جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

بار دیگر علی ع


بار دیگر علی ع

چه تهمت ناروایی می گفتند مردم تاب و تحمل عدالت علی ع را نداشتند و این سؤال را بی پاسخ می گذاشتند كه مردم مگر همیشه, در همه جای دنیا و در تمامی روزهای دراز تاریخ تشنه عدالت نبوده اند

چه تهمت ناروایی؟... می گفتند مردم تاب و تحمل عدالت علی(ع) را نداشتند! و این سؤال را بی پاسخ می گذاشتند كه مردم مگر همیشه، در همه جای دنیا و در تمامی روزهای دراز تاریخ تشنه عدالت نبوده اند؟ و مگر حاكمان جور برای جلب میل و رغبت مردم به خویش از عدالت دم نمی زدند؟ و به فریب از برانگیختگی خود برای گسترش عدالت سخن نمی گفتند؟ بنابراین چگونه می توان این تهمت را برتافت كه مردم عدالت علی(ع) را تاب نمی آوردند؟!

این تهمت به ساحت امیرمؤمنان(ع)، آمیزه ای از «یك راست و یك دروغ» و آمیخته ای از «یك حق و یك باطل» را در خود دارد. دروغ آن كه مردم را بی تاب از عدالت علی(ع) قلمداد می كردند. این تهمت بزرگی بود به مردم. نه آن كه كسی از عدالت علی(ع) بی تاب نباشد، كسانی بودند كه تاب عدالت حضرت را نداشتند. اما، آنها مردم- به مفهوم رایج كلمه- نبودند.

جماعتی از خواص بودند، آلوده به چرب و شیرین دنیا... خواص آلوده ای كه مثل همه اسلاف و اخلاف خود در همه طول تاریخ، خشنودی ها و ناخشنودی های خویش را به زبان مردم بیان می كنند و امروز هم... مردم از برخورد با مفاسد اقتصادی ناخشنودند!... مردم از سخت گیری نسبت به عوامل ترویج فساد اخلاقی گله دارند!

مردم از گزینش در سپردن مسئولیت ها ناراضی هستند! مردم از ایستادگی در مقابل باج خواهی قدرت های استكباری ناراحتند! مردم، بازداشت جاسوسان بیگانه را نمی پسندند! مردم از برخورد با اراذل و اوباش نگرانند! مردم از این كه افراد بدسابقه برای حضور در خانه ملت رد صلاحیت شوند ناخشنودند! مردم، مردم، مردم و...!

و اما، این تهمت كه «مردم تاب عدالت علی(ع) را نداشتند»؛ در ژرفای خود، توصیفی دل انگیز و ستایشی غرورآفرین از امیرمؤمنان(ع) دارد... اعتراف به «عدالت علی(ع)» ...

خواص آلوده ای كه عدالت علی(ع) را برنمی تافتند نه فقط از هر فرصتی برای مخدوش كردن چهره ملكوتی ایشان بهره جستند بلكه در چند كارزار تمام عیار نظیر جمل و صفین و نهروان به تخاصم در مقابل او ایستادند و به این و آن بهانه بر او تاختند... پس، از این نامردمان و حرامیان دور نبود كه علی(ع) را به صفات ناپسندی چون نامهربانی با مردم! دست یازیدن به ستم! عدول از سنت پیامبر اعظم! و دیگر تهمت های ناروا متهم كنند و گاه چنین نیز كردند. اما این برچسب ها برای علی مرتضی(ع) ناچسب بود و از دورترین نقطه در افق ذهن این و آن هم دورتر بود. بنابراین، وقتی قرار است با علی(ع) دشمنی كنند و تهمتی ناروا بر ساحت قدسی او روا دارند، لاجرم باید والاترین و شناخته شده ترین صفت او را دستاویز قرار دهند.

صفتی كه هیچكس در راستی آن تردیدی به خود راه ندهد... «عدالت علی(ع)»... و آنگاه ناخشنودی خود از عدالت امیرمؤمنان(ع) را به مردم نسبت دهند، و مردم را- نه خود را- بی تاب از عدالت علی(ع) قلمداد كنند... اما، به قول ملای رومی؛ «از قضا، سركنگبین صفرا فزود» و آنان كه سودای دور كردن آیندگان از الگوی «علی(ع)» را در سر داشتند، خیل عظیم مردم تشنه عدالت را به زلال وجود آن حضرت كشاندند و بی آن كه خود بخواهند و...

بهتر آن باشد كه سرّ دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

... در گرماگرم جنگ صفین، مالك اشتر، سپهسالار سپاه علی(ع) نگاهی به روبرو انداخت، سپاه شام. حرامیانی كه در سال های نه چندان دور، در بدر، احد و حنین با قرآن جنگیده بودند و اكنون همان قرآن را به فریب بر نیزه افراشته و با تظاهر به باور داشتن قرآن، حكمیت می طلبیدند و این سوتر در سپاه علی(ع)، جماعتی نادان- یا جماعتی با دشمنان روبرو در ارتباط پنهان- را می دید كه شمشیرها آخته و علی(ع) را به پذیرش حكمیت وادار كرده بودند... دل سردار علی(ع) از این همه نامردی و نادانی به تنگ آمد. رو به یكی از یاران پاكباخته علی(ع)كه در كنارش ایستاده بود كرد و غمزده و دل گرفته گفت «كاش می توانستم علی(ع) را به دورانی ببرم كه مردمانش قدر او بشناسند»... كاش مالك زنده بود- اگرچه شهدا زنده اند- و می دید آن روز را كه آرزو می كرد فرا رسیده است و یا طلیعه آن دمیده است.

امروز، هرجا سخن از «عدالت» در میان است، نام مبارك علی(ع) به گوش می خورد، انگار «عدالت» بی نام علی(ع) معنا ندارد. هرجا ملت مظلومی بر ظالمان خروش برمی دارد و كسانی حق پایمال شده ای را می طلبند، خاطره علی(ع) بر خاطرها نقش می بندد، همین دو دهه پیش بودكه مردانی از تبار سلمان فارسی- یار وفادار علی(ع)- در اقتدا به الگوی امیرمؤمنان كه فریاد برمی آورد «در راه خدا از كمی تعداد راهیان نهراسید» با شماری اندك- در مقایسه با انبوه دشمنان شرقی و غربی و منطقه ای - به قلب سیاه سپاه خصم تاختند و قدرتهای استكباری را كه چون جنگ احزاب در دوران رسول خدا(ص) و جنگ صفین در دوران امیرالمؤمنین(ع) به تخاصم آمده بودند، از آمدن پشیمان ساختند.

وقتی الگوی علی(ع) در ایران به بار نشست، مردم مظلوم فلسطین، از كریدورها و راهروهای تو در توی سازمان ملل پا پس كشیدند، تن ها در مقابل تانك ها ایستادند و سنگ ها به جنگ تفنگ ها رفتند و انتفاضه را آفریدند. در لبنان، حزب الله با نام علی(ع) پوزه اسرائیل را كه صاحب چهارمین ارتش مجهز جهان بود به خاك مذلت مالید و بار دیگر داستان جنگ خیبر را به رخ تاریخ كشید و...

این روزها، در عصر ما كه به قول «آقا»، «عصر خمینی» است، بار دیگر علی(ع) است كه به فراز آمده و شیفتگان عدالت و معنویت را به تماشاگه راز آورده است. آنجا كه عدالتخواهی و دینداری، شجاعت و خداترسی، خشم مقدس و مردم دوستی، از خود گذشتن و به خدا پیوستن، شهامت و شهادت، قدرت و خاكساری، اقتدار و تواضع و... به هم آمیخته اند، «كثرت»ها راهی كوی «وحدت»اند، «زلف پریشان» اوست كه «در دست صبا» رها شده و هر جا كه دل عدالتخواه و خداجویی بوده است، در «دام بلا» افتاده. بلایی كه روزی «اهل ولا»ست و بلاگردان مردم از كید و كینه حرامیان.

دیروز، رهبر معظم انقلاب، لازمه دوستی و محبت علی(ع) را پای نهادن در راهی كه او نشان داده است دانستند و چه حكیمانه فرمودند؛«نوجوانی، جوانی، ایام هجرت مسلمانان، دوران تشكیل حكومت اسلامی، ۲۵سال سكوت پس از رحلت پیامبر(ص) به خاطر حفظ وحدت و انسجام امت اسلامی و تلاش بی وقفه برای اجرای عدالت در لحظه لحظه دوران خلافت، علی بن ابیطالب(ع) را به اسوه كامل برای همه دوران های عمر انسان تبدیل كرده و او را بر قله آفرینش بنی بشر نشانده است» و هم ایشان، تشكیل جمهوری اسلامی ایران را مصداقی- هرچند ناقص- از راه امیرمؤمنان دانستند و چه شباهت عجیبی... باز هم اضطراب زرسالاران، باز هم كینه توزی قدرت های زورگو، باز هم آشفته خاطری آخوندهای درباری، باز هم وحشت مفسدان و حرامخواران، باز هم تزویر اهل نفاق، باز هم... این دفعه، اما، مردمانی پای به ركاب در كنار علی(ع) ایستاده اند كه تجربه تلخ تاریخ گذشته را با خود دارند و برآنند كه علی را تنها نگذارند...

حسین شریعتمداری



همچنین مشاهده کنید