پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

بدنسازی در دنیا


رقابت های ”مسترالمپیا“ مهمترین و معتبرترین رقابت در کل دنیای بدنسازی است برنده به عنوان قهرمانی به عنوان بزرگترین بدنساز دنیا شناخته می شود و در اصل از قهرمان این رقابت ها به عنوان قهرمان جهان یاد می شود بدنسازان بزرگی هر ساله به مسابقات می آیند و به تاریخ می پیوندند

شاید کمترین آرزوی هر بدنساز حرفه‌ای، حداقل یک‌بار شرکت در این مسابقات باشد.

در سال ۱۹۶۳، جو ویدر به بررسی عناوین بدنسازی موجود در آن زمان پرداخت (از جمله Mr. World, Mr. unicerse و ...) و احساس کرد، هیچ‌کدام از آنها به‌طور کامل با مسیری که ورزش با آن روبه‌رو است مطابقت ندارد. او احساس می‌کرد، نسل آن زمان بدنسازان می‌توانند ورزش بدنسازی را به سطح بسیار بالائی ارتقاء دهند، ولی برا این کار نیاز به رقابتی متناسب با استعدادهای خود داشتند. او نهایت رقابت، نهایت عنوان برای نهایت فیزیک بدنی، یعنی مسترالمپیا را بنیانگذاری کرد که در سال ۱۹۶۵ صورت عملی به خود گرفت و مسابقات این ورزش را برای همیشه متحول کرد.

اولین دورهٔ رقابت‌ها در ۱۸ سپتامبر ۱۹۶۵ برگزار شد (۲۸ شهریور ۱۳۴۴) انبوه تماشاچیان مشتاق در آکادمی موزیک بروکلین نیویورک در حالی که در جایگاه‌های خود آرام و قرار نداشتند، انتظار می‌کشیدند و جیغ و فریاد می‌کردند. آنها دست می‌زدند، پایکوبی می‌کردند و تا جائی که حنجرهٔ آنها اجازه می‌داد فریاد می‌کشیدند. همهٔ اینها برای سوپر استار کالیفرنیا بود با بازوهای خیلی بزرگتر از آنچه در آن روزگار می‌توانست قابل تصور باشد و او کسی نبود جز لری اسکات افسانه‌ای و این شب تحقق بزرگترین دستاورد جو ویدر بود. شب اولین رقابت مسترالمپیا در تاریخ بدنسازی. لری اسکات، فوق ستارهٔ آن روز بود. که از سال ۱۹۶۳ در دنیای بدنسازی چیزی برای او جهت فتح کردن باقی نمانده بود.

او قهرمان آمریکا، Mr. Universe و Mr. World شده بود. گذشته از اینها اسکات در همان زمان هم دارای یک خانه پر از نشان، افتخارات و لوح‌های رنگارنگ بود و حالا احساس می‌کرد، وقت گذشتن از بدنسازی و کسب درآمد است.

”جو ویدر“ تشخیص داده بود که به حفظ لری اسکات در بدنسازی نیاز است، برای اینکه بتوان این ورزش را وادار به رشد کرد. او مسابقات مسترالمپیا را فعال حفظ کرده و برای آنها موقعیت کسب درآمد از راه رقابت را فراهم کند. او به این نتیجه رسیده بود که برای موفقیت این رشته در آینده، قهرمانان باید بتوانند از راه رقابت زندگی خود را بگذرانند، مثل همهٔ ورزشکاران حرفه‌ای دیگر.

به هر حال اسکات، برندهٔ رقابت مسترالمپیا در شب گرم سپتامبر ۱۹۶۵ شد و قهرمانی او را در مسترالمپیا ۱۹۶۶ تکرار کرد. لری اسکات مردی بود که فیزیک او تا امروز در اذهان باقی مانده. مردی که دارای حجم عضلانی بالائی بود، در دوره‌ای که بدنسازان عضلانی در حدّ او به ندرت دیده می‌شد. او بازوهائی داشت که حتی با استانداردهای امروز، به‌عنوان بازوهای کامل مورد پذیرش است. عضلات دوسر بازوی او کامل و گرد بود و در هنگام فیگور جلوباز، کاملاً خشک و واضح، در هنگام فیگور پشت بازو، حجم بالای عضلات سه‌سر پشت بازوی او غیرقابل انکار بود.

او به‌طور باور نکردنی بدون چربی بود و جزئیات عالی در عضلات پشتش دیده می‌شد. او جزو بدنسازان پیشگامی بود که این ورزش را به سطح مدرن ارتقاء داد. پس از مسابقات ۱۹۶۶ او اعلام بازنشستگی کرد و رقابت برای تصرف عنوان قهرمانی در سال ۱۹۶۷ آغاز شد. در سال ۱۹۶۷، سرجیو اولیوا (معروف به اسطوره) در شرایطی برتر از دیگر رقبا برندهٔ سومین دورهٔ رقابت‌ها شد. مردم حیرت‌زده بودند که سرجیو تا چه اندازه توانسته بهتر شود. چرا که در سال پیش او عنوانی بهتر از چهارمی کسب نکرده بود (در بین چهار شرکت‌کننده) در واقع او خیلی بهتر از دیگران شده بود و توانست برندهٔ سال ۱۹۶۸ هم بشود. در واقع هیچ‌کس توان مبارزه با او را نداشت. سرجیو بدنسازی بود که از نظر حجم خالص عضلانی و تسلط در بسیاری از فیگورها، بیست سال جلوتر از زمان خودش حرکت می‌کرد. حتی امروز هم، تعداد کمی از بدنسازان می‌توانند فیگور ساعد در بالای سر را به‌طور کامل اجراء کنند. فیگوری که او در زمان پیروزی از آن استفاده می‌کرد و به فیگور پیروزی معروف شد.

بازوها، پاها و پشت او الگوی بسیاری از بدنسازان پس از او شد.

او مفاصل کوچکی داشت، کمری باریک و عضلاتی بزرگ. همهٔ این خصوصیات باعث برتری او در رقابت می‌شد دلیل بسیاری از پیروزی‌های او بود.

با این وجود، بزرگترین رقیب سرجیو در راه بود. ۱۹۶۹ سال بزرگترین رقابت در تاریخ بدنسازی بود. اولیوا به‌وسیلهٔ یک جوان اتریشی به مبارزه طلبیده شد و این جوان کسی نبود جز آرنولد شوارتزنگر. ولی سرچیو در یک مبارزهٔ نزدیک، موفق از مبارزه بیرون آمد. حالا او برای سومین سال پی‌درپی برندهٔ مسترالمپیا شده بود. ولی آرنولد قول داد که دیگر هرگز سرجیو نتواند او را شکست دهد. هر دو آنها به سختی برای مسابقه سال بعد که در سپتامبر ۱۹۷۰ برگزار شد تمرین کردند، آرنولد همان‌طور که ادعا کرده بود توانست از سرجیو پیشی بگیرد تا سومین مردی باشد که عنوان المپیا را به‌دست می‌آورد.

او ادعا می‌کرد تا زمانی که بازنشسته شود عنوان خود را حفظ خواهد کرد و هرگز شکست نخواهد خورد. آرنولد عنوان قهرمانی را در سال ۱۹۷۱ هم حفظ کرد. برای اولین‌بار، مسابقات در خارج از نیویورک و در پاریس برگزار شد و هم‌زمان با آن مسابقات NABBA Universe هم در لندن برگزار شد. آرنولد، با ۱۰۰ درصد وفاداری نسبت به IFBB، در مسترالمپیا شرکت کرد. در حالی که دیگر قهرمان بزرگ آن سال شرکت در رقابت NABBA و دوری از آرنولد را ترجیح دادند. سال ۱۹۷۲، المپیا در اسن آلمان برگزار شد، جائی که میزبان جنگ بزرگ دیگری بین سرجیو و آرنولد بود. حتی تا امروز هم، کسانی که مسابقات آن سال را دیدند، با گذشت بیش از ۳۰ سال هنوز در مورد اینکه چه کسی باید قهمان می‌شد بحث می‌کنند. قضاوت توسط هفت داور انجام شد، و با چهار به سه رأی، آرنولد به‌عنوان مسترالمپیا را تصاحب کرد. سال ۱۹۷۳، مسابقات مجدداً به نیویورک بازگشت. آرنولد برای چهارمین سال متوالی و با پیروزی بر فرانکو کلمبو و سرج نوبرت عنوان قهرمانی را تصاحب کرد. اکثر مردم اعتقاد داشتند که این یک قهرمانی ساده برای آرنولد بوده، ولی رقیبی تنومند برای سال بعد منتظر او بود، ورود ناگهانی لوفرینو به مسابقات حرفه‌ای. با ۱۹۳ سانتی‌متر قد و حدود ۱۲۲ کیلوگرم وزن، سنگین‌ترین رقیبی بود که آرنولد تا به حال با آن مواجه شده بود. رقابت در نیویورک برگزار شد. در این سال برای اولین‌بار مسابقات در دو کلاس وزنی ۹۰+ کیلو و ۴۰- کیلو برگزار شد و این وضع تا سال ۱۹۷۹ ادامه یافت. آرنولد باز هم تسلط خود را نشان داد و برای پنجمین‌بار قهرمان شد، ولی شایعاتی مبنی بر بازنشستگی او به گوش می‌رسید.

در سال ۱۹۷۵ مسابقات به آفریقای جنوبی منتقل شد، و تا ابد در فیلم Pumping lron جاودان شد. اکثر افراد نزدیک به آرنولد، معتقد بودند تنها دلیل شرکت او در رقابت به خاطر این بود که برای اولین‌بار از رقابت‌ها فیلمبرداری می‌شد و این می‌توانست باعث آغاز حرفهٔ او در زمینهٔ سینما شود. آرنولد به راحتی به پیروزی رسید و فوراً بازنشستگی‌ خود را اعلام کرد.

او حقیقتاً مردی بود که بدنسازی را در مسیر اصلی حرکت، قرار داد. مثل لری، و سرجیو، آرنولد هم جلوتر از زمان پیش می‌رفت. او به‌طور باور نکردنی دارای عضلات دوسر بازو بزرگ و قله‌ای بود. و در کنار بزرگ بودن دارای ساختاری بود که تنها بهترین ژنتیک‌ها می‌توانند آن را بسازند. عضلات سینهٔ او ضخیم و با کیفیت بود و در هر دو این قسمت‌ها یعنی بازوها و سینه حتی شاید بهتر از بزرگترین بدنسازان امروز بود. علاوه بر این دارای عضلات ساق عالی و کاملاً عضلانی بود. با توجه به استانداردهای امروز، پاها و پشت او قابل رقابت با نسل حرفه‌ای امروز نیست، ولی در دوران خودش بهترین بود. او اعتماد به نفس و جذابیت را به تصویر می‌کشید و این خصوصیات در فیلمی که او ستارهٔ آن بود یعنی Pumping lron واضح و مشهود است.

اغلب مردم قبل از ظهور او نمی‌خواستند مثل بدنسازان رقابتی باشند و به آن اندازه عضلانی. آرنولد تنومند بود، ولی نه تا حدی که زیبائی عضلات را از دست داده باشد. عشق و علاقه و تأثیر او در این ورزش با هیچ بدنساز دیگری قابل مقایسه نیست. او مسابقات آرنولد شوارتزگر کلاسیک را در ۱۹۸۹ پایه‌گذاری کرد و تا امروز هم جزو بهترین رقابت‌های بدنسازی حرفه‌ای به‌حساب می‌آید. در ضمن کتاب دایرةالمعارف بدنسازی آرنولد هنوز هم یکی از بهترین مراجع بدنسازی محسوب می‌شود و به‌عنوان یکی از بزرگترین افرادی که وارد رشتهٔ بدنسازی شد، همواره در ذهن‌ها خواهد ماند. سال ۱۹۷۶، رقابت‌ها در کلمبوس اوهایو انجام شد، با حضور آرنولد به‌عنوان مجری مسابقات به همراه جیم لوریمر. بالاخره فرانکو کلمبو پس از بیش از پنج سال تلاش و چند بار مقام دومی، برندهٔ عنوان مستر المپیا شد. البته این یک پیروزی آسان نبود، و با فاصله‌ای بسیار اندک نسبت به فرانک‌زین به‌دست آمد. پس از رقابت، کلمبو اعلام بازنشستگی کرد و زین سریعاً تمرینات خود را برای سال بعد آغاز کرد.

و اما در مورد دکتر کلمبو، او واقعاً یک بدنساز استثنائی بود، هرچند که مثل آرنولد بر صحنه تسلط نداشت. او خدمت بسیاری به دنیای بدنسازی کرد و برندهٔ تمام عناوین اصلی پاورلیفتینگ و بدنسازی موجود در زمان خود شد. در کنار دارا بودن فیزیکی در حد مسترالمپیا می‌توانست بیش از ۷۳۰ پوند (۵/۳۲۸ کیلوگرم) را با وزنی معادل ۸۲ کیلوگرم لیفت کند! سابقهٔ او در پاورلیفتینگ باعث گسترش تراکم عضلانی او شده بود، حجم عضلانی متراکمی که کمتر بدنساز حرفه‌ای امروز را می‌توان با آن مقایسه کرد. او همچنین یک بوکسور رقابتی و یکی از شرکت‌کننده‌ها در رقابت‌های جهانی بود. در ضمن متخصص (Chiropractic درمان درد مفاصل با جابه‌جا کردن مهره‌ها توسط ماساژ) و دارای مدرک دکترا در تغذیه و تخصص در طب ورزش و حرکت‌شناسی بود. از این جهات هیچ مسترالمپیای دیگری با او قابل مقایسه نیست.

۱۹۷۷، سال زین بود. زین با یک سال برنامه‌ریزی، کاملاً برای مسابقه آماده بود. او بسیار خشک و عضلانی به کلمبوس آمد. خودش فکر می‌کرد هیچ‌کس توان رقابت با چگالی عضلانی او را ندارد. اتفاقاً همین‌طور هم شد و او عنوان المپیا را به چنگ آورد. سال ۱۹۷۸ باز هم رقابت‌ها در کلمبوس برگزار شد. فرانک ثابت کرد که مسترالمپیا لازم نیست خیلی عظیم‌الجثه باشد و چیزی که باعث پیروزی می‌شود کیفیت است.

زین همواره در نمایش‌ها به خاطر بدن مجسمه گونه‌‌اش مطرح بود. تناسب، تقارن و بالانس بدنی او با هیچ بدنساز دیگری قابل مقایسه نبود. او تنها با وزنی حدود ۸۱ کیلوگرم توانست قهرمان مسترالمپیا شود. علاوه بر اینها دارای درجهٔ استادی در رشتهٔ روا‌نشناسی بود. او قهرمان بسیار پرمعلوماتی بود و توانائی بالائی برای سخنرانی در سمینارهای مربوط به بدنسازی داشت. در سال ۱۹۷۹ زین برای سومین سال متوالی مسترالمپیا شد.

آیا می‌توانست باز هم ادامه دهد و به رکورد شش دورهٔ قهرمانی آرنولد دست یابد؟ زین به‌نظر غیرقابل شکست می‌آمد.

ولی در سال ۱۹۸۰ همه چیز تغییر کرد و تبدیل به جنجالی‌ترین رقابت‌های المپیا در طول تاریخ شد. فکر می‌کنید چرا؟



همچنین مشاهده کنید