پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

گسترش مشکلات خانوادگی با افزایش شروط ضمن عقد


گسترش مشکلات خانوادگی با افزایش شروط ضمن عقد

خبر تغییر شرایط عقد نامه ها و اضافه شدن دو شرط جدید موضوع بحث محافل اجتماعی در دو هفته گذشته بوده است و واکنش های متفاوتی را بر انگیخته است

خبر تغییر شرایط عقد نامه‌ها و اضافه شدن دو شرط جدید موضوع بحث محافل اجتماعی در دو هفته گذشته بوده است و واکنش‌های متفاوتی را بر انگیخته است.

براساس این دو شرط جدید که قرار است به‌زودی اجرایی شود پرداخت مهریه زنان درصورت مطالبه منوط به توانایی و استطاعت مالی مرد است.

دستگاه قضائی و قانونگذاران ۲ دلیل عمده برای طرح این دو شرط جدید مطرح می‌کنند. نخست قبول مهریه‌های سنگین از سوی مردان در فضای احساسی ابتدای ازدواج و دوم افزایش تعداد زندانیان مهریه در زندان‌های کشور و امیدوارند با این شرایط جدید به نوعی هر دو مشکل حل یا تا حدود زیادی تعدیل شود. اما این فقط یک طرف قضیه است و به‌نظر می‌رسد جوانب دیگر این مسئله مورد غفلت واقع شده به‌طوری‌که حل یک بعد مشکل بر ابعاد آن از سوی دیگر خواهد افزود.

قانون قدرت حافظ ساختار و ضامن اجرای هنجارها، باورها و ارزش‌هایی است که بنا به تجربه زندگی بشر در طول تاریخ به‌عنوان بهترین روش‌ها و شیوه‌ها ی برآوردن نیازهای طبیعی انسان شناخته شده است.

با توجه به تغییرات و اقتضائات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... قانونگذاران همواره در کار تناسب بخشیدن قوانین با نیازهای روز جامعه هستند. ۲ شرط ۳۱ و ۴۱ که اخیراً با چنین قصدی به شروط ضمن عقد اضافه شده، به‌ترتیب با عناوین: مهریه به‌صورت عندالمطالبه است و مهریه به‌صورت عندالاستطاعه است و جهت امضای یکی از این موارد به انتخاب زوجین در دفترچه‌های ازدواج درج خواهد شد... گرچه روشن نیست که این طرح چه زمانی، کجا و توسط چه کسانی مورد بررسی کارشناسانه قرار گرفته و تصویب شده، اکنون و به ناگاه شاهد اجرای آن هستیم...

شاید بد نباشد صاحبان این افکار به واقعیات جامعه نیز توجه کرده و دست به تصویب و اجرای قوانینی زنند که بیشتر کارگشای مشکلات جامعه باشد نه آنکه بر پیچیدگی و گستردگی آنها بیفزاید... نمونه‌هایی از این واقعیات:

۱) ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی نشان‌دهنده عندالمطالبه بودن مهریه است. کدام بررسی کارشناسانه حقوقی، شرعی و اجتماعی و کدام قانون موجب تغییر شرط عندالمطالبه به شرط عند‌الاستطاعه شده است؟

۲) اگر نیت، جلوگیری از تعیین مهریه‌های سنگین و یا خارج از توان مرد است، باید گفت تعیین مهریه امری شخصی است و دخالت در تعیین آن وظیفه قانون یا دولت نیست همچنان که قانون نمی‌تواند در چگونگی و کم و کیف اجرای مراسم ازدواج برای زوجین و خانواده‌هایشان حد مشخص کند و مثلا تعداد مهمان‌ها، نوع غذا... را تعیین کند.

۳) اگر نیت، آگاه کردن مرد و یاری رساندن به او در نپذیرفتن شروط دشوار است چرا در مورد سایر شروط عقدنامه چنین تدبیری اندیشیده نمی‌شود و در حالی‌که می‌دانیم زنان با امضای ناآگاهانه در مقابل شروط عقدنامه بسیاری از حقوق انسانی خود را همچون حق اشتغال، حضانت فرزندان، ادامه تحصیل، انتخاب محل سکونت و... به شوهر واگذار می‌کنند و همین موجب دردسرهای فراوان در زندگی‌های مشترک ایشان می‌شود... آیا نمی‌توان در مورد همه این شروط قید کرد، مثلا حق طلاق ۳‌گزینه دارد:

ـ حق طلاق با هر ۲ نفر باشد.

ـ حق طلاق با زن باشد.

ـ حق طلاق با مرد باشد.

در این صورت زوجین، آگاه و تشویق می‌شوند همانطور که درباره مهریه به توافق می‌رسند درمورد سایر حقوق زندگی مشترک نیز کسب آگاهی کرده، درباره آن اندیشیده و تصمیم بگیرند.

۴) در شرایط کنونی، با توجه به حق مطلق طلاق برای مرد، عندالمطالبه بودن مهریه (اگر مهریه خارج از توان مالی مرد باشد) تنها وسیله‌ای است تا زنان به‌بن بست رسیده در زندگی زناشویی امکان جداشدن پیدا کنند.

گروهی از مردان خشن، معتاد، بدرفتار، با سوءاستفاده از حق طلاق که قانون به ایشان داده، زن را ملزم به پذیرش هرگونه شرایط نامساعد زندگی زناشویی می‌سازند و به زندان افتادن این مردان به‌دلیل طلب مهریه زن و یا حتی تهدید به زندانی شدن، تنها سلاحی است که موجب می‌شود آنان از آزار و اذیت و رنجاندن زن دست برداشته و او را آزاد کنند.

خالی کردن دست زن، از این تنها سلاح قانونی موجب خواهد شد گروهی از زنان که متقاضی طلاق هستند و عندالاستطاعه بودن مهریه تنها راه رهایی را برایشان بسته، در کنار گروه دیگری از زنان قرار گیرند که به‌دلیل نداشتن توان مالی و حداقل امکانات زندگی جرات و امکان تقاضای طلاق را نیز ندارند... و تن دادن به زندگی‌های مشترک نامطلوب، آزار‌دهنده و رنج آور بر میزان شوهرکشی، خودسوزی، خیانت، زندگی‌های پرتنش و خشونت و پرورش بچه‌ها در محیط‌های نامساعد و نا امن خواهد افزود.

۵) اگر نیت، خلوت کردن زندان‌ها و سبک کردن بار زندانبانی است، جای این گله هست که چرا دیواری کوتاه‌تر از دیوار زنان نیافته‌اند و ایشان باید برای خلوت شدن زندان‌ها از حقوق خود بگذرند؟ دیگر آنکه با دادن حق طلاق به زنان نیز می‌توان به هدف خلوت کردن زندان‌ها دست یافت.

چرا که بسیاری از مردان که ظاهرا برای نپرداختن مهریه در زندان به سر می‌برند در واقع برای طلاق ندادن زنی که جانش از زندگی با ایشان به لب رسیده، در زندان هستند...

۶) گروهی از مردان با وجود داشتن توان مالی می‌توانند اموال خود را از دید قانون پنهان نگاه داشته و به این ترتیب از پرداخت مهریه (که به‌ویژه برای زنان خانه‌دار تنها حق و امکان مالی است) فرار کنند.

ای کاش قانون راهی برای جلوگیری از این ظلم بر زنان می‌یافت. مواردی نیز وجود دارد که زن مهریه قابل توجهی ندارد در این صورت مرد می‌تواند پس از سال‌ها زندگی مشترک او را طلاق داده و تنها و بی‌پناه رها کند، بدون پرداخت هیچ سهمی از آنچه با هم به‌دست آورده‌اند!

خاطره بهفر



همچنین مشاهده کنید