جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
حسین ع و پرسش از فردای بشر
دکتر علی شریعتی ازجمله شخصیتهای موثر تاریخ معاصر ایران است. او که به واسطه تحصیل در دیار فرنگ به دانشهای نوین آگاهی داشت، بیشتر الهامگرفته از تفکر نخستین پیشگامان بیداری اسلامی چون سیدجمالالدین اسدآبادی و محمدحسین نایینی بود.
شریعتی در مجموعه نوشتهها و سخنرانیهای پرشمار خود تلاش مینمود دستکم یک پیام روشن را تبیین نماید: اسلام یک ایدئولوژی انقلابی است و به همه مومنان راستین الهام میبخشد تا علیه هرگونه استضعاف، استثمار و بیعدالتی مبارزه کنند.
بررسی آثار به یادگار مانده از شریعتی نشانگر آن است که او کمر همت بربست تا مردمان عمق سخنانش را بهتر درک نمایند. به تعبیر دیگر، وی که تمام تلاشش بر آن پایه بود تا با یاریجستن از تحلیلهای جامعهشناسی و سیاسی، شکلگیری اسلامی پویا را سبب گردد، راهکارهایی را مدنظر قرار داد و از آن جمله تلاش در جهت بازشناسی دقیق منش و روش زندگی شماری از نامداران صدر اسلام و معرفی آنان به عنوان الگوی راستین اسلام بود.
از این رهگذر، وی درباره بزرگانی چون فاطمه(س)، زینب(س)، ابوذر غفاری، سلمان فارسی و... به طور مبسوط سخن گفت. گفتنی است در میان تمامی الگوهایی که شریعتی به معرفی آنان دست یازیده، امام حسین(ع) واجد جایگاهی خاص و ویژه است. فراز و رفعت مقامی که حسین بن علی(ع) در اندیشه شریعتی دارد بس خیالانگیز مینماید.
کتاب حسین(ع) وارث آدم، بهترین هویداکننده باورهای شریعتی درباره امام حسین(ع) است. آنچه از این کتاب و صدالبته دیگر آثار مکتوب یا شفاهی شریعتی میتوان برداشت کرد آن است که به باور او زندگانی امام حسین(ع) و بویژه رخداد غمبار عاشورا پیامهایی ارزشمند در دل خویش نهفته دارد. از این روی او در تکاپوی آن بود تا از این پیامها رمزگشایی کند. ارائه بازتعریفی از مفاهیم شهید و شهادت، معرفی شرایط نهضت حسین(ع)، تشریح برابر دانستن زندگی با عقیده در نگاه حسین(ع)، بیان مسوولیتهای مدعیان پیروی امام حسین(ع)، تبیین نقش برجسته زینب(س) و... تنها بخشی کوچک از رمزگشاییهای شریعتی است.
از منظر شریعتی قیام امام حسین تنها یک حرکت سیاسی ـ نظامی در دفاع از اسلام به مانند آنچه حضرت محمد(ص) در بدر و احد انجام داد یا آنچه حضرت علی(ع) در صفین انجام داد نبود. بلکه برابر ایده او حسین(ع) در شرایطی به این اقدام دست یازید که برخلاف پیامبر(ص) و علی(ع) هیچگونه یار و یاوری نداشت. امام حسین(ع) نه توان نظامی برای جنگیدن داشت و نه در خود یارای سکوت در برابر بیداد یزید میدید. با این وجود هدفمندانه خود را در معرض کشته شدن قرار داد تا شهادتش تحرکی را در جامعه سبب گردد و اسباب وارهایی اسلام از انحراف فراهم آید. حسین(ع) پرچم مبارزه را به این جهت برافراشت که حاکمان وقت، امت را گرفتار ساخته و اهداف نظام توحیدی را فراموش کرده بودند. میتوان گفت شریعتی رویداد خونبار کربلا را یک واقعه رهاییبخش قلمداد مینمود و با تکریم شهادت، ایثار و مبارزه عمومی علیه بیعدالتی بکرات بیان کرد: «اساسیترین سنت اسلام، شهادت و فعالیت انسانی است که با تاریخ مبارزه با ظلم و استقرار عدالت و حمایت از حقوق بشر درهم آمیخته است.»
البته گفتنی است شهادت از منظر شریعتی به مثابه اسلحهای است که هیچ کس را توان ایستادگی در برابر آن نیست. شهادت نوعی گزینش هنرمندانه چگونه مردن است، مرگ دلخواهی است که فرد با آگاهی، شعور، بیداری و بینایی خویش آن را برمیگزیند. شهادت دعوتی است در همه عصرها و بر همه نسلها و چنین اعتقادی بود که شریعتی شهادت را یکی از حیاتبخشترین و بهترین سرمایههای اسلام و بویژه تشیع میپنداشت و در پی رسوخ چنین باوری در ذهن شریعتی بود که همواره اذعان میداشت: «شهادت در یک کلمه برخلاف تاریخهای دیگر که حادثهای است و درگیری است و مرگ تحمیلشده بر قهرمان است و تراژدی است، در فرهنگ ما، یک درجه است، وسیله نیست، خود هدف است، اصالت است، خود یک تکامل، یک علو است، خود یک مسوولیت بزرگ است، خود یک راه میانبر به طرف صعود به قله معراج بشریت است.» البته شریعتی شهادت را به دو گونه تفسیر مینمود: اول شهادت حمزه ای، دوم شهادت حسینی.
شریعتی: شهادت در یک کلمه برخلاف تاریخهای دیگر که حادثهای است و درگیری است و مرگ تحمیلشده بر قهرمان است و تراژدی است، در فرهنگ ما، یک درجه است، وسیله نیست، خود هدف است اصالت است، خود یک تکامل، یک علّو است، خود یک مسوولیت بزرگ است
شریعتی تعریف خویش از شهادت حمزهای را چنین ابراز داشته است: «حمزه یک قهرمان مجاهد است که برای پیروزی و شکستن دشمن رفته... و کشته و شهید شده است... بنابراین شهید حمزهای و شهادت حمزهای، عبارت است از مردی و کشتهشدن مردی که آهنگ کشتن دشمن کرده است.»
اما شهادت حسینی را شریعتی چنین تشریح میکند: شهادت حسین(ع) کشتهشدن مردی است که برای کشتهشدن قیام کرده است. امام حسین(ع) نیامده بود که دشمن را با زور شمشیر بشکند و خود پیروز شود. حسین(ع) در حالی که میتوانست در خانه بنشیند و زنده بماند، به پا خاست و آگاهانه به پیشواز مرگ شتافت. امام حسین(ع) شهیدی است که حتی پیش از کشتهشدن خویش به شهادت رسیده است، نه در گودی قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت حاکم مدینه که از او بیعت مطالبه میکرد، نه گفت، این نه، طرد و نفی چیزی بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شد و از آن لحظه، حسین شهید بوده است.
در واقع بنا بر عقیده شریعتی، حمزه مجاهدی بود که در وهله نخست نه برای شهیدشدن بلکه برای کشتن دشمن رو به سوی آوردگاه نبرد نهاده بود، ولی تقدیر چنین شد که شهادت او را برگزیند، اما حسین(ع) از همان ابتدا شهادت را انتخاب نمود و با کمال میل آن را پذیرفت. به تعبیر دیگر شهادت حمزهای ویژه انتخابشوندگان است و شهادت حسینی مختص انتخابکنندگان. حسین(ع) آغوش خود را برای مرگ بازگشود.پس اگر حمزه سیدالشهدای زمان خویش است، حسین(ع) سیدالشهدای تمامی زمانهاست.
شریعتی همچنین انتخاب شجاعانه و هوشمندانه شهادت از سوی امام حسین را موجب فزونی بیش از اندازه تاثیر آن برشمرده است. برابر با دیدگاه شریعتی حسین آموزگار بزرگ شهادت است، «حسین(ع) با شهادت خویش نشان داد شهادت جنگ نیست، رسالت است، سلاح نیست، پیام است.» و این دعوی را باید درست پنداشت چراکه یاد و نام حسین الهام بخش شمار بسیاری از مجاهدانی شد که در درازنای زمان، جانبازی در راه عقیده را پیشه ساختند.
البته شایسته است یاد شود برابر با تفکرشریعتی، شهادت حسین(ع) مسوولیت مدعیان رهرو او را دوچندان میکند. شریعتی هنگام توضیح این موضوع که چرا آن امام بزرگوار وقتی که تمامی عزیزان و دوستان خویش را کشته میدید و کسی را جز دشمن در مقابل نمییافت، باز با صدایی رسا ندا درمیداد که کیست مرا یاری کند این مسوولیت را تبیین کرده است:
«این سوال، سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سوال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان میکند و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مینماید.»
به عنوان پایانی بر این جستار و به مثابه برآیند سخن میتوان گفت به باور شریعتی بسان حسین(ع) باید زیست، به مانند حسین(ع) باید حرکت کرد، همچون حسین(ع) باید اندیشید و همچون حسین(ع) باید به سوی مرگ شتافت. هر کسی که مدعی پیروی حسین(ع) است «باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین، همه صحنهها کربلاست و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا.»
امیر نعمتی لیمائی