شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

شوق خود را برای کارآفرینی اجتماعی مهار کنید


شوق خود را برای کارآفرینی اجتماعی مهار کنید

چرا بازار جهانی فقرا, به اندازه ای که ما فکر می کنیم بزرگ نیست

آیا واقعا ثروت در پایین هرم وجود دارد؟ نوشتار معروف پراهالد نشان می‌دهد که می‌توان پول زیادی از طریق خدمت به محرومان جهان ایجاد کرد.

همچنین کتاب جدید پائول پولاک و مال وارویک ادعاهای مشابهی را مطرح می‌کند، اما این فرصت برای همه فراهم نیست.

پولاک به عنوان افسانه‌ای در محافل کارآفرینی مطرح است. او یک روانپزشک است که به طراحی محصولاتی برای جوامع فقیر پرداخته و از آن زمان میلیون‌ها واحد از این محصولات به فروش رسیده است. من با نوشته‌ها و سخنرانی‌های پولاک در درس «نقش بخش خصوصی در کاهش فقر» در دانشگاه نیویورک آشنایی داشتم. آخرین کتابش به عنوان راهکار تجاری فقر نشان می‌دهد که حدود ۸/۲ میلیارد نفر با درآمد روزانه دو دلار یا کمتر، یک بازار چند تریلیارد دلاری را ایجاد می‌کنند، اما این مساله به این سادگی هم نیست.

براساس پایگاه داده بانک جهانی، بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ حدود ۸/۲ میلیارد نفر با درآمدی حدود ۲ دلار در روز زندگی می‌کنند. اگر این عدد در ۳۶۵ روز سال ضرب شود، نشان می‌دهد که این افراد می‌توانند ۲ تریلیارد دلار در سال صرف کنند. با توجه به اینکه بعضی از کشورها آمارهای فقر خود را منتشر نمی‌کنند، کمترین تعداد افراد با این درآمد در دوره زمانی مطرح شده حدود ۲/۲ میلیارد نفر هستند.

با وجودی که این گروه بزرگ است، اما بیشینه درآمد هر نفر ۲ دلار در روز است و حتی برخی از این افراد درآمدی کمتر دارند، اما مشکل این است که این ۲ دلار قدرت خرید افراد در کشورهای فقیر است و با ۲ دلار فروش یک شرکت خارجی یکسان نیست. در واقع ۲ دلار قدرت خرید محلی را در مقایسه با قیمت‌ها در ایالات متحده در سال ۲۰۰۵ نشان می‌دهد. فردی که با درآمد ۲ دلار در روز زندگی می‌کند در واقع به میزانی از پول محلی خود نیاز دارد که بتواند کالاها و خدماتی را که با ۲ دلار می‌توانست در ایالات متحده در سال ۲۰۰۵ تهیه کند، در کشور خود خریداری نماید. با این تبدیل، ارز محلی به مراتب ارزشی کمتر از ۲ دلار خواهد داشت، زیرا قیمت‌ها در کشورهای فقیر پایین‌تر هستند. این تفاوت برای کسب و کارهای محلی اهمیت ندارد، اما برای شرکت‌های خارجی حائز اهمیت است. کتاب پولاک و وارویک که مخاطب آن کشورهای ثروتمند یا انگلیسی زبانان ثروتمند هستند، نشان می‌دهد که پول معادل ۲ دلار قدرت خرید محلی در کشورهای فقیر، قطعا بازده درآمدی کمتر از ۲ دلار خواهد داشت. اگر دو موضوع تفاوت قدرت خرید و بزرگنمایی جمعیت فقرا در نظر گرفته شود و محاسبات تعدیل شوند، سایز این بازار به نصف کاهش خواهد یافت. برای یک شرکت آمریکایی که بخواهد بخشی از این بازار را به دست آورد، بزرگی بازار کمی بیشتر از یک تریلیارد دلار است.

این بازار هنوز هم قابل اعتنا است. اگر همه‌ فقرا در یک کشور زندگی می‌کردند، سایز اقتصاد آنها در حدود اقتصاد اسپانیا بود، اما برخلاف اسپانیا، جمعیت این کشور فرضی کل درآمد سالانه خود را مصرف می‌کردند. این مصرف شاید برای خانوارها مناسب نباشد، اما بازار را برای شرکت‌ها بزرگ‌تر می‌کند. افراد با درآمد پایین یا پس‌اندازی ندارند یا پس‌انداز اندکی دارند. دسترسی به بانک‌ها به ندرت وجود دارد و به این دلیل تعداد بسیار کمی حساب پس‌انداز دارند. پرداخت مالیات کمترین میزان را دارد. به جز در مواردی که به صورت غیر مستقیم صورت می‌گیرد. در فقیرترین کشورها، حدود نیمی از اقتصاد در سایه فعالیت می‌کنند. در مناطقی که سیستم‌های مالیاتی توسعه یافته‌اند، به دلیل درآمد پایین، افراد فقیر از مالیات معاف می‌شوند.

با درنظر گرفتن همه این موارد، قدرت خرید فقرا امری واقعی است، اما کشورهای خارجی ممکن است سختی‌هایی را برای ورود به این بازارها تجربه کنند. به عنوان مثال، خانواده‌های فقیر به سختی قانع می‌شوند که به فروشندگان خارجی برای مسکن یا مراسم مذهبی و جشن‌ها پولی پرداخت نمایند. برای محصولات دیگر مانند خوراکی‌های محلی و خدمات آرایشگاه آنها ترجیح می‌دهند که از فروشندگان محلی استفاده کنند.

حتی اگر حجم بزرگی از قدرت خرید خانوارهای فقیر برای تازه‌واردان وجود داشته باشد. ممکن است محدودیت‌های دیگری در مصرف این خانوارها وجود داشته باشد. مثلا اینکه چه تعداد کالا و خدمات مختلف توسط این خانوارها خریداری می‌شود؟ در مناطق روستایی، یک بازار خرید محلی ممکن است شامل ۱۰۰ نوع کالای مختلف باشد که در مناطق شهری این تعداد افزایش می‌یابد. همچنین مساله دیگری که وجود دارد این است که هرچه یک خانوار در الگوهای مصرف خود تنوع بیشتری داشته باشد، احتمال اینکه اغلب از یک محصول خاص خریداری کند کمتر می‌شود.

برای یک محصول خاص، مثلا خمیر دندان، درآمد حاصل از خانوارهای فقیر حدود ۱۰ میلیارد دلار است که چیزی در حد یک صدم کل بازار است. در یک کشور خاص این میزان می‌تواند خیلی کمتر هم باشد.

بازار پولاک در تعداد زیادی از کشورها گسترده شده است، اما به طور متمرکز در کشورهای اندکی وجود دارد. بیش از نیمی از ۲/۸ میلیارد نفری که در کتاب پولاک و وارویک به آنها اشاره شده است، در کشورهای هند و چین زندگی می‌کنند. اندونزی در حدود ۵ درصد این جمعیت را شامل می‌شود و بقیه ۹ کشور ذکر شده کمتر از یک درصد این جمعیت را دارند. در بیش از ۱۰۰ کشوری که حدود یک پنجاهم افراد فقیر در آنها زندگی می‌کنند بازار فقرا درآمدی حدود ۱۰۰ میلیون دلار برای یک صنعت خاص را فراهم می‌کند که در نیمی از آنها این درآمد کمتر از ۱۰ میلیون دلار است.

با در نظر گرفتن این شرایط، اعداد به شدت کاهش می‌یابند. همچنین محصولات فروخته شده به افراد فقیر قیمت کمی دارند که این موضوع باعث پایین آمدن حاشیه سود حاصل از آنها می‌شود. همانطور که خود پولاک هم می‌گوید: «اگر نمی‌توانید حداقل یک میلیون از یک محصول را بفروشید، خودتان را برای ورود به آن بازار خسته نکنید.» اما چه تعداد شرکت می‌توانند در بازاری به ارزش ۱۰ میلیون دلار یک میلیون واحد فروش داشته باشند، مخصوصا اگر ورود به بازار هزینه بر باشد؟

این موضوع مهمی است که در خدمت‌رسانی به کف هرم درآمدی باید در نظر گرفته شود، اگر چه در بعضی کشورها و صنایع می‌توان به نتایج سریع و آسان دست یافت، اما صدها میلیون نفر از فقرا در کشورهایی زندگی می‌کنند که پتانسیل صرفه به مقیاس اقتصادی آنها بسیار پایین‌تر است. جهان ممکن است پیشرفت‌هایی در مبارزه با فقر از طریق میوه‌های در دسترس (راه‌های آسان و سریع) کسب کند، اما باید استراتژی‌هایی برای رسیدن به شاخه‌های بالاتر درخت (شرایط سخت‌تر) ابداع کند.

نویسنده: دانیل آلتمن

مترجم: مینا خرم



همچنین مشاهده کنید