود هم در پناه آن حیات اکمل است که هر انسانی پس از مرگ و یاگاهی قبل از مرگ آن را درک می‌کند.

۶) آن جهان به سبب اینکه شمول کلی بر این جهان ما دارد جهان ولا نیز گفته می‌شود. اما مسئله مهم در این مورد آن است که ارتباط جهان ولا با دنیا چگونه است؟ این سوال سرمنشاءبسیاری مباحث در علم کلام قدیم و جدید مکاتب شده است. ویژگی نظام تشیع و جامعه ولایی آن است که این ارتباط را ازطریق انسان کامل تصویر و ترسیم می‌نماید. انسان کامل نیز خود مقوله‌ای ذومراتب و در اصطلاح تخصصی‌اش تشکیکی است . انسان کامل از آن جهان وراء معنی را دریافت می‌کند و این خود اساس و بنیان انسان شناسی ما را تشکیل می‌دهد. واژه اولوالالباب نیز که در قرآن آمده است اشاره به همین انسان‌شناسی تشکیکی دارد که مبانی مدیریتی جامعه ولایی قبل از حضور انسان کامل بر آن استوار است.

جهت مطالعه بیشتر مراجعه شود به : سرمقاله‌های نشریه پگاه حوزه- ابراهیم فیاض

اسماعیل آجرلو



همچنین مشاهده کنید