چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

بلیت


بلیت

نگاهی به فیلم بلیت به کارگردانی عباس کیارستمی کن لوچ ارمانو المی

▪ محصول سال ۲۰۰۵ میلادی

▪ درام . کمدی . سینمای جهان

▪ مکان : ایتالیا . انگلستان

▪ مدت زمان ۱۱۵ دقیقه

▪ کارگردان : عباس کیارستمی . ارمانو المی . کن لوچ

سالها پیش از آن که فیلمها در سالن های مخصوص سینما به نمایش رد آیند مشتریان سیرکها در واگنهای قطار نمایشی می نشستند تا به تماشای فیلمهای مستندی که از بیرون واگن پخش می شد بپردازند ومسافرت به کشورهای فرنگ را تجربه نمایند . اولین فیلم محبوب جهانی فیلم سرقت بزرگ در قطارسال ۱۹۷۹ بود . اسب آهنی نخستین فیلم وسترن با سیاهی لشکر واقعی بود که تکمیل خط آهن سراسری را جشن می گرفت تماشاچیان دهه ۳۰ میلادی شاهد ظهور گونه ای پایداری از فیلمهای سینمایی به نام گونه ی قطار بودند که به گروهها وجوامع در حال حرکت می پرداخت . آلفرد هیچکاک بزرکترین پشتیبان این گونه ی سینمایی بود .

با افت مسافرتهای قطاری اکنون شخصیتهای واگنها ی خطهای راه آهن دستاویز مناسبی برای این کار هستند ودر واقع فیلم بلیت که به گونه ی سنتی قطار متعلق است دقیقا با همین توجیه شروع می شود . از منظر دیگر فیلم بلیت مثالی از یک گونه ی سینمایی فراموش شده به نام گونهی چمدانی است که در آن چند نویسنده و چند کارگردان قسمتهای مستقلی را با یک موضوع واحد مرتبط است را تهیه می کنند . نظیر هفت گناه مرگبار با حکایت هایی از یک نویسنده واحد .

قطار وقایع محصول سال ۱۹۴۹ کمپانی ایلینگ استودیو پروداکشن یکی از اولین فیلمهای قطاری چمدانی و حاصل کار چهار نویسنده وسه کارگردان است این فیلم مملو است از صحنه های کمیک ملودرام و داستانهای تعلیقی که در یک نقطه عطف به هم می رسند در مقابل فیلم بلیت محصول سه کارگردان متین و‌آرام است که شاید بتوان در مقام مقایسه آن را قطار آرامش نهاد .

ارمانو المی کارگردان ۷۴ ساله ایتالیایی . عباس کیارستمی فیلمساز ۶۵ ساله ایرانی و کن لوچ کارگردان ۶۹ ساله بریتانیایی اگر چه از نظر روش شناسی کار متفاوتند اما همگی ریشه در سینمای نئورالیسم ایتالیا با درجات متفاوتی از انحراف دارند و جزو منتقدین اجتماعی به شمارمی روند . مسافرت قطاری که فیلم این سه کارگردان را به تصویر می کشد از اینسبروک واقع در تیرول اتریش آغاز شده و به شهر رم ایتالیا ختم می شود . هر کارگردان یک قسمت فیلم را با مجموعه ای متفاوت از بازیگران به تصویر می کشد .

المی کارش را با یک محقق ناشناس سالخورده که در یک همایش داروسازی در کشور اتریش شرکت کرده شروع می کند . به دلیل لغو پرواز ا و ناچار می شود جهت شرکت در جشن تولد نوه ی خود با یک قطار عازم شهر رم شود . برنامه ریزی عزیمت محقق توسط سابین ( با بازی والریا برونی تدشی) معاون پرسنلی زیبا رو ی شرکت انجام شده وهم او به مخض پیاده شدن محق از قطار به استقبالش می رود . وضعیت امنیتی در حالت آماده باش است و افسر فرمانده چتربازانی را که قطار را اشغال کرده اند با ظاهری تهدید آمیز رو بروی محقق در سالن رستوران قطار جا خوش کرده است . در طول سفر پروفسور با لپ تاپ خود سرگرم تهیه نامه ی تشکری خطاب به سایین است که خاطرات قدیمی و احساسات جنسی او را زنده کرده است . بیرون واگن رستوران مادر جوانی با طفل گریان خود ایستاده است . ناگهان شیشه شیر کودک در آن سوی در .اگن بر می گردد . مستخدم کف زمین را تی می کشد و پروفسور به رغم مخالفت آشکار سایر هم قطاران خود یک شیشه گرم سفارش می دهد و مشتاقانه برای مادر می برد .

در قسمت دوم کیارستمی چوب میزانه یا جفت خود رابر می دارد . یک زن میانسال سپید موی و مغرور که بعدا معلوم می شود بیوه ی یک سرهنگ است وارد قطار می شود . او با نارضایتی و پرخاشگری آشکاری با پسر جوانی که همراه اوست رفتار می کند آنچنان که در بیننده و در پسرک احساس انزجارایجاد می کند . ابتدا تصور میشود پر جوان پسر زن میانسال است بعد پسرک معلوم می کند با کار کردن برای پیرزن طرح خدمت سربازی را می گذراند .

هنگامی که یکی از مسافران مرد زن را متهمبه دزدی گوشی تلفن همراه خود می کند وی از نشان دادن گوشی خود به بازرس خودداری می کند و زمانی که دو مرد ادعا می کنند که زن صندلی های آنها را اشغال کرده وی از ارائه بلیط خود سر باز می زند . این برخوردها باعث می شود احساسی از غم شان و بزرگی وجود زن میانسال را دربر بگیرد .

در قسمت آخر کن لوچ قطعه بلندتری را ارائه می کند . سه دوست جوان سلتیکی با پیراهن های راه راه سبز و سفید عازم سفری به شهر رم برای دیدن بازی تیم خود هستند . یکی از آنها مارتین کامپستون بازیگر اصلی فیلم sweet sixteenكن لوچ است و فیلمنامه كه بیشتر كمدی است كار همكار اسكاتلندی همیشگی كارگردان پل لاروتی است . دوستان سلیتیكی ضمن خوش گذرانی با پسركی كه پیراهن قرمز دیوید بكام را به تن كرده است صحبت می كنند و معلوم می شود پسرك آلبانیایی است . انها یكی از ساندویچ هایی را كه با خود از شهر گلاسكو آورده اند به او تعارف می كنند اما وقتی یكی از آنها بلیط خود راپیدا نمی كند و نگران دستگیری خود می شود به پسرك البانبایی تبار مشكوك می شوند .

در این هنگام آنها با خانواده مهاجران غیر قانونی آلبانیایی كه پروفسور داروسازدر ابتدای داستان با شیر به آنها كمك كرده بود برخورد می كنند . پزسش اینجاست كه پسران چگونه در این موقیت باید عمل كنند خودخواهان هبرای اینكه خود را پاك ومبرا سازند یا با اندكی گذشت و فداكار یبه متهم یا نیازمند یا ری رسانند ؟ پاسخ این پرسش با روشی كه مشخصه آثار لوچ است كاملا روشن ودر عین حال مبهم است .

فیلم لذت بخش و دیدنی است اگر چه بیننده را به ندرت ناگزیر از عبور به فراسوی مرزبندی اپیزودها می كند .آنچه كه سه اپیزود را به كنار هم نگه میدارد تا سهم رزونانس خود رابه فیلم بدهند عنوان فیلم است . عنوان فیلم همقطاران یا دور افتادگان در قطار انتخاب نشده بلكه بلیت خوانده شده تا به خوبی از برتری و امتیاز و ممیز طبقات اجتماعی باشد .

منشی زیرك داستان المی دو بلیت برای پروفسور تهیه كرد تا محقق سالخورده از راحتی و آسایش بیشتری برخوردار شود و همین مساله میان او وخانواده بدبخت آلبانیایی تبار كه سراسر شب بدون غذاوجا در راهرو تپیده بودند فاصله انداخته بود بیوه ی سرهنگ در قطعه كیارستمی فكر می كند كه او مستحق واگن درجه ی یك است اگر چه فقط بلیت واگن درجه دو د ر اختیار دارد . بیوه ی سرهنگ با پافشاری روی شان ومقام خود مسئول قطار را وادار می كند برتری و امتیاز ویژه ای را برای به او بدهد . در اپیزود لوچ بلیت موضوع مرگ وزندگی است . حفظ شغل به زندان نیفتادن دور كردن احتمال تبعید و اجازه زندگی كردن .

وبلاگ الهام ناقدی



همچنین مشاهده کنید